در روزگاری که جمعیت ایران اینقدر زیاد نبود همین کارخانه بزرگ بار اصلی صنعت پوشاک کشور را به دوش میکشید. اما حالا چندین سالی می شود که چیتسازی تعطیل شده و چینیها بازارهای ما را تسخیر کردهاند. اما خاطرات این کارخانه بزرگ را که نمیتوان از یاد برد. در گزارش پیش رو خاطرات سیاه و سفید چیتسازی تهران را ورق زدیم. قبل از آنکه به داستان ساخته شدن کارخانه چیت بپردازیم، باید مرور کوتاهی داشته باشیم به داستان ورود صنعت نساجی به کشور.
نخستین بارقههای ورود صنعت نساجی
عباس میرزا نایبالسلطنه پسر کوچک ناصرالدین شاه بود که هرگز بر ارکیده قدرت تکیه نزد. او نخستین کسی بود که کارخانه نساجی در ایران را پایهگذاری کرد. به دستور او، تعدادی وسایل و افزار بافت ماهوت فرنگی از روسیه وارد شد تا پوشاک مردم در داخل کشور تولید شود.
نایب السلطنه در بخشنامه خود چنین نوشت: «پوشش و لباس اکثر اهل ایران و لباس اعیان و اشراف و سربازان باید از یک قماش باشد تا عوام الناس در پی متاع فرنگی نباشند».
او برای رسیدن به این هدف تلاشهای بسیاری کرد، اما این آرزوی ولیعهد قاجار هرگز محقق نشد و تا زمان قتل امیرکبیر، فقط پارچههای خارجی میآمد و لباس ایرانی میشد. با این حال، نباید فراموش کرد که نخستین اقدام برای ورود صنعت نساجی به کشور با تدبیر او صورت گرفت.
تولید سالانه؛ یکمیلیون متر چیت
وقتی قاجارها کنار رفتند و قدرت به پهلویها رسید، رضا خان تصمیم گرفت لباس ایرانیها را متحدالشکل کند، داستان کشف حجاب هم بخشی از همین سناریو بود. رضا خان دستور داد ظرفیت تولید لباس داخلی را افزایش دهند تا بتواند نقشهاش را پیاده کند.
چند کارخانه مشغول دوخت لباسهای زنانه و مردانه شدند و کارخانه چیتسازی نیز برای تأمین پارچه مطلوب ایرانی راهاندازی شد، آن روزها «پوپلین»، «ساتن» و «کربدوشین» از جمله پارچههای موردعلاقه و فاخر برای خانمها بود، اما «چیت» و «کودری» که از پنبه تهیه میشد، با اقبال عمومی مواجه شد.
در کتاب تاریخ مؤسسات تمدنی درباره ماجرای راهاندازی این کارخانه آمده است: «قرار شد سال کارخانهای به ظرفیت ۴۲ هزار دوک در اطراف تهران احداث شود. برای ایجاد و تأسیس چنین کارخانهای در حدود ۸۰ هزار مترمربع از زمینهای فرحآباد به وزارت پیشه و هنر واگذار شد و در همان سال ساخت ساختمان کارخانه شروع و کلیه ماشینآلات موردنیاز از کمپانی فروشتال آلمانی خریداری شد. این ماشینآلات در کارخانجات مختلف آلمان ساخته شده بود. ساختمان ابنیه و عمارات لازم برای قسمتهای مختلف کارخانه و منازل مسکونی کارگران در سال ۱۳۱۹ ساخته شد و عملیات ساختمانی برای نصب ماشینآلات به واسطه بروز جنگ تعطیل شد، چنان که مقداری از لوازم کارخانه نیز در شوروی و آلمان ماند و نتوانستند ارسال کنند. بعد از جنگ، در اواخر سال ۱۳۲۶ عملیات ساختمانی جهت نصب ماشینآلات مجدداً شروع شد و در سال ۱۳۲۷ اولین قسمت محصول کارخانه چیتسازی تهران به بازار آمد. این کارخانه ۱۴۰۰ دستگاه بافندگی داشت و محصول سالانه آن بالغ بر یک میلیون متر چیت و چلوار و متقال و انواع پارچههای نخی بود و ساختمانهایی از این قرار برای آن احداث شد».
کارخانه ۵۲ هزارمتری در جنوبتهران
البته این همه ماجرا نیست، اگر ظرفیتهای کارخانه چیت آن روزگار را بدانید حتماً تعجب خواهید کرد، در ادامه همین کتاب آمده است:«در مجموعه کارخانه چیتسازی آن سالها، انبار محصول به مساحت ۱۸ هزار مترمربع، انبار قطعات یدکی به مساحت هزار و ۴۰۰ مترمربع، تعمیرخانه به مساحت ۲ هزار و ۱۰۰ مترمربع، انبار پنبه و بارانداز به مساحت ۲ هزارمتر، قسمت نخریسی به مساحت هزار و ۲۰۰ مترمربع با یک زیرزمین گردگیر، قسمت رنگرزی به مساحت ۸ هزار متر، منبع آب به حجم ۱۰ هزار مترمکعب، مجموعاً در زمینی به مساحت ۸۶ هزارو ۱۱۸ مترمربع ساخته شد. محوطه مسکونی خارج از کارخانه نیز ۳۰ هزارمتر و سطح زیربنای کارخانه ۵۲ هزار و ۸۴۰ مترمربع بود».
آلمانیها به کارخانه رونق دادند
آلمانیها که در جنگ جهانی دوم شکست خورده بودند، در بازسازی کارخانه چیت تهران نقش قابل توجهی داشتند. آنها ابتدا در بازسازی کارخانه، ۱۰ هزار دوک نخریسی، ماشینآلات حلاجی، رنگرزی پارچه، رطوبتگیری، آهارزنی و امثالهم را به آن اضافه کردند و تولید سالانه کارخانه را به ۸۰۰ هزارمترمربع رساندند.
آلمانیها تعداد دستگاههای بافندگی را به ۱۲۴۸ دستگاه رساندند. با تلاش کارشناسان آلمانی کارگران با۴۰ هزار دوک شبانهروز به کار تولید مشغول شدند و تا قبل از سال ۱۳۲۹ تولید آن را به ۲۳ تا ۲۵ میلیون متر در سال رساندند. بعدها این کارخانه توسط ایتالیاییها تکمیل شد و گسترش یافت و با ورود الیاف مصنوعی، تولیداتش دارای تنوع خاصی شد.
قرار بود لباس ملی اینجا تولید شود
در سالهای ۱۳۳۲ ـ ۱۳۲۹ وضعیت کارخانه چیتسازی بسیار بحرانی شد و با نفوذ عوامل شوروی و حزب دستنشانده آنان، تولیدات این کارخانه رو به افول گذاشت. دست نشاندههای شوروی برای آنکه چوب لای چرخ صنعت کشور کنند، تصمیم گرفتند رونق کارخانهها را از بین ببرند.
آنها از بیکفایتی حاکمان پهلوی نهایت بهره را بردند و کاری کردند که مواد اولیه به این کارخانه بزرگ به اندازه کافی وارد نشود، تولید روز به روز پایین میآمد و کارگران بیکار میشدند. البته کارخانه چیت سازی تا سالها پس از آن ماجرا به کار خود ادامه داد، اما دیگر رونق سابق را نداشت.
تا قبل از سفر ناصرالدینشاه به فرنگ، لباس زنان ایرانی بسیار ساده و مورد مصرف آن در خانه بود. شلوار تنبان، شلیته، سربند، چارقد، روبنده، شال، پیراهن، کلاغی، چاقچور، چادر و در موارد اندک، جوراب هم بود، اما با سفر این پادشاه، دامنهای دارای فنر و شلوارهای چسبان جای لباسهای سنتی را گرفت. لباسهای مردانه که لباده، مرادیگی و سرداری و عبا و قبا بود نیز جای خود را به پوشاک خارجی داد و بدینگونه ما هرگز صاحب لباس ملی نشدیم، اگر خیانتهای دوران پهلوی نبود، کارخانه چیتسازی میتوانست تولیدکننده اصلی پارچه باشد. افسوس که سرنوشت دیگری برای این کارخانه رقم خورد.
کارخانهای که لوکیشن شد
کارخانه چیتسازی سالهاست که تعطیل شده، اما هنوز اقدامی برای استفاده از این زمین بزرگ صورت نگرفته است. دهها هکتار زمین در شهر ما یک سرمایه بینظیر است تا بسیاری از کمبودهای شهریمان جبران شود. شهرداری منطقه گویا ایده های خوب و فروانی برای این زمین چند هکتاری دارد. سال ها قبل کارخانه چیتسازی مورد توجه اهالی سینما بود و گروهشان را در این کارخانه مستقر می کردند تا فیلم بسازند. مثلا حوالی سال ۱۳۸۹ بخشی از فیلم سینمایی آلزایمر در محوطه این کارخانه فیلمبرداری شد.
بیشتر بخوانید :
۲۲۰ ۲۵۶
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰