محدودیت استفاده از حداکثر ۶۰ درصد ظرفیت هواپیما در پروازهای داخلی به درخواست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و با دستور سازمان هواپیمایی کشوری از ابتدای آبانماه ابلاغ شده و همه ایرلاینها موظف به رعایت آن در راستای مقابله با شیوع ویروس کرونا شدهند. بعد از ابلاغ این دستورالعمل، کشمکشها و مکاتبات زیادی از سوی شرکتهای هواپیمایی برای لغو آن صورت گرفت اما این پروتکل تا کنون پابرجا مانده و همچنان اجرا میشود.
حتی تورج دهقان زنگنه – رییس سازمان هواپیمایی کشوری – بعد از انتشار ویدئوهای اعتراضی مردم نسبت به رعایتنکردن پروتکلهای بهداشتی در هواپیماها اعتراف کرد که «در این مسئله که برخی ایرلاینها تخلفاتی مرتکب میشوند شکی نیست اما نظارتهای خود را تشدید خواهیم کرد. در وهله نخست تذکر و هشدار میدهیم و در مراحل بعدی شرکت هواپیمایی مورد نظر با لغو پروازهایش مواجه میشود و جرایم سنگینتری برای متخلفان وجود دارد.»
سفر در دوران کرونا برای خیلیها اجتنابناپذیر است و همچنان بسیاری مردم برای سفرهایشان از وسایل مختلف حمل و نقل عمومی استفاده میکنند. اما ناوگان حمل و نقل عمومی تا چه اندازه در رعایت پروتکلهای بهداشتی در زمان شیوع کرونا موفق بوده است؟
آنچه در ادامه میخوانید حاصل چند ماه استفاده خبرنگار ایسنا از وسایل حمل و نقل عمومی بین شهری یا مراجعه به ترمینالهاست.
فرودگاه مهرآباد – ساعت ۷ صبح
جلوی درِ ورودی ترمینال دو فرودگاه مهرآباد اتاقک ضدعفونی گذاشتهاند اما کسی به گرفتن تب یا اکسیژن و ضربان قلب مراجعهکنندگان اعتقادی ندارد. مسافران جلوی دستگاه ایکس – ری تجمع کردهاند تا چمدانهایشان را داخل دستگاه بگذارند. گرچه همه ماسک به صورت دارند اما به نظر میرسد فاصله اجتماعی مفهوم چندانی ندارد. فرودگاه نسبت به روزهای بیکرونایی خلوتتر به نظر میرسد و سرِ مامورانی که بازرسی بدنی انجام میدهند خلوت است. کافهها و غرفههای عرضهکننده مواد خوراکی همچنان مشغول کارند اما سرشان نسبت به روزهای قبل از کرونا خلوتتر به نظر میآید. صندلیها هم با علامتهای ضربدر که رعایت فاصله اجتماعی را هشدار میدهند، نشانهگذاری شدهاند. تابلوی اطلاعات پرواز نشان میدهد که بر خلاف گذشته بیشتر پروازها سر ساعت بلند میشوند!
به نظر میرسد برای رعایت فاصله اجتماعی، اتوبوسهای بیشتری مسافران را تا پای پرواز میرسانند اما داخل هواپیما مثل گذشته صفی دراز بدون فاصله آدمهاست تا در صندلیهایشان جاگیر شوند. روی سه صندلی که در دو ردیف هواپیما وجود دارد، دو مسافر نشستهاند بطوری که صندلی وسط بین مسافرها خالی بماند. کاور یکبار مصرفی که همراه خود بردم را روی صندلی پهن میکنم. یکی از مهماندارها میگوید: «خانم نگران نباش. همه چیز بعد هر پرواز ضدعفونی میشه.» نگاهی به صندلی می کنم، پر از خردهبیسکویت است و ردِ سیاهی از جای دست مسافران قبلی!
بارها در طول پرواز به عقب و جلو نگاه میکنم. کمتر مسافری ماسکش را برداشته است. مهمانداران بعد از تیکآف، بطریهای کوچک آب و پکی که داخل آن پد الکلی، دستکش و ماسک هست، بین مسافران پخش میکنند و روی صندلیهایشان می نشینند. سراغ یکی از آنها میروم و سر صحبت را باز میکنم:
– نمی ترسید کرونا بگیرید؟
– چرا. خدا رو شکر که من تا حالا مبتلا نشدم اما یکی از همکارام گرفته.
– از این پک ماسک و دستکشی که به مسافرا میدید به خودتونم میدن؟
– روزای اول کرونا به ما ماسک و دستکش نمیدادن و اجازه استفاده هم نداشتیم. حتی مهماندارا درخواست دادن که اجازه بدین خودمون ماسک و دستکش تهیه کنیم اما قبول نمیکردن و میگفتن زشته جلوی مسافر ماسک بزنین. این رویه حدود یک ماه و نیم گذشت تا تعطیلات نوروز که تعداد پروازا کمتر شد. بعدش که رعایت پروتکلا به شرکتای هواپیمایی ابلاغ شد وضعیت فرق کرد. حتی اخیرا عینک هم بهمون دادن اما برای چهارتا پرواز فقط یه جفت دستکش به مهماندارا میدن که نمیدونیم مسیر رفت ازش استفاده کنیم یا برگشت!
– پس تعداد پروازاتون هم کمتر شده.
– صدرصد. اوایل مهماندارایی که نزدیک فرودگاه زندگی میکردن، دعوت به کار شدن و یه سری از مهماندارا کلا بیکار بودن و حقوقشون اومده بود پایین. چون اگه ما پرواز نریم فقط حقوق پایه بهمون تعلق میگیره. بعد از اعتراض همکارا پروازا تقسیم و قرار شد همه حداقل هفتهای یه پرواز داشته باشن. گرچه نمیتونیم ۶۰ ساعت پرواز رو پر کنیم اما خب همون ۶۰ ساعتو برامون رد میکنن.
– تا حالا شده به خاطر محدودیت پروازا ظرفیت صندلیا پر بشه؟
– تا حالا نشده پروازی که من مهماندارش بودم صدرصد ظرفیت صندلیا رو فروخته باشه. شرکت ما هم ۶۰ درصد از ظرفیت پروازو میفروشه. چند ماه پیش هواپیمایی یه بخشنامه داد که سه ردیف آخر هواپیما رو برای بیمارای کرونایی خالی بذارن اما بعدش یه بخشنامه دیگه اومد که شرکتا باید ۶۰ درصد از ظرفیت پروازو بفروشن که با این بخشنامه صندلیای سه ردیف آخرم فروخته میشه. اما همیشه بین مسافرا یه صندلی خالی هست.
– این روزا که هواپیماها غذا نمیدن حجم کارتون هم کمتر شده؟
– خب نسبت به قبل پایین تره. البته بعضی از شرکتا حدود دو ماهه که سرویسدهی غذا رو شروع کردن چون مسافراشون نسبت به این موضوع اعتراض کردن. با این حال من از مهمانداراشون شنیدم تو هر پرواز اعلام میکنن که مسافرا با هم ماسکاشونو بر ندارن و یکی یکی غذاشونو بخورن. گویا اخیرا مسافرا هم رعایت میکنن.
– تا حالا شده تو پرواز شما مورد مشکوک به کرونا هم باشه؟
– تو یکی از پروازا مورد مشکوک به کرونا داشتیم که وقتی پیاده شد ازش تست گرفتن و خدارو شکر جوابش هم منفی شد اما تا آماده شدن جواب تست مسافر تمام مهماندارا از جمله خودم تا ۱۴ روز اجازه پرواز نداشتیم. همهمون تست دادیم که خدا رو شکر نتیجه هم منفی شد.
ایستگاه راهآهن تهران – ساعت ۲۰:۳۰
یکی از کارمندان با تبسنج جلوی درِ ورودی ایستگاه راهآهن ایستاده و مسافران را نگاه میکند و تمایلی هم به چککردن تبِ مسافران نشان نمیدهد. ایستگاه شلوغ است و چندان فرقی با روزهای قبل از شیوع کرونا ندارد. مسافران چمدانهایشان را روی دستگاه ایکس – ری میگذارند. با اینکه برای برداشتنشان عجله میکنند اما دیر میرسند و چمدانها روی زمین وِلو میشوند. داخل ایستگاه روی همه صندلیها با برچسب زردرنگی نشانهگذاری شده است. بسیاری از مسافران رعایت میکنند و بسیاری هم اعتقادی به رعایت فاصله اجتماعی ندارند. بعضی ترجیح میدهند قبل از نشستن روی صندلی، از الکل استفاده کنند و برخی دیگر اول ماسکشان را از روی دهان پایین میکشند و بعد مینشینند!
برخی دوتا ماسک زدهاند و برخی دیگر همان یک ماسک را هم به زور گذاشتهاند. هر از گاهی از یک سوی سالن انتظار صدای سرفه میآید. با اعلام مسافرگیری، سالن از مسافران جدید و قدیمی پُر و خالی میشود. مهمانداران جلوی ورودی سالنهای قطار ایستادهاند تا بلیت مسافران را چک کنند. به خاطر محدودیت مسافرگیری و رعایت پروتکلهای بهداشتی کوپهها زودتر از همیشه فروخته میشود اما در بخش اتوبوسی قطار وضعیت فرق میکند و خبری از فاصله اجتماعی نیست. مسافران با توجه به بلیتی که به آنها فروخته شده کنار یکدیگر مینشینند. بعد از جاگیرشدن مسافران، مهماندارها دست به کار میشوند و یک بطری آب، یک بسته کیک و یک عدد ماسک توزیع میکنند. بعد از حرکت قطار، هوای سالنها هم گرمتر میشود و مسافران لباسهای گرمشان را درمیآورند. موبایل مسافری زنگ میخورد، ماسکش را پایین میکشد و شروع به صحبت با صدای بلند میکند و آنقدر حرف میزند که حوصله مسافران دیگر را سر میبرد! مسافر دیگری که پدر خانواده است، بین بچهها ساندویچ توزیع میکند، خودش هم ماسکش را زیر چانهاش میزند و در راهروی قطار راه میرود و غذایش را میخورد. خودِ مهماندار و بسیاری از مسافران هم علاقهای به استفاده از ماسک ندارند.
هوای داخل قطار گرمتر میشود و صدای مسافران درمیآید. دعوا با مهماندار بالا می گیرد و به نتیجه خاصی هم نمیرسد. بعد از گذشتن قطار از دو ایستگاه، خودِ مسافران دست به کار میشوند و بدون اجازه از مهماندار بین صندلیهای خالی پخش میشوند. به سالنهای دیگر سرک میکشم و سراغ یکی از مهمانداران میروم. انگار دلش میخواست یکی از مسافرها سراغش برود تا دردِ دل کند: «همیشه اسم پرستارا سر زبوناست و میگن اونا خط مقدم کرونا هستن. درست هم میگن ولی به خدا ما هم از روز اول تو خط مقدم بودیم. اما هیشکی به فکرمون نبوده و نیست. مسافرای زیادی کرونا دارن و آلودهان اما نمیگن و جون ما رو هم به خطر میندازن. حتی چند بار مجبور شدیم مسافرو به خاطر سرفههای سخت و زیاد، نزدیکترین ایستگاه پیاده کنیم. مسافر هم داشتیم که تو قطار فوت شده اما نمیدونیم به خاطر کرونا بوده یا چیز دیگهای. من که میگم ۵۰ درصد مسافرا کرونا دارن. متاسفانه سیستم بلیتفروشی ما هم سفت و سخت نیست. هیچ تستی از مسافر نمیگیرن که مطمئن بشن کرونا نداره. اون اوایل که تازه کرونا اومده بود ما با ترس و لرز سوار قطار میشدیم. الان هم اونقدر ماسک روی صورتمون میذاریم که پشت گوشمون میسوزه اما خیلی از مسافرا عین خیالشونم نیست و اصلا مراعات نمیکنن. خیلیاشون حتی ماسک هم نمیزنن. اون همکارایی هم که میبینین ماسک نمیزنن کرونا داشتن و تازه خوب شدن.»
– قطار بعد از هر سفر ضدعفونی میشه؟
– اینطوری نیست که حتما بعدِ هر سفر همه چی رو بشورن چون استهلاک بالا میره اما خودم دیدم که بعد هر سفر داخل قطارو با مواد مخصوص ضدعفونی میکنن. خداییش شرکت ما این موضوعو رعایت میکنه و بازرس هم سرکشی میکنه. تو این وضعیت ۵۰ درصد مسافرگیری میکنیم و سه تا بلیت از هر کوپه شش نفره فروخته میشه. البته خیلی از آژانسا رعایت نمیکنن و بیشتر از ظرفیت یعنی ۵۰ درصد بلیت میفروشن. بوفه قطار هم مثل قبل فعاله اما ماده ضدعفونی هم گذاشتن و غذا رو تو ظرفای یه بار مصرف و با پکهای مخصوص میدیم.
مسافری سراغ مهماندار را میگیرد و من هم به سالنی که در آن مستقر بودم برمیگردم.
ترمینال مسافربری بیهقی – ساعت ۱۶:۴۰
مسافران به جای نشستن در سالن ترمینال، آلاچیقهای مستقر در فضای باز را انتخاب کردهاند. صدای کمکرانندهای که داد میزند «اصفهان ساعت ۵، جا نمونی» بلند میشود. آخرین مسافران سوار اتوبوس میشوند. سراغ مردی میروم که داد میزند.
– آقا همه بلیتا فروخته میشه یا اینکه ظرفیت محدوده؟
– بستگی به دندونگردیِ شرکت داره. بعضی شرکتا ۲۵ تا صندلیشونو میفروشن و بعضیا هم نه
آقایی از داخل سالن مرد را صدا میزند و او هم میرود. داخل سالن یکی از شرکتهای فروش بلیت میشوم. سالن خلوت است و تعداد کمی از مسافرها روی صندلی نشستهاند. روی برخی از صندلیها برچسب «فاصله اجتماعی را رعایت کنید» چسبانده شده است. کمی دورتر از گیشه تهیه بلیت، یک دستگاه ضدعفونی پدالی هم گذاشتهاند که کمتر کسی متوجه آن میشود. گوشهای از سالن، دو دستگاه الکترونیکی گذاشتهاند و مسافرانی که بلیت اینترنتی تهیه کردهاند، آن را تبدیل به کاغذی میکنند. به سمت گیشه میروم. سه زن جوان داخل آن نشستهاند و به تلفنها و مراجعهکنندگان حضوری با بیحوصلگی جواب میدهند. همان طور که سوالها را پاسخ میدهند نوشیدنی هم میریزند یا سری هم به کمدهایشان میزنند.
– ببخشید خانم، الان بلیتا چطوری فروخته میشه؟
– ظرفیت صندلیا ۲۰ تاست اما ۱۷ تا میفروشیم.
– خب اگه بلیت بخرم و ببینم کل ظرفیت اتوبوس تکمیله، میتونم پس بدم؟
– نمیدونم.
– مگه شما شرایط فروش بلیت رو نمیدونین؟
– نه. به ما چیزی نگفتن.
– قیمت بلیت گرون هم شده؟
– نه.
دختر جوانی بلیت کاغذیاش را از دستگاه الکترونیکی گوشه سالن میگیرد. به خاطر کارش مجبور است زیاد سوار اتوبوس شود و سفر کند حتی در دوران کرونا. میگوید همیشه پروتکلها سفت و سخت رعایت نمیشوند و شرایط همین اواخر کمی فرق کرده است: «شما اگه الان سوار اتوبوس شید، یه جفت دستکش، پد الکلی و یه ماسک میگیرین. در طول مسیر هم همه رعایت نمیکنن و بعضیا هم ماسکشونو درمیارن میخوابن. اما خدا رو شکر من تو این رفت و آمدا تا حالا کرونا نگرفتم.» چون عجله دارد، خداحافظی میکند و میرود.
سراغ مسافرهایی میروم که در فضای باز ترمینال منتظرند. یکی از آنها صبح به تهران رسیده. برای آنکه جریمه نشود مجبور شده برای یک کار ضروری به جای ماشین شخصی خودش با اتوبوس از اصفهان به تهران بیاید اما حالا برای برگشت، ماشین گیرش نمیآید و باید تا ساعت ۱۰ شب و حرکت اتوبوس بعدی منتظر بماند: «یه سری شرکتا پروتکلای بهداشتی رو بیشتر رعایت میکنن. مثلا شرکتی که من ازش بلیت خریدم واقعا ۱۷ تا صندلی رو فروخته بود اما تمام صندلی بعضی از اتوبوسا پر از مسافر بود. دیشب که من راه افتادم تو ماشین به همه مسافرا دستکش، پد الکلی و ماسک دادن. همه خواب بودن اما ندیدم کسی ماسکشو دربیاره.»
مرتب به ساعتش نگاه میکند و از کمکراننده ماشینهای دیگر پرسوجو می کند که مقصدشان کدام شهر است تا اگر برای یک نفر جا دارند زودتر راهی شهرش شود.
این، چکیدهای از وضعیت ناوگان حمل و نقل عمومی بین شهری بود. حالا میزان رعایت پروتکلها در بعضی جاها کمتر و در بعضی جاها بیشتر است اما چندان تفاوتی ندارد. کمتر از یک ماه دیگر هم نوروز است. به نظر میرسد با سفرهای نوروزی در این وضعیت، چند پیک کرونایی را به صورت یکجا تجربه کنیم و ره چندماهه را چند روزه برویم!
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰