مردم ما شناخت بسیار ناقصی در مورد غرب دارند. حدود ۴۰ درصد خانوادههای جمعیت ۴۷ میلیونی اسپانیا دارای پت هستند. ۲۲ درصد خانوادهها دارای سگ (حدو 5 میلیون) میباشند. با این وجود شما در خیابان به ندرت به سگ برخورد میکنید و به هیچ عنوان گربهای دیده نمیشود (حداقل در شهری که من هستم). من در مسیر شهر مالاگا تا آلمریا در امتداد دریای مدیترانه حتی یک سگ ولگرد ندیدم.
قوانین سفت و سختی برای ورود حیوانات به مناطق عمومی است. ورود حیوانات به استثنای راهنمای نابینایان به پارکهای خانوادگی ممنوع است. در روز اول سفرم که به بیرون و ساحل رفتم، حتی یک سگ هم ندیدم.
وقتی اینجا را با محل زندگی خودم در تهران مقایسه میکنم نمیتوانم قبول کنم که بی فکری جماعتی لجوج و نا آگاه، محل زندگی ما را به یک کثافت خانه تبدیل کرده است. حجم بالای مدفوع گربه و سگ و اخیرا فضلههای کبوتر چاهی، کم کم تهران و دیگر شهرهای ما را به خیابانهای هند شبیه کرده است.
این بلو بشویی ناشی از بعضی قوانین و رفتارهای سلیقهای غلط است. گرایش افراطی مردم ایران به سگ و گربه دلایل متعددی دارد که یکی از آنها لج با همین رفتارهای سلبی حکومت است. من جای قانونگذاران بودم، به جای ممنوعیت از همین قوانین کشورهای اروپایی الگو می گرفتم که داشتن سگ و گربه و دیگر حیوانات مجاز در صورت داشتن مجوز، شناسنامه بهداشتی و پرداخت بیمه و مالیات و نبود معارض و فضای مناسب آزاد است. جا دارد الان که مجلس شورای اسلامی طرح صیانت از حیوانات را در دستور کار دارد با اصلاح آن یک قانون مترقی که پشتوانه نخبگان و پذیرش جامعه را دارد تصویب کند. اگر بخواهند ممنوعیت حیوانات خانگی را شدید کنند باعث واکنش منفی شده و ما شاهد پیچیدهتر شدن ماجرا میشویم.
دستگاههای مسئول باید سگ و گربههای آزاد را جمع آوری و با اعلام عمومی بین دوستداران آنها تقسیم کنید. اگر برای آنها علاقهمندی پیدا نشد با نظر متخصصین مانند بسیاری از کشورهای دنیا برای آنها (از نگهداری در پناهگاه با پول حامیان تا صادرات و خوابانیدن) تصمیم بگیرند. از بخش خصوصی هم میتوان کمک گرفت که در هر محله یا منطقه یک پارک ویژه سگ و یا گربه درست کنند که دوستداران آنها با پرداخت ورودی بتوانند از حیوان مورد علاقه خود لذت ببرند. قول میدهم که عشق سگ و گربه پروری به شدت افت خواهد کرد و فقط کسانی آنها را نگهداری میکنند که توانایی مالی و مکان مناسب دارند و یا به هر دلیلی نیاز ویژهای به یک همراه و یا یک نگهبان دارند.
دولت به جای فشار به کسانی که حیوان خانگی دارند باید روی جمع آوری حیوانات ولگرد تمرکز کند. بالا رفتن شمار سگها، ایران را به یک کشور جنگی تبدیل کرده است که امنیت و بهداشت عمومی و بقای گونههای حیات وحش را به شدت به خطر انداخته اند. دیدن صحنههای دردناک تیکه پاره شدن کودکان و تولههای حیات وحش در هیچ کشور متمدنی قابل تحمل نیست. دولت کانادا به محض آنکه کایوتهایی که در اثر غذارسانی رفتار تهاجمی پیدا کرده بودند، دستور کشتن آنها را صادر کرد.
قبل از هر اقدامی باید غذا رسانی سازماندهی شده به حیوانات ولگرد که در بسیاری موارد با دریافت پولهایی از خارج صورت میگیرد را ممنوع کرد. لازم است حسابهای کاسبان و فرصت طلبانی که با اعلام شماره حساب در فضای مجازی به اسم غذارسانی و امداد سگ و گربه پول جمع میکنند را بست و آنها را به جرم تهدید بهداشت عمومی و تهدید حقوق عامه به دستگاه قضایی سپرد .
هر روز که در کنترل سگها و حامیان آنها غفلت شود شمار آنها بیشتر و بیشتر خواهد شد و در آینده جمع کردن این بحران هزینههای سنگین اجتماعی، بهداشتی و مالی روی دوش دولت و مردم و شهر خواهد گذاشت. مردم به اندازه کافی گرفتار گرانی و استرسهای ناشی از تورم و ترافیک و آلودگی هستند. این دیگر چه بلایی است که در بسیاری از مناطق کشور حتی امکان رفتن به یک نانوایی و یا قدم زدن در بیرون خانه و طبیعت، بخصوص در مناطق محروم و حاشیه شهرها و روستاها از ترس گلههای سگ وجود ندارد. به راستی دولت ما با این همه ادعای اقتدار نمیتواند جلوی یک اقلیت سگ پرور را بگیرد؟
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰