هفده سال با انگیزه و دانش بالا برای جمع آوری تصاویر نسخ خطی و آثار قدیمی گذاشته بود. گنجینه عظیمی داشت و چه قدر استفاده از آنها را سهل و آسان کرده بود. شکل تنظیم آنها هم شگفت بود. آن مقدار که من در لپ تاپ او دیدم.
طی این سال ها، مردی با این ویژگی و پرکاری و تخصص در این حوزه ندیده بودم. همان مقدار که از نسخ ایرانی تصویر داشت، به شکل بسیار عالی آنها را منظم کرده بود. ریزترین اطلاعات را از آنها استخراج و فهرست کرده بود.
بیشتر فهارس ایرانی را در یک برنامه به طور کامل تایپ و دقیق ترین اطلاعات را از آنها درآورده بود. مثل همان وب سایت آقابزرگ که خانه کتاب حاضر نیست یک کلام توضیح بدهد که چه بر سرش آمده است.
همه اش از دسترسی به اطلاعات می گفت. چه حسی داشت که مشابهش را ندیدم. چه قدر تأسف می خورد که کتابخانه هایی اجازه دسترسی به تصاویر را نمی دهند و راست می گفت. این کتابخانه ها در ایران کم نیستند. اتفاقا بزرگترین هم هستند. ملی، آستان قدس و مرعشی. فکر می کنند اگر این نسخه ها را پنهان کنند، گنجی را حفظ کرده اند، در حالی که دانش، گنجی است که وقتی در اختیار مردم باشد، آثارش ظاهر می شود. ملی و چه و چه … حاضر نیستند یک کلمه گوش بدهند. آستان قدس که نباید حرفش را زد. و جای دیگر و جاهای دیگر.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰