به گزارش هوشمند نیوز لارنس فریدمن، “رئیس مطالعات استراتژیک بریتانیا” در مقاله ای با عنوان “محاصره دریای سیاه توسط روسیه یک مشکل برای کل جهان است” برای نیواستیتسمن نوشت:
از آغاز جنگ در اوکراین نگرانی هایی در مورد محدود کردن آن به دو کشور متخاصم در محدوده های جغرافیایی مشخص وجود داشته است. نگرانی اغلب این است که ولادیمیر پوتین که جاهطلبیهای خود را خنثی کرده و نیروهایش در حال فرار هستند، با خشمی که دارد از سلاحهای هستهای استفاده کند.
در حالی که هیچ کس جرات نمی کند چنین عمل غیرعقلانی را رد کند، استفاده از سلاح هسته ای هیچ مشکل استراتژیک برای روسیه را حل نمی کند. بلکه بسیاری دیگر از مشکلات را ایجاد خواهد کرد. همچنین هیچ نشانهای وجود ندارد که پوتین واقعاً در این مسیر می اندیشد: او حتی حاضر نیست با اذعان به اینکه واقعاً در حال جنگ است و نه فقط یک «عملیات ویژه» محدود، تنش را تشدید کند. نیروهای ذخیره به جای بسیج کامل، به شکلی تقریباً پنهان برای جنگ ثبت نام کرده اند. پوتین در آغاز خصومتها با درخواست از کشورهای ناتو برای امتناع از مداخله مستقیم در جنگ، “خط قرمز” تعیین کرد و تا کنون به این امر احترام گذاشته شده است. در حال حاضر، ناتو صرفاً با حفظ اوکراین از نظر اقتصادی و از نظر نظامی سرزنده، تأثیر خود را بر جای می گذارد.
با این حال، جنبه دیگری از این جنگ وجود دارد که توجه ناکافی به آن معطوف شده است – اگرچه اکنون در کانون توجه قرار گرفته است – که در آن فشار می تواند برای عملیات ناتو ایجاد شود: نیاز به رفع محاصره ای که روسیه با موفقیت بر بنادر جنوبی اوکراین در منطقه اعمال کرده است. یعنی در دریای سیاه. این امر نه تنها به دلیل تأثیر آن بر اقتصاد آسیب دیده اوکراین، بلکه به دلیل تأثیر آن بر عرضه محصولات کشاورزی ضروری به سایر نقاط جهان ضروری است. اگر نیروهای روسیه به عقب روی ادامه دهند، همزمان با تقویت دیپلماسی برای به نتیجه رساندن جنگ، این موضوع حیاتی باید مورد توجه قرار گیرد – امری که احتمالاً با درخواست روسیه برای رفع تحریم ها مرتبط است. اگر اینطور نباشد، ممکن است از قدرت های بزرگ دریایی خواسته شود تا عملیات آزادی ناوبری را برای شکستن محاصره انجام دهند.
قبل از در نظر گرفتن جنگ در دریا، باید وضعیت جنگ در خشکی را به خود یادآوری کنیم – زیرا هر یک بر دیگری تأثیر می گذارد. پایان مرحله دوم درگیری نزدیک است. در اواخر مارس، روسیه به شدت تمرکز عملیات خود را از مرحله اول – که در آن به دنبال به دست آوردن کنترل تمام اوکراین، به ویژه کیف – بود – و به سمت دونباس، منطقهای که بهانه جنگ را برای روسها فراهم کرد، تغییر داد، دستاوردهای اولیه داشته است. برای این مرحله دوم، آنها از یک موقعیت ظاهرا قوی برای محاصره و از بین بردن بدنه اصلی نیروهای اوکراینی مستقر در منطقه استفاده خواهند کرد و بنابراین اشغال یک بخش مشخص و قابل دفاع از خاک اوکراین را تکمیل خواهند کرد. این قلمرو قبلاً برای الحاق نهایی به دولت روسیه، زبان، ارز، آموزش و غیره آماده شده است.
این تلاش شکست خورده است. در حالی که نیروهای روسی به انجام حملات ادامه می دهند، تا حد زیادی متوقف شده اند. نقشه کارزاز تفاوت چندانی با یک ماه پیش ندارد. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو گفت که اوکراین “می تواند در این جنگ پیروز شود”، در حالی که اطلاعات دفاعی بریتانیا، با توجه به اینکه ارتش روسیه یک سوم قابل توجه نیروی رزمی زمینی اولیه خود را از دست داده است، اکنون “به طور قابل توجهی از برنامه عقب مانده است”. این داستان کوچک شدن اهداف است. هنگامی که فاز دوم شروع شد، تحلیلگران به دنیپر به عنوان یک هدف احتمالی اشاره کردند. سپس تمرکز بر اسلویانسک بود و اکنون این شهر سورودونتسک، دومین شهر بزرگ استان لوهانسک است که به بدنه اصلی نیروهای روسیه نزدیکتر است. آرزوی اصلی ممکن است تکمیل اشغال تا مرزهای اداری استان باشد، حتی اگر آنها نتوانند این کار را برای دونتسک انجام دهند.
این در حال تبدیل شدن به یک نبرد بزرگ و پرهزینه برای هر دو طرف است. در حال حاضر در حومه سورودونتسک درگیری وجود دارد. اوکراینی ها پلی را منفجر کرده اند که آن را به روبیژن متصل می کند که روسیه آن را در اختیار دارد. نیروهای روسی در ۱۱ مه سعی کردند از رودخانه سیورسکی دونتس عبور کنند، اما زمانی که یک گذرگاه ناکارآمد تاکتیکی توسط اوکراینی ها تسخیر شد، با شکست بزرگی مواجه شدند. این منجر به کشته یا زخمی شدن ۴۸۵ سرباز (از ۵۵۰ نفر) و انهدام ۸۰ مورد از تجهیزات شد.
بیشتر بخوانید:
آیا روسیه و غرب از وقوع جنگ اتمی نجات مییابند؟
چالشِ آینده روسیه برای حفظ جایگاه یک قدرت بزرگ
جنگ اوکراین؛ دوازده گسستی که جهان را تغییر میدهد
آیا پوتین در حال مقدمهچینی برای پایان جنگ است؟
حتی اگر نیروهای روسی سورودونتسک را تصرف کنند و تسلط خود بر لوهانسک را تأیید کنند، ظرفیت محدود آنها برای انجام مانورهای بزرگ همچنان آنها را به سمت اتخاذ موضع دفاعی تر سوق می دهد. مهمترین تحول در روزهای اخیر (به غیر از پایان اجتنابناپذیر اما با تاخیر مقاومت در ماریوپول)، عقبنشینی روسیه از مواضع اطراف خارکف است، شهری که تحت بمباران وحشتناک روسیه آسیب دیده است. این گزینههای جدیدی از جمله امکان احاطه کردن نیروهای روسی را برای اوکراینیها ایجاد میکند. در همین حال، نیروهای اوکراینی در حال پیشروی آهسته اما پیوسته بوده اند و مواضع روسیه را در نزدیکی خرسون، شهری که روس ها در اوایل جنگ بدون درگیری زیادی توانستند آن را تصرف کنند، برداشته اند.
بنابراین، روسیه ممکن است در حال تغییر به سمت تحکیم موقعیت باشد. ممکن است تلاش کند حملات جدید اوکراین را متوقف کند در حالی که تلاش می کند نیروهای خود را دوباره بازسازی کند تا زمانی که بتواند حمله خود را تجدید کند یا حتی به دنبال یک راه حل سیاسی باشد که باعث شود بخش قابل توجهی از زمین اوکراین را در اختیار بگیرد. این گمانه زنی باعث شده که چهره هایی مانند آوریل هاینز، مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده، بر این باور باشند که جنگ طولانی خواهد شد و به سال آینده و فراتر از آن کشیده خواهد شد و بر فشارهای اقتصادی و سیاسی اروپا – و سایر نقاط جهان – خواهد افزود.
این چشمانداز به توضیح افزایش تماسهای سطح بالا، از جمله صحبت اولاف شولز، صدراعظم آلمان با پوتین و وزیر دفاع ایالات متحده، لوید آستین، در اولین گفتگوی مستقیم خود با همتای روسی خود، سرگئی شویگو، در مورد نیاز کمک میکند. سخت است که بفهمیم چرا اوکراینیها باید آتش بس را با روسیه که هنوز بخش زیادی از سرزمینهای آنها را اشغال کرده است بپذیرند. موضع مورد توافق ناتو همچنان این است که اهداف جنگ و توافقات صلح در اختیار کیف است. با این حال، تمایل به پایان دادن به جنگ محسوس است، حتی اگر پوتین همچنان برای دستیابی به برخی دستاوردهای ملموس تلاش کند.
اوکراین ترجیح می دهد در حمله بزرگ خود که هنوز در حال آماده سازی است، عجله نکند. این نسبت به عملیات دفاعی سختتر خواهد بود، بنابراین خطرات تغییر خواهند کرد. آنها به دنبال بازپس گیری مقدار قابل توجهی از قلمرو خود خواهند بود. با این حال اوکراین هنوز دلایلی برای اطمینان دارد. ارتش آن به طور مداوم بر علیه روس ها می جنگد. تاکتیک های آن با قدرت و دانش نیروهایش از زمین بازی همراه بوده است. اکنون به خوبی توسط غرب حمایت می شود، از جمله با توپخانه حیاتی مدرن، در حالی که ذخایر روسیه با تجهیزات قدیمی و نه همیشه قابل اعتماد، تمام شده است. بر روی کاغذ، تعداد کافی سرباز روسی وجود دارد که در صورت هدایت شایسته، می تواند زندگی را برای نیروهای اوکراینی دشوار کند. با این حال، این امر مشکل حفظ روحیه ارتشی را که از روزهای اول جنگ دستاوردهای کمی داشته، تعداد زیادی از افراد و تجهیزات خود را از دست داده و اکنون به همان اندازه احتمال دارد عقب نشینی کند که محتمل است، پیشروی کند، حل نمی کند. گزارشهایی مبنی بر امتناع یگانها از پیوستن به نبرد و سربازانی که به دنبال راههایی برای فرار و اجتناب از انجام وظایف خود در خط مقدم هستند، وجود دارد. من می توانم در پیش گرفتن احتیاط را هنگام پیش روی به سوی پیروزی اوکراین درک کنم، اما به سختی می توان فهمید که انگیزه روسیه از کجا می آید.
در حالی که جنگ زمینی ادامه دارد، نوع دیگری از رویارویی در دریا در جریان است. توجه بسیار کمتری به بعد بعد دریایی شده است زیرا این رقابت نابرابرتری به نظر می رسد و حداقل در ابتدا، نیروی دریایی روسیه از مزایای آن نهایت استفاده را می برد. ناوگان دریای سیاه آن جنگ را با چند ناو موشکی و ناوچه، زیردریایی های کلاس کیلو و یک رزمناو قدیمی به نام مسکوا به عنوان گل سرسبد خود آغاز کرد. بعداً کشتی های آبی خاکی از ناوگان بالتیک و شمال به آنها ملحق شدند.
حرکت روسیه به الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ تا حدی به دلیل تمایل این کشور برای اجتناب از هرگونه چالشی برای پایگاه دریایی خود در سواستوپل بود. در روند تامین امنیت این پایگاه، سه چهارم نیروی دریایی اوکراین را نیز به دست آورد. در آغاز این جنگ در فوریه، نیروی دریایی اوکراین هنوز کوچک بود و تنها پنج هزار ملوان داشت و عمدتاً از کشتی های گشتی تشکیل می شد. آنها به سرعت مورد هدف روس ها قرار گرفتند. یکی از آنها به نام اسلوویانسک که در سال ۲۰۱۸ توسط ایالات متحده به اوکراین هدیه داده شده بود، در هفته اول مارس غرق شد. روسیه با بستن تنگه کرچ که دریای آزوف را به دریای سیاه متصل میکند و استقرار کشتیها در سواحل اودسا و سایر بنادر اوکراین، توانست محاصره مؤثری را ایجاد کند. این محاصره همچنان حفظ شده و از کشتی ها و زیردریایی ها برای حمله موشکی به اهدافی در اوکراین استفاده کرده است.
بی جی آرمسترانگ، استادیار مطالعات جنگ و تاریخ نیروی دریایی آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده، موفقیت های دریایی روسیه را چنین خلاصه کرده است:
«استقرار فرماندهی دریا با استفاده از دریای آزوف و دریای سیاه برای عملیاتهای مؤثر بر رویدادهای ساحلی به سرعت دنبال شد. دریای آزوف بسته و بنادر اوکراین مسدود شد و ترافیک نظامی و تجاری را مسدود کرد. نیروی دریایی روسیه از دریای آزوف برای تقویت عملیات در ساحل استفاده کرد و در حمله وحشیانه و مداوم به ماریوپل مشارکت داشت. و ناوگان دریای سیاه صدها موشک را در یک بمباران گسترده شلیک کرد که به اثرات تاکتیکی و همچنین تخریب بی رویه اهداف غیرنظامی کمک کرد. صرف نظر از مشروعیت تجاوز روسیه، قانونی بودن عملیات دریایی و حرکت آشکار به سمت جنایات جنگی، از زاویه دید استراتژی دریایی و در مقایسه چشمگیر با ناکامی های ارتش روسیه، نیروی دریایی روسیه کار خود را به نحو احسن انجام داد».
با این حال همه راه خود را طی نکرده اند. تحت رژیم تنگه های ترکیه که بر اساس کنوانسیون ۱۹۳۶ مونترو ایجاد شده است، ترکیه می تواند تنگه های داردانل و بسفر را به روی کشتی های جنگی ببندد. قبلاً این کار را با کشتیهای جنگی روسیه انجام داده است و توانایی روسیه برای تقویت موقعیت خود در دریای سیاه را کاهش داده است. علاوه بر این، در حالی که حملات آبی خاکی در اوایل حمله به شهر ساحلی ماریوپل را پشتیبانی میکردند، تلاشهای روسیه برای انتقال نیروهای اضافی برای نبرد زمانی که اوکراینیها کشتی آبی خاکی ساراتوف را در حین تخلیه در اسکله در بردیانسک غرق کردند، ضربه خورد. اگر چه حمله آبی خاکی در مقطعی به اودسا انتظار می رفت، اما هرگز محقق نشد. این تا حدی به این دلیل بود که نیروهای روسی نتوانستند در پیشروی زمینی خود به اندازه کافی به آن ناحیه نزدیک شوند. جدیتر از همه، در ۱۳ آوریل، نیروهای اوکراینی با استفاده از موشکهای ضد کشتی نپتون ساخت داخل، مسکوا را غرق کردند.
این امر روسیه را به احتیاط تشویق کرده است. آنها باید نگران آسیب پذیر شدن سایر کشتی ها در برابر حملاتی از جمله هواپیماها، پهپادها و موشک های ضد کشتی باشند که احتمالاً از کشتی های نسبتاً کوچک پرتاب می شوند. این یکی از دلایلی است که چرا جزیره کوچک مار (حدود ۳۰ مایل دورتر از ساحل اوکراین) اهمیت پیدا کرده است. این جزیره در آغاز جنگ توسط روسیه تصرف شد و لحظه معروفی را فراهم کرد که سربازان اوکراینی که جزیره را در دست داشتند به مسکوا گفتند: “ناو جنگی روسیه، خودت برو به درک”. اعتقاد بر این بود که ۱۳ سرباز اوکراینی در جزیره کشته شدند. اما معلوم شد که آنها اسیر شده بودند.
اوکراین با غرق کردن مسکوا انتقام خود را گرفت. در غیاب آن، نقش جزیره اهمیت بیشتری پیدا کرد. اگر روسها بتوانند جنگ الکترونیک و سیستمهای دفاع هوایی را در آنجا مستقر کنند، میتوانند با کمک به حفظ محاصره و پیوستن به عملیات بالقوه با پادگان روسی در منطقه جداشده ترانسنیستریا در مولداوی، که نزدیک به اودسا است، خسارت کشتی جنگی را جبران کنند. اگرچه اکنون به نظر می رسد که این امر فراتر از توانایی های مسکو است.
اما هنوز نبردی برای تسلط بر جزیره مار در جریان است. اوکراین شواهدی مبنی بر حمله به تسلیحات ضد هوایی، یک کشتی پشتیبانی، دو فروند هواپیما و یک هلیکوپتر روسی در هنگام فرود آمدن تفنگداران دریایی روسیه منتشر کرده است. وزارت دفاع روسیه نیز به نوبه خود مدعی شد که تلاش اوکراین برای تصرف جزیره را خنثی کرده و هواپیما را سرنگون کرده است. (رسانههای اجتماعی طرفدار روسیه مملو از داستانهایی در مورد این است که این وضعیت برای اوکراین چقدر وحشتناک بود.) در عمل، دشوار است که بفهمیم چگونه هر نیرویی میتواند در چنین فضای کوچک و منزوی احساس امنیت کند. در ۱۲ مه، کیریلو بودانوف، رئیس اطلاعات دفاعی اوکراین، توضیح داد که هر کسی که جزیره مار را در اختیار داشته باشد، “سطح و تا حدودی وضعیت هوایی در جنوب اوکراین” را کنترل می کند و می تواند “حرکت کشتی های غیرنظامی را در همه جهات به سمت جنوب اوکراین مسدود کند”. در حالی که او اذعان داشت که بازپس گیری قلمرو ممکن است چالش برانگیز باشد، اما اطمینان بیشتری داشت که می توان آن را از دسترسی روس ها خارج کرد.
تا زمانی که محاصره ادامه دارد، مشکلات واقعی نه تنها برای اوکراین بلکه برای بقیه جهان ایجاد می شود. در ماه اول درگیری، حداقل هشت کشتی تجاری در بنادر اوکراین و دریای سیاه مورد حمله قرار گرفتند. یکی از آنها، هلت، در سواحل اودسا غرق شد و احتمالاً با مین برخورد کرد. بسیاری از کشتی های تجاری در بنادر اوکراین گیر کرده اند و قادر به ترک آن نیستند. حق بیمه برای کشتی هایی که قصد حرکت در این منطقه را دارند اکنون بسیار زیاد است. در ۲۰ آوریل، سازمان بین المللی دریانوردی (IMO) گزارش داد که ۸۴ کشتی با ۵۰۰ خدمه به دام افتاده اند (سایر خدمه به کشور بازگردانده شدند).
این مسئله عواقب جدی دارد. در سال ۲۰۲۲ پیشبینی میشد که اوکراین نیمی از صادرات روغن آفتابگردان جهان، ۱۶ درصد ذرت، ۱۸ درصد جو و ۱۲ درصد گندم را تامین کند. آژانس غذای سازمان ملل در ۶ می گزارش داد که نزدیک به ۲۵ میلیون تن غلات در اوکراین گیر کرده است. در حالی که اوکراین منبع اصلی محصولات کشاورزی اروپا است که مسکو ممکن است از دیدن آن خرسند باشد، اما نقش مهمی در تامین محصولات کشاورزی مانند مصر، لبنان و الجزایر نیز ایفا می کند. افزایش قیمت ها در برخی از کشورهای در حال توسعه به ۵۰ درصد رسیده است. این نوعی تورم است که میتواند ناآرامیهای جدی ایجاد کند. در همین حال، نیروهای روسیه به تخریب انبارها و سرقت تجهیزات کشاورزی متهم شده اند و گفته می شود که محموله ای به میزان ۲۷ هزار تن غله از مجموع چهارصد و چهل هزار تن دزدیده شده از اوکراین اشغالی را به سوریه ارسال کرده اند.
ولودیمیر زلنسکی هنگام میزبانی از رئیس شورای اتحادیه اروپا، چارلز میشل در ۹ ماه مه، بر اهمیت اودسا برای صادرات کشاورزی اوکراین و به تبع آن بر عرضه جهانی مواد غذایی تاکید کرد. او گفت: «این یک ضربه نه تنها به اوکراین است. «بدون صادرات محصولات کشاورزی ما، دهها کشور در بخشهای مختلف جهان در آستانه کمبود مواد غذایی قرار دارند. و با گذشت زمان، وضعیت می تواند – صراحتاً – ترسناک شود. میشل این وضعیت وخیم را تایید کرد و افزود: ما به یک واکنش جهانی نیاز داریم. کشاورزان اوکراینی اکنون در حال آماده شدن برای برداشت محصولاتی هستند که زمستان گذشته کاشته بودند اما فضای ذخیره سازی ندارند.
در ۱۴ مه، وزرای خارجه گروه ۷ اعلام کردند:
«جنگ تجاوزکارانه تحریک نشده و از پیش طراحی شده روسیه با افزایش شدید قیمت مواد غذایی، سوخت و انرژی، چشم انداز اقتصاد جهانی را وخیم کرده است. همراه با مسدود کردن مسیرهای خروج غلات اوکراین از سوی روسیه، جهان اکنون با وضعیت بدتر ناامنی غذایی و سوء تغذیه مواجه است. این عواقب مخربی برای برخی از آسیبپذیرترین افراد دارد و افزایش هزینهها نیز کمکهای سازمانهای بشردوستانه و توسعه را برای کسانی که بیشترین نیاز را دارند دشوارتر میکند. این در زمانی است که ۴۳ میلیون نفر در یک قدمی قحطی قرار دارند».
آیا می توان کاری برای کاهش بحران انجام داد؟ برخی غلات در حال حاضر با قطار ارسال می شوند و اتحادیه اروپا قصد دارد یک کریدور زمینی به بنادر دریای بالتیک لهستان ایجاد کند. اما این یک روند کند است و به سختی می تواند بحران در حال توسعه جهانی غذا را کاهش دهد. IMO استدلال کرده است که باید یک کریدور دریایی برای کشتی های سرگردان ایجاد شود تا بتوانند آن را ترک کنند، اما مین ها این را مشکل ساز می کنند.
در ۲۴ آوریل، رئیس بزرگترین شرکت کشتی رانی جهان، رنه کوفود-اولسن، از ناتو خواست برای کشتی های تجاری که از دریای سیاه می گذرند اسکورت دریایی ارائه دهد: «ما باید بخواهیم که دریانوردی و ترافیک دریایی ما در آب های بین المللی محافظت شود. من مطمئن هستم که ناتو و دیگران نقشی در حفاظت از ناوگان تجاری دارند.”
اخیراً توسط دریاسالار جیمز استاوریدیس، یکی از فرماندهان ارشد سابق ناتو، در مقاله ای برای بلومبرگ پیشنهاد شد: «ارزش در نظر گرفتن یک سیستم اسکورت برای کشتی های تجاری اوکراینی (و سایر ملیت ها) که می خواهند به داخل و خارج از اودسا بروند را دارد. این شبیه به اسکورت های عملیات ارنست ویل است که در طول جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ به بازرگانان خلیج فارس ارائه شد. دریای سیاه عمدتاً آب های بین المللی است. کشتیهای جنگی ناتو میتوانند تقریباً به هر کجا که بخواهند سفر کنند، از جمله در آبهای سرزمینی اوکراین و منطقه اقتصادی انحصاری ۲۰۰ مایلی آن. واگذاری این آبها به روسیه بی معنی است».
این موضوع در تابستان گذشته پیشبینی میشد که بریتانیا HMS Defender را برای یک ماموریت آزادی ناوبری به دریای سیاه و دریای آزوف فرستاد که مطمئناً روسها را آزار میداد و آنها نیز متقابلاً تیرهای هشدار شلیک کردند. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، اصرار داشت که بمب های بعدی “نه تنها در مسیر کشتی، بلکه بر روی هدف” نیز پرتاب خواهند شد.
حفاظت از حمل و نقل تجاری به هیچ وجه گزینه ساده ای نیست. اسکورت ها باید شامل مین روب باشند. کشتی های جنگی همراه نیز می توانند از مین آسیب ببینند. برای صدور مجوز عملیات باید در ناتو اتفاق نظر وجود داشته باشد – به ویژه ترکیه باید امضا کند. به دلیل معاهده مونترو، این معاهده دارای حق وتوی مؤثری است زیرا باید به کشتی های جنگی ناتو اجازه دهد که از طریق تنگه ترکیه از مدیترانه به دریای سیاه حرکت کنند. و اقدامات ترکیه همیشه قابل پیش بینی نیست.
دیدگاه تاکنون این بوده است که این یک اقدام تحریکآمیز بیرویه خواهد بود، مشروط به همان تردیدهایی که ناتو را وادار به رد درخواستها برای ایجاد «منطقه پرواز ممنوع» در اوکراین کرد، زیرا میتواند منجر به رویارویی مستقیم با نیروهای دریایی روسیه شود. در حالی که احتیاط ممکن است قابل درک باشد، اما در هدف و رفتار، این امر کاملاً متفاوت است. اصل آزادی ناوبری مهم است. اینها در آبهای بین المللی یا اوکراینی خواهند بود و هیچ دلیل قانونی برای تداخل در عبور مسالمت آمیز کشتی های تجاری وجود نخواهد داشت. روس ها حتی یک محاصره رسمی هم اعلام نکرده اند. نیروی پشتیبان کشتی ها هم به دنبال آغاز هرگونه درگیری مستقیم دریایی نخواهد بود. با این وجود، به نظر می رسد ناتو در مورد اتخاذ چنین حرکتی به جلو محتاط است.
پیشنهادهایی وجود دارد مبنی بر اینکه سازماندهی چیزی مشابه تحت حمایت سازمان ملل منطقی تر است، اما روسیه می تواند آن را وتو کند. ائتلاف گسترده ای از کشورها، از جمله اعضای غیر ناتو، می توانند این وظیفه را بر عهده بگیرند، اما همچنان به توانایی های دریایی جدی نیاز دارند. موضوع توانمند ساختن اوکراین برای صادرات محصولات کشاورزی خود در دستور کار هر گونه مذاکرات عمومی آتش بس خواهد بود و به زودی توسط روسیه به بحث در مورد رفع تحریم های اقتصادی مرتبط خواهد شد. همچنین می خواهد مشکلات مربوط به تجارت خارج از کشور خود را برطرف کند. اکثر شرکت های بزرگ کشتیرانی فعالیت های خود را به و از بنادر روسیه به حالت تعلیق درآورده اند. کشورهای غربی تردد کشتیهای تحت پرچم روسیه، متعلق به روسیه و یا اداره شده توسط روسیه در بنادر خود را ممنوع کردهاند. اما اگر جنگ طول بکشد، این موضوعی گریزناپذیر است. هر چه تهدید برای عرضه جهانی غذا بیشتر باشد، فشار برای اقدام شدید بیشتر خواهد شد. قدرت های بزرگ دریایی باید به آینده فکر کنند.
*منبع: نیواستیتسمن
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰