به گزارش «مبلغ»، درهفدهمین قسمت از برنامه «سوره؛ فصل نهجالبلاغه» موضوع « خوارج در نهجالبلاغه» با حضور مهدی فرمانیان، پژوهشگر فرق و مذاهب اسلامی و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت.
مسعود دیانی، مجری برنامه در ابتدای این گفتوگو از فرمانیان پرسید که به چه کسانی خوارج گفته میشد و امروز به چه کسانی خوارج گفته میشود؟
فرمانیان: شاید اولین رگههای خوارج را با حضور امیرالمؤمنین در کوفه میبینیم. وقتی جنگ جمل در حال شروع بود و جملیون از مکه به سمت بصره آمدند حضرت علی (ع) به عنوان خلیفه مسلمین از مدینه به سمت بصره آمد. در دوراهی بصره و کوفه حضرت راه خودش را به راه بصره چرخاند اما امام حسن (ع) را به سمت کوفه رساند و گفت شما بروید و مردم را برای رویارویی با سپاه جمل به بصره بیاورید. امام حسن رفت و دست خالی برگشت چون مردم کوفه همراهی نکردند به دلیل اینکه ابوموسی اشعری حاکم کوفه اعلام کرد که ما طرفدار هیچ یک از دو طرف نیستیم و همین موضوع موجب شد تا مردم کوفه حضرت امیر (ع) را همراهی نکنند. مالک اشتر بعد از این واقعه خیلی ناراحت شد و با ابوموسی درگیری لفظی پیدا کرد و سخنرانی کرد که ۱۲ هزار نفر همراه او میشوند و به بصره میروند. پس این فضا نشان میدهد که افراد جنوب عربستان از همان ابتدا نگاه خاصی به حضرت علی (ع) نداشتند ولی وقت حضرت علی (ع) بعد از جنگ جمل به کوفه برگشت و کوفه را محل استقرار خودش کرد، رفتار عادلانه حضرت امیر (ع) باعث شد تا خیلی ها همراه ایشان شوند. در جنگ صفین هم چنین فضایی وجود داشت و در جنگ خوارج یا نهروان هم که خوارج یعنی جداشدگان از دین خودشان را نشان دادند.
وی افزود: مرحوم سیدجعفر شهیدی در باب خوارج تحلیلی دارد و میگوید اگر بررسی کنید، میبینید که همه کسانی که جزو خوارج بودند از جنوبیها و قریش بودند. درگذشته به خیلی از عربهایی که در اطراف یمن زندگی میکردند عرب جنوبی میگفتند در مقابل به کسانی که در مکه و مدینه و حجاز زندگی میکردند، عرب شمالی میگفتند. به نظر میرسد همیشه عرب شمالی از عرب جنوبی قدرت بیشتری داشته است. مرحوم سیدجعفر شهیدی معتقد است که خوارج عقدههای تلنبار شده عرب جنوبی است. شهید مطهری اما اینگونه فکر نمیکند و میگوید خوارج عدهای زاهد پیشه بودند که فکر قوی نداشتند. من وقتی القاعده و داعش و اینها به وجود آمدند متوجه شدم که هنوز مسلمانانی هستند که مثل خوارج فکر کنند.
این استاد دانشگاه مذاهب افزود: وقتی جنگ درگرفت عمروعاص به معاویه پیشنهاد داد که هرکس قرآنی دارد، قرآنها را سر نیزه کند تا قرآن حَکَم شود. خوارج هم رفتارشان اینگونه بود که ای حضرت تو هم قبول کن که قرآن حَکَم باشد. بعد از اینکه حضرت را مجبور میکنند حکمیت را بپذیرد. بعد از این حضرت، مالک اشتر را به میدان میفرستد اما آنها قبول نمیکنند، ابن عباس را میفرستد نمیپذیرند و یکجور دعوای قومی، قبیلهای شکل میگیرد. تا اینکه سراغ ابوموسی اشعری میروند تا حکم شود و حضرت را هم مجبور کردند که این موضوع را قبول کند چون ابوموسی اشعری هم مثل خودشان جزو عربهای جنوبی بود. ماجرای حکمیت هم حدود ۹ ماه طول کشید و مذاکرهکنندگان این مدت در رفت و آمد و گفتوگو بودند. حضرت همیشه میگفتند در گفتوگو با خوارج از قرآن استفاده نکنید چون رفتار آنها اینگونه است که شما یک استدلال میآورید آنها هم یک توجیه میآورند و به نتیجه نمیرسید بنابراین بهترین راه برای گفتوگو با آنها سنت پیامبر است.
این پژوهشگر فرق توضیح داد: از همین راه استدلال از طریق سنت در همین مدت ۹ ماه حدود ۹ هزار نفر کم کم به سمت پیروان امام برگشتند و از خوارج جدا شدند. امام باقر (ع) میفرمایند: دین فراختر آنی است که خوارج فکر میکنند. به بیان دیگر یعنی خوارج یک نوع دینشناسی تنگنظرانه دارند که متأسفانه امروز هم چنین نگاهی وجود دارد. بعد از اعلام نتیجه حکمیت و اینکه خوارج دیدند ابوموسی اشعری انتخاب نشد و معاویه خلیفه مسلمین شد، گفتند ما این را نمیخواستیم و میخواستیم یک نفر را از خودمان سرکار بگذاریم؛ بنابراین از همان ابتدا دنبال کنار گذاشتن امام علی (ع) بودند. دقیقاً از همین نقطه یک اختلاف درونی داخل خود خوارج شکل میگیرد و به دوسته تندرو و معتدل تقسیم میشوند. تندروها میگویند هم معاویه کافر است هم علی (ع).
دیانی گفت: پس به نوعی میتوان گفت ما برای اولینبار در این فضا تکفیر را داریم و آن را توسط خوارج میبینیم؟
فرمانیان: بله. ما تا قبل از این فضای تکفیر به این معنا که خلیفه مسلمین تکفیر شود را نداشتیم.
سردبیر و مجری برنامه پرسید که با چه استدلالی نسبت به امام علی (ع) و معاویه تکفیر کردند؟
این پژوهشگر پاسخ داد: آغاز فضای تکفیر امام علی (ع) از اینجاست و خوارج میگویند مرتکب گناه کبیره کافر است و چون هم حضرت علی (ع) و هم معاویه مرتکب گناه کبیره شدند و حکمیت انسانها را پذیرفتند ولی باب میل آنها نیست پس کافرند و میتوان آنها را کشت مگر اینکه توبه کنند. با استدلالی که آنها داشتند همه کافر بودند غیر از خودشان که توبه کرده بودند.
دیانی گفت: پس دو جریان را بررسی کنیم؛ یک جریان فکری که ریشه تکفیر در جریان اسلامی شکل میدهند یکی هم بحث جریان خودشان که ۱۲ هزار نفرهستند. کمی درباره این دو جریان توضیح دهید.
فرمانیان بیان کرد: بعد از کاری که ابوموسی با خوارج کرد، حضرت علی (ع) پیشنهاد جنگ علیه معاویه را داد، چهار هزار نفر میگویند که ما از خوارج میترسیم چون زن و بچههای ما را میکشند. یکی از نکات مهم درباره خوارج اینکه تکفیر متقابل اتفاق نیفتاد حضرت علی (ع) به هیچ وجه آنها را تکفیر نکرد و تا لحظه آخر با آنها سخن گفت تا برگردند. به شیعه هم گفت که بعد از من دیگر با خوارج نجنگید.
دیانی سپس پرسید که در جنگ نهروان تعداد کشتهها چه تعداد است؟
این پژوهشگر گفت: مجموعه شواهد تاریخی به ما میگوید که ۱۷۰۰-۱۸۰۰ نفر در جنگ کشته و زخمی شدند. (۴۰۰-۵۰۰ نفر زخمی و حدود ۱۲۰۰ نفرکشته) و ۹ نفر از سپاه امام علی (ع) کشته شدند. لذا بعد از این ماجرا همه علیه حضرت شدند و موجب شد که ایشان در اواخر عمرشان در کوفه خطاب به کوفیان بگویند شما مرد نیستید.
فرمانیان گفت: در جنگ خوارج به مظلوم و زن و بچه هم رحم نمیشد و انگار این اولین جایی است که فرد رفتار خشونت آمیز با فردی میکند که حرفهایش را قبول ندارند. انگار خوارج خشونتهای دوره جاهلی را دوباره زنده کردند.
دیانی سپس پرسید که آیا گروههایی مثل داعش و اینها خودشان را به عقبه خوارج متصل میکنند؟
این استاد دانشگاه جواب داد: به هیچ وجه، چیزی که ما امروز میدانیم این است که فکر خوارجی در برخی از مذاهب وجود دارد اما خود این مذاهب میگویند که ما خوارج نیستیم و جالب اینکه اخیراً یک گروهی در داعش به وجود آمد که خود داعشیها را تکفیر کرد و داعشیها میگفتند اینها، خوارج این عصر هستند و این یعنی هیچ کدام از این گروهها قبول ندارند که خوارج هستند و هر گروهی یک گروه دیگر را متهم به خوارج بودن میکند و میگوید من معتدلم. متأسفانه یکی از معضلات امروز ما هم این است که بیشتر کسانی که تکفیری میشوند کمتر وارد سنت پیامبر میشوند در حالیکه سنت پیامبر تصحیح عملی قرآن است ولی آنها فقط یک آیه را میگیرند و به بقیه آیهها توجهی نمیکنند.
دیانی سپس بیان کرد در چه دورهای موضوع قوتهای علمی، فرهنگی و ادبی در میان خوارج مطرح شد؟
فرمانیان پاسخ داد: خوارج از سال ۴۰ به بعد به شعر زیاد استناد کرد و شاعران زیادی داشتند. از قرن سوم و چهارم به بعد هم بحثهای علمی خیلی جدی در میانشان اتفاق میافتد و کتابهای مفصلی در حوزه فقه، تفسیر و حدیث دارند. با این وجود اتفاق جدی برای خوارج نیفتاد که مثلاً یک حکومت یا تمدن شکل بگیرد ولی حرفهایی در حوزه اندیشه سیاسی زدند. مثلاً درباره موضوع امامت حرفهایی زدند و امامت را چهار قسم کردند. با اینحال این اندیشه سیاسی هم انقدر مهم نبود که در امروز ما تأثیرگذار و جایگاهی داشته باشد. مثلاً اسماعیلیه یک دورهای خیلی جدی تبلیغ و فعالیت میکردند اما الان خبری از آنها نیست.
مجری برنامه پرسید که شیعه چقدر از خوارج تأثیر پذیرفت و امروز چقدر با این خطر مواجهیم که رفتار خوارجی داشته باشیم؟
این محقق و پژوهشگر گفت: در ابتدا ما خیلی جدی با خوارج جنگیدیم اما از قرن چهارم و پنجم که خوارج دیگر حضور نداشتند و به حاشیه رفتند ارتباط آنچنانی با خوارج نداشتیم ولی متأسفانه برخی از علمای ما روحیه خوارجی دارند و مذاهب دیگر را تکفیر کردند. مثلاً طالبان ما را تکفیر میکند که البته امروز کمی متعادل تر شده است ولی به هرحال وجود دارد. ما علمایی داریم که گفتند اهل سنت نجسند و امثال اینها در حالیکه امام علی (ع) هرگز به چنین صحبتهایی استناد نکرده است. در تاریخ همیشه اینگونه بوده که وقتی یک جریان شکست میخورد دو دسته تندرو و معتدل به وجود میآید و این ماجرا انقدر پیش میآید که کلاً این جریان از بین میرود. اینکه امروز برخی جریانهای تکفیری هنوز هستند به واسطه حمایت برخی از کشورها و سازمانهاست.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰