به گزارش «مبلغ»، این نوشتار با بهرهگیری از کتاب «شیعه» – اثر ارزشمند علامه طباطبایی- به تحولات سیاسی و اقتصادی میپردازد که به شهادت حضرت امیر(ع) منجر شد.
تغییرات نظام تصمیمگیری جامعه اسلامی
پس از رحلت پیامبر(ص) اکثریت صحابه، که دولت جدید را تشکیل داده بودند، بـرای خـود حـق اجتهاد قائل بودند، و حک و اصلاح بعضی از احکام را بر حسب مصالح زمـان و مکان جایز میدانستند.
روی همین اصل بود که ابوبکر و عمر و عثمان و بعداً معاویه و ملوک بنیامیه در احکام الهی، براساس صلاحدید خود تصرف میکردند. این عقیده جدید برای اصلاح همه کارها کافی بود، و لذا بعدا معاویه، یزید و طلحه و زبیر، مورد تجلیل واقع شده و با کلمه «مجتهد»! روی همه فجایع را پوشانیدند، و همه بیبندوباریها را نیکو دانستند.
داستان جنایت «خالدبن ولید» را عموم مورخان نقل کردهاند و اجمال قضیه این است که: خالد در زمان ابوبکر، «مالکبن نویره» را در حالی که مسلمان بود کشت و زنش را همان شب تصرف کرد، و سر مالک را در دیگ غذا گذارده طبخ کرد. خبر به ابوبکر داده شد و عمر اعتراض کرد. عمر اصرار داشت که خالد باید تنبیه شود، اما ابوبکر اهمیت نداد و عذر خالد را مبنی بر این که «اجتهاد کردم، خطا رفتم» پذیرفت، و در پاسخ عمر گفت: چگونه شمشیر برهنه خدا را بینیام کنم؟
در مورد تغییر و تبدیل در احکام نیز در شرح تجرید آمده است که عمر گفت: سه چیز است که در زمان پیغمبر حلال بود، من آنها را ممنوع میکنم و مرتکبین آن را تنبیه خواهم کرد: متعه نساء، متعه حج و گفتن حی علی خیرالعمل. در همین رابطه از امام علی(ع) نقل شده است که فرمودند: اگر عمر متعه را منع نمیکرد کسی زنا نمیکرد مگر شخصی که سفی باشد.
تغییرات نظام اقتصادی جامعه اسلامی
در زمان پیغمبر اکرم(ص) و همچنین در زمان ابوبکر تا سال ۱۵ هجری (بنا به نقلی دیگر تا سال ۲۰ هجری )، غنایم و اموال را ذخیره نمیکردند، بلکه فورا میان مسلمین بالسویه تقسیم میکردند تا اینکه عمر بیتالمال را درست کرد، و برای اشخاص به حسب مراتب عطایی تعیین و دفتری برای این جهت مشخص کرد.
او در توجیه عمل خود گفته بود: بدین عمل، مردم اشراف را به اسلام جلب میکردم، و در عطا فرقی قائل شدم، اگر امسال زنده بمانم همانگونه که پیغمبر اکرم کرده بود، بالسویه تقسیم خواهم کرد.
این عمل اولین پایه اختلاف طبقاتی را در اسلام به وجود آورد و جنگهای جمل، صفین و نهروان نیز در نتیجه این عمل است زیرا امام علی(ع) در نخستین روز خلافت، عطا را بالسویه تقسیم کرد و برای اشراف این عمل سنگین آمد، لذا شکاف و اختلاف بروز کرد و تا بدان جا رسید که نباید برسد. این اندوختههای اشراف برای تهیه مقدمات جنگ جمل کمک شایانی کرد.
اشرافیت و توجیهات معاویهای
ابنابیالحدید روایت میکند: هنگامی که عمر به شام رفت معاویه به استقبال شتافت و در حالی که لباسهای زیبا بر تن داشت و غلامان در اطرافش بودند، جلو آمده و دست عمر را بوسید. عمر گفت: ای پسر هند! خوشگذرانی و عیاشی و لباسهای خوب و نعمت فراوان داری، شنیدهام که حاجتمندان و بیچارگان بر در خانهات گردآمده و انتظار اجازه دارند و دربان و حاجب داری! معاویه گفت: یا امیرالمؤمنین! در کنار شهرهای دشمنان اسلام هستیم (مرادش روم است)، دوست داریم که نعمت خدا را در بر ما ببینند و اما این که مردم را راه نمیدهیم، ترس داریم که آنها جری شوند.
عمر گفت: چیزی از تو نپرسیدم مگر اینکه مرا در تنگنای سخن گیرانداختی! اگر راست گفته باشی رأی عاقلانه است، و الا جواب ادیبانهای دادی! جالب است عمر میبیند که معاویه زندگانی کسرایی دارد، و بر خلاف روش پیغمبر(ص) رفتار میکند، اما رأی او را پسندیده و آن را بر سیره پیغمبر اکرم الله ترجیح میدهد.
غنایم سرشار
پس از این که ابوبکر به خلافت نایل شد و برای سرکوبی مرتدین و گردنکشان یمن، بحرین، یمامه، لشکرکشی کرد و همه را از میان برداشت به فکر افتاد که به جانب شام که مستعمره روم بود، لشکر بفرستد و به سوی ایران نیز قشونی را اعـزام دارد.
نامه به اطراف نوشت و مردم را به جهاد ترغیب کرد، مسلمانها هـم فرمانش را پذیرفتند و سربازان اسلامی در اندک مدتی، در شامات و عراق مشغول جنگ و تاختوتاز شدند؛ لشکرهای تازه نفس، قلعهها و شهرها را یکی پس از دیگری فتح میکردند. مسلمانها سرگرم فتوحات و ضمنا با فتح کردن و به دست آوردن غنایم بیشمار، خرم و شاد بودند و فکر نمیکردند که عاقبت ایـن دلخوشی چه خواهد شد.
در آن روزگار، رفتار پیغمبر اکرم را از یاد برده بودند و با تأویل و اجتهاد! حرام را حلال میکردند و نمیاندیشیدند که درختی را که کاشتهاند، به زودی میوه تلخی از آن خواهند چید.
افزایش درآمد مسلمین
بلاذری میگوید: عمر دستور داد در شام جزیه بگیرند، از آنهایی که نقره دارند برای هر فردی در هر ماهی ۴۰ درهم، و از اشخاصی که طلا دارند برای هر فردی در هر ماهی ۴ دینار، و گندم ۲ مد، و در مصر، از هـر فردی اردی (لباس مخصوصی بوده است) و پوشاک و سه روز مهمان کردن مسلمانان.
اینها در جایی بود که یهود، نصاری و مجوس شام و یمن و بحرین و مصر، بـه حساب هر فردی جزیه میگرفتند. و گاهی میشد که به یک شهری یا یک آبادی مصالحه میکردند بر اینکه همه اهل ده، پول معینی در سال یا در ماه پرداخت کنند؛ مثلاً یعقوبی مینویسد: مسلمانها با اهل حمص صلح کردند به ۱۷ هزار دینار، و از اهل حلب و قنسرین نیز به این مقدار خراج گرفتند. بـاز یعقوبی روایت میکند: در سال اول از زمینهای عراق ۸۰،۰۰۰،۰۰۰ و در سال دوم ۱۲،۰۰۰،۰۰۰ و از مصر در سال اول فـتـح ۱۴،۰۰۰،۰۰۰ دینار خراج گرفتند، و با شهر برقه به ۱۳،۰۰۰ دینار صلح کردند و از بصره در هر سال بین ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ تا ۳۰،۰۰۰،۰۰۰ دینار خراج میگرفتند.
اینها همه در جایی بود که کار را با صلح برگزار کنند. و اما اگر میجنگیدند و غالب میشدند، اموال کفار را به غنیمت، و زنها و بچههایشان را به بردگی میگرفتند؛ مثلاً در جنگ قادسیه به هر فرد سواره ۱۴۰۰۰ و به پیاده ۷۱۰۰ دینار رسید. اینها مختصری بود، از عایدات مسلمانان در هنگام فتوحات زمان عمر و ابوبکر.
حالا نظری هم به اندوخته عدهای از اشراف کنیم:
مسعودی میگوید: زمان مرگ زبیر او ۵۰،۰۰۰ دینار طلا و ۱۰۰۰ اسب و ۱۰۰۰ غلام و ۱۰۰۰ کنیز و قطعات زیادی باغ و زمین از خود به ارث گذاشت! و طلحه، خانه معروف خود را در کوفه بنا کرد، او در عراق هر روز هزار دینار یا بیشتر عایدی داشت. و در ناحیه « سرات» بیشتر از ایـن عایدات داشت و در مدینه خانهای از آجر و گچ درست کرد.
«عبدالرحمن بن عوف» خانهای بنا کرد؛ و در طویله ۱۰۰ اسب و ۱۰۰۰ شتر داشت، و پس از مرگ یک چهارم دارایی او به ۸۴۰۰۰ رسید. و «سعد بن ابی وقاص» عمارتی در عقیق ساخت؛ و «زید بن ثابت» در هنگام مرگ به اندازهای طلا و نقره داشت که با تبر میشکستند، غیر از اموال دیگر و مزارع و باغات که ۱۰۰،۰۰۰ قیمت داشت. «یعلی بن منبه» بعد از مرگ خود ۵،۰۰۰،۰۰۰ دینار نقد داشت، علاوه بر دیون و مطالباتی که از مردم داشت و به ۱۰۰،۰۰۰ رسید.
پس از رحلت پیغمبر(ص) خالد با آن سوابق به ریاست لشکر، معاویه به حکومت شام، عمربن العاص به حکومت مصر، مغیره به حکومت کوفه، و ابوهریره به حکومت بحرین و یعلیبن منبه به حکومت یمن منصوب شدند. اینها در زمان عمر به این مقامات نایل گشتند اما باز از عمر ترسی داشتند، و چندان که هوس داشتند به آرمان خود نرسیدند.
در زمان عثمان کار بالا گرفت، عبدالله بن عامر، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، سعید بن العاص، ولیدین عقیه، بسر بن أرطاه، مروان و سمره بن جندب، زیاد و نظایر اینها بر مردم مسلط شدند تا این که یزید روی کار آمد که زیاد و ابن زیاد و عمر بن سعد و مسلم بن عقیه و امثال اینها بر جان و مال مسلمانان تسلط پیدا کردند و اعمال هر یک از اینها صفحات تاریخ بشریت و تاریخ عالم اسلامی را سنگین و سیاه کرده است.
جنگ علیه عدالت امام علی(ع)
عایشه، طلحه و زبیر، که جزو محرکان علیه عثمان بودند همین که دیدند امام علی(ع) روی کار آمد و برخلاف رویه عمر، امتیازها را لغو کرد و برخلاف انتظار از پول و مقامات حکومتی محروم شدند.
و از طرفی، معاویه به همه عمال عثمان و به طلحه و زبیر نامهها نوشت و وعده داده که امام علی(ع) را از میان برداشته و آنها را خلیفه کند. لذا طلحه، زبیر و عایشه علم مخالفت برافراشتند و از مدینه به مکه و از مکه به بصره حرکت کردند و دستآویزی جز خون و پیراهن عثمان پیدا نکردند. نقشه آنها این بود که معاویه در شام و طلحه و زبیر در عراق و یعلی بن منبه و امثال او در یمن کار را یک سره کنند و امام علی(ع) در محاصره واقع شود!
شهادت امام علی(ع) به دست خوارج، نتیجه نهروان بود که آن هـم زاییده جنگ صفین بود. پس شهادت امام علی(ع) نیز مولود تغییر نظام تصمیمگیری و سپس نظام اقتصادی جامعه است.
۲۳۲۳
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰