به نظر بسیاری از زلال اندیشان عدالت خواه ؛خطر این گروه از اختلاس گران بیشتر از کسانی است که در حیطه اقتصادی جیب مردم را خالی میکنند چرا که این افراد «محاسن »بسیار دارند ولی مضار ناملموس آنها بغایت بیشتراست. در حقیقت زمینه هر نوع ربودن مال غیر، پیشتر در حیطه «فرهنگ» رخ می دهد. شناخت آنها چندان ساده نیست با این حال بررسی دقیق عملکرد ، آثار و احوال اینان طی چند سال برخی مختصات ،بدست می دهد که می تواند در قالب کتابی ارایه شود اما نکات مشترک:
۱ – انحصار گر واندک سوادی دارند ؛به ظاهر دلسوخته فرهنگ ،اما در واقع کاسبند.
۲- مبادی آداب ، خوش لباس و متین سخن می گویند و اغلب نگاه عاقل اندر سفیه به دیگران دارند.
۳- «مدیریت» را دوست دارند؛ نه دانش مدیریت و تجربه بزرگان علم اداره را، فقط میز مدیریت با مخلفات آن مثل :صندلی چرخدار و منشی و پیش خدمت و..
۴- همه جا هستند؛ گاه مدیر کل یک موسسه بین المللی ،گاه رییس یک بنیاد فرهنگی و زمانی در کسوت مجموعه انتشاراتی یا اطلاع رسانی ،در برهه ای در کسوت صاحبنظر ی دانشمند…
۵- در خلال چند دهه هماره رییس بوده اند؛ همیشه هم می نالند: اقا! ما را ول نمی کنند ..چاره ای نداریم باید خدمت کرد..
۶ -به همان میزان که به فرو دست خرده میگیرند و مدام تحقیرش می کنند؛ فرادست را تکریم و تعظیم می کنند ؛ مباد غباری بر میز شان بنشیند.
۷ -تا بخواهی مدرک و لوح تقدیرو نشان سپاس دارند ،همه شان هم برپیشانی اتاق و صورتشان آویزان است
۸ – از اینکه مقوله فرهنگ مظلوم واقع شده و بودجه پژوهشی محدود است نالانند ؛ و کلی آمار و جدول از دیگر کشورها ارایه می دهند تا ثابت کنند ما چقدر به لحاظ بودجهای عقب هستیم..
۹ – معمولا چند پست تحقیقاتی باهم دارند،در چند دانشگاه هم تدریس می کنند. در یکی دومجله پژوهشی هم یا سردبیرند یا مدیر مسوول ؛ بی آنکه در طول سال چندکتاب را با دقت بخوانند.
۱۰- بشدت از حضور موثر نخبگان جوان و چهر های تازه گریزانند ؛مگر مطمن شوند آنها عقبه ای برای پشتیبانی یا ارتقا و ریاست ندارند ..
۱۱ – سعی می کنند در بالاترین رده نظارتی قرار گیرند؛تا فقط دیگران را کنترل کنند وکسی قادر به نظارت آنها نباشد
۱۲- در جلسات تصمیم گیری مثلا برای دادن امتیاز به استادی یا کتابی یا تصویب طرحی ؛معمولا هیچ نمی گویند، فقط با عطسه و سرفه یا ابرو کمان، مقصود خود را به مقصد می رسانند..
۱۳- از یکسال قبل کهموعد ریاستشان در مسند کنونی به پایان نزدیکمی شود برای رزرو پایگاه جدید برنامه ریزی می کنند .
۱۴ – مثل دیپلمات های کارکشته صحبت می کنند،شمرده شمرده و با تانی،به گونه ای که مخاطب باید خودش حدس بزند مرادگوینده چیست اگر کسی بخواهد راستی آزمایی کند؛بلافاصله می گویند: اتفاقا کاملا برعکس !
۱۵- هدف اصلی ،بهره بری تام وتمام از امکانات وتسهیلات ساز مانی است که تحت نظر ایشان است ؛ آنها تا می توانند از افراد مقبول وکارشناس فرودست جهت تبلیغ و ترویج برنامه های شخصی استفاده می کنند..
۱۶- دایم در حال رایزنی و شایعه سازی برای حفظ موقعیت فعلی خویش یا پذیرش مدیریت برتر با افراد پرنفوذند اما در ظاهر طوری برخورد می کنند که گویی مجبور به انجام تکلیفند.
۱۷- بوضو ح پیداست آثارشان ،اگر نه تمام که اکثر آنها مستقیم یا با واسطه مرتبط با جایی است که خود تامین بودجه اش را بعهده دارند.
۱۸- چون کار مهم یا برنامه خلاقانه ای انجام نمی دهند همیشه رییسند.سرشان به چند کار معمولی
گرم است و آیین نامه ها را حفظند تا مانع هر تحول ونواوری شوند.
۱۹- طوری نظرات صاحب نظران را جمع بندی و به بالادستها ارایه می کنند ؛انگار خود مبدع آن بودهاند
۲۰- در مکاتبات و جلسات حتما ذکر عناوین و افتخارات ،واجب استمثلا اگر عنوان «دکتر »سهوا هم از قلم بیفتد توهین بزرگی قلمداد می شود ؛با این حال ،کسی نمی داند ایشان مدرکش را کی ،از کجا و با چه اعتبار علمی ستانده است
۲۱- کمتر قابل دسترس است معمولا دفتر عریض و طویلی با نیروهایی مریدوار احاطه اش می کنند با اینکه اغلب بیکار است طوری وانمود می کند که گویی تا ماهها اصلا فرصت ندارد
۲۲- از آنجا که میداند اختلاسگر فرهنگی نه شناسایی و نه شناسانده شده، راحت وبی دغدغه نه فقط به راه خود ادامه می دهد بل تا مدتها سرمایه های انسانی، معنوی ومادی سازمان را به نفع خویش مصادره می کند.
و نکته اصلی ؛ او می داند ؛چگونه از نظرات ،طرحها و ایده های همکاران نهاد تحت زعامت خویش ؛چنان بهره برد که رزومه خود را مدام پروار کند و هیچ اتفاقی هم نیفتد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰