تاکنون بارها و بارها این جمله آشنا را در باره بسیاری از فیلمهای سینمایی شنیدهایم:«خواسته و دیدگاه کارگردان در فیلم به خاطر دخالت استودیو دستخوش تغییر شد.»
دخالت استودیو سازنده فیلمها در کار کارگردان و فرآیند تولید اصلا اتفاق جدیدی نیست. خیلیها با این موضوع کنار آمده و این شرایط را میپذیرند، اما برخی دیگر مانند جاش ترانک، کارگردان Fantastic Four (چهار شگفتانگیز) وارد نبردی از پیشباخته میشوند.
در دورانی که عناوین بلاکباستر بیش از فیلم بودن یک برند محسوب میشوند، مدیران و تهیهکنندگان در جنبه خلاقانه پروژه زیاد دخالت میکنند به طوری که حتی کارگردانهای موفق و با تجربه هم از این قاعده مستثنی نیستند.
البته عناوین زیادی هستند که با دخالت استودیو و مدیران آنها دچار تغییر و تحول اساسی شده و بعضا نتایج مثبتی را هم به همراه داشته است. The Godfather (پدرخوانده)، The Wizard of Oz (جادوگر شهر از) و Lord of the Rings (ارباب حلقهها) از جمله این فیلمها هستند. اما در اکثر موارد این دخالت و دستدرازیها، تاثیر مثبتی نداشته و برعکس محصول نهایی را از نسخه اصلیاش دور میکند.
حال ویجیاتو در این مقاله قصد دارد نگاهی به این فیلمها داشته باشد، عناوینی که برخی از آنها با نسخه مخصوص کارگردان پتانسیل اصلی خود را نشان دادند و برخی هم به خاطر دخالتهای بیجا هیچگاه ماهیت واقعی و خالصشان را به ما نمایان نکردند.
۱. (1963) Cleopatra – کلئوپاترا
کلئوپاترا فیلمی حماسی و درام به جوزف ال. منکیهوی است که فیلمنامه آن براساس کتابی به همین نام اثر کارلو ماریا فرانزرو نوشته شده و بازیگرانی نظیر الیزابت تیلور، ریچارد برتون، رکس هاریسون، رادی مکداول، و مارتین لاندو در آن نقشآفرینی کردند.
در تمامی طول تاریخ سینما، کلئوپاترا به عنوان یکی از پرهزینهترین فیلمهایی محسوب میشود که تاکنون ساخته شده و به همین دلیل نیز انتظارات از کمپانی فاکس قرن بیستم بسیار بالا بود است.
کلئوپاترا با بودجه ۴۴ میلیون دلاری، تیم بازیگران فوقالعاده، داستان حماسی و از همه جالبتر مدت زمان آن [حدود ۵ ساعت و ۲۰ دقیقه] یکی از جنجالیترین فیلمهای سینمایی به شمار میرود که رد پای دخالت استودیو در سراسر آن به چشم میخورد.
استودیو با اختیار خود حذف کردن قسمتهای مختلف فیلم را حذف کرد و با تغییر تهیهکنندگان، این اثر جوزف ال. منکیهوی را به فیلمی بد فرم و بیش از حد طولانی تبدیل کرد، به طوری که حتی آن بودجه عظیم هم مانع خرابکاریشان نشد.
کلئوپاترا علیرغم اینکه توانست لقب پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کند، با فروش ۲۶ میلیوندلار متحمل ضرر و زیان شده و به همین دلیل اغلب فروش این فیلم در گیشه را نه شکستی کامل ولی نسبی میدانند.
۲. (RoboCop (2014 – پلیس آهنی
پلیس آهنی یک فیلم سینمایی آمریکایی سهبعدی سایبرپانکی و علمی–تخیلی به کارگردانی ژوزه پادیلا است که در سال ۲۰۱۴ اکران شد. این فیلم در حقیقت بازسازی عنوان RoboCop است که در سال ۱۹۸۷ به کارگردانی پل ورهوفن فیلمساز هلندیالاصل ساخته شده بود.
این فیلم میتوانست با اکشنی جذاب و پر زد و خورد، طنزی طعنهآمیز، بودجهای هنگفت و در نهایت کارگردانی کاربلد به جرئت به یکی از بهترین بازسازیهای ژانر علمی ـ تخیلی تبدیل شود. اما استودیوهای سونی و ام جی ام (MGM) دقیقا عکس این کار را انجام دادند.
آنها با تصمیماتی غیرمنطقی، نظرات و ایدههای کارگردان را نادیده گرفتند و در نهایت اثری ضعیف، بی معنی و کلیشهای را به مخاطبان عرضه کردند که هیچ شباهتی به فیلم اصلی خود نداشت. باوجود اینکه تجربه ساخت دو دنباله این فیلم در اوایل دهه ۹۰ شکست خورده بود، این دو استودیو بازهم همان رویه سابق را پیش گرفتند و بدون توجه به استاندارهای موجود و نظر کارگردان پروژه ساخت فیلم را جلو بردند.
این شرایط تاحدی وخیم بود که ژوزه پادیلا فضای همکاری خودش با این دو استودیو را «همچون جهنم» توصیف کرده بود، چراکه مجبور بود برای اعمال نظرات و دیدگاهش ساعتهای طولانی با مدیران بحث کند.
سه نویسنده برای پلیس آهنی انتخاب شده بودند که دو نفر از آنها (ادوارد نویمایر و مایکل ماینر) نویسندگی عنوان اول (RoboCop) را برعهده داشتند. بنابراین با وجود این نویسندگان با تجربه، فیلمنامه بارها و بارها بازنویسی شد و در نهایت هیو لوری که در ابتدا قرار بود به عنوان یکی از ویلنها در فیلم ایفای نقش کند از تیم جدا شد.
پلیس آهنی حتی با در اختیار داشتن بازیگرانی نظیر مایکل کیتون، گری اولدمن، جکی ارل هیلی، ساموئل ال. جکسون نتوانست مخاطبان را آنطور که باید راضی نگهدارد. جالب است بدانید که حتی سونی و ام جی ام هم اختلافاتی با یکدیگر داشتند.
ام جی ام در تلاش بود تا فیلم با درجه سنی PG-13 اکران شود، اما از آن طرف سونی به دلایل مختلف مالی یا از ترس منتقدان مخالف این کار بود.
۳. (1985) Brazil – برزیل
برزیل از معدود عناوینی به شمار میرود که دخالت استودیوی سازنده اثر زیادی روی اصالت داستانش نگذاشت، اگرچه به نظر میرسد نسخه پایانی آن تفاوت زیادی با نسخه اصلی و اولیهاش دارد.
از قرار معلوم، هردو استودیوهای یونیورسال و فاکس قرن بیستم در پروژه دخالت داشتند که در این میان، فاکس تغییرات زیادی در نسخه بینالمللی فیلم ایجاد نکرده بود، اما یونیورسال که از قضا مسئول حقوق داخلی فیلم در آمریکا بوده، دخالت زیادی در آن داشت و چیزی در حدود ۹۰ دقیقه از نسخه اصلی را حذف کرد.
برای فیلمی که به نظر میرسید احترام چندانی برای حقوق مصرفکنندگان (مخاطبان) قائل نباشد، استودیو یونیورسال دقیقا هدفش عکس این موضوع بود. به همین منظور با یک نمایش نهچندان جالب و خالی از چالش، در آخر شاهد یک پایانبندیی راضیکننده برای اکثریت بینندگان بودیم.
پس از مدتهای طولانی بحث و درگیری میان تری گیلیام (کارگردان برزیل) و استودیوها، وی بلاخره توانست نسخه مورد نظر خود را به صورت غیرقانونی در اختیار منتقدان و مدارس فیلمسازی قرار دهد.
نسخه کارگردان برزیل در نهایت از نگاه انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد.
۴. (2005) Kingdom of Heaven – قلمرو بهشت
این روزها در کنار دخالت استودیوها در روند ساخت فیلم، اغلب این جمله را میشنویم که نسخه مورد نظر کارگردان نسبت به فیلم نهایی بهتر است، درصورتی که همیشه اینگونه نیست.
همانطور که گفتیم محتوای فیلم برزیل نسبت به نسخه نهایی زیاد دستخوش تغییر نشد، اما قلمرو بهشت به کارگردانی ریدلی اسکات، علاوه بر اینکه از ۱۹۰ دقیقه به ۱۴۰ دقیقه کاهش یافت، یکی از مهمترین کاراکترهای خود را هم از دست داد. جالب است که رد پای استودیو فاکس قرن بیستم در این فیلم هم به چشم میخورد.
استودیو با این تصمیم احمقانه و حذف کردن ۴۵ دقیقه، یکی از حیاتیترین صحنههای فیلم را از بین برد و خیلی از روایتهای آن در فیلم نهایی به شکلی ضعیف به تصویر کشیده شد. بخش زیادی از روایتها در نسخه اکران شده به درستی تعریف نشدند و همچنین روند توسعه شخصیتها با شکست مواجه شد.
این نخستین باری نبود که ریدلی اسکات تحت فشار دخالتهای استودیو فاکس قرار میگیرد. Blade Runner (بلید رانر) هم سرگذشتی مشابه داشت و استودیو تغییرات زیادی در آن به وجود آورد، به طوری که نسخه مورد نظر اسکات سرانجام ۲۵ سال پس از فیلم اصلی اکران شد.
اسکات به همکاریاش با فاکس ادامه داد، اما از نوع مدیریت پروژه و سرنوشت «قلمرو بهشت» بسیار ناراحت بود. به نظر او استودیو بیش از حد تلاش کرده بود تا طبق سلیقه مخاطبان عمل کند که این کار به ضرر فیلم تمام شد.
۵. (2007) The Golden Compass – قطبنمای طلایی
در آن زمان که بازار فیلمهای فانتزی نوجوانان داغ بود، کمپانی نیو لاین سینما سریعا از پروژه فیلم قطبنمای طلایی استقبال کرد.
بودجه ساخت این فیلم در مقایسه با عناوین هم عصر خود، یعنی Lord of the Rings (ارباب حلقهها) و Harry Potter and the Order of the Phoenix (هری پاتر و محفل ققنوس) بسیار بیشتر بود و قطبنمای طلایی با مبلغی به اندازه ۱۸۰ میلیون دلار در سینماها اکران شد.
اما متأسفانه این هزینه هنگفت هم نتوانست عامل موفقیت این فیلم باشد و در مقایسه با مجموعه فیلم Chronicles of Narnia (سرگذشت نارنیا) عملکرد ضعیفتری داشت. این عدم موفقیت میتواند عوامل زیادی داشته باشد اما طبیعتا علت اصلی آن دخالتهای استودیو و دستکاری داستان اصلی کتاب است. چراکه قطبنمای طلایی برگرفته از رمان پرفروش سپیده شمالی نوشته فیلیپ پولمن است که توسط کریس ویتز ساخته و در سال ۲۰۰۷ اکران شد.
نیو لاین باعث شد فیلم نهایی ۴۰ دقیقه کوتاهتر از نسخه مورد نظر کارگردان و یکی از دستیارانش باشد و از طرف دیگر برای پوشش دادن اتفاقات مهم و حیاتی کتاب ۱ ساعت کمتر شده بود.
قطبنمای طلایی که استحقاق تبدیل شدن به یکی از بهترین سهگانهها را داشت با یک پایانبندی ضعیف، محتوای نهچندان جنجالی و نقطه ضعیفهای دیگر، خیلی راحت به دست فراموشی سپرده شد.
کمپانی نیو لاین هرقدر که در زمان اکران ارباب حلقهها مورد تحسین قرار گرفته بود، پس از اکران قطبنمای طلایی مورد هجمه اهالی سینما قرار گرفت و عملکرد بسیار بدی در گیشه داشت.
۶. (2007) Spider-Man 3 – مرد عنکبوتی ۳
سم ریمی که وظیفه کارگردانی سهگانه مرد عنکبوتی را برعهده داشته عملکرد درخشانی در عصر فیلمهای ابرقهرمانی از خود برجای گذاشت. با تمام کم و کاستیها، دو فیلم اول این سهگانه به خوبی حمایت شد و دو ویلن تأثیرگذار آنها یعنی ویلم دفو و آلفرد مولینا هنوز هم در ذهن هواداران باقی مانده است.
اما عنوان آخر، پایان تلخی برای سهگانه مرد عنکبوتی رقم زد. سم ریمی هم دقیقا جزو افرادی است که از عنوان مرد عنکبوتی ۳ خیلی راضی نبود. وی صراحتا اعلام کرد که مایل نیست کاراکتر ونوم را در فیلمش داشته باشد، چراکه این فیلم ویلنهای مورد نظر خود را داشت و از طرفی خط داستانی آن هم بیش از حد شلوغ میشد.
با وجود اینکه ریمی مدیریت نسبی کارگردانی دو فیلم اول مرد عنکبوتی نیز را برعهده داشت، تحتفشار قرار دادن او از سوی سونی کمی غیرمنطقی میرسید. حتی اعلام شده بود که قرار است عنوان Spider-Man 4 با بازگشت توبی مگوایر و کارگردانی سم ریمی محبوب ساخته شود.
در کنار اینها ریمی برنامههایی برای اسپینآف ونوم نیز داشت و به همین دلایل به همکاریاش را با سونی ادامه داد.
۷. (Fantastic Four (2015 – چهارشگفتانگیز
جاش ترانک جزو آن دسته کارگردانهای مستقلی است که پس از موفقیت اولین فیلم، آثار بعدیاش را با بودجههای نسبتا عظیمی ساخته. بعد از عملکرد چشمگیر فیلم Chronicle (تاریخچه) جاش ترانک اعتماد اهالی رسانه را جلب کرد و به این ترتیب توانست راه ورودش را به پرده نقرهای باز کند.
در ابتدا به نظر میرسید که با یک کارگردان بسیار با استعداد و باهوش در صنعت فیلمسازی طرف هستیم، اما فاکس و چهارشگفتانگیز او را خیلی زود به لبه پرتگاه کشاندند. از آنجایی که در آغاز کار خیلیها گارد عجیبی نسبت به ساخت ریبوت این فیلم و داستان اصلیاش در سبک ابرقهرمانی داشتند، زمانی که خبر ساخت مجدد ریبوت به طور رسمی اعلام شد، مخاطبان نسبت به موفقیت آن دچار تردید شدند.
یک هفته پس از اکران، چهارشگفتانگیز نمره ۹٪ را از راتن تومیتوز دریافت کرد و تا جبران بودجه ۱۲۰ میلیوندلاری فاصله بسیار زیادی داشت. به دنبال این اتفاق، جاش ترانک استودیو را مقصر دانست و با منتشر کردن پستی در توییتر، از نسخه مورد نظر خودش خبر داد که هیچکس آن را ندیده بود.
قبول اختلاف نظر میان ترانک و فاکس کار سختی نیست، زیرا این تفاوت سلیقه به وضوح در فیلم و صحنههای آن به چشم میخورد. نسخه مخصوص جاش ترانک شامل درگیریهای بیشتر با حضور ویلنهای درجه یک و غولپیکری میشد که متأسفانه با دخالت استودیو از بین رفت.
۸. (1973) Pat Garrett and Billy the Kid – پت گرت و بیلی د کید
سام پکینپا به عنوان یکی از بهترین کارگردانهای ژانر وسترن، آثار درخشانی در این سبک خلق کرده، اما زمانی که صحبت از فیلم پت گرت و بیلی د کید میشود، اکثریت با حسرت از آن یاد میکنند.
پت گرت و بیلی د کید به خاطر درگیریهای پشت صحنه پکینپا و کمپانی مترو گلدوین مایر (MGM) معروف است؛ نزاعی که در نهایت سبب شد دو نسخه از فیلم تهیه شود. نسخه موردنظر پکینپا بعدها در سال ۱۹۸۸ به صورت ویدئویی منتشر شد که بسیار مورد تحسین قرار گرفت و اکنون یکی از فیلمهای بزرگ دهه ۷۰ میلادی شناخته میشود.
بیشتر بخوانید:
- بهترین انیمیشنهای سال ۲۰۲۰
- معرفی بهترین فیلمهای اکشن سال ۲۰۲۰
- معرفی بهترین فیلمهای درام سال ۲۰۲۰
- فیلم درمانی – معرفی فیلمهایی برای مواجهه با اندوه مرگ عزیزان
پکینپا در آن زمان با اعتیاد به الکل و مواد مخدر دستهپنجه نرم میکرد و نمیتوانست مثل گذشته روی پروژهها و فیلمسازیاش تمرکز داشته باشد. اعتیاد پکینپا، بعضی رفتارهای نامعقول او در کنار بودجه سرسامآور و تأخیر در پروسه تولید فیلم، همه و همه باعث شد تا این کمپانی اعتمادش را نسبت به پکینپا از دست بدهد و خودش هدایت پروژه را به دست بگیرد.
اینجا بود که MGM، جیمز اوبری (بازیگر تئاتر و سینمای بریتانیایی) را وارد پروژه کرد و پس از آن که فیلم با استقبال ضعیف هواداران روبهرو شد، وی دستور داد تا تدوین گستردهای صورت گیرد و روند تولید و ساخت فیلم با سرعت بیشتری طی شد.
دوستان پکینپا در نهایت نسخه مخصوص او را از MGM دزدیدند و تد ترنر سرانجام پس از آن که هدایت کمپانی را به دست گرفت، درخواست کرد نسخه متفاوتی از فیلم ارائه شود.
اگرچه این فیلم نسخه مورد نظر پکینپا محسوب نمیشود، اما در هر صورت برتریهای بیشتری نسبت به نسخه اکران شده توسط کمپانی دارد.
۹. (1993) .Super Mario Bros – برادران سوپر ماریو
اهالی سینما اغلب معتقدند که نمیتوان همیشه انتظار نسخه سینمایی با کیفیت را از یک ویدیو گیم معروف داشت. اما آن زمان در اوایل دهه ۹۰ میلادی، ساخت عنوان .Super Mario Bros با وجود آن نسخه ویدیو گیم بسیار محبوب نینتندو کار زیاد سختی نبود.
«برادران سوپر مایو» فیلمی در ژانر فانتزی، به کارگردانی رولند جافه و دین سملر است که در سال ۱۹۹۳ اکران شد. در این فیلم دنیس هاپر به عنوان بازیگر نقش منفی و باب هاسکینز [که در ابتدا قرار بود تام هنکس این نقش را ایفا کند] شخصیت ماریو را بازی میکند. اما این فیلم که خیلیها به موفقیتش اعتقاد داشتند، با مدیریت غلط هالیوود پیکچرز (که اکنون دیگر فعالیتی ندارد) به بیراهه کشیده شد.
فیلم درباره دو لولهکش ایتالیایی به نامهای ماریو و لویجی است که به دنیای متفاوت و اسرارآمیزی میروند که در آنجا با موجودات خبیث مبارزه میکنند تا یک پرنسس را نجات دهند. نوع روایت و داستان جدید به شکلی بود که کمترین شباهتی به نسخه ویدیو گیم آن نداشت.
هالیوود پیکچرز برای نگارش فیلمنامه، سه نویسنده استخدام کرده بود که شامل بری مارو (نویسنده فیلم Rain Man) تیم سه نفره نویسندگان عنوان (The Flintstones) و همچنین نویسنده فیلم (Bill & Ted’s Excellent Adventure) میشد. تک تک این فیلمنامهها مراحل زیادی را پشت سر گذاشته و تا مرز انتخاب شدن نیز رفتند، اما متأسفانه هیچکدام از آنها برای مرحله آخر تأیید نشدند.
در نهایت با انتخاب تیمی نهچندان حرفهای، دخالتهای نصفه و نیمه نینتندو، استودیو و دیگر دست اندرکاران عنوان .Super Mario Bros ساخته شد که نتوانست رضایت هوادران و منتقدان را به خود جلب کند.
۱۰. (1998) Dark City – شهر تاریک
الکس پرویاس از آن دسته کارگردانهایی است که فیلمهایش همواره طبق سلیقه مخاطبان بوده و با کانسپتهای به کار رفته در فیلم همیشه بینندگان را به فکر فرو میبرد، این اتفاق درباره فیلم علمی ـ تخیلی شهر تاریک نیز افتاد؛ اما نه آنطور که باید!
اگرچه این عنوان توانست نظر مثبت بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند، اما در مقایسه با نسخه مورد نظر کارگردان که در سال ۲۰۰۸ منتشتر شد، فیلمِ به نسبت ضعیفتری است. قرار بود این فیلم یک تم کاملا علمی ـ تخیلی و پیچیده داشته باشد، اما مسئولان نیو لاین سینما این نکته را نادیده گرفته و در پیام فیلم گم شدند. آنها به اکشن و دیالوگهای حقیقیتری برای توصیف ایدههای الکس پرویاس نیاز داشتند.
در نسخه مورد نظر کارگردان قرار بود شاهد موضوعات علمی ـ تخیلی، سبکی رمزآلود و نوآر بیشتری باشیم.
۱۱. (Alien 3 (1992 – بیگانه ۳
بیگانه نام مجموعه فیلم علمی-تخیلی ترسناک/اکشن است که که توسط استودیو قرن بیستم تولید و اکران شده. اولین قسمت از این مجموعه به کارگردانی ریدلی اسکات در سال ۱۹۷۹ ساخته شد که سه دنباله دیگر هم داشت.
بیگانه ۳ همانطور که اسم نامش پیداست، سومین قسمت از این مجموعه به شمار میآید که دیوید فینچر [به عنوان تجربه اولین فیلم سینمایی بلند] آن را کارگردانی کرده است.
متأسفانه این اثر فینچر به دلایل مختلف نتوانست به اندازه دیگر فیلمهای او موفقیتآمیز باشد. صحنههای فیلم بارها و بارها فیلمبرداری میشد و فیلمنامه هم چندین مرتبه مورد بازنویسی قرار گرفت و تغییرات زیادی در آنها انجام شد که هیچکدام از اینها به میل و اراده شخص فینچر نبود.
همانطور که انتظار میرفت، دیوید فینچر پس از آنکه نسخه خود با عنوان The Assembly Cut را منتشر کرد، از حقوق خود در فیلم گذشت. این فیلم جدید شامل تغییرات مثبتی در داستان و توسعه کاراکترهای آن میشود.
۱۲. (Blade Runner (1982 – بلید رانر
پیشتر اشارهای به بلید رانر و دخالت استودیوهای سازنده آن کردیم. این فیلم تا همان زمان اکران نیز با دخالت مدیران استودیوها دست و پنجه نرم میکرد. بلید رانر در مجموع نقدهای متفاوتی دریافت کرد، اما در پخش نمایش خانگی مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت.
شاید باورش کمی سخت باشد، اما حدود ۷ ورژن متفاوت از بلید رانر وجود دارد. “Final Cut” نسخه نهایی آن به شمار میرود که ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۷ منتشر کرد. در این فیلم شاهد برطرف شدن برخی از نقصهای داستانی و بخش روایی آن هستیم.
این اولین باری بود که ریدلی اسکات توانست با اختیار کامل، نسخه مورد نظر خود را منتشر کند که حدود ۲۵ سال پس از عنوان اصلی اکران شد.
۱۳. (Once Upon a Time in America (1984 – روزی روزگاری در آمریکا
«روزی روزگاری در آمریکا» را میتوان به نوعی یکی از مظلومترین فیلمهای لیست دانست که با بی رحمی استودیو برادران وارنر نابود شد.
ورژن اصلی فیلم (نسخه کارگردان) شامل ۲۹۹ دقیقه میشد. فیلمی حماسی که با حضور تیم بازیگران نامآشنا و نقش آفرینی فوقالعاده رابرت دنیرو و موسیقی جاودانه انیو موریکونه فقید تکمیل شده بود. سرجو لئونه داستان این فیلم را در سه مقطع زمانی ۱۹۲۳ (دوران نوجوانی)، ۱۹۳۳(دوران جوانی) و ۱۹۶۸ (دوران کهنسالی) تنظیم کرده بود.
تدوین نهایی فیلم ۲۶۹ دقیقه بوده که در زمان اکران برای جشنواره بینالمللی فیلم کن ۴۰ دقیقه از فیلم در ممیزی حذف میگردد سپس برای اکران در آمریکا این فیلم کوتاهتر شده و به ۱۳۹ دقیقه کاهش مییابد که همین امر ناخشنودی سرجیو لئونه و قهر او با دنیای سینما و هالیوود را به همراه داشت.
این فیلم در بخش غیرمسابقهای جشنواره بینالمللی فیلم کن در سال ۱۹۸۴ رتبه نخست را به خود اختصاص داد.
۱۴. (All The Pretty Horses (2000 – همه اسبهای زیبا
بیلی باب تورنتون با این فیلم قصد داشت راه کارگردانیاش را ادامه دهد. وی که بیشتر برای هنر بازیگریاش شناخته میشود، وظیفه کارگردانی فیلم Sling Blade (تیغه فلاخن) را به عنوان اولین تجربه فیلمسازی در کارنامه دارد.
همه اسبهای زیبا فیلمی در ژانر وسترن رمانتیک است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته کورمک مککارتی ساخته شده که خیلیها معتقد بودند نمیتوان نسخه سینمایی آن را خلق کرد.
نسخه اختصاصی تورنتون در حدود ۴ ساعت بوده اما هاروی وینستین (یکی از تهیهکنندگان و مؤسس کمپانی میراماکس) وی را مجبور کرد که آن را به ۱۱۶ دیقه کاهش دهد. خیلیها تصور میکنند او با این کار قصد داشته به نوعی اتفاقات پروژه فیلم Sling Blade را تلافی کند، چراکه در آن زمان تورنتون سخت تلاش کرد تا توانست نسخه مورد نظر خود را منتشر کند.
مت دیمن که یکی از بازیگران اصلی این فیلم به شمار میرود، در پشتیبانی از تورنتون گفته بود اصلا عادلانه نیست که این حجم از فیلم حذف گردد.
۱۵. (Heaven’s Gate (1980 – دروازه بهشت
«دروازه بهشت» جزو فیلمهایی است که در زمان اکران با چالشهای زیادی روبه رو بود. این فیلم هالیوودی که در زمان نمایش اول خود با عدم استقبال و بدترین نقدها روبرو شد، قرار شد بار دیگر به نمایش درآید. این فیلم به تنهایی زندگی حرفهای مایکل جمینو، کارگردان برنده اسکار را خاتمه بخشید.
بعد از شکست این فیلم در گیشه، دوران جدیدی در هالیوود آغاز شد که در آن کنترل کامل پروژه توسط کارگردان کنار گذاشته شد و کمپانیهای مربوطه تسلط کامل پروژه را برعهده گرفتند. دروازه بهشت به مرور زمان توانست جای خودش را در دل مخاطبان باز کند و اکنون از آن به عنوان یکی از آثار شاخص ژانر وسترن یاد میشود.
۱۶. (Hancock (2008 – هنکاک
«هنکاک» فیلمی ابرقهرمانی به کارگردانی پیتر برگ است که از بازیگران اصلی آن میتوان به ویل اسمیت، شارلیز ترون و جیسون بیتمن اشاره کرد.
دخالتی که استودیو در ساخت این فیلم انجام داد تأثیرات بسیار بدی بر نتیجه نهایی آن گذاشت. کارگردانهای مختلفی در پروسه ساخت هنکاک نقش داشتند که اولین آنها تمام تلاش خود را کرد که ویل اسمیت را شخصیتی ضد قهرمان، منفور و حتی کمی عجیب و غریب نشان دهند.
اما استودیو با این ایده بسیار مخالف بود و به همین دلیل سعی کرد ویل اسمیت را شخصتی دوستداشتنی و یک ابرقهرمان کامل در مقابل چشمان مخاطب جلوه دهد. فیلم سرانجام اکران شد و میلیونها دلار در گیشه فروخت که شاید دلیل آن بیشتر بخاطر حضور ستارهای به نام ویل اسمیت بود و نه جذابیت آن! با این تفاصیل هواداران هنوز هم دوست دارند نسخه مورد نظر کارگردان را تماشا کنند.
۱۷. (Magnificent Ambersens (1942 – آمبرسونهای باشکوه
با عنوان Magnificent Ambersens به پایان لیست میرسیم. این فیلم که اقتباسی از رمان بوث تارکینگتن است، به کارگردانی اورسن ولز در سال ۱۹۴۲ اکران شد.
اورسن ولز وی در سال ۱۹۴۱ کارگردانی، تهیهکنندگی و بازیگری در فیلم (Citizen Kane) همشهری کین را به عهده گرفت و ضمناً به عنوان نویسنده نیز در آن همکاری داشت. همشهری کین در بیشتر لیستهای سایتهای نقد فیلم، جزو ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما محسوب میشود.
وی در دوران زندگی حرفهای خود با مشکلات زیادی از جمله کمبود بودجه، دخالت بیجای استودیوها، چه در اروپا و چه در بازگشت کوتاه مدت او به هالیوود روبهرو بود که در آمبرسونهای باشکوه هم به وضوح قابل لمس است.
این فیلم را میتوان مصداق بارز دخالت استودیو و تخریب آن به دلیل تصمیمات خودسرانه دانست. حذف ۱ ساعت از فیلم اصلی، تغییر پایان بندی و دستکاری موسیقی فیلم، همگی باعث نابودی آن شدند. فیلمی که بسیاری معتقد بودند میتوانست مسیر حرفهای ولز را به طور چشمگیری تغییر دهد.
با وجود دلایلی که بررسی کردیم، به نظر شما استودیوها میبایست تمام مسئولیت ساخت فیلم را در اختیار کارگردان قرار دهند؟
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلمهای مهیج روانشناختی تمام دوران کدام است؟
- آشنایی با 10 انیمیشن فلسفی برترِ تمام دوران
- بهترین آثار سایبرپانکی که باید پیش از تجربه Cyberpunk 2077 تماشا کنید
- آشنایی با همه اقتباسهای احتمالی نتفلیکس از بازیهای ویدیویی
https://vgto.ir/899
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰