سپهر ستاری: فرامرز ظلی که روزگاری در دروازه تیم ملی و پاس میدرخشید و لقبش یاشین بود، این روزها درگیر بیماری است و شرایط سختی دارد. او که چندی پیش همسرش را هم از دست داده در این روزهای سخت دلش حسابی از فوتبالیها پر است. میگوید ۱۵ بار به ساختمان فدراسیون فوتبال رفته تا مهدی تاج و مهدی محمدنبی را ببیند ولی موفق به دیدار با آنها نشده است.
او که یکی از اعضای تیم قهرمان جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۶۸ محسوب میشود، معتقد است فدراسیون فوتبال به پیشکسوتان توجه نمیکند و از این موضوع به شدت ناراحت بود. پس از مدتی بیخبری به سراغ فرامرز ظلی رفتیم و با او درباره شرایط این روزهایش و اتفاقات فوتبالی گفت و گو داشتیم. صحبتهای یاشین فوتبال ایران با خبرآنلاین در ادامه آمده است:
خیلی وقت است که خبری از شما نداریم. کمی از خودتان بگویید و اینکه در چه شرایطی هستید؟
میگوید در بیخبری از تو، من مرحلهها پیشم، تو بیخبر از غیری و من بیخبر از خویشم. عرض کنم که ما زمانی در زمین عرق ریختیم و با شرافت و مناعت و جوانمردی بازی میکردیم و بعد در بوته فراموشی، فراموش شدیم. کسی هم حال ما را نپرسید. این لقب عموظلی لطف بزرگان بوده است کسی اما نپرسید عموظلی کجاست؟ پارکینسون چیست؟ مغز و اعصاب وقتی نیمسته کرده یعنی چه؟ من ۱۵ بار به فدراسیون فوتبال رفتم ولی نتوانستم آقای تاج را ببینم. به هر حال او تاج است و ما نمیتوانیم تاج را ببینیم و برداریم. آقای نبی مثل برادر من بود ولی او را هم ندیدم. گفتند برو پیش آقای دبیرکل. به او چه بگویم؟ من خیلی اهل ناله و نفرین نیستم ولی بزرگان و صاحبان مقام بدانند روزی این صندلی را از زیر پای آنها خواهند کشید. باید ببینند که از آنها چه به جا میمانند. یک بار جلوی فدراسیون یک خانم مقابل من آمد. او را بردم بالا و گفت فرزندش محکوم به اعدام است ولی بیگناه بوده و از من برای حل مشکل کمک خواست. دنبال کار او افتادم. ۱۹۵ میلیون دیه برای او گرفتم.
یعنی ۱۵ بار به فدراسیون فوتبال رفتید ولی موفق به دیدار با تاج نشدید؟
اصلا انگار میخواهی وارد دادگاه عالی پترزبورگ بشوی. خب حتما منشی او گفته فلانی آمده است. شما در فدراسیون فوتبال یک عکس قدیمی از پیشکسوتان نمیبینید. من ۶۵ سال با فوتبال زندگی کردم. به جز این چند ماه که بیمار شدم سالها در باشگاهها بودم و مدرسه فوتبال داشتم که به خاطر کرونا تعطیل شد. فدراسیون فوتبال خانه ماست ولی متاسفانه من در طبقه چهارم بودم که یک آقایی از حراست آمد و گفت شما بروید کارتان را درست میکنم. دنیا به سرم خراب شد. آقای تاج آیا این رسم زمانه و موی سپید است؟ روز اولی که تاج آمد کمیته پیشکسوتان را تعطیل کرد و ما را کنار گذاشت.
با توجه به اینکه گفتید درگیر بیماری هستید از طرف صندق پیشکسوتان یا فدراسیون فوتبال کمکی شده؟
یک حقوق سه میلیون و پانصد هزار تومانی از فدراسیون فوتبال و مبلغ ۹۷۳ هزار تومان از صندوق حمایت از پیشکسوتان داده میشود که بابت قهرمانی در آسیاست. اگر این کار را نکنند بهتر است و این بیشتر توهین به ماست. من با همایون بهزادی و حمید جاسمیان دبیر کمیته پیشکسوتان بودم. بار اولی که آقای تاج آمد فردا صبحش ما را بیرون کرد. گفتند به اداره امور استخدامی کشور رفتیم و مبلغی دادند. خدا همایون را بیامرزد به شوخی میگفت آقا ما را استخدام نمیکنید؟!
شما ساکن تهران هستید؟
بله پس از فوت همسرم تنها در تهران زندگی میکنم. البته اثاثیه من بیشتر در مشهد است. اینجا هم در یک اتاق اجارهای در شهرک بوعلی زندگی میکنم.
پیگیر فوتبال هستید؟
با توجه به بیماریام خیلی نمیتوانم تلویزیون ببینم. شما زمانی با فوتبال زندگی میکنی که فوتبال هم به شما نشانی بدهد. این چیزی که الآن میشنوم بیشتر سوداگری است. در فوتبالی که بازیکن میگوید ۱۲ میلیارد میخواهم و البته امیدوارم ۱۰۰ میلیارد بگیرند. میگویند استقلال ۸۰۰ میلیارد بدهی دارد. دکتر خطیر انسان بسیار خوبی است ولی کارش سخت است و چطوری این تیم میخواهد کمر راست کند. هر روز هم هواداران اعتراض دارند چرا بازیکن نمیخرید. خطیر هم دوست دارد بازیکن بخرد ولی نمیتواند. آن وقت میخواهید من را بشناسد؟ من در عمر فوتبالم یک کفش یا لباس دروازهبانی نگرفتم. حتی در عکسها هم میبینید لباس را میدادند بپوشیم و بعد پس میگرفتند.
جواد نکونام چطور؟ از او چقدر شناخت دارید؟
جواد هم بسیار پسر خوبی است. شمشیری که به دست کسی میدهند باید لبهاش تیز باشد وگرنه کاری نمیتواند کند. او فداکاری کرده است.
شما اصلا چه شد که به استقلال رفتید؟
وقتی شرق منحل شد من به کیان رفتم. آنجا استاد بزرگ من منصور امیرآصفی حضور داشت. امیرحاجرضایی و پرویز قلیچخانی هم بودند. من چون وزارت دفاع بودم بعد دو سال پاس که تشکیل شد من را خواستند و اجازه گرفتم و رفتم. آقای امیرآصفی گفت اگر آنجا پول دادند برو ولی اگر خواستی مجانی بازی کنی همینجا بمان. با پاس کلی افتخار آوردیم. بعد هم به استقلال رفتیم. اما دریغ از یک تلفن در این مدت! حسین فرکی و باقری از دوستان خوب من زنگ میزنند و حالی میپرسند.
این لقب یاشین و گربه سیاه از کجا آمد؟
کامبیز جمالی و دیگر دوستان لطف کردند. یک بار هم تیتر زده بودند گربه سیاه دیروز، یاشین امروز. چون من مشکی میپوشیدم لقب یاشین را هم دادند. عاشق یاشین بودم. البته من کجا و او کجا. روزنامه کیهان ورزشی را میخواندم که ببینم یاشین چیکار کرد. همسرم ۵۷ سال با من زندگی کرد ولی یک خنده از این فوتبال ندید. قامت من آخر از بیمهری گردون خمید، این الف در گیر و دار زندگی دال شد.
ماجرای درخواست رایکوف از شما برای رفتن به تاج چه بود؟
ساعت ۳ بعد از ظهر آقای شیخان زنگ زد گفت ظلی بیا باشگاه تاج که خسروانی با تو کار دارد. گفتم با من؟ گفت فوری بیا. من حاضر شدم و رفتم باشگاه. در اتاق تیمسار خسروانی گفت فرامرز چطوری؟ فوری خودت را به رایکوف معرفی کن و به امجدیه برو. آنجا که رفتم گفتم سلام مستر رایکوف با من چه کاری داری؟ گفت تو که بیایی، حجازی تو را ببیند دیوانه میشود و خوب تمرین میکند، الآن رقیب ندارد و یکی است. با تاج به تایلند رفتیم و اولین بازی رایکوف من را در ترکیب گذاشت که بردیم. بعد دوباره رایکوف گفت حجاری دیوانه میشود.
در آن تیم رویایی که قهرمان آسیا شد هم حضور داشتید.
بله آقای فکری من را دعوت کرد.
در دوران شما مثل الآن هم در فوتبال پول و پاداش و قراردادهای نجومی نبود.
من به خاطر قرارداد نباید بازی کنم. باید به خاطر دلم بازی کنم. آقایانی که میلیاردی میگیرند ولی کسی خبر ندارد پیشکسوتان کجا هستند. بچههایشان میپرسند شما کجا بودید و طرف خجالت میکشد.
شما خیلی هم علاقه به شاعری دارید و کتابی هم نوشتهاید.
بله هر از گاهی یک چیزهایی میگوییم. از درد دلم کسی خبردار نشد، کس واقف اسرار من زار نشد. رفتم ز جهان کسی سراغم نگرفت، من خفتم و بخت خفته بیدار نشد.
بیشتر بخوانید:
۲۵۸ ۲۵۸
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰