پایان بندی مناسب یکی از بهترین راههایی که میتواند فیلم مورد نظر را به یکی از آثار فراموش نشدنی در ذهن مخاطبان تبدیل کند. بعضا میبینیم که بسیاری از فیلمها و سریالهای مشهور برخلاف شروع بسیار قدرتمند و روایت فوقالعاده در پایان دچار نوعی ضعف شده و در نهایت سازندگان نمیتوانند پایان خوبی که مورد علاقه تماشاگران است را رقم بزند.
معمولا فیلمهای کوتاه پایانبندی پیچیدهتری دارند اما داستان فیلمهای بلند فرق میکند، زیرا کارگردان مفاهیم مختلفی را بیان کرده و در پایان باید همه چیز را تکمیل کند، به همین دلیل است که گاهی پایان بندی فیلمها نتیجه مطلوب ومورد انتظار مخاطبان را به همراه ندارد و بسیاری از سوالات آنها بدون پاسخ رها میشود.
متاسفانه این اتفاق برای خیلی از فیلمها و سریالهای محبوب ما رخ داده است، احتمالا در همین لحظه یاد سریال پرطرفدار Game of Thrones با آن پایانبندی ناامیدکننده افتاده اید که خشم بسیاری از هواداران را نیز به دنبال داشت. دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد که در اکثر موارد برای مخاطبان باورپذیر نیست و به هیچ وجه آنها را قانع نمیکند.
در ادامه مقاله به ۱۰ نمونه از این عناوین اشاره خواهیم کرد؛ با ویجیاتو همراه باشید.
محتوای مقاله حاوی اسپویل خواهد بود!
با بهترین فیلمها از نگاه ویجیاتو آشنا شوید:
- بهترین فیلمهای اکشن بینالمللی یک دهه اخیر کدام است؟
- از بدترین تا بهترین: همه انیمیشنهای استودیوی پیکسار
- با بهترین فیلمهای عروسکی تاریخ آشنا شوید
- بهترین فیلمهای ترسناک فرانسوی تاریخ
۱۰. (۲۰۱۴ – How I Met Your Mother (۲۰۰۵
How I Met Your Mother یکی از یک سریالهای پرطرفداری است که نخستین بار در سال ۲۰۰۵ از شبکه CBS پخش شد و پس از ۹ فصل به کار خود پایان داد.
این سریال به کارگردانی کارتر بیز و کریگ توماس ساخته شده که جزو بهترین سریالهای سیتکام تاریخ به شمار میرود. داستان این سریال به شخصیت اصلی آن تد موزبی ( با بازی جاش ردنر) که یک معمار جوان در شهر نیویورک است میپردازد که میخواهد برای فرزندانش داستان آشنایی خود را با مادر بیان کند.
به طور کلی، محور داستان حول او و ۴ شخصیت دیگر به نامهای مارشال، لیلی، بارنی و رابین در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ جریان دارد که از دوستان وی هستند و رابطهها، شکستها، موفقیتها، جداییها، مشکلات و دوستی آنها را به تصویر میکشد. کل داستان به شکلی پیش میرود که تماشاگران فکر میکنند تد سرانجام به رابین میرسد، اگرچه تد چندین بار از او به عنوان «خاله رابین» یاد کرده بود.
در پایان سریال برخلاف تمامی نتیجهگیریها متوجه میشویم که آن شخص رابین نیست، بلکه خانم دیگری به نام تریسی است گویا ۶ سال قبل فوت کرده و تنها او را در آخرین اپیزود سریال میبینیم. داستان اینطور به پایان میرسد که تد به دنبال رابین، عشق حقیقی اش میرود و پس از آن به نوعی مخاطب را پا در هوا نگه میدارد و به طور واضح مشخص نیست که چه اتفاقی افتاده است.
۹. (۲۰۰۸) Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull
مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز به کارگردانی استیون اسپیلبرگ و همکاری جورج لوکاس جزو یکی از خاطرهانگیزترین عناوین سینمایی برای طرفداران سینما به شمار میرود.
عنوان Indiana Jones and The Last Crusade (ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی) با نقشآفرینی هریسون فورد و شان کانری فقید سومین فیلم این مجموعه به شمار میرود که با عملکرد عالی خود، پایان بسیار شیرینی برای این سه گانه رقم زد. پس از گذشت تقریبا ۲۰ سال از پخش این فیلم، اسپیلبرگ و لوکاس تصمیم گرفتند فیلمی تحت عنوان Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull (ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین) بسازند که چهارمین فیلم این مجموعه محسوب میشود.
این فیلم در فضای جنگ سرد بین روسیه شوروی و غرب بازی میشود. هریسون فورد در نقش دکتر ایندیانا جونز، استاد باستانشناسی دانشگاه را ایفا میکند که ماجراجویی تماموقت است. او در این فیلم سعی میکند افسران روسی را که قصد ربودن جمجمه بلورین را دارند از پای دربیاورد.
اما پایانبندی فیلم به شکلی نبود که بیننده را راضی کند. حضور یک سفینه فضایی عظیم که از جنگل برخاست و پرواز کرد و دیگر هیچگاه دیده نشد. به عقیده بسیاری از منتقدان این فیلم میتوانست کاملا متفاوت و با دخالت عناصر رازآلود و معمایی به پایان برسد، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و فیلم به شکلی غیرمنتظره تمام شد.
۸. (۲۰۱۰ – ۲۰۰۴) Lost
اگر سریال Lost را تا آخرین قسمت آن تماشا کرده اید، بیشتر از یک طرفدار واقعی و متعصب برای آن وقت گذاشته اید. این سریال با همکاری مشترک جفری لیبر، جی. جی. آبرامز و دیمون لیندلوف ساخته شده است.
سریال لاست بیشتر با پیچشهای داستانی عجیب و غریبش شناخته میشود. گاهی اوقات داستان و وقایع فیلم آنقدر پیچیده میشود که تماشای آن را سخت میکند. در این سریال ۶ فصلی زندگی بازماندگان سقوط هواپیمایی را که از سیدنی به لسآنجلس میرفته، به تصویر میکشد. آنها در جزیره مرموز و گرمسیری در اقیانوس آرام جنوبی گیر افتادهاند.در طول هر اپیزود، معمولا بخشهایی از زندگی شخصیتهای داستان در جزیره و قسمتهایی از زندگی گذشته (یا گاهی آینده) آنها را میبینیم.
اما پایان این فیلم هم برای بسیاری از بینندگان راضی کننده نبود. گویا داستان فیلم در دو جهان موازی اتفاق میافتد که یکی از آنها حکم برزخ را دارد. شخصیتهای فیلم نیز در آخر به جهان دیگری وارد شدند. به همین دلیل است که دقیقا مشخص نشد، چه اتفاقی در پایان سریال رخ داده و اتفاقات آن به نوعی برای مخاطب گیجکننده بود.
۷. (۱۹۷۸) Superman
فیلم ابرقهرمانی Superman عنوانی است که در سال ۱۹۷۸ به کارگردانی ریچارد دانر، بر اساس داستانهای کمیک سوپرمن ساخته شد و به موفقیت عظیمی در سینما دست یافت.
پیش از این هم عناوین دیگری بر اساس داستانهای کمیک سوپرمن ساخته شده بود، اما هیچکدام از آنها مانند این فیلم نتواست توجه مخاطبان را جلب کند. فیلم Superman علاوه بر اینکه داستان اصلی را برای بینندگان روایت میکند، شخصیتهای قدیمی آن مانند لکس لوتر و لویس لین را به بهترین شکل برای بینندگان معرفی کرده است.
لوتر به عنوان ویلن داستان قصد دارد ساحل غربی آمریکا را منفجر کند که سوپرمن به این موضوع پی برده و خط گسل آندریاس را که یکی از مناطق مهم برای فروپاشی ساحل است مهر و موم میکند.
از آنجایی که آوار روی لویس فرو ریخته و کشته میشود، کاری از دست سوپرمن ساخته نیست، اما تصمیم میگیرد سراسر زمین را پرواز کند و بهجای کشتن افراد، زمان به عقب برمیگردد تا او زمان کافی برای نجات لویس را داشته باشد که به زعم بسیاری، پایان غافلگیرکنندهای بود.
۶. (۲۰۰۳) The Matrix
مجموعه فیلمهای ماتریکس به کارگردانی واچوفسکیها از بهترین فیلمهای علمیتخیلی و اکشن تاریخ سینما محسوب میشود و طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد. هرچه که فیلم اول درخشان ظاهر شد، دنبالههای آن در عوض به اندازه عنوان اصلی موفق نبودند.
اگرچه این فیلمها، اطلاعات فراوان و مهمی از دنیای ماتریکس و رباتهایی که انسانیت را به بردگی کشانده اند نشان میدهد، اما از بار اکشن و فلسفی فیلم کم شده و شاهد مفاهیم سادهتری بودیم. برای مثال در پایان فیلم The Matrix: Revolutions سوالات زیادی برای بیننده بدون جواب باقی میماند. نئو خودش را قربانی میکند، ماتریکس از نو بازسازی شده و پاک میشود.
در پایان فیلم پیشگو به دختر بچه کوچکی میگوید که نئو را دوباره خواهیم دید! اما با گذشت ۲۰ سال پس از این حرف، هیچگاه آن اتفاق نیفتاد.
۵. (۲۰۰۵) War of the Worlds
War of the Worlds یکی از برترین عناوین علمیتخیلی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ و نویسندگی جاش فریدمن و دیوید کپ است که بر اساس رمانی به همین نام اثر هربرت جرج ولز، نویسنده بریتانیایی ساخته شده.
اسپلیبرگ میبایست تصمیم میگرفت چه المانهایی از منبع اصلی را در فیلم خود جای دهد و از کدام موضوعات صرف نظر کند. در این فیلم بیگانگان از فضا به زمین حمله میکنند و هیچ مقاومتی کارساز نیست، جز باکتریهای موجود در هوا!
به همین منظور صدای مورگان را به عنوان راوی فیلم میشنویم که میگوید هیچ سلاحی نتوانست جلوی آنها را بگیرد، جز خود طبیعت. اگر اسپیلبرگ توانست تاریخ بیگانگان را عوض کند، چرا پایانبندی اصلی را تغییر نداده؟
۴. (۲۰۱۴ – ۲۰۰۵) Dexter
این مجموعه درام جنایی و معمایی از سال ۲۰۰۶ در قالب ۸ فصل در حال پخش است که فصل اول این مجموعه بر اساس رمان دکستر رویاپردازی تاریک اثر جف لیندزی ساخته شده است.
داستان دکستر حول شخصیتی به نام دکستر مورگان (با بازی مایکل سی هال) جریان دارد که برای بخش جنایی پلیس میامی به عنوان کارشناس تحلیل آثار خون کار میکند و همزمان، به صورت مخفی، آدمکش زنجیرهای نیز هست.
وی قاتلانی را که از شکافهای سیستم قانونی گریختهاند، شکار میکند. با نزدیک شدن به پایان فیلم، مخاطبان انتظار دارند بلاخره هویت دکستر مشخص شود که داستان خلاف این قضیه پیش میرود.
دکستر و با غرق شدن قایقش مرگ خود را شبیهسازی میکند و تصمیم میگیرد زندگی جدیدی در قالب یک نجار آغاز کند. طبیعتا هیچ کدام از بینندگان نمیخواستند سریال اینگونه به پایان برسد.
۳. (۲۰۰۷) I am legend
این فیلم پساآخرالزمانی به کارگردانی فرانسیس لارنس ساخته شده که سومین اقتباس سینمایی رمان ریچارد ماتیسون است.
کمپانی برادران وارنر در سال ۱۹۹۴ تصمیم به ساخت این فیلم گرفت و بازیگران و کارگردانان مختلفی همچون تام کروز، مایکل داگلاس، آرنولد، ریدلی اسکات و راب بومن هر کدام در مقطعی از زمان برای این فیلم در نظر گرفته شدند ولی بهدلیل نگرانیهای مالی و برآورده نشدن بودجه لازم، ساخت فیلم تا سال ۲۰۰۶ به تعویق افتاد.
همانطور که ذکر شد با یک جهان پساآخرالزمانی روبهرو هستیم، ویروسی در آمریکا پخش شده و انسانها را از حالت نرمال خود خارج کرده و نوعی از هاری است. همه مردم تبدیل به افراد هاری شدهاند که انسانیت خود را از دست دادهاند. از خصوصیات این موجودات این است که نمیتوانند در روشنایی زنده بمانند، در نتیجه شبها بیرون میآیند و شهر را تخریب میکنند.
تنها یک نفر در این شهر سالم است؛ دکتر رابرت نویل ( با بازی ویل اسمیت) کسی است که هنوزبه این ویروس مبتلا نشده. او زندگی و ساعت خود را طوری برنامهریزی کردهاست که فقط روزها از خانه بیرون بیاید و هیچگاه در تاریکی نرود. دکتر رابرت نویل روزها به شکار مبتلایان میرود تا روی آنها داروهایی که برای درمان میسازد را امتحان کند.
فیلم مذکور در واقع دو پایانبندی متفاوت دارد. در پایانبندی اول دکتر رابرت، آنا و ایتن را به یک فضای کوچک و مطمئن راهنمایی کرده و خودش با برداشتن نارنجک و انفجار آن انسانهای تبدیل شده را به همراه خود نابود میکند فقط آنا و ایتن زتده مانده و با نمونه خون حاوی واکسن به سوی مکان مهاجرین (انسانهای سالم) میروند و پس از رسیدن به آنها واکسن را تحویل میدهند.
اما در پایانبندی دوم دکتر رابرت در انتها میفهمد که این موجودات هنوز بعضی از خصوصیات انسانی خود را دارند. و در نهایت میبینیم که دکتر رابرت، آنا و ایتن به سوی مکان مهاجرین (انسانهای سالم) در حال رانندگی هستند و فیلم با جمله «تنها باید گوش کنید، شما تنها نیستید» به پایان میرسد.
۲. (۲۰۱۲) The Devil Inside
در این فیلم ترسناک با داستان زندگی دختری به نام ایزابلا همراه میشویم. ایزابلا پس از آنکه میفهمد مادرش، ماریا، به دلایل غیرطبیعی جایی در ایتالیا پنهان شده، تصمیم میگیرد به تحقیق درباره احساسات شیطانی بپردازد.
گویا مادر او که با عالم ارواح و غیب ارتباط تنگاتنگی داشته و سال ۱۹۸۹ در جریان یک جنگیری در خانه شخصیاش، ۳ نفر از افراد حاضر در آن جنگیری را به قتل می رساند! پس از این ماجرا ماریا دستگیر می شود اما به دلیل آنکه تشخیص داده می شود که در زمان انجام اینکار تعادل روانی نداشته، به بیمارستانی در شهر رم (ایتالیا) برده می شود تا در آنجا تحت مراقبت باشد. داستان در ادامه به صورت نرمال پیش میرود، اما با نزدیک شدن پایان فیلم، مخاطب رفته رفته از تماشای آن پشیمان میشود.
سازندگان فیلم مذکور بعد از تماشای فیلم به تماشاگران می گویند که پرونده ماریا رزی هنوز هم باز است و اگر می خواهید از این خانم بیشتر بدانید به وبسایتی که اعلام می کنیم بروید و اطلاعات مورد نظر را کسب کنید! در سایت که می رویم به جز بیوگرافی و چند جزییات بی منبع که هیچ کجا تائید نشده، چیز دیگری پیدا نمیشود.
۱. (۲۰۱۹ – ۲۰۱۱) Game of Thrones
حال به یکی از موردانتظارترین عناوین لیست میرسیم. پایانبندی سریال محبوب Game of Thrones آنقدر وحشتناک و غیرقابل باور است که تاکنون مقالههای بسیاری درباره آن نوشته شده است.
همه وایت واکرها با یک ضربه چاقوی ساده از سوی آریا به نایت کینگ شکست خوردند و ماجرا به همین راحتی تمام شد؟! یا بهتر است به دنریس اشاره کنیم، شخصیت پاکی که حامی همه افراد بشر است و همیشه با عقلانیت تصمیم میگیرد، یکباره عقل خود را از دست داده و تمام شهر را از بین میبرد تا میراث پدرش را تکمیل کند.
جان اسنو نیز پس از به قتل رساندن دنریس به دیوار فرستاده میشود و در همانجایی که کارش را شروع کرده بود، به پایان میرساند. برن به دلایلی به عنوان پادشاه انتخاب شده و تریون هیچگاه طعم خوشبختی را نمیچشد.
همه اینها باعث شد طرفداران به کل ناامید شده و حتی تا مدتها از دستاندر کاران سریال خشمگین باشند، چراکه پس از تماشای قسمتهای طولانی و تجربه خاطرات تلخ و شیرین مستحق یک پایان هیجانانگیز بودند که خستگی را از تنشان دربیاورد اما با آن پایانبندی بد و ناامیدکننده این امر هیچگاه محقق نشد.
از مجموعه سریالهای فراموششده در ویجیاتو بخوانید:
- جیمز باند بیتربیت در سریال Archer
- فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
- کمدیتر از زندگی کارمندی با سریال The Office
- وقتی والتر وایت در سریال Ozark حسابدار میشود
- سریال The X-Files و مخوفترین پروندههای ماورایی
- سریال Sons of Anarchy و داستان رفتن و نرسیدن پیوسته
- شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
- سریال Freaks and Geeks و روزهایی که ستارههای هالیوود نوجوان بودند
https://vgto.ir/a4a
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰