نمایشنامههای شناخته شده و معتبری همچون «بینوایان»،«اشکها و لبخندها»،«الیور توییست» و«مری پاپینز» … با حضور بازیگران چهرهای چون پارسا پیروزفر، نوید محمدزاده، هوتن شکیبا، مهناز افشار، پریناز ایزدیار، سحر دولتشاهی از جمله این نمایشها هستند که در طی یک دهه اخیر به روی صحنه رفتند و مورد توجه مخاطبان عام قرار گرفتند؛ اما نکتهای که نباید از آن غافل ماند این است که در تمامی این اجراها بازیگران در تلاش بودند تا بتوانند بر قدرت صدای خود بیافزایند و اجرای درستی داشته باشند که این اتفاق متاسفانه بنا به دلایل بسیار میسر نشد و نقطه ضعف آن در این ابعاد به وضوح دیده شد. فالش خوانی و عدم همراهی بازیگر با گروه موسیقی و یا عدم کنترل صدا از جمله مواردی بود که در این نمایشها بیش از سایر به چشم میخورد.
این شبها نمایشی در تالار وحدت به روی صحنه میرود که بارها فیلم و کارتون آن را دیدهایم. در واقع داستانش جدید نیست، اما میتوان گفت در تئاتر ایران یک تازگی دارد. «دیو و دلبر» که از آثار شناخته شده و پراقبال جهانی است به کارگردانی ماهان حیدری در حالی به روی صحنه میرود که این بار به جای استفاده از چهرههای شناخته شده تئاتر و سینما، کارگردان با زیرکی تمام از خواننده و نوازندگانی به عنوان بازیگر بهره گرفته است که در رشته هنری خود متبحر هستند و توانایی انجام این کار را دارند.
نمایش موزیکال همانطور که از نامش پیداست بر پایه صدا، موسیقی و حرکات موزون و بدنی استوار است، حیدری نیز دقیقا با استفاده از افرادی که در این زمینه تخصص دارند، به رهبری بهزاد عبدی این نمایش را به روی صحنه برده است.
استفاده از حمید حامی و بازگشت او به عرصه موسیقی پس از چند سال دوری و این بار برروی صحنه تئاتر یک تازگی دیگری دارد. حامی جزو آن دسته از خوانندگانی است که قدرت صدای بالایی دارد و میتواند به راحتی در گامهای بالا بخواند و اوج و فرود درست و به جایی به صدایش بدهد. شاید در بازی چندان موفق عمل نکرده است اما نمیتوان آن را نقطه ضعف دانست چرا که برای ایفای نقش دیو همین حرکات اندک کفایت میکرد تا بتوان دیو این قصه را پذیرفت. نقطه مقابل او بمرانی است که هم شناخته شده است و هم طنازی خاصی در اجراهایش دارد و بارها او را در صحنه تئاتر و شوهای خانگی که در شبکههای مختلف نمایش خانگی تولید شدهاند حضور یافته است. او میتواند در لحظه بداهه پردازی کند و بخواند.
در سوی دیگر این ماجرا تک تک بازیگرانی که در این نمایش حضور یافتند در عرصه موسیقی هرکدام به خوبی و درستی انتخاب شدهاند و شما برای نخستین بار میتوانید بازیگرانی را که خود نوازندگی میکنند به روی صحنه ببینید. شاید تنها بازیگری که در این نمایش واقعا بازیگر است و نوازنده نیست خسرو پسیانی است که او نیز به خوبی خود را با گروه همراه کرده است و به درستی آنچه را که بر عهده او گذاشته شده است، اجرا میکند. انتخاب موسیقیهای درست و ترجمه شده اثر مادر از دیگر نکات مثبت این نمایش است.
اما دکور این نمایش و نورپردازیهایی که انجام شده است در کنار سادگی و مینی مال بودنی که دارند، پرزرق و برق هستند و بهم پیوسته که نمود آن حتی در طراحی لباس بازیگران نیز نمود یافته و در عین حال میتوانند مخاطب را با خود همراه کنند تا بیش از دو ساعت بر صندلی خود بنشیند و قصهای را که بارها دیده و شنیده است را دنبال کند و برای دیو قصه که اسیر جادو شده است اشک بریزد.
نمایش «دیو و دلبر» را شاید بتوان اولین نمایش موزیکالی دانست که بدون استفاده از حضور چهرهها میتواند شمای مخاطب را راضی از سالن نمایش به بیرون هدایت کند.
هرچند که این نمایش میتوانست در زمانی کوتاهتری به پایان برسد و در برخی از پردهها خستگی را به چشمان مخاطب میآورد، اما استفاده از گروه حرکات فرم با ریتم موسیقی باعث میشود تا دو ساعت را به جان بخرید و برای ساعاتی فارغ از دنیای بیرون در دنیای قصهها غرق شوید.
۵۷۲۴۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰