مهرجویی شخصیت شکست ناپذیری داشت با این که اولین فیلمش «الماس ۳۳» با وجود هزینه خیلی زیاد و داشتن یکی از بهترین بازیگران تلویزیونی آمریکا نانسی کووک شکست سنگینی خورد ولی او را ناامید نکرد و ۲ سال بعد با فیلمی که موج نوی سینمای ایران را پایهگذاری کرد پا به عرصه سینما گذاشت. فیلمنامه «گاو» براساس یکی از داستان های مجموعه «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی نوشته شد و با این که منابع مالی فیلم گاو توسط خود وزیر فرهنگ و هنر تامین شده بود فیلم توقیف شد. نکتهی حائز اهمیت «گاو» این بود که فیلم را هم شاه دید و هم امام خمینی و شاید از معدود فیلمهایی بود که امام خمینی از آن تعریف کرد.
مهرجویی با زیرکی توسط دوست فرانسوی اش فیلم را به جشنواره های خارج از کشور فرستاد، «گاو» در جشنواره ونیز مورد استقبال قرار گرفت و در ادامه جایزه فیپرشی را از همین جشنواره از آن خود کرد. گاو جوایز دیگری نظیری جایزه ویژه هیات داوران از جشوارهی برلین، نامزدی جایزه هوگو طلایی از جشنوارهی فیلم شیکاگو و جایزه بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم لاروشل را نیز دریافت کرد و همین امر وزارت فرهنگ و هنر وقت را مجبور کرد که از فیلم «گاو»به عنوان افتخار سینمای ایران یاد کند و «گاو» را بعد از ۳ سال توقیف به اکران درآورد. ممنوع بودن فیلم «گاو» باعث شد که نظر منتقدان به آن جلب شود و فیلم مورد استقبال عموم قرار بگیرد. همچنین فیلم «گاو» باعث شد چهرههای تئاتری آن زمان به سینمای ایران معرفی شوند از عزت الله انتظامی و علی نصیریان گرفته تا پرویز فنیزاده و… مهرجویی با ساخت این فیلم ثابت کرد میتواند از شخصیتهای معمولی کاراکترهای ماندگار بسازد حتی «گاو مش حسن» نیز بعد از گذشت بیش از ۵۰ سال همچنان به عنوان یک پرسونای شناخته شده و محبوب در میان علاقهمندان سینما حضور دارد.
مهرجویی را میتوان تنها کارگردان مولف صاحب سبکی دانست که هیچ ابایی نداشت از اینکه فیلمهایش اقتباس از داستانها، نمایشنامهها و رمانهای شناخته شدهی ادبیات باشد و شاید تنها کارگردان ایرانی باشد که تا این اندازه به پیوند بین سینما و ادبیات علاقه نشان می داد. او در گام بعدی به سراغ نمایشنامهای از علی نصیریان رفت و «آقای هالو» را که در ظاهر روایت روستایی زادهی سادهلوحی را به تصویر میکشد که در شهر بی در و پیکر تهران فریب ظواهر را میخورد، ساخت اما در اصل فیلم نقدی گزنده به اوضاع اجتماعی روز وارد میکرد. مهرجویی ۲ سال بعد از ساخت «آقای هالو» دست به ریسکی عجیب میزند و به سراغ نمایشنامه شاعرانه و ناتمام «ویتسک» اثر گئورگ بوشنر میرود نمایشنامهای که یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبیات نمایشی آلمان است و «پستچی» را خلق میکند که تبدیل به یکی از موفق ترین آثار وی در محافل جهانی شد. مهرجویی بعد از ساخت این ۴ فیلم حالا دیگر یک کارگردان با تجربه و شناخته شده است و همین امر باعث میشود گام بلندتری بردارد. اقتباس از داستان «آشغالدونی» ساعدی او را منجر به ساخت فیلم «دایره مینا» میکند. «دایره مینا» با وجود ۳ سال توقیف نمیتواند توفیق آثار قبلی او را به همراه داشته باشد ولی رویکرد انتقادی فیلم به خرید و فروش خونهای آلوده، فیلم را به جنجالیترین اثر مهرجویی تبدیل میکند. نگاه جسورانه مهرجویی به این معضل اجتماعی مُهر تمام کنندهای بر تاسیس سازمان انتقال خون ایران که روندش از سال ۱۳۵۳ آغاز شده بود، میزند. مهرجویی در ادامه فعالیت هایش در سال ۱۳۵۹ «مدرسه ای که رفتیم» را بر اساس داستان «حیات پشتی مدرسه عدل آفاق» نوشتهی فریدون دوستدار میسازد. این فیلم محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است اما با این وجود نزدیک به یک دهه توقیف می شود. مهرجویی بعد از ساخت این فیلم به فرانسه مهاجرت میکند، او بعد از گذشت چند سال دوری از سینمای ایران با یک تغییر اساسی از ژانر نئورئالیسم محبوبش فاصله می گیرد و به سراغ یک فیلم کمدی میرود. «اجارهنشینها» اگرچه به ظاهر یک فیلم کمدی درام است ولی با ارجاع ها و تفاسیر فرامتنی که می شد از آن برداشت کرد خود را در معرض انتقاد شدید طیف خاصی از انقلابیون قرار میدهد تا جایی که محسن مخملباف در نامهای که به سید محمد بهشتی معاون وقت سینمایی وزارت ارشاد نوشته بود از آمادگی اش برای بستن نارنجک به خودش و در آغوش کشیدن مهرجویی خبر میدهد و همین تهدیدها را با هارون یشایایی تهیه کننده فیلم هم مطرح می کند. با این وجود «اجارهنشینها» تبدیل به یکی از محبوبترین و پرفروشترین آثار مهرجویی و همچنین سینمای کمدی ایران میشود؛ فیلمی که بعد از گذشت ۳۷ سال همچنان سر زنده و سر پاست. مهرجویی بعد از «شیرک» به تهیه کنندگی خودش و مسعود کیمیایی به سراغ محبوبترین فیلم کارنامهاش «هامون» میرود. از «هامون» آنقدر گفته و شنیده شده که دیگر نیاز به معرفی نمیماند؛ سرگشتگیهای حمید هامون و عشق و تنفر و ایمانش سالهای سال نُقل محافل ادبی و هنری بوده است.
خسرو شکیبایی در نقش حمید هامون شاه نقش کارنامه بازیگری اش را ایفا میکند و تبدیل به اسطورهای در سینمای ایران میشود. مهرجویی بعد از محبوبیت «هامون» به سراغ خلق چهارگانه محبوبش با محوریت زن میرود «بانو»، «سارا»، «پری» و «لیلا» ۴ فیلمی هستند که شناخت درست مهرجویی از زنان در طبقات مختلف اجتماعی را به تصویر میکشند مهرجویی با نمایش مهربانی و میهمان نوازی بانو، فداکاری سارا، سردرگمی و بلاتکلیفی پری و معصومیت و انفعال لیلا شخصیتهایی را خلق میکند که تا امروز کمتر نمونهای از آنها را در سینمای ایران دیدهایم. مهرجویی که از فیلم «اجارهنشینها» سفرههای رنگین را وارد آثارش کرده بود برای «بانو»، «پری»، «سارا» و «لیلا» سنگ تمام می گذارد و بسیاری از سکانسهای تاثیرگذار و نقاط عطف فیلمنامهاش را بر سر سفرههای رنگین به تصویر می کشد. مهرجویی بعد از اقتباس از کی یر کگارد، ایبسن و سلینجرو رهایی از توقیف ۷ ساله بانو با «درخت گلابی» دوباره به سراغ اقتباس از نویسندگان ایرانی میرود. «درخت گلابی» که بر اساس داستان کوتاهی از گلی ترقی ساخته شده بود ماجرای عاشقانهای را در پس داستانی سیاسی به تصویر میکشید؛ فیلمی که نظر منتقدان را جلب کرد و باعث معرفی گلشیفته فراهانی به سینمای ایران شد. در ادامه مهرجویی بعد از تجربه ساخت اپیزود زیبای «دختر دایی گم شده» از مجموعه «داستان های جزیره» در «میکس» به سراغ پشت صحنهی سینمای ایران و تقلا و مشکلات فیلمسازان برای رساندن فیلمشان به جشنوارهی فیلم فجر میرود؛ فیلمی که با وجود پربازیگر بودنش شاید در گیشه زیاد موفق نبود اما به واقعیتهایی می پرداخت که برای همه اهالی سینما آشنا و داغ دلشان را تازه میکرد. مهرجویی بعد از تجربهی ساخت «بمانی» به سراغ «مهمان مامان» میرود؛ اقتباسی از داستانی شیرین از هوشنگ مرادی کرمانی. فیلمی که شاید در آن زمان با وجود محبوبیتی که بین مخاطبان عام سینما پیدا کرده بود زیاد به مذاق منتقدان سینما خوش نیامد اما بعد از گذشت سالها فیلم همچنان محبوب است و نظر منتقدان هم متعادلتر از قبل شده است. مهرجویی بعد از این فیلم دیگر نتوانست به روزهای اوج دوران فیلمسازیاش بازگردد و آثاری که بعد از «مهمان مامان» خلق کرد محبوبیت چندانی بین تماشاگران و منتقدان پیدا نکردند هر چند «سنتوری» به خاطر جذابیتهای ظاهری فیلم و بازیگرانش، داستان عاشقانه و معرفی صدای متفاوت محسن چاوشی که در آن زمان خوانندهی زیرزمینی بود و کنایه ها و متلک های روز سیاسی میتوانست تبدیل به یکی از فیلمهای محبوب مهرجویی شود اما توقیف فیلم به دلیل شائبههای سیاسی که از فیلم برداشت شده بود، باعث شد این اثر چند سال در محاق بماند و قاچاق و انتشار غیر قانونی آن آب پاکی را روی دست سازندگان فیلم بریزد با این وجود «سنتوری» میان عامهی مردم جزو آثار محبوب مهرجویی است. روند افول کارنامهی فیلمسازی مهرجویی از اواخر دهه ۸۰ آغاز شد و فیلم های «آسمان محبوب»، «نارنجی پوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و حتی «لامینور» با واکنش منفی منتقدان و حتی طرفداران آثارش روبرو شدند. اما این کارگردان در طول فعالیتش در سینمای ایران آنقدر تاثیرگذار بوده و آنقدر فیلمهای ناب و درخشان خلق کرده که میتوان ۴ – ۵ فیلم آخر او را نادیده گرفت. سینمای ایران در سالهای پایانی عمر این هنرمند با وی مهربان نبود؛ ما مردم فراموشکاری هستیم که تجربیات درخشان این هنرمند تاثیرگذار را در ارتقای سینمای روشنفکری ایران، معرفی بازیگرانی چون انتظامی، نصیریان، مشایخی، شکیبایی، بیتا فرهی، لیلا حاتمی، علی مصطفی، گلشیفته فراهانی … و همچنین ارتقا سطح موسیقی در فیلمهای سینمایی، وارد کردن فلسفه به زبان مردم عادی در آثار سینمایی و بسیاری از موارد دیگر را نادیده میگیریم و تنها کارنامهی چند سالهی اخیر این کارگردان مولف سینمای ایران را مورد قضاوت قرار میدهیم و حتی در مواقعی او را متهم می کنیم که به مسائل سیاسی و اجتماعی کشور واکنش نشان نمیدهد و تنها به فکر منافع شخصیاش است در حالی که مهرجویی را میتوان رکورددار توقیف فیلم در سینمای ایران دانست؛ هنرمندی که آخرین سکانس زندگیاش در ژانری متفاوت از چیزی که در طول دوران فیلمسازیاش به تصویر کشیده بود، رقم خورد. فرجام مهرجویی برخلاف تصویر روشن، ایده آل و امیدوارانه ای که در آثارش ارائه میداد، شکل گرفت، او بدون آنکه بخواهد ژانر وحشت و اسلشر را هم وارد کارنامهی زندگیاش کرد.
روحش شاد و روانش انوشه
۲۴۵۲۴۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰