به گزارش مبلغ به نقل از ایکنا پیشنشست همایش «نظام نوین جهانی» با عنوان «دین و اقتدار فرهنگی و نقش آن در هندسه جهانی» از سوی سازمان علمی فرهنگی آستان قدس رضوی، دفتر قم برگزار شد.
در این نشست حمید پارسانیا گفت: در تعامل بین این امور، فرهنگ نقش هویتبخشی دارد، یعنی اگر اقتصاد و سیاست داشته باشیم ولی فرهنگ دو تا شود در این صورت قدرت و اقتصاد و فناوری هم دو مدل خواهد شد زیرا فرهنگ چگونگی استفاده از هر کدام را صورت میبخشد، فرهنگ مانند روح در انسان است. هر شخصی با هر هویتی نیازمند اجزای مختلف مانند سیستم عصبی و دستگاه گوارشی و مغزی و قلبی و … دارد و این روح است که عامل تمایز افراد از یکدیگر و معنابخش به انسان و جامعه است و تفاوت جوامع هم به فرهنگ آنها باز میگردد.
پارسانیا اضافه کرد: تغییر فرهنگ به معنای عوضشدن فرهنگ نیست بلکه بسط و توسعهیافتن است ولی اگر فرهنگ عوض شد هویت جدیدی هم ایجاد خواهد شد. هر فرهنگی جهان اجتماعی مناسب با خود را ایجاد میکند مثلا نقطه محوری فرهنگ اسلامی، توحید است و به همین دلیل فرموده است: قولوا لا اله الا الله تفلحوا؛ و این نگاه توحیدی، تفسیری متفاوتی از عالم به انسان میدهد و هستی سراسر آیات الهی خواهد بود. قرآن و اسلام هم با همین اندیشه پدید آمد.
فرهنگ، بدون نظام معرفتی و ایمانی بیثمر است
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: فرهنگ بدون نظام معرفتی نمیتواند باشد و اتصال ایمانی و گرم هم باید حامی آن باشد؛ وقتی پیامبر اسلام از جبل النور پایین آمد و در انذر عشیرتک الاقربین بسط یافت هم علی بن ابیطالب(ع) و هم ابوجهل آن را فهمیدند اما یکی ایمان آورد و دیگری مقاومت کرد؛ فرهنگ باید با گوشت و خون کسی که آن معنا را دریافت کرده است، عجین شود؛ حضرت خدیجه(س) وقتی فرهنگ اسلامی را پذیرفت در اقتصاد و تعاملات او هم مؤثر واقع شد.
پارسانیا افزود: اگر فهم، عقلانی بود ولی گرایش آن دنیوی بود در نگاه فارابی مدینه فاسقه است و نه فاضله، این مدینه تحریفشده است و وقتی خودش فرهنگ شود مدینه ضاله را هم ایجاد خواهد کرد یعنی باید در داد و ستدهای فرهنگی مراقب باشیم چگونه کنشهای رفتاری تغییر میکند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اقتصاد و سیاست و بخشهای دیگر جامعه باید در خدمت فرهنگ و شعائر دینی باشند، اضافه کرد: تعظیم شعائر یعنی قرارگرفتن مفاهیم محوری در عرصه فرهنگ، سبب میشود تا فرهنگهای رقیب ذیل این پوشش حضور داشته باشند، جایگاهی که نفاق در فقه اسلامی و در تعامل تاریخی اسلام و پیامبر(ص) دارد نشان میدهد که وقتی منافق مفاهیم محوری اسلام را ولو در ظاهر قبول میکند، چه امتیازاتی دریافت میکند و اسلام همه حقوق یک مسلمان را برای او محفوظ میداند در حالی که منافق نزد خدا از جایگاه کافر بدتر است ولی این تعامل نشان میدهد نگاهداشتن حریم فرهنگ چقدر مهم است.
اهتمام مولا علی(ع) بر حفظ اقتدار فرهنگی اسلام
پارسانیا اضافه کرد: مهمترین چیزی که برای مولا علی(ع) مهم بود حفظ اقتدار فرهنگی اسلام است؛ بنیامیه که ۲۱ سال فرماندهی کفر را در قبال اسلام داشتند و جزء طلقاء قرار گرفتند دنبال از بین بردن اقتدار فرهنگی اسلام بودند و این سیاست را ابوسفیان پیگیری کرد و به امام علی(ع) پیشنهاد داد تا در برابر حوادث سقیفه سکوت نکند و خودش را هم در خدمت امام میداند ولی اگر امام وارد این درگیری میشدند حریم فرهنگی اسلام در هم میشکست و مولا آن را حفظ کردند و فرمودند من اگر از خانه بیرون بیایم حتی صدای اذان هم از ماذنهها شنیده نخواهد شد.
پارسانیا اظهار کرد: این سیاست حتی سبب شد تا معاویه مجبور شود با پوشش خلیفه رسولالله(ص) بر خلافت بنشیند و این نشاندهنده جایگاه مهم فرهنگ است.
۴ دهه غفلت از فرهنگ و مطالعات فرهنگی
در ادامه این نشست علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم در سخنانی با بیان اینکه انقلاب اسلامی هویت فرهنگی داشته است ولی چهار دهه است که از اهمیت آن غافل هستیم و از جهت نظری و عملی مشکل آن را حل نکردهایم، گفت: ابتدا باید منظور خودمان از فرهنگ را مشخص کنیم و ببینیم قرار است برای تغییر این فرهنگ چه فرایندی را طی کنیم؟ فرهنگ از واژههای متلون است و به همین دلیل هم دائما دچار تغییر میشود؛ ممکن است فرهنگ را به مفهوم جامعهشناسی آن در نظر بگیریم، یعنی فرهنگ، مقولهای بریده و جدا از سیاست و اقتصاد و امثال آن است.
وی افزود: به نظر بنده، مشکل اصلی خیلی از مطالعات حوزوی و مباحثات فرهنگی کشور، به خاطر نوسانی است که در مفهوم فرهنگ پیدا شده است؛ فرهنگ در سیاست، قدرت، ورزش، صدا و سیما، قدرت و تعاملات انسان فعال ما یشاء است و در همه جا حضور پیدا و ناپیدا دارد و همهکاره است و امروزه چنین معنایی از فرهنگ وجود دارد.
قائمینیا تصریح کرد: فرهنگ درون خودش یک برنامه معنایی دارد و به سبک زندگی و کنشهای اجتماعی معنا میدهد، به سیاست و اقتصاد هم معنا میدهد، بنابراین فرهنگ، گستردهترین پدیده بشری است و به این معنا، هویتها هم نوسان پیدا خواهند کرد. در جامعهشناسی کلاسیک، مرزهای هویتی به نوعی وجود دارد ولی در جامعه مدرن هویت ناپایدار و بیثبات است.
وی در ادامه گفت: وقتی جامعه سرمایهداری غلبه یافت برخی از فلاسفه و جامعهشناسان غربی در صدد تحلیل وضع جدید برآمدند و در مرحله جامعه اطلاعاتی هم همینطور و امروز ما با جامعه پیچیده مجازی مواجه هستیم و هر جامعهای مطالعات متناسب با خود را طلب میکند و با نگاه سنتی چنین جامعهای را که در آن سلبریتیها و ورزشیها به گروههای مرجع تبدیل شدهاند، نمیتوان اداره کرد.
قائمینیا با اشاره به ارکان جامعه مجازی کنونی و نسبت آن با دین و انقلاب، اظهار کرد: ابزارهای دیجیتال مانند موبایل و شبکههای اجتماعی از ارکان مهم جامعه و فضای مجازی هستند، با آمدن وب جهانی، نمیتوان از فرهنگ به معنای سنتی آن صحبت کرد. رکن دیگر جامعه مجازی، سلبریتیها هستند که نقش عمدهای در تعیین فرهنگ جامعه دارند؛ در اوضاع اخیر ملاحظه کردیم که شهدای اخیر یعنی شهدای امنیت، شهدای ترور در فضای مجازی و شهدای فضای سایبری هستند. ما فضای مجازی را هنوز هم جدی نگرفتهایم و خیلی از سلبریتیها در کشتن افراد بیگناه نقشآفرین بودند. موسیقی هم در فضای جدید نقشآفرینی زیادی دارد و گاهی با یک موسیقی ساده، فرهنگ یک جامعه عوض میشود.
ورزش صنعت و کالای فرهنگی و سیاسی است
وی افزود: ورزش رکن دیگر جامعه مجازی است زیرا در قدیم ورزش میکردند تا بدنشان سالم بماند ولی الان، ورزش یک صنعت و کالای فرهنگی است.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: ما باید به معنای عمیقتر فرهنگی منتقل شویم و در این معنا، فرهنگ یک وجودی گسترده دارد و از محدودیتهای سنتی بیرون آمده است و جوامع معنایی را در جامعه مدرن و مجازی رقم میزند و بین فرهنگ در جامعه صنعتی و اطلاعاتی با جامعه مدرن تفاوت بسیار زیادی دارد. من منکر مطالعات فرهنگی روی فلسفه و سنت اسلامی و… نیستم و تاکید دارم که باید این موارد وجود داشته باشد و ما باید قرائت فرهنگی از سنت خود داشته باشیم ولی مهم انتقال از فرهنگ سنتی به معنای مدرن آن است.
قائمینیا با بیان اینکه مطالعات فرهنگی هم از نظر بنده دو معنا دارد، اظهار کرد: یک معنا در جامعهشناسی سنتی بود که فرهنگ نخبگان را بررسی میکردند ولی امروز مطالعات فرهنگی، منطق مدیریت جامعه مدرن است. اینها گفتند اگر ما بخواهیم فرهنگ کشورهای جهان سوم را مدیریت کنیم، مطالعات فرهنگی گستردهای روی کشورهای هدف باید انجام بدهیم تا به اهدافمان برسیم.
قائمینیا با بیان اینکه ما نظریات غربیها در باب فرهنگ و اقتصاد را قبول نداریم ولی نباید و نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود، تصریح کرد: مطالعات فرهنگی به معنای آکادمیک از منطق جامعه مدرن بحث میکند.
وی با بیان اینکه اگر قرار است قرائتی از سنت فرهنگی خود داشته باشیم باید تفسیری فرهنگی از قرآن بنویسیم که هنوز نوشته نشده است، گفت: حرفهای پراکنده زیاد گفته شده است ولی قرائت فرهنگی نداریم و اگر قرار است قرائت فرهنگی از سنت اسلامی صورت بگیرد که ضرورت دارد باید در دامان مطالعات فرهنگی قرار بگیرد.
چه کنیم دین با جامعه مدرن ارتباط برقرار کند؟
وی تاکید کرد: اگر قرار است گشایشی در عرصه فرهنگی صورت بگیرد و دین بتواند با جامعه مدرن ارتباط فرهنگی برقرار کند چند مرحله دارد؛ اول ارائه قرائت فرهنگی از تراث اسلامی اعم از قرآن، روایات و فلسفه و فقه و اخلاق و …؛ الان فقه ماعمدتا فردگرایانه است و بعد از چهل سال نمیدانیم چه چیز فقهی فرهنگی تولید کنیم و چرا نمیتوانیم ارتباط با فرهنگ برقرار کنیم زیرا نگاه سنتی به فرهنگ داریم.
نیاز به الهیات فرهنگی در حوزه
وی افزود: مشکل دیگر مطالعات فرهنگی در حوزه، درجا زدن در مقام تعریف است و به مقام تحقق نمینگرند و مباحث کاربردی نمیشود و صرفا یکسری مباحث انتزاعی داریم که وقتی خواستیم صدا و سیما و نهادهای فرهنگی و سینما و … را مدیریت کنیم این مباحث به درد ما نمیخورد. بنده معتقدم باید الهیات فرهنگی در حوزه تعریف و بحث شود و به همه حوزهها از جمله فقه و فلسفه و… اشراب شود.
قائمینیا بیان کرد: یکی از گامهای مهم در این مسیر داشتن مطالعات فرهنگی بومی متناسب با جامعه ایران است؛ الان در یکی از کشورهای غربی فردی در مورد خودرو از نگاه فرهنگی، کتاب نوشته است و تحلیل جالبی دارد و آن اینکه در جوامع شرقی چون خودرو به مثابه بدن انسانها است وقتی تصادف شود با هم درگیر میشوند؛ ما هم امروز نیازمند چنین مطالعاتی هستیم.
۶۵۶۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰