آیت الله خامنه ای چهارشنبه هفته گذشته در آخرین دیدار با دولت آقای روحانی گفت: در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد و آنها کمک نمیکنند و هرجا که بتوانند ضربه خواهند زد و اگر جایی هم ضربه نمیزنند به این دلیل است که نمیتوانند.
اما ایالات متحده چه کاری کرده و موجب آن شده است که رهبر ایران قضاوت فوق را در مورد روابط ایران با آمریکا و غرب، در پیش گرفته است؟ به نظرم دو نکته اصلی وجود دارد:
اولا، در سال های اخیر، ایالات متحده به شدت درگیر یکجانبه گرایی، خروج عمدی از پیمان های بین المللی و عهدشکنی شده و تحریم های مکرر برای سرکوب سایر کشور را اعمال کرده است. به این سبب این کشور اساسی ترین اعتبار ملی خود را از دست داده است. دولت ترامپ بدون پرداخت هیچ گونه هزینه ای ازبرجام که پس از سال ها مذاکره به امضا رسیده و مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته بود، خارج شد. اگر یک توافقنامه بین المللی با اعتبار یک دولت تضمین نشده باشد، پس ارزش امضای چنین پیمانی چیست؟
ثانیاً، اقدامات دولت کنونی آمریکا جلب اعتماد مجدد جامعه بین المللی را به همراه نداشته است. دولت بایدن پس از روی کار آمدن حرف های زیبایی زده اما عملا هیچ کاری انجام نداده و همچنان به رویکرد دوران ترامپ یعنی «فشار حداکثری» علیه ایران ادامه داده است. حتی در حالیکه اپیدمی کرونا جان مردم ایران را به طور جدی تهدید می کند، باز هم تحریم ها علیه ایران را کاهش نمی دهد.
«آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه ایالات متحده در 29 جولای (7 مرداد) در کویت، گفت: «ما صمیمانه امیدواریم که تعهدات متقابل خود در برجام را از سر بگیریم. حق تصمیم گیری همیشه با ایران بوده است.» اما واقعیت اینطور نیست، همانطور که همه می دانند، بهترین کاری که ایالات متحده در امور بین المللی خوب انجام می دهد این است که افکار عمومی را گیج کند، از مسئولیت خود شانه خالی نماید و نهایتا توپ را در زمین طرف مقابل بیاندازد.
آیت الله خامنه ای در جلسه چهارشنبه اظهار داشت: آمریکاییها در زبان و وعده میگویند تحریمها را بر میداریم اما تحریمها را برنداشتند و برنمیدارند، ضمن آنکه شرط هم میگذارند و میگویند که باید در همین توافق جملهای بگنجانید که بعداً درباره برخی موضوعات صحبت شود و گرنه توافقی نخواهیم داشت. آنها میخواهند با گذاشتن این جمله، بهانهای برای دخالتهای بعدی خود درباره اصل برجام و مسائل موشکی و منطقهای فراهم کنند.
طی سه سال گذشته، بزرگترین چالش ایران ناشی از تحریم های غیرقانونی و مدیریت مداخله جویانه ایالات متحده بوده است. ایران این اقدامات آمریکا را «یک جنگ تحمیلی اقتصادی تمام عیار» می داند. تنها هدف تحریم های آمریکا این است که بر معیشت مردم ایران از طریق «فشار حداکثری» تأثیر بگذارد، نارضایتی آنها را برانگیزد و آنها را به اعتراضات خیابانی و سرنگونی رژیم کنونی تشویق کند؛ همانطوریکه ایالات متحده در سوریه، کره شمالی، ونزوئلا، کوبا و دیگر کشورها هم همین کار را کرده است.
تاریخ و واقعیت بارها ثابت کرده اند که نمی توان با تحریم و محاصره حکومت سایر کشورها را سرنگون کرد، اما ایالات متحده هنوز معتقد است که می تواند از روی «جایگاه قدرتمند» خود، قلدری کند و دیگر کشورها را تحت سلطه خود در آورد. در واقع مدتهاست که چینی ها «جایگاه قدرتمند» ادعاییِ آمریکا را نپذیرفته اند و سایر کشورهای مستقل مانند ایران نیز آن را به رسمیت نمی شناسند. فقط ایالات متحده و معدودی از متحدان آن هنوز نسبت به این جایگاه دچار توهم هستند.
در حال حاضر اقتصاد و معیشت مردم ایران با مشکلات گوناگونی روبرو است و دولت رئیسی وظیفه سنگین و راه طولانی در پیش دارد. اما بر این باورم که اگر دولت ایران با دقت به توصیه مقام معظم رهبری گوش کند و توهمات غیر عملی نسبت به آمریکا و غرب را کنار بگذارد می تواند از وضعیت نامطلوب کنونی رهایی یابد.
«مائو تسه دونگ» رهبر فقید چین جمله معروفی دارد که می گوید باید «دوست و دشمن را تشخیص دهیم»؛ ایران منابع منحصر به فرد و پتانسیل عظیمی دارد که با تکیه بر توانایی های داخلی خود و ادامه رویکرد «نگاه به شرق» در سیاست خارجی، خواهد توانست در مسیر درست به سعادت و رفاه دست یابد.
311311
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰