سید محمد صادقالحسینی در کلابهاوس خبرآنلاین درباره حرکت نرخ ارز در ماههای آتی اظهار داشت: نرخ ارز تابع دو عامل کلیدی است؛ مثل هر کالای دیگری. یک عامل، عرضه دلار و دیگری، تقاضای دلار است. عرضه دلار در حال حاضر تابع برگشتن یا برنگشتن آمریکا به برجام است، یعنی اگر آمریکا به برجام بازگردد، تقریبا ۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۰ نصیب دولت و بانک مرکزی ایران میشود؛ ۳۰ میلیارد دلار پول نفت و ۷۰ میلیارد دلار داراییهای بلوکه شده. اگر هم آمریکا به برجام باز نگردد، این ۱۰۰ میلیارد دلار به کشور بازنمیگردد و ما فقط ارز ناشی از صادرات غیرنفتی را خواهیم داشت؛ همان ۴۰، ۵۰ میلیارد دلاری که همین الان هم داریم.
وی افزود: از طرف دیگر، تقاضای ارز در ایران در شرایط فعلی به هسته سخت خود رسیده و دیگر ۳۵ تا ۴۰ میلیارد دلار، هسته سخت تقاضای ارز است. ما سالهایی داریم که تقاضای ارز به بالای ۷۰، ۸۰ میلیارد دلار هم رسیده است. بنابراین تقاضای ارز در پایینترین سطح خود قرار دارد.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: در حال حاضر عامل اصلی شکلدهی نرخ ارز، به طور طبیعی عرضه ارز بوده است و عرضه ارز نیز تابع برجام است.
صادقالحسینی ادامه داد: پیشبینیای که اقتصاددانان و ما میکردیم، این بود که با بازگشت آمریکا به برجام، قیمت ارز پایین میآید و به محدوده زیر ۲۰ هزار تومان میرسد و ۱۵ هزار تومان را نیز میبیند. من خودم آبان و آذر که نرخ ارز به محدوده ۳۰ هزار تومان هم رسید و به شدت بالا رفت، مقالهای نوشتم که نرخ ارز پایین میآید و محدوده واقعی ارز، ۲۰ تا ۲۴ هزار تومان است و به این نرخها میرسد. بنابراین افزایش نرخ ارز غیرعادی است. من آن زمان اعتقاد داشتم که احتمال بازگشت آمریکا به برجام بیش از احتمال بازنگشتن آمریکا به برجام است، بنابراین فکر میکردم نرخ ارز پایینتر هم میآید، چون اگر آمریکا به برجام بازمیگشت، ۱۰۰ میلیارد دلار برای ایران در سال ۱۴۰۰ درآمد ارزی ایجاد میشد.
وی عنوان کرد: آن زمان قیمت ارز از ۳۰ هزار تومان پایین آمد و به محدوده ۲۰ هزار تومان هم در هرات رسید، ولی نتوانست زیر ۲۰ هزار تومان برود، زیرا توافقاتی که عملا ایران و آمریکا در موضوع پولهای بلوکه شده کرهجنوبی داشتند، به بنبست خورد و محقق نشد. این موضوع باعث شد که نرخ ارز نتواند پایینتر از آن محدوده را ببیند.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به وضعیت اقتصاد، گفت: اگر برجام امضا شود، ۳۰ میلیارد دلار فروش نفت ما خواهد بود. توجه به این نکته هم کنید که در ۳ ماهه ابتدای سال ۱۴۰۰ حدود ۲ میلیون بشکه نفت فروختیم که نشان میدهد که مساله فروش نفت ایران یک جایی حل و تفاوت جدی نسبت به سال ۱۳۹۹ ایجاد شده است.
صادقالحسینی افزود: در محدوده زمانی سال ۱۳۹۹ ما نتوانسته بودیم ماهانه ۳۰۰ هزار بشکه نفت هم بفروشیم، اما اینکه ارز آن به کشور بازنگشته، یک واقعیت است.
اگر برجام اتفاق بیفتد، چه میشود؟
وی عنوان کرد: اگر برجام اتفاق بیفتد، همانطور که گفتم، ۱۰۰ میلیارد دلار ارز وارد کشور میشود. بعضیها فکر میکنند دست آقای روحانی، همتی، رییسی، احمدینژاد و … است که وقتی که دلار نفتی وارد اقتصاد کشور میشود، میتوانند ارز را کنترل کنند و اجازه ندهند ارز پایین آید. اما اینطور نیست؛ بهخاطر سلطه سیاست مالی بر سیاست ارزی.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: زمانی که ارز نفتی دست دولت میآید و در بودجه خود خرج میکند، ارز را که نمیتواند خرج کند، باید به بانک مرکزی ارز را بدهد و ریال آن را بگیرد. این دقیقا مکانیزم چاپ پول است، یعنی بانک مرکزی پول چاپ میکند و به دولت میدهد و دولت آن پول را خرج میکند. این پول هم موجب افزایش پایه پولی و افزایش نقدینگی در کل اقتصاد میشود.
صادقالحسینی متذکر شد: دلیل تورم دو رقمی ما در طول ۴۰ سال گذشته این مشکل است. ما اگر این موضوع را میفهمدیم و به درستی علاج میکردیم، ایران هم میتوانست تورمهای ۵ درصدی داشته باشد. این نیست که سیاستگذار ما نمیخواهد، سیاستگذار ما نمیتواند، چون نفت در بودجه است و نفت را از بودجه باید بیرون آوریم.
وی تاکید کرد: اگر برجام امضا شود، دولت ۷۰ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۰ به بانک مرکزی میدهد. این ۷۰ میلیارد دلار را که بخشی از آن، قبلا خرج شده است، باعث تورم و افزایش پایه پولی میشود. حالا بانک مرکزی باید چه کند؟ بانک مرکزی دو انتخاب دارد؛ یا باید اجازه ندهد که نرخ دلار پایین آید و ارزپاشی نکند و تورم ۶۰، ۷۰ درصد را به اقتصاد تحمیل کند، یا اینکه ارزپاشی کند و قیمت ارز پایین آید و ریال مردم را جمع کند.
این کارشناس اقتصادی افزود: پایین آمدن نرخ ارز نیست که تورم را پایین میآورد، جمع کردن ریال ناشی از فروش دلار است که نرخ ارز را پایین میآورد؛ در هنگامی که بانک مرکزی ارز را در بازار میفروشد.
صادقالحسینی عنوان کرد: هر بانک مرکزی در ایران تقریبا راه دوم را انتخاب کرده است. این در حالی است که سرکوب نرخ ارز، باعث از بین رفتن صنعت، تولید داخلی و اشتغال داخلی میشود و اقتصاد ایران به یک اقتصاد کاملا مصرفکننده تبدیل خواهد شد.
وی تاکید کرد. مدلهای ما نشان میدهد که اگر برجام نهایی شود، دلار به زیر ۲۰ هزار تومان کاهش مییابد و حتی ۱۵ هزار تومان را هم میبیند.
بدون برجام چه اتفاقی میافتد؟
این کارشناس اقتصادی با اشاره به وضعیت بازار ارز در صورت نهایی نشدن برجام، گفت: اگر برجام اتفاق نیفتد، ۱۰۰ میلیارد دلار داخل اقتصاد ایران نمیآید و دلار در محدوده قیمت واقعیاش قرار میگیرد.
صادقالحسینی افزود: محاسبات ما نشان میدهد که در حال حاضر قیمت واقعی ارز بین ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان تا ۲۶ هزار و ۵۰۰ تومان است.
وی با بیان اینکه استراتژی درست در ۶ ماه گذشته، نقد بودن بود، گفت: استراتژی نقد بودن منافع زیادی داشت، همان طور که دلار از ۳۰ هزار تومان به ۲۱ هزار تومان هم رسید.
این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: جامعه ایران و تحلیلگران میگفتند برجام اتفاق میافتد. خود من هنوز هم میگویم که برجام اتفاق میافتد، اما اینکه چه زمانی این اتفاق بیفتد، مساله است. الان به حدی مذاکرات طولانی شده که به نظر میرسد تا پایان دولت آقای روحانی عملا غیرممکن است، اما باید دید که چه زمانی این اتفاق میافتد.
سیاست درست برای سرمایهگذاری چیست؟
وی عنوان کرد: از طرف دیگر، تغییر دولت و انتخاب آقای رییسی و تیم جدیدی که سیاست خارجیاش متفاوت است، ریسکهای جدیدی را ایجاد کرده که این ریسکها توسط هیچکس قابل پیشبینی نیست. بنابراین منی که تا قبل از این میگفتم احتمال برجام در سه ماهه اول سال ۸۰ درصد است، الان میگویم با مجموع اخباری که در رسانههای خارجی میبینم، احتمال برجام از ۸۰ درصد به شدت افت کرده و زیر ۵۰ درصد رسیده است. احتمال امضا نشدن برجام بالای ۵۰ درصد رفته است.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: این باعث میشود استراتژی سرمایهگذاری که تا امروز نقد بودن بود، تغییر کند. اطلاعات ما در این فضای مبهم و پر از شوکهای اقتصادی ایران پایین است. بنابراین در این فضای مبهم با توجه به اتفاق نیفتادن برجام، استراتژی بهینه این خواهد بود که یک بخشی از داراییهای نقد تبدیل به داراییهای دلاری و طلا شود؛ مثل سهام شرکتهای بورسی که داراییهای دلاری دارند.
صادقالحسینی متذکر شد: بر این اساس، اگر فکر میکنید برجام اتفاق نمیافتد، باید به سمت داراییهای دلاری بروید و سهام شرکتهای دلاری و صادراتی، بسیار سهامهای خوبی هستند و اگر فکر میکنید برجام اتفاق میافتد، همچنان استراتژی نقد بودن درست است، استراتژی بهینه، استراتژی نقد بودن نیست. استراتژی بهینه، رفتن به سمتی است که داراییهای نقد تبدیل داراییهای دیگر شود.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰