چرا اکثر معامله گران شکست می خورند و چگونه می توان موفقیت معاملاتی را افزایش داد

اشتباهات شماره یک معامله گران چیست؟ بی ثباتی بازار مالی بزرگ و دسترسی روزافزون افراد معمولی ، معاملات فعال را بسیار محبوب کرده است ، اما هجوم معامله گران جدید با موفقیت های متفاوتی روبرو شده است. الگوهای خاصی وجود دارد که ممکن است معامله گران سودآور را از کسانی که در نهایت پول از

کد خبر : 100901
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ - ۹:۳۰
چرا اکثر معامله گران شکست می خورند و چگونه می توان موفقیت معاملاتی را افزایش داد


اشتباهات شماره یک معامله گران چیست؟

بی ثباتی بازار مالی بزرگ و دسترسی روزافزون افراد معمولی ، معاملات فعال را بسیار محبوب کرده است ، اما هجوم معامله گران جدید با موفقیت های متفاوتی روبرو شده است.

الگوهای خاصی وجود دارد که ممکن است معامله گران سودآور را از کسانی که در نهایت پول از دست می دهند ، جدا کند. و در واقع ، یک اشتباه خاص وجود دارد که در تجربه ما بارها و بارها تکرار می شود. مهمترین اشتباهی که منجر به از دست دادن معامله گران شد ، چیست؟

در اینجا یک نکته وجود دارد – این به نحوه ارتباط ما انسان ها با برد و باخت مربوط می شود

روانشناسی انسانی ما حرکت در بازارهای مالی را که مملو از عدم قطعیت و ریسک است ، مشکل می کند و در نتیجه رایج ترین اشتباه معامله گران با استراتژی های ضعیف مدیریت ریسک انجام می شود.

معامله گران غالباً جهت بازار را درست می گویند ، اما مشکل این است که چقدر سود در زمانی که حق با آنهاست در مقایسه با میزان ضررشان در اشتباه است.

خط پایین،معامله گران تمایل دارند در معاملات برنده کمتر از معاملات از دست رفته معامله کنند.

قبل از بحث در مورد چگونگی حل این مشکل ، ایده خوبی است که درک بهتری از دلایل معامله گران در وهله اول داشته باشید.

شرط بندی ساده – درک تصمیم گیری از طریق برد و باخت

ما به عنوان انسان تمایلات طبیعی و گاه غیر منطقی داریم که تصمیم گیری ما را تیره می کند. ما برای نشان دادن این کمبود رایج ، از بینش ساده و درعین حال عمیق که برنده جایزه نجیب در اقتصاد شد ، استفاده خواهیم کرد. اما ابتدا یک آزمایش فکری:

اگر من شرطی ساده را بر اساس تلنگر کلاسیک سکه به شما پیشنهاد کنم ، چه می کنید؟ فرض کنید یک سکه عادلانه است که احتمالاً “سر” یا “دم” را نشان می دهد ، و من از شما می خواهم که نتیجه یک تلنگر را حدس بزنید.

اگر درست حدس بزنید ، 1000 دلار برنده می شوید. اشتباه حدس بزنید ، چیزی دریافت نمی کنید. اما برای جالب توجه کردن ، من گزینه B را به شما می دهم – 400 دلار سود. کدامیک را برمی گزینید؟

بازگشت مورد انتظار

انتخاب A

50 chance احتمال 1000 دلار و 50 chance احتمال 0 دلار

500 دلار

انتخاب ب

400 دلار

400 دلار

از دیدگاه منطقی ، انتخاب A از نظر ریاضی بسیار منطقی است ، همانطور که می توانید انتظار داشته باشید 500 دلار به دست آورید و بنابراین سود را حداکثر کنید. انتخاب B فی نفسه اشتباه نیست. با صفر بودن خطر از دست دادن ، نمی توانید برای پذیرش سود کوچکتر مقصر شناخته شوید. و ناگفته نماند که این خطر را دارید که از طریق انتخاب A هیچ سودی نداشته باشید – در واقع 400 دلار ارائه شده در انتخاب B را از دست می دهید.

بنابراین نباید چندان تعجب آور باشد که آزمایش های مشابه نشان می دهد اکثر آنها “B” را انتخاب می کنند. وقتی نوبت به دستاوردها می رسد ، ما بیشتر اوقات به آن تبدیل می شویم ریسک گریز و سود معینی را به دست آورید اما ضررهای احتمالی چیست؟

رویکرد متفاوتی را در مورد آزمایش فکری در نظر بگیرید. با استفاده از سکه یکسان ، احتمال یکسان ضرر 1000 دلاری و 0 دلار در انتخاب A. به شما پیشنهاد می کنم. انتخاب B یک ضرر 400 دلاری مشخص است. کدامیک را برمی گزینید؟

بازگشت مورد انتظار

انتخاب A

50 chance احتمال -1000 دلار و 50 chance احتمال 0 دلار

-500 دلار

انتخاب ب

-400 دلار

-400 دلار

در این مورد ، انتخاب B تلفات را به حداقل می رساند و بنابراین انتخاب منطقی است. و با این حال آزمایش های مشابه نشان داده است که اکثر آنها “A” را انتخاب می کنند. وقتی نوبت به ضررها می رسد ، ما به “ریسک طلب” تبدیل می شویم. اکثر افراد در مورد سود از ریسک اجتناب می کنند ، اما اگر به معنای اجتناب از ضرر باشد ، به طور جدی به دنبال ریسک هستند.

یک تمرین فرضی سکه به سختی می تواند باعث از بین رفتن خواب شود ، اما این رفتار طبیعی انسان و ناهماهنگی شناختی اگر به تصمیم گیری در زندگی واقعی گسترش یابد ، به وضوح مشکل ساز است. و در واقع این پویایی است که به توضیح یکی از رایج ترین اشتباهات در معاملات کمک می کند.

ضررها از نظر روانشناختی بسیار بیشتر از آنکه دستاوردها به لذت برسند آسیب می رساند.

دانیل کانمن و آموس تورسکی آنچه را “مقاله ای بنیادی در اقتصاد رفتاری” می نامند منتشر کردند که نشان می داد انسانها در مواجهه با دستاوردها و ضررهای احتمالی اغلب تصمیمات غیر منطقی می گیرند. کار آنها مختص تجارت نبود اما پیامدهای روشنی برای مطالعات ما دارد.

مفهوم اصلی ساده و در عین حال عمیق بود: اکثر مردم تصمیمات اقتصادی را نه بر اساس سودمندی مورد انتظار بلکه بر اساس نگرش خود نسبت به برد و باخت می گیرند. به سادگی قابل درک بود که یک فرد منطقی صرفاً بر اساس حداکثر سود و به حداقل رساندن ضرر تصمیم می گیرد ، اما اینطور نیست. و همین ناسازگاری در معاملات در دنیای واقعی دیده می شود…

ما در نهایت قصد داریم در معاملات خود به سود برسیم. اما برای انجام این کار ، ما باید خود را مجبور کنیم که از احساسات طبیعی خود عبور کرده و در تصمیم گیری های تجاری خود منطقی عمل کنیم.

اگر هدف نهایی حداکثرسازی سود و کاهش خسارت باشد ، سود 500 دلاری به طور کامل زیان 500 دلاری را جبران می کند.

با این حال ، این رابطه خطی نیست. تصویر زیر نگاهی تقریبی به ما می دهد که چگونه اکثر آنها می توانند “لذت” و “درد” خود را از دستاوردها و زیان ها رتبه بندی کنند.

نظریه چشم انداز: معمولاً ضررها بسیار بیشتر از سودهایی که باعث لذت می شوند

شکل 3. دارای مجوز تحت CC BY-SA 3.0 از طریق Wikimedia Commons

احساس منفی ناشی از از دست دادن 500 دلار می تواند به طور قابل توجهی بیشتر از احساس مثبت ناشی از افزایش 500 دلار باشد ، و تجربه هر دو با وجود هیچ ضرر پولی ، احساس بدتری را به همراه خواهد داشت.

در عمل ، ما باید راهی برای اصلاح آن منحنی مطلوبیت پیدا کنیم-سودها و ضررهای معادل را جبران کننده تلقی کنیم و بنابراین تصمیم گیرندگان کاملاً منطقی باشیم. با این وجود گفتن این امر بسیار ساده تر از انجام آن است.

چرا اکثر معامله گران شکست می خورند و چگونه می توان موفقیت معاملاتی را افزایش داد

شکل 4. دارای مجوز تحت CC BY-SA 3.0 از طریق Wikimedia Commons

درصد بالای برد نباید هدف اصلی باشد

هدف اصلی شما باید یافتن معاملاتی باشد که به شما امتیاز می دهد و مشخصات ریسک نامتقارن را ارائه می دهد.

این بدان معناست که هدف اصلی شما باید دستیابی به نسبت “خطر/پاداش” (R/R) قوی باشد ، که به سادگی نسبت میزان خطرپذیری شما نسبت به میزان دریافتی است. فرض کنید شما در حدود 50 the مواقع درست می گویید ، یک انتظار منطقی. اگر حداقل دستاوردها و ضررهای شما باید حداقل 1/1 باشد ، اگر به حداقل برسید.

برای اینکه حساب ریاضی به نفع شما باشد ، یک معامله گر که تقریباً 50 درصد از معاملات خود را به دست می آورد ، باید واحد پاداش بیشتری را در مقابل ریسک ، مثلاً 1.5: 1 یا حتی 2: 1 یا بیشتر هدف قرار دهد.

بسیاری از معامله گران از تلاش برای دستیابی به درصد برد بالا قطع می شوند ، که وقتی به تحقیقاتی که قبلاً در مورد بیزاری از ضرر انجام داده بودیم فکر کنید ، قابل درک است. و در تجربیات خود تقریباً این حقیقت را تشخیص می دهید که از باختن خوشتان نمی آید. اما از نقطه نظر منطقی ، انتظار واقعی بودن در همه زمان ها واقع بینانه نیست. از دست دادن تنها بخشی از این روند است ، واقعیتی که به عنوان یک معامله گر باید با آن راحت باشید.

دستیابی به نرخ پیروزی 45٪ با نسبت R/R 2: 1 واقع بینانه تر و سودمندتر از آن است که در 65٪ از ایده های تجاری خود درست باشید ، اما فقط دارای مشخصات ریسک/پاداش 1: 2 باشید. در کوتاه مدت لذت بردن از “برنده شدن” بیشتر باعث می شود که احساس خوبی داشته باشید ، اما با گذشت زمان عدم دستیابی به هیچ نتیجه ای باعث ناامیدی می شود. و یک ذهن ناامید تقریباً به اشتباهات بیشتری منجر می شود.

جدول زیر ریاضیات را به خوبی نشان می دهد. در طول یک نمونه تجاری 20 نفره ، می توانید به وضوح مشاهده کنید که چگونه مشخصات ریسک/پاداش مطلوب همراه با بازندگان بیشتر از برندگان می تواند مولدتر از مشخصات نامطلوب ریسک/پاداش همراه با تعداد بسیار بیشتری از برندگان باشد. معامله گر در 45 درصد از معاملات با مشخصات 2: 1 R: R جلوتر می رود ، در حالی که معامله گر با نرخ برد 65 درصد ، اما تنها نصف سود برنده در مقابل بازنده ، با خالص اندکی به دست می آید. ضرر – زیان.

چرا اکثر معامله گران شکست می خورند و چگونه می توان موفقیت معاملاتی را افزایش داد

ترجیح می دهید کی باشید؟ معامله گری که 7 واحد مثبت نشان می دهد اما بیشتر از آنکه برنده شود ، ضرر می کند ، یا معامله کننده ای که کمی منفی به نظر می رسد اما بیشتر از “حق با” بودن لذت می برد. به نظر می رسد انتخاب آسان است.

استفاده از توقف ها و محدودیت ها – مدیریت خوب پول

انسان ماشین نیست و کار بر خلاف جانبداری های طبیعی ما نیاز به تلاش دارد. هنگامی که یک برنامه تجاری دارید که از نسبت پاداش/ریسک مناسب استفاده می کند ، چالش بعدی این است که به برنامه پایبند باشید. به یاد داشته باشید ، طبیعی است که انسانها بخواهند ضررهای خود را حفظ کرده و زودتر از آن سود ببرند ، اما این باعث بد معامله می شود. ما باید بر این تمایل طبیعی غلبه کنیم و احساسات خود را از معامله دور کنیم.

یک راه عالی برای این کار این است که تجارت خود را از ابتدا با سفارشات Stop-Loss و Limit راه اندازی کنید. اما آنها را به منظور تنظیم آنها برای دستیابی به نسبت خاصی تنظیم نکنید. شما هنوز هم می خواهید از تجزیه و تحلیل خود برای تعیین منطقی ترین قیمت ها برای توقف و محدود کردن سفارشات استفاده کنید. بسیاری از معامله گران از تجزیه و تحلیل فنی استفاده می کنند ، که به آنها امکان می دهد نقاطی را در نمودارها که ممکن است نامعتبر (باعث توقف ضرر شما) یا اعتبار معامله شما (راه اندازی سفارش محدود) شود ، شناسایی کنند. تعیین نقاط خروجی زودتر از موعد به شما کمک می کند تا نسبت پاداش/ریسک مناسب (1: 1 یا بالاتر) را از ابتدا دنبال کنید. هنگامی که آنها را تنظیم کردید ، به آنها دست نزنید. (یک استثنا: شما می توانید توقف خود را به نفع خود جابجا کنید تا سود را با حرکت بازار به نفع شما قفل کند.)

به ناچار زمان هایی پیش خواهد آمد که یک معامله علیه شما حرکت می کند ، باعث توقف ضرر شما می شود ، اما در نهایت بازار در جهت معامله ای که به تازگی متوقف شده بود ، برعکس می شود. این می تواند یک تجربه خسته کننده باشد ، اما باید به خاطر داشته باشید که این یک بازی اعداد است. انتظار این است که هر بار یک معامله بازنده به نفع شما عمل کند شما را در معرض ضررهای اضافی قرار می دهد ، شاید اگر به اندازه کافی فاجعه بار باشد. اعتراض به ضررهای متوقف کننده چون آنها شما را مجبور به شکست می کنند ، بسیار خود را شکست می دهد-این هدف آنها است.

مدیریت ریسک خود از این طریق بخشی از چیزی است که بسیاری از معامله گران آن را می نامند “مدیریت مالی”. حضور در سمت راست بازار یک چیز است ، اما تمرین ضعیف مدیریت پول ، سوددهی را در نهایت دشوارتر می کند.

برنامه بازی: همه را با هم ببندید

معاملات را با توقف و محدودیت نسبت پاداش/ریسک 1: 1 و ترجیحاً بیشتر تعیین کنید

هر زمان که معامله ای انجام می دهید ، مطمئن شوید که از سفارش توقف ضرر استفاده می کنید. همیشه اطمینان حاصل کنید که هدف سود شما حداقل به اندازه توقف ضرر شما با قیمت ورودی شما فاصله دارد ، و باز هم ، همانطور که قبلاً بیان کردیم ، شما به طور ایده آل باید نسبت ریسک/پاداش حتی بیشتر را هدف بگیرید. سپس می توانید جهت بازار را فقط در نیمی از زمان به درستی انتخاب کنید و همچنان بازدهی مثبت در حساب خود داشته باشید.

فاصله واقعی که توقف ها و محدودیت های خود را قرار می دهید بستگی به شرایط موجود در بازار در آن زمان دارد ، مانند نوسانات ، و جایی که حمایت و مقاومت را مشاهده می کنید. می توانید نسبت پاداش/ریسک یکسانی را در هر معامله اعمال کنید. اگر سطح توقف شما 40 نقطه تا ورود است ، باید 40 امتیاز یا بیشتر از آن را هدف سود داشته باشید تا حداقل نسبت R/R 1: 1 را بدست آورید. اگر سطح توقف شما 500 نقطه دورتر است ، هدف سود شما باید حداقل 500 امتیاز فاصله داشته باشد.

به طور خلاصه ، با این واقعیت که از دست دادن بخشی از معاملات است ، راحت باشید ، ضررها و محدودیت هایی را تعیین کنید تا ریسک خود را زودتر مشخص کنید و در هنگام برنامه ریزی معاملات ، به نسبت مناسب ریسک/پاداش دست یابید.





لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.