در اواخر مرداد سال جاری بود که عربستان سعودی اعلام کرد نخستین سفیر خود را در تشکیلات خودگردان فلسطین تعیین کرده است. بر مبنای این تصمیم، «نایف بن بندر السدیری» به عنوان سفیر فوقالعاده، تامالاختیار و غیرمقیم (آکردیته) عربستان در رامالله و سرکنسول سعودی در قدس اشغالی، استوارنامه خود را به مجدی الخالدی، مشاور دیپلماتیک محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین تقدیم کرد. حال با گذشت کمتر از دوماه از این تصمیمات و اقدامات، دولت عربستان اعلام کرده یک هیئت رسمی از این کشور به ریاست نایف بن بندر السدیری، قرار است ظرف روزهای آتی به رام الله سفر و به مناسبت جشن سالروز میلاد پیامبر اسلام (ص) در مسجد الاقصی نماز اقامه کند؛ اقدامی بیسابقه از زمان اشغال قدس در سال ۱۹۶۷، که فصل جدیدی در تحرکات دیپلماتیک و بازی کنشمند عربستان سعودی در منطقه غرب آسیا خواهد گشود.
این سفر با اینکه در ظاهر بیشتر ارزش نمادین دارد؛ اما به نوعی نمایش قدرت عربستان سعودی است که در سالهای اخیر تلاش کرده خود را به عنوان رهبر جهان اسلام معرفی کند و تصویر یک بازیگر موازنه گر و توسعه طلب را از خود به نمایش بگذارد. بر این اساس، سفر هیات عربستانی به سرزمینهای اشغالی فلسطین تنها دارای جنبههای نمادین نیست؛ هیئت سعودی قرار است در رامالله با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین دیدار کند و برنامهریزی چنین دیدارهایی در واقع نوعی تمهید شرایط برای دستیابی به توافقاتی است که حل و فصل مسأله فلسطین و پس از آن امکان عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل را فراهم کند. در واقع محمد بن سلمان که مدتی پیش به دلیل قتل جمال خاشقچی و مشکلات داخلی ناشی از بحران جانشینی به شدت منفور و تحت فشار بود، حال موفق شده با اتخاذ رویکردهای جدید و عامه پسند بین المللی، خود و کشورش را در جایگاه یک بازیگر کلیدی و اثرگذار قرار دهد که ظاهراً همه تمناهای صلح به آنها ختم می شود!
در این راستا عربستان در حال تلاش و رایزنی است تا در بحبوحه تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافقی با رژیم صهیونیستی، از یکسو مقامات این رژیم را تحت فشار قرار داده و امتیازاتی برای فلسطینیها بگیرد و از سوی دیگر ضمن رایزنی با مقامات فلسطینی، آنها را نیز به سمت عملگرایی و حرکت به سوی توافقات صلح ساز سوق دهد. البته حل و فصل مسأله فلسطین و میانجیگری به منظور به نام زدن سند پایان منازعات تاریخی فلسطین و اسرائیل به نام عربستان، تمام تلاش و هم و غم سعودیها نیست، عربستان جدید در حال تلاش است تا به قدرت برتر منطقه غرب آسیا تبدیل شود و تحقق این هدف مستلزم برخورداری از تمامی ابزارهای قدرتی است که رقبا در اختیار دارند و ندارند.
در راستای چنین رویکردی است که این کشور به دنبال دستیابی به فناوری هایی است که می توانند صحنه بازی استراتژیک را در منطقه و جهان تغییر دهند؛ از انرژی هسته ای گرفته تا هوش مصنوعی. در نتیجه، از اواخر سال ۲۰۲۰، عربستان سعودی با هدف جذب ۲۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی و داخلی تا سال ۲۰۳۰، استراتژی ملی خود را در حوزه داده ها و هوش مصنوعی راه اندازی کرده و رقابتی تنگاتنگ با رژیم اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران، مصر، امارات، ترکیه و قطر که از بازیگران مطرح منطقه ای در این حوزه هستند، آغاز نموده است. حاصل این برنامه ریزیها این بود که در سال ۲۰۲۳ عربستان در صدر جدول جهانی «استراتژی دولتی هوش مصنوعی» قرار گرفت که نشان دهنده عمق تعهدات و جدیت این کشور در اجرای استراتژی ملی است.
در حالیکه جاه طلبی های عربستان در زمینه هوش مصنوعی با مانع جدی از سوی قدرتهای بزرگ مواجه نشده، درخواستهای این کشور برای دستیابی انرژی هستهای، مخالفان جدی و سرسختی دارد. آمریکا و اسرائیل در صدر این مخالفان قرار دارند؛ چرا که معتقدند اعطای اجازه غنی سازی اورانیوم به عربستان خطری علیه اسرائیل است و منجر به رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه میشود. وجود اختلاف در همین زمینه هاست که در در کنار درخواست عربستان برای ایجاد توافق دفاعی با واشنگتن سبب شده مقامات آمریکایی اعلام کنند که عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل هنوز دور از دسترس است. اسرائیل اما همچنان امیدوار است و یا حداقل تلاش می کند باب مذاکرات برای عادی سازی را باز نگه دارد؛ در نتیجه اعلام کرده نه تنها توافق با عربستان سعودی در سه ماهه نخست ۲۰۲۴ در کاخ سفید امضا خواهد شد، بلکه این سازش تنها شامل عربستان نخواهد بود، بلکه شش یا هفت کشور دیگر نیز به آن ملحق خواهند شد.
حال چه نگرش بدبینانه آمریکا را بپذیریم و چه رویکرد خوشبینانه رژیم اسرائیل را باور کنیم، یک حقیقت قابل انکار نیست؛ عربستان سعودی وارد یک بازی رقابت جویانه جدی با قدرتهای منطقه ای شده است و خیزی بلند برای تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه و رهبر بلامنازع جهان اسلام برداشته است. برخلاف سایر کشورهای منطقه که تنها به طراحی چشم انداز می پردازند و در تحقق آن مصمم و جدی نیستند، عربستان عملکرد بسیار مناسبی در اجرایی کردن «چشمانداز ۲۰۳۰» خود داشته که با هدف تبدیل این کشور به موفقترین کشور منطقه در کاهش وابستگی به نفت، تنوع بخشیدن به اقتصاد و توسعه بخشهای خدماتی نظیر بهداشت، زیرساخت، آموزش، تفریح و گردشگری طراحی شده است. در چنین شرایطی تنها تهدید متوجه جمهوری اسلامی ایران توسعه پیمان ابراهیم و عادی سازی روابط عربستان و سایر کشورهای عربی و اسلامی با رژیم اسرائیل نیست؛ عربستان جدید موقعیت پرستیژی و راهبردی ایران را نیز مورد تهدید قرار داده و چنانکه تمهیدات جدی برای هماوردی و مهار آن اندیشیده نشود، کشورمان در آینده ای نه چندان دور جایگاه و اهمیت کلیدی و در نتیجه قدرت چانه زنی خود در منطقه را از دست خواهد داد و به بازیگری منفعل و تماشاگر تحولات تبدیل می شود.
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰