ابوالفضل خدائی: با فروکش کردن اعتراضات در عراق و اعلام کناره گیری مقتدی صدر از سیاست برای چندمین بار، هنوز مساله اصلی یعنی تشکیل دولت پابرجاست و هنوز دورنمای مثبتی از این روند دیده نمی شود.در همین راستا مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق، از همه طرفهای سیاسی خواست تا در دومین گفتوگوی ملی در روز دوشنبه شرکت کنند. اما مشخص نیست که آیا طرف های عراقی در این گفتگوها برای دستیابی به راه حلی شرکت خواهد کرد یا خیر. مساله ای که بار دیگر احتمال شعله ور شدن اعتراضات و حوادث تازه را در این کشور قوت می بخشد و ثبات و امنیت را در معرض تهدید قرار می دهد. مجتبی فردوسی پور مدیر گروه مطالعاتی غرب آسیای مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه در گفتگویی با هوشمند نیوز به بررسی فضای داخلی عراق در سایه عدم موفقیت تلاش ها برای تشکیل دولت می پردازد که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
از نظر شما مهمترین عوامل بن بست سیاسی در عراق چیست و چرا تلاش گروه های گوناگون برای تشکیل دولت ناموفق بوده است؟
مهمترین عامل در بن بست سیاسی را در نظام پارادوکسیکال عراق باید جستجو کرد. این کشور پس از سقوط حزب بعث و اشغال آن توسط ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳ میلادی عملا از نظام مبتنی بر تک حزبی و ریاستی خارج شد و در سال ۲۰۰۵ م نظام جمهوری پارلمانی فدرال را برگزید. این درحالی بود که عراق هیچ تجربه تاریخی مبتنی بر ملت سازی و یا اصول دولت _ ملت ها را نداشت. با برگزاری چهار دوره انتخابات فرایند قانون انتخابات همواره دست خوش تغییرات اساسی می شد. همین امر شکل گیری نظام جمهوری پارلمانی را بر پایه نظامهای برآمده از تحزب گرایی دچار چالش جدی می کرد. تا جایی که عراق با تغییر قانون انتخابات حزبی در انتخابات پیش رس پنجم عملا نظام لیستی حزبی را حذف کرد. لذا اجرای این قانون خلاف رویه شکل گیری نظام جمهوری پارلمانی بود. ضمن آنکه اساسا عراق را باید بر پایه تداوم بافت اجتماعی برآمده از عشایر و قبایل نظام سنتی فرض کرد، که با روح مدرنیته جمهوری پارلمانی فدرال در تناقض جدی است.
بیشتر بخوانید:
سایه تهدید کودتای نظامی بر عراق/ ناآرامیها از کجا آب میخورد؟
بالا گرفتن بحران در کشور همسایه/ چرا صدر عراق را به آشوب کشاند؟
آیا عراق با بنبست سیاسی روبرو شده است؟
تشکیل دولت در هالهای از ابهام/ آیا گفتگوهای ملی عراق را نجات میدهد؟
آیا می توان بخشی از معضلات امروز عراق را ناشی از نقش کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای دانست؟
بی تردید ضعف اقتدار مرکزی سبب ایفای نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای میشود. به طور مثال در انتخابات زودهنگام دوره پنجم پارلمان عراق بازیگران فرا منطقه ای و حتی نهادهای بین المللی در تاریخ برگزاری انتخابات هم دخالت می کردند تا چه رسد به شیوه برگزاری دستی و یا الکترونیکی آن، اعلام زود هنگام نتایج انتخابات توسط کمیساریای انتخابات ملی و بین المللی در انتخابات پنجم عراق یکی از دلایل بارز ایفای نقش مخرب در داده های آماری حاصل از صندوقهای رای بود. صرف هزینه های هنگفت در روند تبلیغات نامزدها و ایجاد تشکل های فرا قانونی در روند انتخابات با حمایت برخی بازیگران منطقه ای همه نمایانگر این نقش مخرب در تعیین سرنوشت ملت عراق بود که بخشهایی از آن در پرونده های بازشماری آراء و تخلفات انتخاباتی بخوبی محرز بود.
تردیدی نیست که افغانستان و عراق از منظر ایالات متحده آمریکا متفاوت است. لذا تکرار سیاست خروج زود هنگام آمریکا از افغانستان بعید است در عراق هم اتفاق بیفتد، از این رو منافع آمریکا در ثبات زدایی عراق معنا و مفهوم می یابد، این ایده با سیاست های آمریکا در عدم همراهی و همسویی با عراق در مبارزه با تروریسم افراط گرای اسلامی داعش بخوبی نمایان است.
طبق برخی از تحلیل ها مثلث بارزانی ، الکاظمی و الحلبوسی از جمله عوامل مهم در رخ دادن اتفاقات اخیر در عراق بودند که از آنها به عنوان مانعی برای تشکیل دولت یاد می شود. نظر شما چیست؟
مثلث بارزانی، الحلبوسی و الکاظمی خواهان تداوم سلطه خود بر قوای اجرایی و تقنینی عراق در انتخابات دوره پنجم بودند. از اینرو ضمن مدیریت برگزاری انتخابات و تلاش در جهت ائتلاف سازی فراکسیون های شیعی، سنی و کردی همسو با صدر، یعنی سائرون به رهبری مقتدی صدر تلاش کردند تا به شرط بقاء در حکمرانی از فراکسیون مزبور حمایت تام و تمام بعمل آورند. لذا مشاهده کردیم که پس از اعلام ائتلاف فراکسیون های سنی وابسته به الحلبوسی و خنجر به السائرون، در نشست انتخاباتی هیئت رئیسه مجلس پس از تایید نتایج انتخابات بلافاصله ریاست الحلبوسی بر پارلمان تجدید میشود.
حال آنکه در نشست های اولیه هیئت هماهنگی شیعه که مقتدی صدر هم در ابتدا جزو آن بود بر تغییر رؤسای قوای مجریه و مقننه تفاهم کرده بودند. در این میان اختلاف بارزانی و صدر و رویگردانی بارزانی از السائرون آنهم بدلیل بی اعتمادی به مقتدی صدر سبب شد تا مقتدی صحنه بازی را از انتظار تشکیل دولت توافقی به کف خیابان منتقل کند و با خروج نمایندگان طیف خود (۷۳ نماینده)، عملا مجلس را از اکثریت مطلق ساقط و راهبرد تجدید انتخابات پیش رس ششم را در دستور کار خود قرار دهد.
تحلیلگران اعتراضات اخیر را نقطه عطفی در تاریخ عراق می دانند. با توجه به شخصیت غیرقابل پیش بینی مقتدی صدر فکر می کنید او چه سناریوهایی را برای آینده در نظر گرفته است؟
سناریوی اصلی مقتدی صدر عبارت بود از خروج از پارلمان با هدف انحلال آن، وقتی که استعفای نمایندگان صدری پذیرفته شد بر پایه قانون اساسی از انتهای فهرست نمایندگان شیعی باید کرسی های خالی مجلس جبران می شد. این اقدام به تقویت کرسی های فراکسیون هیئت هماهنگی انجامید و در اولین نشست شیاع السودانی را برای احراز پست نخست وزیری پیشنهاد دادند. اینجا بود که سناریوی انحلال براساس خروج مقتدی از پارلمان عراق و از اکثریت افتادن پارلمان جواب نداد و از این رو مقتدی سناریوی دوم خود یعنی حضور در کف خیابان و اشغال پارلمان، کاخ نخست وزیری و سلطه قضایی را در دستور کار خود قرار داد تا از طریق فشار از پایین و انحلال از بالا بر اساس فرآیند قانون اساسی (درخواست نخست وزیر و یا اقدام رئیس سلطه قضایی) اقدام کند و یا حتی المقدور در غیر اینصورت از تشکیل پارلمان برای انتخاب رئیس جمهور و پس از نخست وزیر جلوگیری کند.
اساسا مقتدی صدر خواهان اقتدار بر پایه رهبری سیاسی و دینی (مرجعیت) است و مادامی که در امر رهبری دینی تابعی از مرجعیت کنونی حضرات آیات عظام سید کاظم حائری و علی الخصوص سیستانی باشد راهی جز تبعیت و سکوت ندارد. در غیر این صورت چه بسا صدریون با توطئه بیگانگان منشق شده و تبعیت از فرامین مقتدی صدر را کنار نهند. در این صورت جنگ ناخواسته طائفی در عراق محتمل است، چنانکه گوشه هایی از آنرا در خروج کنترل از دست سردمداران امر در چند روز گذشته بخوبی مشاهده کردیم. عراق وابستگی تام و تمام به عرف قبایلی و عشایری دارد و مفهوم خون و خونریزی می تواند در بستر زمان ریشه بدواند.
هنجار شکنی و روند تضعیف نهادهای قانونی و بالادستی عراق تا چه حد می تواند بار دیگر به بی ثباتی در عراق و خطر قدرت گیری مجدد داعش کمک کند؟
متاسفانه سه جریان معاند ثبات، استقلال و حاکمیت در عراق یعنی جریان داعشی ها، بعثی ها و منحرفین از انقلاب تشرین با حمایت محور آمریکایی _ صهیونیستی از طریق دامن زدن به اعمال هنجارشکنان (جنگ داخلی و طائفی) بدنبال فرصت طلبی برای بهره برداری از ضعف نهادهای قانونی بالادستی عراق می باشند. در این میان خواست استکبار هم اجرای سناریوی آخر، یعنی تجزیه عراق است. چرا که محور آمریکایی _ صهیونیستی بدنبال وارد کردن عراق به روند عادی سازی با رژیم صهیونیستی در پروژه صلح آبراهام است و این امر نیز جز با فرآیند تجزیه و تقسیم عراق به کانون های اختلاف و درگیری میسر نخواهد بود.
در این میان ملت عراق باید ضمن هوشیاری تمام و تاسی به رکن مرجعیت و دولت با ثبات و با اقتدار از تاریخ گذشته خویش در دوره استعمار کهن دهه ۱۹۲۰ میلادی و استعمار نو در پوشش حزب بعث و نهایتا دوره اشغال آمریکا بخوبی درس گرفته تا از فرو افتادن در ورطه بحران داخلی و بی ثباتی پایدار جلوگیری کند.
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰