وقتی دانش آموز آماده است: سه بار توانستم به غریبه ها کمک کنم بیت کوین را درک کنند
یک مربی سه بار به یاد می آورد که توانسته به غریبه ها کمک کند بیت کوین را در طبیعت بهتر درک کنند. این یک سرمقاله نظری توسط تالی لیندبرگ، یکی از بنیانگذاران Free Market Kids، یک شرکت متمرکز بر سواد مالی و آموزش بیت کوین است. منبع: نویسنده من و شوهرم تصمیم گرفتیم که
یک مربی سه بار به یاد می آورد که توانسته به غریبه ها کمک کند بیت کوین را در طبیعت بهتر درک کنند.
این یک سرمقاله نظری توسط تالی لیندبرگ، یکی از بنیانگذاران Free Market Kids، یک شرکت متمرکز بر سواد مالی و آموزش بیت کوین است.
من و شوهرم تصمیم گرفتیم که مربی بیت کوین شویم، زیرا ما عاشقانه معتقدیم که بیت کوین یک استاندارد پولی است که همه باید بدانند. با این حال، گاهی اوقات زمانی که اکثر مردم ما را به عنوان مبشر مذهبی و مذهبی می بینند که باید از آنها دوری کنند یا فقط مودبانه آنها را تحمل کنند، می تواند بسیار دلسرد کننده باشد.
اما پس از آن، بدون شک، گفتگوهای شگفت انگیزی را با افرادی تجربه خواهم کرد که آماده شنیدن حرف های ما هستند. آنها فقط منتظرند کسی را پیدا کنند تا درباره بیت کوین صحبت کند و به آنها کمک کند تا آن را بهتر درک کنند.
این مقاله سه برخوردی از این قبیل را که در مکانهای غیرمنتظره داشتهام شرح میدهد. همانطور که گفته می شود، (کمی تغییر یافته)، “وقتی دانش آموز آماده شد، معلم (من) نزد آنها فرستاده می شود.”
یک: پشتیبانی فنی GoDaddy
چند ماه پیش، زمانی که من و همسرم اسکات به تازگی سازمان خود را با تمرکز بر سواد مالی و بیت کوین راه اندازی کرده بودیم، برای درست کار کردن وب سایت خود با مشکلات زیادی روبرو شدیم. من ساعت ها را با پشتیبانی فنی از طریق ارائه دهندگان خدمات مختلف سپری کردم. در طول این حادثه، با پشتیبانی GoDaddy تماس گرفتم و به من دستور داده شد که کامپیوتر خود را مجددا راه اندازی کنم.
در حالی که منتظر بودیم کامپیوتر کار خودش را بکند، به جای اینکه در سکوت روی صف بنشینم، شروع کردم به چت کردن با پشتیبان در مورد محل استقرار او، آب و هوا و غیره. خیلی زود از همدیگر در موردش می پرسیدیم. تجربیات کاری و زندگی ما
او پرسید، “پس، بچه های بازار آزاد چیست؟”
من پاسخ دادم: «خب، ما با بازیهای رومیزی خود به مردم درباره بیتکوین و پول آموزش میدهیم.
“بیت کوین!” در حالی که آه عمیقی می کشید، ادامه داد: “من سال ها پیش مال خود را فروختم.”
او توضیح داد که در اوایل، توسط دوستش متقاعد شده بود که بیت کوین استخراج کند. وقتی قیمت بالا رفت، او هیجان زده شد و تمام بیت کوین خود را فروخت زیرا برای چیزی به پول نقد نیاز داشت.
او با ابراز تاسف گفت: “و اکنون دارم شاهد افزایش قیمت بیت کوین دیوانه وار هستم و نمی توانم باور کنم که شانس خود را از دست داده ام!”
از او پرسیدم که در مورد بیت کوین چه می داند، جدای از آنچه دوستش به او گفته است.
او پاسخ داد: “خیلی کم.”
بنابراین، من ویژگیهای اساسی بیتکوین را برای او توضیح دادم و به او اشاره کردم که همیشه میتواند دوباره وارد شود. سی دقیقه بعد، مدتها پس از اینکه رایانهام راهاندازی مجدد شد و مشکل اصلی حل شد، بالاخره تماس را پایان دادیم.
آنقدر از این گفتگو هیجان زده بودم که رفتم تا در مورد آن به شوهرم بگویم.
“فکر کردم از پشتیبانی GoDaddy استفاده می کنید؟” اسکات پرسید.
“من بودم!” با هیجان جواب دادم
وقتی دانش آموز آماده شد، معلم برای آنها فرستاده می شود!
دو: اداره دامپزشکی
برای آماده شدن برای کنفرانس هایی که در آن شرکت می کردیم، یک تی شرت شرکتی طراحی کردم. متأسفانه، دسته اول خوب نبود، بنابراین تصمیم گرفتم آن را در خانه بپوشم. در آخرین لحظه به یاد یک قرار دامپزشکی افتادم، با سگمان عجله کردم و فراموش کردم که پیراهن شرکتمان را می پوشم.
پس از ورود به اتاق امتحان کوچک، با پودل استاندارد سالخوردهام، آوا، که در کنارم نفس نفس میزند، به انتظار نشستم. لحظاتی بعد، در باز شد و متخصص دامپزشک در حالی که تخته سنگ در دست داشت وارد شد. بدون اینکه چیزی بگه به من نگاه کرد و چشمانش را ریز کرد.
“اوه، آیا من چیزی روی صورتم دارم؟” فکر کردم، کمی احساس ناراحتی کردم.
سپس سکوت ناخوشایند را شکست و گفت: “بیت کوین، ها؟”
“آره؟” با تعجب جواب دادم و به پیراهنم نگاه کردم.
“چند سوال از شما دارم!” او رونق گرفت. “یکی به من گفت که بیت کوین به صفر می رسد. شما چی فکر میکنید؟”
“اوه، درست است… به طور کلی در مورد بیت کوین چه می دانید؟” جواب دادم.
او اعتراف کرد: «خیلی زیاد نیست.
ما در مورد بیت کوین گپ زدیم و او سوالات بی پایانی داشت. به قلمی که در دستش بود نگاه کردم که روی نمودار آوا شناور بود، اما مدت زیادی در مورد آن سگ صبور و نفس نفس زدن صحبت نکردیم.
ویزیت دامپزشکی که قرار بود 20 دقیقه طول بکشد در نهایت یک ساعت و نیم طول کشید.
وقتی دانش آموز آماده شد، معلم برای آنها فرستاده می شود!
سه: جواهرفروشی
برای تعویض گردنبند شکسته به جواهر فروشی رفتم. یک بار دیگر پیراهن شرکتمان را پوشیده بودم و مشغول انجام کارهایمان بودم. دو خانم پشت پیشخوان ایستاده بودند. در حالی که یکی داشت خریدم را جمع می کرد، دیگری با دقت به من نگاه کرد، به سمت من خم شد و زمزمه کرد: «برادرم به ارزهای دیجیتال علاقه دارد، اما من آن را نمی فهمم. من میدانم که اقتصاد در حال شکست است، اما من یک میلیون دلار برای سرمایهگذاری در بیتکوین ندارم.»
او با چشمانش پر از اشک ادامه داد: من یک مادر مجرد هستم و از اتفاقی که قرار است بیفتد می ترسم.
او خسته، دلسرد و بسیار نگران به نظر می رسید.
من پاسخ دادم: “شما برای سرمایه گذاری در بیت کوین به یک میلیون دلار نیاز ندارید.” “شما می توانید با مبالغ بسیار کم، 1 یا 5 دلار شروع کنید.”
مدت زیادی با هم گپ زدیم و قبل از خداحافظی او را در آغوش گرفتم.
به او گفتم: «دلیلی دارد که امروز با هم آشنا شدیم. “هر وقت خواستی با من تماس بگیر!”
وقتی دانش آموز آماده شد، معلم برای آنها فرستاده می شود!
و، اوه، شاید من باید پیراهن شرکتمان را بیشتر بپوشم!
این یک پست مهمان توسط تالی لیندبرگ است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا مجله Bitcoin را منعکس نمی کند.
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
برچسب ها :آماده ، آموز ، است ، بار ، به ، بیت ، توانستم ، دانش ، درک ، را ، سه ، غریبه ، کمک ، کنم ، کنند ، کوین ، ها ، وقتی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰