تهران یا همان طهران قدیم، از روستایی گمنام در ری باستان به شهری محصور در حصار و دروازه بدل شد تا در عصر قاجار، بهعنوان پایتخت ایران زمین معرفی شود. پایتختی که در گذر زمان بیابانهای اطرافش را آباد کرد و در مقابل باغهای فراوانش را از دست داد تا امروز، ظاهری نسبتا مدرن به خود بگیرد. تهران قدیم تنها چهار محله داشت؛ اما به مرور تعداد این مناطق و محلهها افزایش یافت و اکنون هریک از این محلات، قصهای شنیدنی در دل خود پنهان کردهاند.
حال اینکه «طهران» آن روزها چطور «تهران» شد و این نام را چگونه برای پایتخت ایران انتخاب کردند یا محلات آن چگونه شکل گرفت و نامهای آن از کجا آمده، پرسشهایی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده یا میکند. در این مقاله پاسخ چنین پرسشهایی را خواهید یافت و با وجه تسمیه تهران و محلات آن بیشتر آشنا میشوید.
آنچه درباره وجه تسمیه تهران و محلات آن خواهید خواند:
ریشه نام تهران؛ از طهران تا تهران
منبع عکس: پینترست
تهران تا پیش از آنکه بهعنوان پایتخت سلسله قاجار انتخاب شود، قلعه، ده یا شهرک کوچک و بیاهمیتی بوده که شامل پژوهشهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی قرار نمیگرفت. ازاینرو، از گذشته این شهر و تاریخچه نام آن تا حدود دو قرن پیش از این، اطلاعات چندانی در دست نیست. آنچه مشخص است این قریه کوچک در سایه نام استان مهمی چون ری قرار داشت که در اعصار پیشین، از آبادانی و اعتبار بسیاری برخوردار و به طبع آن و تا ۶ قرن متوالی، از طوفان جنگ و تحولات سیاسی و دینی نیز مصون نبود.
طهران آن روزگار که از گزند حوادثی چون حمله مغولان جان سالم به در برده بود، در قرن دهم هجری لباس شهرت و آبادانی بر تن کرد و مورد عنایت شاه طهماسب صفوی قرار گرفت. «آغامحمدخان قاجار» برای اولین بار، تهران را به پایتختی خود برگزید و «ناصرالدین شاه» اولین لباس مدرن را بر تن قدیمی شهر پوشاند.
روزگاری تنها چهار محله سنگلج، اودلاجان (عودلاجان)، بازار و چالهمیدان همه هویت این شهر را تشکیل میدادند؛ اما در گذر زمان شکل اولیه محلات تهران تغییر کرد. شاید تنها عنصری که در پایتخت کنونی ایران چندان دستخوش تغییر نشده، نامی است که قدما با املای «طهران» و معاصران بهصورت «تهران» ثبت کردهاند.
املای درست کلمه تهران
بافت قدیمی و محفوظ مانده محله عودلاجان؛ منبع عکس: پینترست
نام تهران بهعنوان دهی کوچک و گمنام از توابع ری، برای نخستین بار در نوشتههای تئودوسیوس یونانی آمده که مربوط به سده دوم پیش از میلاد مسیح است . این نام با املا طهران نیز از قرن سوم هجری به بعد، در برخی منابع فارسی به چشم میخورد. در این قرن، دو قریه با نام طهران مشهور شد که اولی را طهران ری و دیگری را طهران اصفهان مینامیدند و طهران ری در ظاهر از شهرت بیشتری برخوردار بود.
در خصوص املای این کلمه، نظریات متفاوت و مختلفی میان دانشمندان و محققان وجود دارد. گفته میشود که این نام پیش از اسلام نیز وجود داشت؛ اما پس از آن، معرب شده و از تهران به طهران تغییر کرد؛ هرچند که جغرافیدانان مشهور آن زمان، به املای «تهران» اشاره کردهاند.
به گواه بسیاری، کلمه «طهران» شکل عربی «تهران» است که واژهای فارسی محسوب میشود و پیش از اسلام وجود داشته است و مولفان عرب آن را با طا نوشته و ضبط کرده و رواج دادهاند
«یاقوت حموی» این کلمه را عجمی (غیر عرب) میداند و توضیح میدهد که اهالی آنجا آن را تهران میگویند؛ چون در زبان آنها «ط» وجود ندارد. برخی نیز معتقدند که مولفان عرب زبان آن روزگار، نامهای ایرانی را که با «ت» آغاز میشده با «ط» مینوشتند و به همین شکل رواج دادند. چنانچه دانشنامه جهان اسلام، در تایید این نظریه درباره نام تهران چنین مینویسد:
نگارش نام این شهر بهصورت «طهران»، از نخستین نوشتههایی که درباره تهران و تهرانی در دست داریم تا همین سالهای اخیر، رایج بود؛ زیرا جغرافینویسان و سایر مولفان که به زبان عربی مینوشتند، اغلب نامهای ایرانی را که با «ت» آغاز میشد با «ط» ضبط کرده بودند.
سعید نفیسی نیز املای درست تهران را با استناد به معنی آن، به همین شکل معرفی میکند:
در کتابهای قدیم، تهران را به فتح تاء یعنی تَهران ضبط کردهاند و ترکها هم هنوز این کلمه را تَهران تلفظ میکنند. میدانید که تهران در دامنه کوه توچال ساخته شده و «ته» به زبان فارسی به معنی انتهای گودال و چیز گود است و «ران» در بسیاری از جاهای ایران به معنی دامنه کوه و تپه استعمال میشود. چنانکه ناحیهای از گیلان هم که در دامنه کوه قرار گرفته «رانکوه» نام دارد. به نظر من اصل این کلمه همان طوری که در کتابهای قدیم نوشتهاند، تهران یعنی ته و انتهای دامنه کوه معنی میدهد و در زبان مردم کمکم تهران، تهران شده است.
همزمان با جنبش مشروطه و تغییرات بسیاری که در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، املای تهران بهتدریج رواج پیدا کرد. با این حال واژه «طهران» تا دوره پهلوی اول، در آثار مورخان و جغرافیدانان و لغتشناسان متداول بود و در دوره رضاشاه، املای این کلمه بهصورت «تهران» رسمیت یافت.
پیش از آن نیز ظاهرا برخی چون «علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه» وزیر علوم ناصرالدین شاه، نگارش این کلمه را بهصورت تهران ترجیح میدادند. در مقابل نویسندگانی نیز چون «جمالزاده» و «دهخدا» بودند که تا مدتها این کلمه را بهصورت طهران مینوشتند. پس از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی که با هدف اصلاح زبان و خط فارسی آغاز به کار کرده بود، بر املای تهران تاکید و صورت دیگر این کلمه (طهران) کنار گذاشته شد.
تهران؛ شهری امن در زیر زمین
محله ده ونک؛ منبع عکس: خبرگزاری تسنیم- عکاس: مصطفی عسگری
برخی از کتب قدیمی موجود چون «معجمالبلدان» و «آثار البلاد» تلفظ درست تهران را با طاء مولف دانسته و در وجه تسمیه آن بر این اعتقاد بودند که چون اهالی تهران در زمان حمله دشمنان به زیر زمین پناه میبردند، از این جهت به این نام معروف شده است؛ چراکه «ته ران» بهمعنای زیر زمین رفتن و پنهان شدن است. چنانچه «زکریای قزوینی» در کتاب آثار البلاد، تهران را چنین شرح میدهد:
تهران دیهی (قریهای) بزرگ از دیههای ری است که بستانها و درختهای فراوان و میوههای نیکو دارد و ایشان را در زیرزمین خانههایی است همانند لانه کلاکموش یا موش صحرایی (در برخی نسخ لانه مورچگان ترجمه شده) که چون رسول دشمن پیش ایشان رود، در آن خانهها پنهان شوند و دشمن، ایشان را روزی یا روزهایی در حصار گیرد و سرانجام برود.
پیشتر نیز در کتاب معجمالبلدان اثر «یاقوت حموی» در باب املا کلمه تهران چنین آمده:
طهران به کسر طاء و سکون ها و را و نون در آخر، لفظی است عجمی و ایشان «تهران» تلفظ میکنند، چون در زبان ایشان طاء وجود ندارد. این آبادی از دیههای ری است و میان آن دو فاصله به مقدار یک فرسنگ است. مردی راستگو از مردم ری مرا خبر داد که این آبادی دیهی (دهی) بزرگ است که بناهای آن در زیر زمین بنیان یافته و هیچکس جز به اراده مردم به آنجا راه نمییابد. آن را باغ و بوستان فراوان است که همچون شبکهای بناها را در میان دارد و خود حائلی در برابر تهاجم به حساب میآید.
بسیاری از تهرانپژوهان بر این باورند که نظریات یاقوت حموی و قزوینی نهتنها خالی از غرض نیست که اشکال نیز بر آن وارد است. از جمله آنها مرحوم «سعید نفیسی» زبانشناس و پژوهشگر ادبیات فارسی را میتوان نام برد که در این مورد میگوید:
وجه تسمیهای که یاقوت در معجم البلدان آورده و قزوینی در آثار البلاد تکرار کرده، بدین قرار است که مردم این ناحیه در هجوم خصم به زیرزمین پناه میبردهاند و ایشان را «تَه ران» گفتهاند، مشتق از تَه به معنی زیر و ران به معنی راننده از فعل راندن، یعنی کسانی که به ته میرانند! و پس از آن، این اسم که بدوا بر اهالی اطلاق میشده بدین ناحیه قرار گرفته است.
میتوان گفت که این وجه تسمیه به ذوق نمینشیند و مخصوصا اگر در اسامی قراء اطراف ری فحص کنیم میبینیم که لفظ ران در دنباله اسامی بعضی از قراء و محال (محلهها) دیگر مثل جماران، نیاوران، شمیران، قصران و طهران دیده میشود و از این قرار باید همه از فعل راندن مشتق شده باشد و حتی در نقاط دورتر از اطراف ری.
نکته دیگر آن است که طهرانی است از توابع اصفهان چنانکه اشاره شد و اگر وجه تسمیه آن مانند وجه تسمیه طهران باشد، بسیار شگفت و دور است که مردم دو ناحیه که لااقل ۵۰ فرسنگ دور از یکدیگرند، عادت مشترکی داشته باشند و اگر وجه تسمیه این دو ناحیه یکسان نباشد، طهران اصفهان را به چه تسمیه کردهاند؟
وانگهی در لفظ ران که دنباله اسامی ایران امروز و آران کاشان و خاوران و مازندران و نزدیک به ۲۰ کلمه دیگر از اسامی جغرافیایی قدیم و جدید ایران است، چه میتوان گفت؟ آیا این اسامی همه از فعل راندن مشتق شدهاند؟
مرحوم نفیسی در ادامه چنین توضیح میدهد که «ان» در آخر اسامی بسیاری دیده میشود و ظاهرا حرفی زائد است که در انتهای کلمه افزوده شده تا معنای ظرف مکان دهد چون هندوستان و کوهستان؛ این یعنی طهران از طهر و تیران از تیر مشتق شده و بسیار دور از ذهن خواهد بود که ران در کلمه طهران، از فعل راندن آمده باشد و وجه تسمیهای که ثبت کردهاند، پذیرفتنی نیست.
با این وجود این موضوع تنها یکی از روایتهایی است که در باب وجه تسمیه تهران نقل میشود. نامی که در حدود ۱۲۰۰ سال پیش بر این شهر نهاده شده، از دیدگاههای مختلفی مورد بررسی تهرانپژوهان و زبانشناسان قرار گرفته است.
تهران؛ ته دامنه کوه
محله دربند تهران، بیش از نیم قرن پیش؛ منبع عکس: پینترست
از مهمترین و اصلیترین وجهتسمیههایی که در باب کلمه تهران وجود دارد و بسیاری از پژوهشگران و مورخان نیز بر آن اتفاقنظر دارند، «پایین دامنه» است. مرحوم «جعفر شهری» نیز در کتاب معروف خود «تهران قدیم» به این نکته اشاره کرده که این شهر در پایین دامنه کوههای البرز قرار گرفته و ازاینرو، تهران از دو کلمه «ته» بهمعنای پایین و «ران» بهمعنای دامنه تشکیل شده و در کل معنای پایین دامنه میدهد.
در توضیح این نظریه، محققان با اشاره به کلمه شمران (شمیران)، آن را بالای دامنه دانسته و بر این اساس تهران را پایین دامنه معرفی کردهاند. مرحوم سعید نفیسی نیز ظاهرا این نظریه را بیشتر قبول دارد:
وجه تسمیه دیگری هست که آن را در کتابی مسطور ندیدهایم؛ ولی اغلب متخصصان زبان آن را به زبان آوردهاند و آن این است که در طهران «تَه» همان معنای زیر میدهد و «ران» که به معنی قسمت بالای پا باشد، در اینجا به معنی دامنه و دامن کوه آمده است. پس طهران یعنی در ته دامنه کوه.
تهران؛ جای گرم و مکان گرمسیر
خیابان ولیعصر ابتدای زعفرانیه- زمستان ۱۳۵۱؛ منبع عکس: کافه تاریخ
بسیاری از زبانشناسان و تهرانپژوهان وجه تسمیهای دیگر را برای واژه تهران معرفی میکنند که بیش از سایر معانی مورد قبول واقع شده و آن، تعبیر تهران به دامنه گرم یا مکان گرمسیر است. آنها معتقدند پیشوندها و پسوندهایی در فارسی کهن وجود داشته که امروزه دیگر به دست فراموشی سپرده و کاربردی در زبان ندارند؛ اما بعضا معانی آنها دستخوش تغییر نشده است.
در زبانهای قدیم، پیشوند «ته» به معنی گرم و پیشوند «شم» به معنی سرد بوده و از این جهت، تهران را دامنه گرم و شمیران را دامنه سرد معنا میکردند
در زبانهای بسیار کهن، پیشوندهای «تَه، قَه و جَه» بهمعنای گرم بوده و «ران» چنانچه ذکر شد، پسوند مکان و بهمعنای محل در نظر گرفته میشود و ازاینرو، تهران را جای گرم معنی میکنند.در مقابل، پیشوندهای «شِم، سِم و زِم» در معنای سرد به کار میرفته (مثل شمران، سمیرم و زمستان) پس شمران یا شمیران را دامنه سرد میدانستند. چنانچه دکتر حسین کریمان،مولف، مورخ و لغتشناس فقید کشور نیز اعتقاد داشت:
تهران در اصل گِهران بوده به معنی جای گرم.(گِه: گرم + ران: جا) در برابر شمیران که جای سرد است. شِم و سِم به معنی سرد است و شمیران و سمیرم به معنی جای سرد است.
این وجه تسمیه که منطقیتر به نظر میٰسد از قول مرحوم «احمد کسروی» در کتاب «نامهای شهرها و دیههای ایران» نیز ذکر شده است:
تهران شهری است که از هزار سال بازمانده و اکنون تختگاه کشور است. نام آن از دو بخش پدید آمده ته و ران – تَه یا کَه اگرچه در فارسی کنونی معنایی ندارد، در زبانهای بسیار کهن بهمعنای گرم بوده است. تمام دیههایی که در زبان فارسی دارای بخش ته یا که هستند، مانند کهران، تهران، کهرم یا جهرم، دارای هوای گرم بودهاند و ران نیز بهمعنای جا و مکان است. از سوی دیگر شمی، سمی و زمی در زبانهای کهن بهمعنای سرد است و جاهایی که در نامشان بخش شمی یا سمی پدید آمده، جاهای سردسیر است مانند شمیرم و سمیرم و سمیران و شمیران، پس تهران یا کهران جای گرم (گرمسیر) و شمیران یا سمیران بهمعنای جای سرد (سردسیر) است.
تهران یا تیران؛ منسوب به سیاره تیر یا عطارد
دورنمای تهران قجری؛ منبع عکس: پینترست
برخی منابع وجود دارند که کلمه تهران را بدون توضیح خاصی، به سیاره تیر یا عطارد نسبت میدهند. از سویی گفته میشود شخصی به نام «تیرداد» این سرزمین را آباد کرد و از این جهت در ابتدا نام «تیران» بر آن گذاشتند که بعدها و به مرور زمان به تهران تغییر پیدا کرد. تیران از دو واژه کوچکتر «تیر» و «ان» تشکیل شده که آن را معادل کلمه «آباد» در زبان امروزی در نظر میگیرند و این کلمه را «تیرآباد» ترجمه میکنند.
شاهد مثال این موضوع را نیز، نام بسیاری از محلههای کنونی تهران چون «امیرآباد» میدانند که با همین روش پدید آمده است. این نظر مبتنی بر فرهنگی پنج جلدی با عنوان «فرهنگ نظام» اثر «سید محمدعلی داعیالاسلام» مطرح میشود که تهران را واژهای فارسی میداند و «مسعود نوربخش» در کتاب خود آن را چنین توضیح میدهد:
در فرهنگ نظام ذکر شده که تیران منسوب به تیر است که نام فارسی عطارد است، شاید ده مذکور به نام ستاره تیر که در ایران قدیم مقدس بوده، بنا شده یا منسوب به شخص تیرداد نام بوده و دلیل این نظریه را الف و نون آخر کلمه تیران آورده است. زیرا در ایران قدیم مرسوم بوده که شهرها و دهات را بهوسیله الحاق الف و نون نسبت به سازنده آن نامگذاری میکردند.
احتمال دیگری که این فرهنگ داده این است که چون در اوستا تیره نام قلهای است از البرز، شهر مذکور تیران را منسوب به آن قله دانسته و در هر صورت، طهران و تهران را غلط مشهور و نام صحیح تاریخی آن را تیران میداند.
تهران؛ طهیران یا طاهران
دو وجه تسمیه دیگر نیز در معنی کلمه تهران وجود دارد که بهاندازه سایر معانی، از درجه اعتبار برخوردار نیست؛ اما در برخی منابع از آنها یاد شده است. اولین وجه تسمیه تهران یا همان طهران قدیم را معادل «طهیران» میداند که به معنی «طهیرالچهره» ذکر میشود.
در این نظریه، طهیران (مرکب از طهیر و ان) یعنی جمع زیبایان و پاکان که بهتدریج و به جهت سهولت در بیان، به «طهران» تبدیل شد. این معنا از نوشتههای یکی از رجال دوران قاجار به نام «حسین قلی خان ایلخانی» نقل قول میشود که مدتی را در ری و شمیرانات ساکن بوده و مردم تهران را مردمانی طهیرالچهره معرفی کرده:
بهدرستی که این نام (طهران) برازنده این مردم طهیرالچهره است. مردم این دیار جامه پاکیزه بر تن دارند و آب و هوای خوب مصرف میکنند. لحن آنان زیبا و سرشار از آداب است.
در نظریه دیگری این اعتقاد وجود دارد که طهران آن روزگار، نام خود را وامدار ساکنان گذشته این سرزمین است. در برخی اقوال آمده که تیرهای از خاندان طاهری خراسان، در گذشتههای دور در این منطقه زندگی میکردند و ازاینرو، نام این مکان «طاهران» بوده و بعدها به طهران تغییر کرد.
وجه تسمیه محلات شمال تهران
جاده قدیم شمیران (پیچ شمیران)؛ منبع عکس: همشهری انلاین
محله اقدسیه
تا قبل از سال ۱۲۹۰ هجری قمری، اقدسیه را «حصار ملا» مینامیدند. ناصرالدین شاه زمینهای این منطقه را تبدیل به باغ کرد و در آنجا کاخی برای یکی از همسران خود ساخت. نام این زن «امینه اقدس» بود که به «اقدس الدوله» شهرت داشت و به همین دلیل از آن پس، این منطقه به اقدسیه معروف شد.
محله آجودانیه
از جایی در شرق نیاوران تا نزدیک به منطقه اقدسیه، منطقهای موسوم به آجودانیه است. نام این محل به آجودان مخصوص شاه برمیگردد؛ شخصی موسوم به «رضاخان اقبالالسلطنه» که وزیر قورخانه ناصرالدین شاه قاجار بود. وی در ابتدا سمت آجودانی شاه را بر عهده داشت و املاک او را آجودانیه نامیدهاند.
محله کامرانیه
زمینهای منطقه کامرانیه فعلی، در ابتدا به شخصی به نام «میرزا سعیدخان» وزیر امور خارجه ناصرالدین شاه تعلق داشت. بعدها «کامران میرزا» نایبالسلطنه و پسر بزرگ ناصرالدین شاه، زمینهای حصار بوعلی، جماران و نیاوران را خریداری کرده و اهالی این مناطق را به ترک اجباری وا میدارد. از آن پس کامران میرزا این محدوده را به نام خود «کامرانیه» نامید.
محله فرمانیه
زمینهای منطقه فرمانیه نیز بخشی از املاک کامران میرزا نایبالسلطنه به شمار میرفت که پس از مرگ وی فروخته شد. خریدار این زمینها «عبدالحسین میرزا فرمانفرما» از شاهزادگان قجر و نخست وزیر دوران سلطنت احمدشاه بود و از آن پس نام این مکان از تهران، به نام خاندان فرمانفرما، به فرمانیه تغییر یافت.
محله دزاشیب
دزاشیب از محلههای اصیل شمال تهران در نزدیکی تجریش است که نامش را از قلعهای بزرگ به نام « آشِب» یا «شیب» دارد. در گذشته نام این محل «دزآشوب» و «درج سفلی» و به لهجه محلی «ددرشو» ذکر میشود. کشف سکهها و اشیا قیمتی در این ناحیه را، دیگر دلیل احتمالی نامگذاری دزاشیب معرفی میکنند.
محله جماران
جماران دهی از توابع شمیران و خارج از محدوده تهران قدیم و در واقع یکی از ۳۳ پارچه آبادی قصران محسوب میشد. منطقهای خوش آب و هوا در دامنه رشته کوه البرز که از اولین آبادیهای شمیران نیز به حساب میآمد. در بسیاری از کتب قدیمی و به نقل مورخان تهران قدیم، نام گذشته این آبادی «جُمهران ری» یا «جاموران» بوده و واژه شمیران با تحریف به جماران تبدیل شده است. گفته میشود اصالت «ابوعبدالله جامورانی» محدث و راوی شیعه قرن سوم هجری که نامش در کتاب شیخ کلینی آمده، به این محدوده برمیگردد.
عدهای دیگر این نام را منسوب به «سیدمحمدباقر جمارانی» روحانی معروف زمان ناصرالدین شاه قاجار میدانند. با وجودیکه زمینهای این منطقه به نام خاندان جمارانی بوده، این نظریه چندان اعتبار ندارد و میگویند چون خاندان جمارانی در این منطقه زندگی میکردند به این نام شهرت داشتند.
وجود سنگهای بزرگ در این محدوده، از دیگر دلایل نامگذاری محله جماران به شمار میآید. جماران در دامنه رشتهکوه البرز قرار گرفته و در این محل سنگهای بزرگ بسیار و حتی در مناطقی معدن سنگ وجود دارد. «جمر» بهمعنای سنگ بزرگ و «جمران» به معنی محل به دست آمدن سنگ بوده که بهتدریج به جماران تغییر کرد.
دیگر وجه تسمیهای که برای جماران معرفی میشود تعبیر این مکان به «جمع ماران» است و در گذشته جماران را پاتوق مارگیران میدانستند. این باور قدیمی از آنجا برمیآید که از گذشته در کوههای جماران مارهای فراوانی زندگی میکردند و مارگیران بسیاری از شهرها و دههای دور و نزدیک، برای گرفتن مار به این محل میآمدند. بنابراین کلمه جماران را مخفف «جمع ماران» میدانند.
کلیسای سرکیس مقدس، ابتدای خیابان ویلا ؛ منبع عکس: مشرق نیوز
محله ونک
محل اصیل و مدرن ونک، در مجاورت دهی قدیمی به همین نام شکل گرفت که از مناطق سرسبز شمال غرب تهران به حساب میآید و همچنان بافت سنتی خود را حفظ کرده است. در بسیاری از منابع تاریخی و کتب عهد قدیم چون کتاب یاقوت حموی، از ونک بهعنوان قریهای از توابع ری باستان یاد میکنند. نام محله ونک تهران از ترکیب واژه «ون» بهمعنای درخت و حرف «ک» بهعنوان علامت تصغیر تشکیل شده و در کل معنای «درخت کوچک» میدهد.
محله قلهک
قلهک را اولین قریه و جنوبیترین آبادی شمیرانات معرفی میکنند که قنات یا رودخانههای بسیاری در آن جاری بود. محلهای که در کنار جاده قدیم و باریک شمیران (شریعتی کنونی) قرار گرفته و سکنه بسیار کمی داشت. کلمه قلهک (مرکب از قله و کاف تصغیر) به زعم برخی، قله کوچک معنا میشود و برخی دیگر چون «علیرضا زمانی» تهرانشناس میگویند که قله معرب کلمه کله بهمعنای قلعه است. گفته میشود که در نزدیکی این محله، قلعه کوچکی وجود داشت و به همین دلیل به این محل «قلعهک» میگفتند که به مرور زمان به «قلهک» تبدیل شده است.
محله زرگنده
زرگنده نیز چون قلهک از روستاهای محدوده شمیران بود که بهقول مرحوم دهخدا متصل به قلهک است. روستایی در همسایگی غرب قلهک و بزرگتر از آن که در روزگار پیشین بسیار وسیعتر از اکنون بوده و از حوالی پل رومی شروع میشد. وجه تسمیه آن را به سکهها و کوزههای طلایی نسبت میدهند که در تپههای روستای زرگنده پیدا کردند. «علیرضا زمانی» دراینباره میگوید:
محلیها معتقدند که نام این روستا زرآکنده بوده بهمعنای سرشار و آکنده از زر و بعدها به مرور زمان به زرگنده تبدیل شده است. روایت دیگر نام این محله را زرکنده میخواند. به این معنا که با کندن زمینهای این روستا به سفالینههایی پر از زر و طلا دست پیدا میکردند. زرکنده هم به مرور زمان به زرگنده تبدیل شده. نامی که اکنون این محله را به آن میشناسیم.
محله داودیه
محله داودیه که به سبب وجود خیابان میرداماد در مرکزیت آن، اکنون بیشتر به نام میرداماد آن را میشناسیم، در ابتدا پر از باغ و درخت بود و «ارغونیه» یا «ارغوانیه» نام داشت. باغهایی که به گفته «علیرضا زمانی» تهرانشناس، به «ارغون میرزا» یا ارغوان میرزا، پسر حسنعلی میرزا شجاعالسلطنه (یکی از پسران فتحعلیشاه قاجار) تعلق داشت. بعدها «میرزا آقاخان نوری» ملقب به اعتمادالدوله و دومین صدر اعظم ناصرالدین شاه، این اراضی را برای پسر خود «میرزا داودخان» خرید و آن را توسعه داد و به مرور نام داودیه بر آن نشست. علیرضا زمانی از خاندان داود میرزا و ثبت این اراضی در زمان پهلوی چنین میگوید:
فردی به نام داود معنوی که یهودی بود و بعد مسلمان شد و به نام عبدالله معنوی تغییر نام داد، این زمینها را ثبت میکند. علاوه بر زمینهای داودیه، محدوده زیادی را که تپه ماهور بود نیز به نام خود ثبت میکند. بخشی از کار ثبت اراضی را مهندسی به نام محسنی انجام میدهد و بخشی از زمینها را از معنوی میگیرد و در زمین خود میدانی به نام محسنی میسازد که امروز به نام میدان مادر با مجسمه مادر آن را میشناسیم.
محله تجریش در گذشته؛ منبع عکس: پینترست
محله درکه
چندان مشخص نیست که چرا درکه به این نام موسوم شده؛ اما وجه تسمیهای عجیب و جالب در این زمینه نقل میشود. ظاهرا در گذشته نوعی کفش وجود داشته که به زبان اصلی «درگ» نامیده میشد و مردم این منطقه کوهستانی، برای حرکت در برف از آن استفاده میکردند.
محله فرحزاد
فرحزاد روستایی سردسیر و خنک در شمال تهران بود که برخی معتقدند آب و هوای بسیار خوب و فرحانگیز، نام این منطقه را به فرحزاد مزین کرده است. «عباس اقبال آشتیانی» ادیب و مورخ نامی معاصر، درباره نام این محله قدیمی پایتخت، نظریه دیگری دارد:
فرح زاد در شمال غربی طهران بین تجریش و کن واقع است. نام این ده در کتاب «منتقله الطالبیه» آمده؛ اما بهشکل فر-زاد که املای صحیح و قدیم آن فره زاد (به تشدید را) است. بعدها قیاس عامیانه «فره» را به «فرح» عربی مبدل ساخته و فره زاد و فر زاد را فرح زاد کرده است.
در جایی دیگر نیز آمده:
«فره» بهمعنای شأن و شوکت است و «زاد» بهمعنای توشه است و مجموع بهمعنای «توشه با عظمت» است. هرچند جمعی بر اساس نام مشهور امروزی این آبادی یعنی «فرحزاد» وجه تسمیه آن را به اشتباه، بدان سبب که جایی فرحبخش و خوش آب و هوا بوده است، منسوب به «فرح» دانستهاند؛ اما چنانکه آمد، نام اصلی آن «فره زاد» بوده و به سبب پیدایش آب در آنجا، آن را «توشه عظیم» شمردهاند.
محله پل رومی
پل رومی محلهای در شمیرانات و در واقع پلی است که روی رودخانه دربند ساخته شد. برخی وجه تسمیه آن را منسوب به نام حضرت مولانا ( مولانا جلالالدین رومی) شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم هجری میدانند.
عدهای دیگر بر این عقیدهاند که پل رومی در واقع پلی کوچک بوده که دو سفارت روسیه و ترکیه را به هم متصل میکرد. گفته میشود که در قرن ۱۹ میلادی یکی از سفرای عثمانی (ترکیه کنونی) باغی در این منطقه ساخت که بعدها به دولت ترکیه تعلق گرفت و از آنجاییکه در گذشته این دولت را با عنوان روم شرقی میشناختند، این پل نیز به پل رومی موسوم شد.
برخی نیز نام این پل را ماخوذ از پلی در شهر دزفول میدانند که بر اساس اسناد تاریخی در دوران ساسانیان و بهوسیله اسرای رومی ساخته و به این نام مشهور شده است.
وجه تسمیه محلات مرکز تهران
کوچه لولاگر ( کوچه قرینه تهران) ؛ منبع عکس: پینترست
محله سید خندان
سیدخندان که امروزه جایی میان مرکز و شمال شرق تهران واقع شده، نامش را از شخصی با این لقب به ارث برده است. پیرمردی مهربان، خوش خلق و دانا از سادات، که به گشادهرویی معروف بود و اهالی تهران او را «سید خندان» خطاب میکردند. گفته میشود مردمداری این مرد نیز، زبانزد مردمان آن روزگار بوده و به احترام او و علاقهای که مردم به وی داشتند، محله فعلی سید خندان را نامگذاری کردهاند. نام واقعی این پیرمرد خندهرو «سید جعفر شاه صاحب» معرفی میشود که اهل جاسب بود، ولی برای تحصیل علوم حوزوی به تهران آمد و در محدوده سیدخندان فعلی ساکن شد.
سید در این منطقه که آن روزها زمین بایر کم نداشت. برای کسب روزی حلال، به کشاورزی و دامداری روی آورده و به واسطه حضور و تلاش او، برکت و آبادانی به این زمینها هدیه میشود. سید جعفر که به خیرخواهی و مردمداری معروف بود، اهالی نیز او را امین خود میدانستند و بسیار به وی ارادت داشتند. میگویند همیشه شکلات یا آجیلی هم همراه خود داشته تا به بزرگترها تقدیم یا کام کودکان را شیرین کند. این یکی از راههایی بود که سیدخندان برای خوشحالی مردمان اطرافش انتخاب کرده بود.
نقل است که سید جعفر، بهترین میوههای باغش را میچید و در سبدی تقدیم نیازمندان میکرد، با کوزهای پر از آب و مقداری نان و پنیر و خرمای ساده به استقبال کاروانهای مسافران خسته راه میرفت و خانوادههایی که در کاروان بودند را برای استراحت به باغ خود دعوت میکرد.
ظاهرا در آن روزها این منطقه، بیابانی بیش نبوده و تقریبا میتوان گفت تنها باغ سید جعفر در آن وجود داشت که بالاتر از پل سیدخندان و در کنار زمین مسجد قرار داشت. با این حال، سید با تلاش خود توانست زمینهای خشک اطراف را نیز آباد و سرسبزی را به این محدوده هدیه کند. ازاینرو، نامش برای همیشه بر منطقه سیدخندان ماند و جاودانه شد. سید جعفر به گواه نوهاش در ۵۶ سالگی به زادگاه خود جاسب برگشت و در همان جا دار فانی را وداع گفت و به خاک سپرده شد.
محله پل چوبی
محله پل چوبی امروزه در مرکز شهر تهران و در تقاطع خیابانهای انقلاب و سپاه قرار دارد. در تهران قدیم دروازههایی در اطراف شهر و با هدف دفاع از اقلیم، بنا شده بود که دروازه شمیران یکی از آنها به شمار میرفت. اطراف این دروازه، خندقهایی پر از آب ساخته بودند و برای عبور از آن، از پلی چوبی استفاده میکردند.
این خندقها گرداگرد شهر کشیده شده، ولی بخشی از آن نیز در میان شهر تهران و محدوده کاخ عشرتآباد (در میدان سپاه کنونی) قرار گرفت. ناصرالدین شاه دستور میدهد که این بخش بیرون از دروازه را با پلی چوبی به کاخ متصل کنند که رفت و آمد آسانتر شود. امروزه از آن دروازه و خندق پر آب و پل چوبی اثری باقی نمانده است؛ اما هنوز مردمان پایتخت این بخش شهر را با عنوان پل چوبی میشناسند.
خیابان لالهزار تقاطع استانبول؛ منبع عکس: پینترست
محله یوسف آباد
یوسف آباد از قدیمیترین و محبوبترین مناطق مرکزی تهران است که نامش را از «میرزا یوسف آشتیانی» ملقب به مستوفیالممالک (از رجال دوران قاجار ) گرفته است. این محله در تهران زمان ناصری، روستایی در تملک میرزا یوسف مستوفیالممالک بوده، با باغها و قناتهای بسیار و روی یکی از تپههای شمالی شهر قرار داشت. پس از مرگ میرزا یوسف نیز مالکیت روستا به پسرش «میرزا حسن مستوفیالممالک» میرسد که وی بهدلیل مهاجرت روستا را میفروشد. روستا دو مرتبه دیگر نیز فروخته شده و در نهایت به تصاحب دولت درمیآید؛ اما نام میرزا یوسف برای همیشه بر این محله باقی میماند.
نظریه دیگری نیز در این رابطه موجود است که میگویند اراضی یوسفآباد آن روزگار، با محله کنونی یوسفآباد ارتباطی از لحاظ جغرافیایی و وجه تسمیه نداشته و تنها شباهتی اسمی میان این دو وجود دارد. این وجه تسمیه بر اساس اسناد موجود، بیشتر به چهارراه یوسفآباد (تقاطع خیابانهای حافظ و نادری) مربوط میشود؛ چنانچه در کتاب طهران قدیم اثر «نصرالله حدادی» تهرانشناس و پژوهشگر معاصر آمده :
میرزایوسف مستوفیالممالک، اراضی بالادست محله سنگلج را تا فاصله بالای آب کرج در تیول خود داشت. او بخشی از آن را به پسرش «حسن مستوفیالممالک» بخشید و باغ حسنآباد، واقع در همین حوالی میدان حسنآباد ساخته شد. در بالادست میدان، یوسف آباد شکل گرفت و در انتها به محله بهجتآباد که اقلیت ارامنه در آن زندگی میکردند، ختم میشد که تماما جزو مایملک میرزا یوسف مستوفی الممالک بود.
محله هفتچنار
هفتچنار از قدیمیترین و معروفترین محلات مرکزی پایتخت است که به نام هفت درخت چناری نامگذاری شده که روزگاری در این محل نفس میکشیدند. این چنارها که از آب قنات سیراب میشدند، برای مردم بسیار مقدس بودند تا جاییکه، سقاخانهای در دل دیوار و در مجاورت این درختان چنار تنومند ساخته و برای آرزوهایشان، شمع روشن میکردند.
بعدها قنات را پوشاندند و چهار درخت بر اثر آفات از میان رفت و از میان سه درخت باقیمانده نیز، یکی از آنها در سالهای اخیر و بر اثر طوفان جان باخت. حال تنها دو چنار کهنسال باقیمانده و محلهای که نام هفتچنار را همچنان یدک میکشد. «محمدتقی مصطفوی» باستانشناس فقید ایرانی درباره چنار معروف محله هفتچنار چنین میگفت:
زیارتگاهی که در قریه بریانک وجود دارد، بقعه و مرقد نیست، بلکه هفت درخت چنار است که بهجای تنه اصلی چنار کهنسالی از یک ریشه و پایین همان تنه درخت روییده، مستقیما بالا رفته است و حقیقتا شایستگی توجه و حرمت کامل دارد. این هفت چنار در کنار باغی که در سمت جنوب کارخانه جوراببافی واقع شده است، نزدیک دیوار و مشرف به خیابان غربی باغ کارخانه قرار دارد و مردم سادهدل و خوشعقیده بر دیوار گلی مجاور درخت، طاقچه کوچکی کندهاند و به افروختن شمع و عرض نیاز میپردازند.
وجه تسمیه محلات غرب و شرق تهران
محله تهرانپارس در دهه ۴۰ خورشیدی؛ منبع عکس: پینترست
محله تهرانپارس
محله کنونی تهرانپارس پیش از تقسیم اراضی، شامل چندین روستا و آبادی چون حسین آباد، مهدیآباد و مجیدآباد میشد. مهدی آباد پیش از دهه ۳۰ خورشیدی از بین رفت؛ اما مجیدآباد هنوز نیز نام محلی در شرق تهران باقی مانده و ازاینرو، برخی نام قدیم تهرانپارس را مجیدآباد ذکر میکنند.
میگویند در عهد ناصری، شخصی به نام «میرزا محمدخان ابری حاجبالدوله» این منطقه را به نام پسر خود «مجیدخان» نامگذاری کرد که در جوانی درگذشت. در دوران پهلوی اول اراضی مجیدآباد به «امیر مفخم بختیار» یکی از سران ایل بختیار و پدر «ابوالقاسم بختیار» واگذار شد.
سال ۱۳۱۰ خورشیدی، یکی از سرمایهداران زرتشتی به نام «هرمز آرش» که «ارباب هرمز» خوانده میشد، این اراضی را با وسعتی بالغ بر ۳۶ میلیون متر مربع، از خانواده «ابوالقاسم خان بختیار» خریداری و وقف کرد و در واقع سنگ بنای آبادانی تهرانپارس را گذاشت. پس از آن بود که محلهای مدرن به دست فرانسویان طراحی شد و در ابتدا «تهران پاریس» نام گرفت و ظاهرا بعدها به تهرانپارس تغییر کرد. خرده محلههای تهرانپارس نیز هریک وجه تسمیهای جداگانه دارند.
محله شهرک غرب
شهرک غرب محلهای در غرب تهران است که در گذشته محل سکونت بسیاری از اتباع خارجی بود. ساخت مجتمعهای مسکونی این منطقه بی شباهت به مجتمعهای مسکونی آمریکایی نیست و گفته میشود با طراحی و معماری مهندسان آمریکایی شکل گرفته و از این جهت به این نام (شهرک غرب) شهرت پیدا کرد.
محله گیشا
گیشا یکی از معروفترین و سرزندهترین محلات غرب تهران و از جمله نخستین محلههای مدرن پایتخت محسوب میشود. این منطقه در گذشته به ارتش تعلق داشت و از آن بهعنوان میدان تیر استفاده میکردند. پس از آن، دو فرد با نامهای «کیخسرو» و «شاپوریان» (برخی کینژاد و شاپوری عنوان میکنند) با شراکت هم، این منطقه را از ارتش خریداری کرده و با تقسیم محل، آن را به فروش گذاشتند. وجه تسمیه محله گیشا نیز از ترکیب اول اسم این دو نفر پدید آمده و در ابتدا «کیشا» و در گذر زمان به «گیشا» تغییر پیدا کرد.
محله مجیدیه
مجیدیه از محلات قدیمی در شرق تهران و یکی از اصلیترین مناطق ارمنینشین پایتخت است که در ابتدا بیابانی بیش نبود. محلهای که میگویند نامش را وامدار «عبدالمجید بختیار» یا«مجیدخان بختیار» از خوانین ایل بختیاری است که در این منطقه سکونت داشت؛ اما «محمدعلی جمالزاده» در کتاب «گنج شایگان» وجه تسمیه محله مجیدیه را چنین معرفی میکند:
محله مجیدیه را «عبدالمجید میرزا عینالدوله»، صدراعظم محمدعلی شاه، آباد کرد و به همین دلیل به «مجیدیه» معروف شده است.
محله ستارخان
محله ستارخان از قدیمیترین و پویاترین محلههای غرب تهران است که نامش را از ستارخان سردار بزرگ مشروطه دارد. نام این منطقه پیش از انقلاب تاج بوده و پس از آن، به پاس مجاهدتهای سردار ملی ایران و خطه آذربایجان، به «ستارخان» تغییر پیدا کرد.
وجه تسمیه محلات جنوب تهران
منبع عکس: خبرگزاری تسنیم- عکاس: محمد حسن ظریفمنش
محله جوادیه
جوادیه از قدیمیترین و شناخته شدهترین محلههای جنوب تهران است که در جنوب غربی میدان راهاهن قرار گرفته و قدمتی در حدود ۷۰ سال دارد. در ابتدا این محل را بهدلیل ساکنان اولیه و ترک زبان آن «ترک آباد» مینامیدند و هنوز هم بسیاری از ساکنان این محله از اهالی آذربایجان و اردبیل و زنجان هستند.
بخش بزرگی از زمینهای این قسمت از پایتخت، به فردی با عنوان « جواد فردانش» تعلق داشت که اهالی محل او را به «جواد آقا بزرگ» ملقب کرده و این منطقه را از دهه ۳۰ خورشیدی، جوادیه میگفتند. آقای فردانش بهعنوان وارث زمینهای کشاورزی این منطقه، در روزهای فقر و مصیبت پس از جنگ جهانی دوم، اراضی که در اختیار داشت را با قیمت بسیار پایین و قسطی، بین کارگران راهآهن، کشتارگاه و کارخانه قند تقسیم کرد. الباقی اموالش را نیز صرف آبادانی این منطقه و ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه میکند و نامش برای همیشه به نیکی بر این مکان از شهر ماندگار میشود. مسجد جامع فردانش جوادیه نیز توسط ایشان در این محله بنیان نهاده شد.
وجه تسمیه دیگری نیز وجود دارد که میگوید شخصی به نام «حاجی میرزا سید زینالعابدین» امام جمعه ظهیرالاسلام به نام پسر دومش «حاجی میرزا سیدجواد ظهیرالاسلام» این محله را نامگذاری کرد.
محله منیریه
منطقه منیریه در جنوب خیابان ولیعصر قرار گرفته و در زمان قاجار، از محلههای اعیاننشین تهران به حساب میآمد. وجه تسمیه محله منیریه را به زنی به نام «منیرالسلطان» یا «منیرالسلطنه» نسبت میدهند که همسر ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایب السلطنه بود و در عمارت و باغ مجلل منیریه سکونت داشت. این باغ کل منطقه منیریه فعلی، خیابان ولیعصر کنونی، خیابان سپه و دانشگاه افسری را شامل میشد.
محله امیریه
امیریه از دیگر مناطق اعیاننشین زمان قاجار بود که در همسایگی منیریه واقع شده و از بزگترین تفرجگاههای مردم دارالخلافه به حساب میآمد. وسعت امیریه در آن روزگار از میدان توپخانه تا باغ شاه (میدان حر کنونی) را شامل میشد و نام این محله منتسب به کامران میرزا پسر سوم ناصرالدین شاه است.
کامران میرزا پسر محبوب و نایبالسلطنه ناصرالدین شاه، ابتدا به حکومت تهران رسید و بعد منصب وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا را گرفت. از این جهت به فهرست القاب وی «امیرکبیر» را نیز افزودند و او نیز عمارت مجللی که در باغهای این منطقه داشت را امیریه نام گذاشت. باغهای امیریه در گذر زمان از بین رفت و محله کوچکتر شد؛ اما نام امیریه بر این منطقه از جنوب غرب تهران باقی ماند.
محله قدیمی مولوی در سال ۱۳۴۰ خورشیدی؛ منبع عکس: نقشه ادبی ایران
محله نازی آباد
در برخی منابع به اشتباه آمده که نازی آباد (نازآباد) مقر حزب آلمان نازی در تهران بود؛ اما این محله قدیمی پایتخت، نامش را از یک پرنده کوچک موسوم به نازی (الیکائی) گرفته است. نازی را کوچکترین پرنده موجود در ایران میدانند و گفته میشود که ظاهرا این منطقه (نازی آباد) زیستگاه مناسبی برای اینگونه جانوری به شمار میرفت.
محله افسریه
افسریه از مناطق جنوب شرقی تهران است که نامش را از مالک اولیه خود دارد. شخصی به نام «افسر الملوک» دختر وثوق الدوله (نخست وزیر ناصرالدین شاه)، مالک اولیه اراضی افسریه بود که سالها پیش از این، زمینهای خود را در قطعات ۱۲۰ متر مربعی به افراد کمبضاعت با قیمت بسیار کم، واگذار کرد و نام این محله تا به امروز افسریه باقی ماند.
محله مهرآباد
محله مهرآباد که اکنون به فرودگاهش معروف است، در واقع مهریه یک بانوی قجری به حساب میآمد. این محله قدیمی پایتخت، با قدمتی بیش از یک قرن، روزگاری روستایی کوچک با زمینهای آباد در مسیر رودخانه کن و بخشی از مایملک «حاج میرزا آقاسی» محسوب میشد. میرزا آقاسی این زمینها را که «حسینآباد» مینامیدند، به محمدشاه قاجار هدیه کرد و سپس به مالکیت دوستعلی خان معیرالممالک (معیر الممالک چهارم و سپس نظامالدوله) درآمد.
او نیز این اراضی و باغها را مهریه عروسش «فاطمه خانم عصمتالدوله» قرار داد که دختر ناصرالدین شاه و مادر «نظامالدوله معیرالممالک» از درباریان زمان ناصری بود. عمارت عصمتالدوله که به عمارت ۵۴ ستونی معروف بود، در میانه باغهای مهرآباد قرار داشت و این مهریه گرانبها، وجه تسمیه این مکان شده و نام مهرآباد بر آن میگذارند. گفته میشود که بهدلیل لقب نظامالدوله، این روستا به نظامآباد نیز شهرت داشت.
سخن از همه محلهها و مناطق قدیمی و معروف تهران، در یک مجال کوتاه میسر نیست. در این نوشتار تنها به وجه تسمیه برخی از مشهورترین محلات پایتخت پرداخته شد و تکمیل این فهرست بلندبالا، نیازمند همراهی شما کاربران عزیز است. لطفا نظرات و اطلاعات ارزشمندتان را درباره وجه تسمیه محلاتی که در آن سکونت دارید یا در باب آن مطلع هستید، با ما و سایر کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
منبع عکس کاور: پینترست
پرسشهای متداول
چهار محله اصلی تهران کدام بود؟
روزگاری تنها چهار محله سنگلج، اودلاجان (عودلاجان)، بازار و چالهمیدان همه هویت این شهر را تشکیل میدادند.
طهران درست یا تهران؟
به گواه بسیاری، کلمه «طهران» شکل عربی «تهران» است که واژهای فارسی است و پیش از اسلام وجود داشته و مولفان عرب آن را با طا نوشته و ضبط کرده و رواج دادهاند
وجه تسمیه تهران چیست؟
نظرهای مختلفی در خصوص وجه تسمیه تهران مطرح است که از جمله آن میتوان بهمعنای شهری امن در زیر زمین،ته دامنه کوه، جای گرم و مکان گرمسیر و منسوب به سیاره تیر یا عطارد اشاره کرد.
وجه تسمیه محله نازی آباد چیست؟
این محله قدیمی پایتخت نامش را از یک پرنده کوچک موسوم به نازی (الیکائی) گرفته است. نازی را کوچکترین پرنده موجود در ایران میدانند و گفته میشود که ظاهرا این منطقه (نازی آباد) زیستگاه مناسبی برای اینگونه جانوری به شمار میرفت.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰