به گزارش هوشمند نیوز کوروش احمدی دیپلمات بازنشسته در گفت و گویی در خصوص بررسی آینده خاورمیانه و رقابت های دموکرات ها و جمهوری خواهان گفت: دولت بایدن از بعد شروع جنگ غزه و حتی قبل از آن و به دلایل عدیده، بهویژه در حالیکه مذاکراتی برای تبادل گروگانها و آتش بس در پاریس در جریان است، خواستار گسترش جنگ در منطقه نبوده و همچنان نیست.
کاخ سفید در جستجوی نوعی از پاسخ است که از یک سو موجب گسترش جنگ و الزام ایران به پاسخگویی در سطح گسترده نشود و از سوی دیگر حداقلی از بازدارندگی را برای نیروهای آمریکایی در منطقه تامین کند و مانع ادامه حمله به نیروهای آمریکایی در منطقه شود.
مشروح گفتگوی احمدی با امتداد را در ادامه می خوانید:
حمله به پایگاه امریکایی در مرز اردن و سوریه، احتمال شدت گرفتن تحولات و تنشها در منطقه را زیاد کردهاست. آنقدر که شاید تا زمان انتشار این مصاحبه هم با تحولی جدید مواجه شویم. شما فکر میکنید امریکا در مقابل این حمله چه اقدامی در کوتاه مدت خواهد داشت یا چه برنامه درازمدتی خواهد داشت؟
بایدن بلافاصله بعد از انتشار خبر این واقعه صحبت از دادن پاسخ کرد. شرایط به گونهای است که نوعی از پاسخ توسط آمریکا مفروض تلقی شده و از یکشنبه تاکنون بحث در مورد چگونگی پاسخ است. پیش فرض دیگر این است که دولت بایدن از بعد شروع جنگ غزه و حتی قبل از آن و به دلایل عدیده، بهویژه در حالیکه مذاکراتی برای تبادل گروگانها و آتش بس در پاریس در جریان است، خواستار گسترش جنگ در منطقه نبوده و همچنان نیست. با توجه به این دو پیش فرض و اینکه گفته شده که بایدن خواستار ارائه طیفی از گزینههای نظامی از وزارت دفاع شده، اکنون تمرکز بر این سوال است که پاسخ آمریکا در کوتاه مدت به چه صورتی میتواند باشد. ظاهرا بر مبنای همین دو پیش فرض، کاخ سفید در جستجوی نوعی از پاسخ است که از یک سو موجب گسترش جنگ و الزام ایران به پاسخگویی در سطح گسترده نشود و از سوی دیگر حداقلی از بازدارندگی را برای نیروهای آمریکایی در منطقه تامین کند و مانع ادامه حمله به نیروهای آمریکایی در منطقه شود. به یاد داریم که بعد از اقدام آمریکا به ترور سردار سلیمانی، ایران به شکلی حساب شده و گویا هماهنگ شده به پایگاه آمریکایی الاسد در عراق حمله موشکی کرد و چون در جریان آن حمله سرباز آمریکایی کشته نشد، آمریکا نیز به آن حمله پاسخ نداد. این یک نمونه از اقدامی حساب شده است که بعد از آن هم پاسخی داده شده و از گسترش جنگ و درگیری در جنگی تمام عیار اجتناب شد. این خبر که گویا کتائب حزب الله که پشت حمله شنبه تصور میشود، اعلام کرده که عملیاتش علیه آمریکا را به حال تعلیق درآورده، ممکن است گامی در جهت تسهیل یک جواب حساب شده و بدون عوارض گسترده باشد. اینکه پاسخ آمریکا در دراز مدت چگونه خواهد بود، بستگی به این دارد که پاسخ کوتاه مدت چه شکلی خواهد داشت و واکنش به آن چه خواهد بود. اما این احتمال وجود دارد که دولت آمریکا به نوعی امکان تنگ کردن حلقه تحریمها علیه ایران را مورد بررسی قرار دهد.
وضعیت امروز خاورمیانه به نوعی به همه سیاستهای مداخلهگرایانه دولتها و کشورهای دیگر گره خورده است که بحث گستردهای در پشت خود دارد. اما آیا گریزی از این وضعیت در منطقهای که ما زیست میکنیم وجود دارد؟ یا دورنما را با ادامه همین وضعیت میبینید؟
متاسفانه فعلا افق روشنی مشهود نیست. مادام که حقوق مردم فلسطین به رسمیت شناخته نشده و گامهای جدی برای تاسیس یک دولت مستقل فلسطینی برداشته نشده، این مسئله به عنوان یک عامل بسیار مهم تنشزا تاثیر شدیدی بر روندهای منطقهای خواهد داشت. البته اینکه برخی از جوامع و کشورهای غربی به نحو فزایندهای به ضرورت احقاق حقوق مردم فلسطین توجه کرده اند، ایجاد امیدواری کرده است. اینکه وزیر خارجه انگلیس به تازگی از بررسی شناسایی کشور فلسطین سخن گفته در این رابطه قابل توجه است. در آمریکا نیز طیف رو به گسترشی از مردم بهویژه جناح چپ حزب دمکرات از سیاست های یکجانبه و کوته بینانه دولت آمریکا در حمایت از اسرائیل انتقاد می کنند. این احتمال اکنون بیشتر از گذشته وجود دارد که با تخفیف یا خاتمه بحران غزه تلاشهای جدیدی برای حل ریشهای بحران فلسطین شروع شود. اگر چنین شود و توفیقی در این رابطه حاصل شود، یک فاکتور بسیار مهم که دهها سال است موجب بحران در منطقه بوده از میان برداشته خواهد شد. البته راست افراطی در اسرائیل مانع بزرگ بر سر این راه خواهد بود که باید دید آیا غرب و بهویژه آمریکا اراده لازم برای نشان دادن قاطعیت لازم در برابر آن را خواهد داشت یا خیر. البته روشن است که مشکلات خاورمیانه منحصر به مشکل فلسطین نیست. مشکل بزرگتر منطقه وجود دولت هایی است که به حکومت قانون تن نمی دهند و برای حفظ موقعیت و قدرت خود به تنش آفرینی در داخل و خارج به عنوان یکی از ابزارهای حفظ قدرت می نگرند. این درحالی است که بقیه مناطق جهان حتی آفریقا از این نقطه نظر پیشرفت های خوبی داشته اند اما خاورمیانه از این نظر هنوز راه دراز و پر دست اندازی را پیش رو دارد.
انتخابات امریکا چقدر در این وضعیت تاثیرگذار است؟ به نظر میرسد اتخاذ هر سیاستی از سوی دموکراتها میتواند سبد رای آنها را خالی یا سبد رای جمهوریخواهان را پر کند؟
در مجموع می دانیم که سیاست خارجی تاثیر عمده ای بر انتخابات در آمریکا ندارد مگر اینکه یک بحران بزرگ در سیاست خارجی بروز کرده باشد. اما در حد محدود، مبارزات انتخاباتی جاری از چند جهت در نوع واکنش دولت بایدن تاثیرگذار است. نخست اینکه حزب جمهوریخواه به حادثه ای که موجب کشته شدن سه سرباز آمریکایی شده به عنوان یک فرصت بادآورده برای حمله به بایدن و مقصر وانمود کردن آن در طیفی از حمله ها به مواضع نیروهایی آمریکایی طی ماههای گذشته استفاده کرده است. از این نظر دولت بایدن تحت فشار است که پاسخی بدهد و بکوشد تا نوعی از بازداندگی را ایجاد کند وگر نه در مباحث داخلی با مشکل مواجه خواهد شد. دوم اینکه اگر واکنش به گونه ای باشد که به جنگی گسترده در منطقه منجر شود، به موقعیت دولت بایدن در انتخابات لطمه خواهد خورد. چرا که اولا مردم آمریکا بعد از ۲۰ و چند سال از جنگ خسته شده و طالب جنگ دیگری در منطقه نیستند. ثانیا جنگ گسترده می تواند موجب افزایش قیمت نفت و قیمت بنزین در آمریکا شود که عامل منفی مهمی برای رئیس جمهور در قدرت است. می دانیم که قیمت نفت طی ۴ ماه گذشته و علی رغم جنگ غزه و بحران در دریای سرخ و برخوردهای پراکنده بین شبه نظامیان و نیروهای آمریکایی تقریبا ثابت بوده و رشدی نداشته است. اما جنگی در خلیج فارس از نوعی دیگر است و حتما بر قیمت نفت تاثیر جدی خواهد داشت. ثالثا پاسخ آمریکا به واقعه شنبه گذشته از نظر تاثیری که بر جنگ غزه خواهد داشت مهم است. این موضوعی است که مورد توجه طیف هایی در آمریکا قرار دارد و انتظار دارند که بایدن به حل مشکل کمک کند. جناح چپ حزب دمکرات و بهویژه اقشار جوان در آمریکا از سیاست یک جانبه آمریکا در حمایت از اسرائیل ناخشنودند و اگر سیاست بایدن طوری باشد که به برقراری آتش بس در غزه و حرکت به سمت راه حلی واقعی برای مسئله فلسطین کمک نکند، این اقشار ممکن است در اعتراض به بایدن از شرکت در انتخابات خودداری کنند که در یک انتخابات با آراء بسیار نزدیک دو رقیب می تواند برای بایدن بسیار خسارت بار باشد. لذا امید بایدن و دمکرات ها این است که از طریق سیاستی حساب شده بتوانند هم نوعی پاسخ به واقعه روز شنبه بدهند و هم مانع تشدید بحران در منطقه شوند.
برخی کارشناسان در تحلیلهایشان به این نکته اشاره کردهاند که بنیامین نتانیاهو، سعی خواهد کرد تنش موجود در منطقه را تا تاثیر گذاری آن بر آرای جمهوریخواهان ادامه دهد. این امر از لحاظ لجستیک و عملی چقدر شدنی است؟
فاکتورهای متعددی بر تصمیمات نتانیاهو و جریان راست افراطی در اسرائیل تاثیر دارد. برای این جریان نیز مسائل داخلی در اولویت است. پیشرفتی در جهت تحقق سه هدفی که این جریان اعلام کرده یعنی نابودی حماس و آزادی گروگانها و رفع خطر از ناحیه غزه حاصل نشده و عمده مسائل مربوطه در همین ده ماهی که تا انتخابات آمریکا باقی است باید حل و فصل شود که حفظ حمایت دولت بایدن از اسرائیل برای آنها حیاتی است. بعلاوه، نتانیاهو می داند که نباید کاری بکند که به منزله دخالت در انتخابات آمریکا تلقی شود. این بسیار امر خطیری برای اسرائیل و لابی آن در آمریکا است که همیشه تلاش داشتهاند حمایت هر دو حزب از خود را تامین کنند. البته روشن است که روابط بسیار سردی بین نتانیاهو و بایدن وجود دارد به نحوی که او هنوز بعد از بیش از سه سال برای دیدار به کاخ سفید دعوت نشده است. این در حالی است که رابطه بین ترامپ و جریان راست اسرائیل در حد اعلا بود. لذا اگرچه راست اسرائیل قطعا طالب پیروزی ترامپ است، اما دستش چندان برای اقدام عملی عمده ای در این رابطه باز نیست.
اگر دونالد ترامپ به ریاست جمهوری در امریکا برگردد فکر میکنید چه نسخهای برای منطقه بپیچد و اگر بایدن دوباره رای بیاورد باید منتظر چه چیزی باشیم؟ (البته شاید پاسخ به این سوال کمی زود باشد)
تکلیف ترامپ روشن است. او همان به اصطلاح “معامله قرن” را مبنای کار خود قرار خواهد داد و بر آن اساس پیگیر ایده دو دولت و تشکیل دولت مستقل فلسطینی نخواهد بود. اساسا پایگاه رای ترامپ در آمریکا بسیار راست گرا و بسیار طرفدار اسرائیل است و تقریبا بدون هر گونه محدودیتی در خدمت جریان راست گرا در اسرائیل خواهد بود. این در حالی است که در حزب دمکرات یک طیف چپ گرای ذی نفوذ وجود دارد که منتقد سیاست یکجانبه آمریکا در ارتباط با اسرائیل است و دلیلی برای حمایت بی قید و شرط از اسرائیل نمی بیند. این طیف مصرا خواستار کمک آمریکا به تشکیل دولت مستقل فلسطینی به عنوان تنها راه حل اساسی برای مسئله اسرائیل – فلسطین و دیگر مسائل خاورمیانه است. یک نمونه از این سیاست را در سخنان برنی سندرز در مبارزات انتخاباتی اش و نیز پس از آن دیده ایم. بهعلاوه، در بین پایگاه رای حزب دمکرات طیفهای مختلفی شامل اقلیتهای نژادی و مذهبی و قومی مانند عربهای آمریکایی نیز وجود دارند که رهبران حزب نمیتوانند نسبت به نظرات آنها بی تفاوت باشند. مهمتر از همه جوانان و مراکز دانشگاهی در آمریکا است که به نحوی فزاینده متمایل به انتقاد از سیاستهای راستگرایانه و ضدانسانی و ضد حقوق بشری طیف حاکم در اسرائیل است. این طیف و تاثیرپذیری حزب و رئیس جمهور دمکرات طی ده ماه آینده میتواند اثرات محدودی در تعدیل سیاست کاخ سفید داشته باشد.
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰