زاوش محمدی: پس از تشکیل وزارت ورزش و جوانان، این حوزه همواره چالشهای مختلفی را داشته و به عقیده ورزشیها، هیچکدام از صاحبان کرسی وزارت ورزش در اندازه این حوزه نبوده و نتوانستهاند کاری از پیش ببرند. مشکلات مختلف برجای مانده از چند دوره اخیر و شدت گرفتن آنها در دوران مسعود سلطانیفر، باعث شد ورزش ایران با معضلات ریز و درشتی مواجه شود و پس از روی کار آمدن سید حمید سجادی، خیلیها معتقدند که او باید تمام قوایش را به کار بگیرد تا چرخهای زنگزده ورزش را به گردش در آورد. مشکلات مهم اعم از مباحث مالی فدراسیونها، عدم وجود سیستم استعدادیابی در ورزش، معطوف شدن تمام توجهها به فوتبال و البته چالش همیشگی خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس، بخشی از مشکلاتی است که در کنار چندین و چند نکته مهم دیگر، می تواند یک دوره بسیار شلوغ و سنگین را برای قهرمان اسبق دوومیدانی کشورمان رقم بزند که حمید سجادی باید بتواند از پس آنها بر بیاید وگرنه نمودار ورزش ایران عملا به سمت ورشکستگی میل میکند. به همین بهانه با امیررضا واعظ آشتیانی، از مدیران موفق حوزه ورزش و مدیرعامل اسبق استقلال تهران به بررسی چالشهای پیشروی وزیر تازهنفس ورزش پرداختیم.
پیش از آنکه درباره وزیر جدید ورزش و جوانان و مشکلات پیشروی او صحبت کنیم، ابتدا نگاهی گذرا داشته باشید به وزرای ورزش در دولتهای قبل؛ آیا این افراد توانستند آنطور که باید قطار ورزش را در ریل موفقیت قرار دهند؟
متاسفانه دولت یازدهم و دوازدهم در عرصههای مختلف از جمله ورزش، به گونهای عمل کرد که چالشهای مختلفی را در کشور ایجاد کرد. چون فردی مسئولیت ورزش را بر عهده داشت که به همراه تیمش نه تنها نتوانستند قدم رو به جلویی بردارند، بلکه مشکلات مضاعفی هم ایجاد کردند. در دولت یازدهم آقای گودرزی که خود فردی ورزشی و دارای تحصیلات مرتبط با ورزش و استاد دانشگاه بود روی کار آمد. سالیان سال ورزشیها مدعی بودند که فردی ورزشی باید در راس کار باشد که ایشان سر کار آمد و عملکرد ایشان را دیدیم که یک کلاف سردرگم در ورزش ایجاد کرد. این فضا به آقای سلطانی فر سپرده شد که میتوان گفت ورزش را به چالش کشید و در حوزه فوتبال هم خود را در مظان اتهام قرار داد. هرچند من علیرغم انتقاداتم به ایشان، این سخن که ایشان صرفا پرسپولیس را حمایت میکند را قبول نداشتم. چون از نظر مدیریتی در حوزه مسئولیت یک وزیر فرقی نمیکند چه تیمی روی کار باشد. مهم عملکرد مثبت در مجموع است اما ایشان و نزدیکانش به نحوی عمل کردند که این شائبه در اذهان به وجود آمد. دلیل آن هم این بود که ایشان نگاهی ویژه به فوتبال داشت اما یک وزیر موفق کسی است که به رشتههای مختلف نگاهی یکسان داشته باشد. ضمن اینکه چون در سراسر جهان، فوتبال اهمیت خاصی در بین ورزشها دارد، باید نگاه مسئول این حوزه بیانگر این باشد که این ورزش از جنبههای مختلف ورزشی، سیاسی و اقتصادی حائز اهمیت است نه اینکه کل ورزش کشور معطوف به فوتبال شود و ایشان هم متهم به وزیر فوتبالی. من همیشه معتقدم وزیر موفق کسی است که تمام ورزش ها را رصد کند و سعی کند با توجه به پتانسیل هر رشته، با نگاهی منصفانه به آنها بپردازد.
به این ترتیب باید وزیر جدید یک راه و روش کاملا متفاوت را در پیش بگیرد و با مسیری جدید کارش را جلو ببرد؟
اگر قرار باشد وزیر جدید ورزش، با روش مشابه نفرات قبل از خود ورزش، فوتبال و حوزه جوانان بپردزاد، نشان میدهد که این فرد آگاهی همه جانبهای از حوزه ورزش و جوانان ندارد. بنابراین اولین چالشی که باید از ورود به آن بپرهیزد، نگاه خاص و مستقیم به فوتبال است که بسیار مهم و زمینهساز اعتماد سازی نسبت به وزیر ورزش میشود.
یکی از بخشهای مهمی که سالهاست در ورزش ما نادیده گرفته شده، حوزه ورزش همگانی است؛ در این خصوص چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟ اساسا میتوان امیدی به رونق این حوزه و شکوفایی آن داشت؟
حوزه ورزش همگانی نکتهای است که همواره تمام وزرا و روسای سابق سازمان تربیت بدنی مطرح میکردند و هیچکدام هم به آن دست نیافتند و هنوزهم سازماندهی نشده. این حوزه هنوز به جایگاهی نرسیده که ما بتوانیم از آن استفاده مفید داشته باشیم. ورزش همگانی مزیتهای فراوانی دارد که برخی هنوز به این مزایا پی نبردهاند و فقط گاهی شعارهایی درباره آن میدهند. حداقل مزیت آن، این است که ورزش همگانی، سرانه هزینه دولت در حوزه درمان را کاهش میدهد و از نظر اقتصادی چنین منفعتی دارد. در سبد اقتصادی خانوارها، هزینههایی که قرار است صرف بخش درمان و دارو شود کاهش یافته و در بخشهای بهتری هزینه میشود. همچنین ورزش همگانی باعث میشود سرمایه گذارها به حضور در بخش ورزش علاقهمند شوند. بخشهای مهم دیگری هم در این حوزه وجود دارد از بحث استعداد یابی و تولید قهرمان تا سلامت جامعه و… که همگی موضوعاتی هستند که بارها تکرار شده و بر آن واقفیم. بر این اساس ورزش همگانی بسیار حائز اهمیت است و ما اگر همچون کشورهای سازمان یافته به این حوزه نگاه کنیم، از آن ها یک الگو بگیریم و آن را بومیسازی و اجرا کنیم، قطعا سلامتی جامعه بالا میرود، و این بخش روی بخش های دیگری همچون آموزش و پرورش هم اثرگذار است.
شما به شعارهای وزرا و روسای سابق اشاره کردید، یکی از معضلات مهم این حوزه عدم پاسخگویی مدیران نسبت به عملکرد خود و شعارهایی است که دادهاند، با توجه به فضای حاکم بر ورزش، این موضوع تا چه اندازه میتواند مهم باشد؟
پاسخگویی و شفافیت از نکات مهمی است که وزیر ورزش باید به آن اهتمام داشته باشد تا این فضای بی اعتمادی در ورزش التیام پیدا کند چون از این حیث فضای خوبی حاکم نیست.. شفاف سازی موضوع بسیار مهمی است و در کنار آن پاسخگویی وارائه برنامه و گزارش از فاکتورهای مهمی است که شخص وزیر حتما باید آن را مورد نظر داشته باشد.
از این موضوعات که بگذریم، امروزه هرکسی که کوچکترین شناختی از ورزش داشته باشد، میداند که ورزش موفق محصول اقتصاد موفق است و تا وقتی این اقتصاد موفق در ورزش شکل نگیرد، در بر همان پاشنه قدیم میچرخد، وزیر ورزش تا چه اندازه میتواند این موضوع را عملی کند و اقتصاد ورزش را سامان دهد؟
اقتصادی کردن ورزش یکی از اصلیترین کارهایی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. باید بپذیریم که دست کل ورزش کشور در جیب دولت است. در واقع بخش خصوصی حضور ناچیزی در ورزش دارد. پس باید ورزش به سمت خودکفایی و درآمد زایی حرکت کند تا به این شکل در تولید ناخالص داخلی هم نقشی اساسی ایفا کند. از این رو اقتصاد ورزش بسیار برای کشور ما مفید است و واقعیتی انکار ناپذیر است که متاسفانه به دلیل جهل مدیریتی و عدم آگاهی، خود را از این نعمت محروم کردهایم. در حالی که از پهنه اقتصاد ورزش میتوان اشتغال زایی کرد، تولید در عرصه کالای ورزشی را افزایش داد و موضوعاتی همچون برند سازی و… را هم به خوبی شکوفا ساخت.
چندی پیش در مقالهای خواندم که پس از بانکداری و بیمه، ورزش سومین صنعت پولساز جهان است که حتی به تنهایی میتواند اقتصاد یک کشور را هم بالا بکشد، تا چه اندازه با این گزاره موافق هستید؟
امروزه بالغ بر ۷۵۰میلیارد یورو گردش اقتصاد ورزش در جهان است که ۳۳تا۳۴ درصد آن به تنهایی متعلق به فوتبال است. در کشورهای توسعه یافته این اقتصاد بیش از ۳تا ۴ درصد در تولید ناخالص کشور نقش دارد که نشان دهنده قابلیتهای فراوان ورزش در بخش اقتصاد است.بین سال های ۲۰۱۳ تا۲۰۱۷ که اقتصاد جهان با چالش مواجه بود، ما شاهد بودیم که اقتصاد ورزش چندان متزلزل نشد که همین امر، نشان داد سرمایهگذاری در این بخش تا چه اندازه محکم و اثرگذار است.
ورزش ما از کمبود نیروری اجرایی کارآمد رنج میبرد. این حوزه به مدیران و افرادی کارآمد، لایق و شجاع نیاز دارد. افرادی که هدف داشته باشند و به دنبال ایجاد تحول باشند. نمیگوییم نیروهای فعلی نادیده گرفته شوند اما اگر قرار باشد صرفا با همین افراد پیش برویم کار سخت میشود.
جدای از بحث اقتصادی ما امروزه در ورزش کشور وضعیتی را میبینیم که باعث شده نسلهای ورزشی ما رو به افول باشند. یعنی اگر مشکل اقتصادی نبودن ورزش معضلی دیرینه است، اما ما همیشه در حوزه استعدادهای ورزشی نسلهای خوبی داشتهایم اما در سالهای اخیر میبینیم که درخیلی از ورزشها وقتی یک نسل خاموش میشود، هیچ جایگزینی برای آنها نداریم. این موضوع چطور باید از سوی وزیر مورد بررسی قرار بگیرد؟
دقیقا یک موضوع اساسی در حوره ورزش، برون رفت از سیستم گلخانهای تولید قهرمان است که میبینیم در یک المپیک ۱۰ مدال طلا کسب میکنیم اما در دوره بعدی یک طلا و این بیانگر این است که هدفگذاری و برنامهریزی ضعیفی داریم. افراد کارآمد در کنار تیمها نیستند، محدود هستند و یا مسئولیت به افراد شایسته نمیرسد که صدمات سنگینی به ورزش وارد میشود.برای درمان این مشکل، باید سیستم گلخانهای را رها کنیم و یک فرآیند برای تولید قهرمان داشته باشیم تا وقتی که یک قهرمان رو به افول است، فرد بعدی جایگزینش شود و خللی پیش نیاید. برای نمونه کشوری همچون جامائیکا ظرفیت تولید قهرمان در عرصه دو و میدانی را دارد و در هر دوره المپیک چندین مدال کسب میکند. این نشان دهنده تعریف فرآیند و برنامه در این بخش است که طبق آن پیش میروند و در هر المیک طلاهای زیادی میگیرند که نشان میدهد به دور از سیستم گلخانهای، یک فرآیند تولید مستمر قهرمان را دارند و در ظرفیت اقتصاد ورزش در دنیا هم سهمی را از آن خود کردهاند.
شما به حضور افراد ناکارآمد در کنار تیمها اشاره کردید اما ما در حوزه کلان یعنی در ادارت کل ورزش و نهادهای مربوط هم میبینیم که اغلب افرادی در راس کار هستند که کارآمدی لازم را ندارند. آیا با این اوصاف ورزش ما با کمبود این نیروها مواجه است؟
در این مورد باید اذعان کنیم که ضعف در تربیت نیروی انسانی کارآمد و خوشفکر در ورزش، یکی از دیگر مشکلات جدی ورزش است. دلیلی ندارد که همه افراد مدیر شوند بلکه باید در این حوزه کارشناسهایی تربیت کنیم تا بتوانند خط و مشیهای مناسبی را ترسیم کنند و به مدیران ارشد کمک کنند. اما ما در هر دو حوزه تربیت مدیر و کارشناس ورزشی، ضعف داریم.نه تنها در ورزش که در سایر بخشها می بینیم که مدیران کا هر استان، به صورت اصولی انتخاب نمیشوند بلکه با فشارهای سیاسی از سوی نمایندگان و… انتخاب می شوند که این انتخاب ها بر اساس شایستگی نیست. در این بین وزرا هم در عمل انجام شده قرار میگیرند و تکلیف یک استان با سفارش استاندار یا نماینده مشخص میشود و اصولا انتخابها از سوی وزرا نیست.
ورزش ما از کمبود نیروری اجرایی کارآمد رنج میبرد. این حوزه به مدیران و افرادی کارآمد، لایق و شجاع نیاز دارد. افرادی که هدف داشته باشند و به دنبال ایجاد تحول باشند. نمیگوییم نیروهای فعلی نادیده گرفته شوند اما اگر قرار باشد صرفا با همین افراد پیش برویم کار سخت میشود. این افراد به نفرات مکمل نیاز دارند که آن مکملها مدیران کارآمد هستند تا بتوانند در کنار یکدیگر اتفاقات خوبی را در ورزش رقم بزنند و باعث بالندگی این مجموعه شوند.
شما از بعد اقتصادی ورزش سخن گفتید و بحث نیروی انسانی را هم مطرح کردید، اما بجز اقتصاد به نظر میرسد بخش فرهنگی ورزش هم در این سالها مغفول مانده.
دقیقا فرهنگسازی در حوزه ورزش یکی دیگر از چالشهای جدی است که در دولت یازدهم و دوازدهم در حوزه معاونت ورزش هیچ اتفاق جدیدی نیفتاد و متاسفیم که افرادی در این مسئولیت بودند که خود تحصیلکرده ورزش بودند اما هیچوقت نتوانستند یک کار کارشناسی منطقی از خود ارائه کنند. در این حوزه میتوانستیم بهرهبرداری زیادی داشته باشیم اما نتوانستیم.
از همه این موارد که بگذریم، یکی از اصلیترین چالشهای وزارت ورزش بحث خصوصیسازی باشگاههای استقلال و پرسپولیس بوده که چند بار تا قدم آخر هم پیش رفت اما هرگز عملی نشد. حمید سجادی اما در آخرین صحبتهایش قول داده طی چند ماه آینده این کار را به سرانجام برساند اما کارشناسان این حوزه معتقدند با شرایط فعلی، خصوصیسازی این دو باشگاه امری محال است. آیا واقعا سجادی میتواند گره کور خصوصیسازی را باز کند؟ برای تحقق آن چه فاکتورهایی لازم است؟
در حوزه استقلال و پرسپولیس معتقدم تا زمانی که این دو تیم بر اساس قانون تجارت اداره نشوند و سود و زیان آنها مشخص نباشد، امکان خصوصیسازیشان میسر نیست. بارها گفتهام تنها متر و معیاری که میتواند مشخص کند یک مدیر در این دو مجموعه موفق بوده، حسابرسی قانونی است. ابتدا باید این حسابرسی صورت بگیرد تا مشخص شود یک مدیر موفق بوده یا خیر تا بعد مجمع درباره آنها تصمیم بگیرد. دلیل اینکه این دو باشگاه تا کنون خصوصی سازی نشدهاند، این است که همواره زیانده بودهاند و به همین دلیل قانون بورس این اجازه را نمیدهد. در هیچ جای اصل ۴۴ قانون اساسی نگفته است که وقتی میخواهید یک مجموعه را واگذار کنید، ابتدا آن را ذلیل کنید بعد بفروشید.برای حفظ بیت المال هم که شده ابتدا باید این دو باشگاه را به سمت سود دهی هدایت کنیم و بعد از ایجاد ارزش افزوده، آن را در بورس بگذارند و سهام آنها را به شخصیت حقیقی یا حقوقی بدهند. تا زمانی که این کار صورت نگیرد، محال است این دو باشگاه خصوصی شوند. هر چند من معتقدم این دو باشگاه باید خصوصی شوند.
نکته دیگر اینکه ورزش فضایی برای خصوصیسازی ندارد. وقتی میگوییم اقتصاد ورزش شکوفا شود یعنی فضایی ایجاد شود که سرمایهگذاری در ورزش صورت بگیرد. سرمایه گذاری با خصوصی سازی متفاوت است. برای سرمایه گذاری در ورزش باید بستر فراهم باشد و بستههای حمایتی محقق شود و فردی که میخواهد سرمایهگذاری کند ببیند این هزینه برایش سود دارد یا نه. هیچ فرد عاقلی در جایی سرمایه گذاری نمیکند که نتیجه پوچ داشته باشد. به همین دلیل به استناد حمایتهایی که صورت می گیرد، خصوصیسازی هم محقق میشود.
تقریبا موارد مهمی که باید از سوی وزیر ورزش مورد توجه باشد را بررسی کردید اما به جز این موارد اگر نکات دیگری هم هست بفرمایید.
اگر بخواهیم به موضوعات مختلف در حوزه ورزش بپردازیم، بخشهای فراوانی وجود دارد اما سعی کردم مهمترینها را بگویم که اگر وزیر به این بخشها بپردازد قدمهای مهمی برداشته و میتواند در حورزه ورزش عملکرد مطلوبی داشته باشد.به عنوان نکته آخر اینکه وزیر در مجلس گفت که شهرها باید شاداب باشند که این شعار بزرگی است و برخی معتقدند نمیتواند عملی شود و در حد شعار می ماند. امیدوارم وزیر جدید ورزش بتواند این شعار را محقق کند و شهرهای ما شاداب شوند که بعدا جزو افتخارات ایشان باشد. اگر این موارد که گفته شد صورت نگیرد، روزمرگی در ورزش استمرار مییابد و تیر خلاصی خواهد بود برای سخنی که میگفتند ورزشی تحصیلکرده مدالدار، سکان کار را در دست بگیرد. اما امیدوارم این اقدامات صورت بگیرد و اهداف ورزش به خوبی میسر شود.
254 251
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰