من که این توهین به قرآن کریم برایم ناگوار و غیر قابل تحمل بود برخاستم و ضمن تعجب از اطرافیان او که هشدار و تذکری نمی دادند به او اعتراض کردم. گویا رییس یکی از کمیسیونهای مجلس یا چیزی مثل این بود که قرائت قرآن و جلسه و حاضران هیچیک برایش حتی در حد پایین آوردن صدایش اهمیت نداشت.
بعد از آن به دوستی که در جلسه حاضر بود گفتم: واقعا اگر مثلا کلیپ حرف های رئیس مجلس پخش می شد یا یکی از وزرا در حال ایراد سخن بود، باز هم این آقا همین رفتار بی ادبانه را داشت؟ چه می شود که برای کلام خداوند حتی به اندازه سخن یک وزیر یا رییس اهمیت و ارزش قائل نیستیم!؟
حالا وقتی این روزها رفتارها و عملکردهای عامدانه و مستمر برخی نهادها را در راستای دین گریزی و بدبینی مردم به باورهای مذهبی می بینم و شاهد هستم که چگونه موجب می شود تا فوج فوج از عقاید و باورهای خود برگردند و به کلیت دین و ارزشهای دینی ناسزا بگویند از خودم می پرسم: آیا اگر کسی به پدر و مادر اینها چنین ناروا می گفت و بدبین می شد و تهمت می زد و ناسزا می پرداخت، می توانستند تحمل کنند؟
چگونه است که تحمل ندارند کسی به پدرشان بد بگوید، اما خودشان موجب می شوند که مردم به رسول خدا و خاندان رسالت گمان ناروا برند و سخن ناشایست بگویند؟ یعنی اگر کسی (حتی یکی از اعضای خانواده شان) کاری بکند که باعث بدنامی و بی حرمتی خانواده و اولیای خانواده شان بشود برآشفته می شوند و جلوی او را می گیرند، اما نسبت به آسیب دیدن شأن و حرمت دین خدا ناراحت و نگران نیستند!
آیا برای حرمت خانواده خود غیرت دارند، اما برای بی حرمت شدن دین خدا و خاندان پیامبر حساس نمی شوند؟ متأسفانه هنوز برای این پرسش، پاسخی نیافته ام!
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰