متأسفانه بازسازیهای سینمایی به دلایل گوناگون هیچگاه آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفتهاند و از همین رو سابقه بدی در دنیای سینما و میان مخاطبان دارند. البته دلیل این امر به این موضوع که معمولا بازسازی سینمایی از اثر اصلی به مراتب بدتر است هم برمیگردد! در این مطلب با بدترین بازسازیهای سینمایی تمام دوران آشنا خواهید شد.
البته برخی از این بازسازیها مانند The Fly ، Little Shop of Horrors و جدیدترین آنها، A Star is Born بسیار موفق ظاهر شدند و نسبت به عناوین اصلی خود تغییرات چشمگیری داشتند. از آن طرف قضیه دقیقا برعکس میشود، چراکه لیست بلندبالایی از بدترین بازسازیهای سینمایی به چشم میخورد.
فیلمهایی که بخاطر سهلانگاری کارگردان و دیگر دست اندرکاران نتوانستند بار دیگر داستان اصلی را به فیلم و شخصیتهای آن برگردانند. فیلمسازان در این راه همواره با چالشهای زیادی روبهرو بوده و هستند، اینکه عنوان جدید حتما بتواند در دل هوادران جا باز کرده و به اندازه همان فیلم اصلی حرف برای گفتن داشته باشد.
نکته دوم آن است که کارگردان وظیفه دارد علاوه بر خلق فضای داستانی و کاراکترهای جدید، جزییات پنهان فیلم اصلی را در عنوان بازسازی شده به درستی مورد واکاوی قرار دهد و مخاطب را با تمام زوایای داستان آشنا کند.
سختی کار از همینجا آغاز میشود، هماهنگ کردن این موضوعات نیازمند یک کارگردان با تجربه و تیمی حرفهای است. در اکثر موارد پس از شکست ریمیکها، این مخاطبان و خصوصا منتقدان هستند که با نظرات تند و کوبنده خود، نارضایتیشان را به عوامل سازنده فیلمها اعلام میکنند.
در ادامه مقاله ویجیاتو قرار است نگاهی به بدترین بازسازیهای سینمایی داشته باشد، فیلمهایی که میتوانستند علاوه بر موفقیت در باکسآفیس تا همیشه در ذهن سینما دوستان نقش ببندند، اما متاسفانه این اهداف هیچگاه محقق نشدند.
۱. (Get Carter (2000 – کارتر را بگیرید
«کارتر را بگیرید» فیلمی ۱۱۲ دقیقهای به کارگردانی مایک هاجز، فیلمنامهنویس و کارگردان فیلم اهل انگلستان است که در سال ۱۹۷۱ اکران شد.
جک کارتر (با بازی مایکل کین) گانگستر اهل لندن است که پس از مرگ برادرش به زادگاه خود برمیگردد. کارتر پس از آنکه به قتل برادرش شک میکند، تصمیم میگیرد ماجرا را با جدیت بیشتری دنبال کرده و مقصر اصلی را پیدا کند. با وارد شدن او به شهر، تنشها افزایش یافته و درگیری و خشونت به اوج میرسد.
اما عنوان بازسازی شده کارتر را بگیرید با بازی سیلوستر استالونه (در نقش جک کارتر) نقطه روشنی در کارنامه کاری وی به حساب نمیآید. این بار داستان در آمریکا اتفاق میافتد واستالونه نقش تبهکار کارکشتهای را ایفا میکند که پس از مرگ برادرش به لاس وگاس برمیگردد.
در این میان تنها تغییر مکان نبود که باعث ناامیدی منتقدان شد، بلکه طرح اصلی داستان هم در مقایسه با فیلم اصلی، مصنوعی و خالی از خلاقیت به نظر میرسید.
۲. The Women (2008) – زنان
این عنوان کمدی و درام به کارگردانی جرج کیوکر در سال ۱۹۳۹ اکران شد. The Women را میتوان یک فیلم تمام فمنیستی قلمداد کرد، چراکه تمام بازیگران آنرا خانمها تشکیل میدهند، به طوری که که در سراسر فیلم هیچ شخصیت مردی در فیلم ایفای نقش نکرده و حتی حیوانات خانگی کاراکترهای زن هم ماده هستند!
این فیلم داستان زندگی شخصیتهای فیلم با مردان را به تصویر میکشد. اما عنوان بازسازی شده آن در سال ۲۰۰۸ با وجود تغییرات فراوان و فرصت طلایی که در اختیار بانوان قرار داده بود نتوانست مانند فیلم اصلی توجهات را به خود جلب کند.
با اینکه هنرپیشگان نامآشنایی مثل مگ رایان و کری فیشر در آن به ایفای نقش پرداخته بودند، متاسفانه استعداد و هنر آنها تماما تلف شد.
۳. The Fog (2005) – مه
فیلم اصلی مه به کارگردانی جان کارپنتر در سال ۱۹۸۰ اکران شد. در این فیلم ترسناک و رازآلود شاهد حضور ارواح ملوانهایی هستیم که ساکنان شهری در کالیفرنیا را تا حد مرگ ترسانده اند.
اگرچه ایده اولیه کمی کلیشهای به نظر میرسید اما کارپنتر توانست با خلق صحنههای ترسناک و دلهرهآور، توجه و تحسین بینندگان را برانگیزد. این فیلم موفق نوید یک بازسازی هیجان انگیز با جلوههای ویژه مدرن را میداد که متأسفانه هیچکدام به حقیقت مبدل نشد و عنوان بازسازی شده «مه» با فیلمنامه نسبتا ضعیفی ساخته شد.
(The Fog) به عنوان ریمیک این فیلم در سال ۲۰۰۵ به کارگردانی روپرت وینرایت ساخته شد که از قضا شخص جان کارپنتر هم وظیفه نگارش فیلمنامه را برعهده داشت، اما نتوانست آنطور که باید نظر منتقدان را به خود جلب کند. چاشنی ترس و وجود ارواح به اندازه فیلم اصلی لرزه بر تن مخاطبان نینداخت و از همین رو شاهد فیلمی کسلکننده و بینظم بودیم.
جالب است بدانید که این عنوان جزو یکی از بدترین بازسازیهایی است که اهالی سینما از آن یاد میکنند.
۴. The Stepfather (2009) – ناپدری
«ناپدری» از آن دسته فیلمهای اسلشر و ترسناکی است که باعث میشود نسبت به هر فرد غریبهای که در زندگیتان ملاقات کردید، محتاطتر باشید. داستان فیلم درباره قاتلی است که خانوادهاش را به قتل رسانده و هوتیش را تغییر میدهد و در نهایت به خانواده دیگری میپیوندد که بتواند مثل قبل به کارهایش ادامه دهد.
ناپدری ترکیبی از ژانرهای مختلفی نظیر ترسناک، جنایی هیجانی و کمدی سیاه است که به خاطر همین تعدد ژانر، خط داستانی جذابی داشت و مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت. اما عنوان بازسازی شده آن در سال ۲۰۰۹، به کارگردانی نلسون مککورمیک موفق نشد مانند فیلم اصلی نظر سینما دوستان را جلب کند.
حفرههای داستانی و نقطه اوج برای بیننده کمی سردرگمکننده به نظر میرسید و خالی از هر گونه خلاقیت و ابتکار بود.
۵. Psycho (1998) – روانی
نخستین فیلم «روانی» در سال ۱۹۶۰ به کارگردانی آلفرد هیچکاک ساخته شد که هنوز هم جزو یکی از برترین فیلمهای ژانر وحشت و از برجسته ترین آثار تاریخ سینما شمرده می شود. طبیعتا ساختن نسخه بازسازی شده چنین فیلمی برای هیچ کارگردانی آسان نیست.
این فیلم تا حدی به دل مخاطبان نشست که دیگر انتظار ساخت عنوان دیگری را نداشتند. اما ریمیک «روانی» (در سال ۱۹۹۸) بدون اعمال هیچگونه خلاقیتی، به نوعی صحنههای فیلم اصلی را کپی کرده و در داستان خود گنجانده بود. تا مدتها این سوال مطرح بود که آیا اصلا چنین فیلمی ارزش ساخته شدن را داشته یا خیر.
این فیلم نقدهای بسیار منفی دریافت کرد و از همین رو برنده دو جایزه تمشک طلایی برای بدترین بازسازی و بدترین کارگردانی برای گاس ون سنت شد. بازیگرانی نظیر وینس وان، جولیان مور، ویگو مورتنسن و ویلیام اچ میسی در عنوان «روانی» به نقش آفرینی پرداخته اند.
۶. Around the World in 80 Days (2004) – دور دنیا در ۸۰ روز
این عنوان نامآشنا فیلمی در ژانر ماجراجویی و کمدی محصول سال ۲۰۰۴ آمریکا و آلمان به کارگردانی فرانک کوراکی است که بر اساس رمان دور دنیا در هشتاد روز نوشته ژول ورن ساخته شده و بازیگرانی مانند جکی چان، استیو کوگان، سسیل دو فرانس، جیم برودبنت در آن به ایفای نقش پرداخته اند.
فیلاکس فاگ(استیو کوگان) با لرد کلوین رئیس آکادمی علوم شرط میبندد تا در هشتاد روز دور دنیا را بپیماید. اگر او برنده شود رئیس آکادمی علم میشود واگر نتواند باید از کلیه فعالیتهای علمی دست بکشد. حضور آرنولد شوارتزنگر در نقش شاهزاده هاپی آخرین حضور او در سینما پیش از رسیدن به مقام فرمانداری کالیفرنیا بود. آرنولد برای این نقش نامزد دریافت جایزه تمشک طلایی برای بدترین بازیگر نقش مکمل شد!
داستان افسانهای این فیلم میتوانست به بهترین شکل ممکن و با ظاهری امروزیتر در اختیار مخاطبان قرار گیرد، اما موفق نشد شور و هیجانی که بینندگان برای تماشای عنوان نخست داشتند را بار دیگر احیا کند.
متاسفانه فیلم بازسازی شده هیچ وفاداری به داستان رمان نداشت و حتی کاندید بدترین فیلم بازسازی شده هم شده بود.
۷. Total Recall (2012) – یادآوری کامل
«یادآوری کامل» را میتوان در لیست یکی از بهترین فیلمهای مهیج علمی ـ تخیلی قرار داد. این فیلم به کارگردانی پل ورهوفن در سال ۱۹۹۰ ساخته شد که داستان درگیر کنندهای دارد.
داستان در سال ۲۰۸۶ اتفاق میافتد، جایی که سیاره مریخ به مهاجرنشین زمینیان تبدیل شده است. داگلاس کوایید (آرنولد شوارتزنگر)، کارگر ساختمانی، هم راه همسرش لوری (شارون استون)، زندگی مرفهی دارد؛ طی رویایی که بهطور مصنوعی به او القا می شود حیات قبلی خویش بعنوان مامور مخفی در سیاره مریخ را به یاد میآورد.
با گذشت زمان مرز میان حقیقت و تخیل کمرنگ میشود و وی تلاش میکند تا بفهمد دقیقا کیست و تاکنون چه کارهایی در سیاره مریخ انجام داده.
اما فیلم بازسازی شده (۲۰۱۲) مسیر را به کل اشتباه میرود؛ تا جایی حتی که داستانش در مریخ جریان ندارد. با این حال شاهد یک فیلم دیستوپیایی در زمان آینده هستیم که میتوانست ایده ناب و هیجان انگیزی برای جذب مخاطب باشد، اما این اتفاق میسر نشد و نتیجه کار شکست بزرگی را برای عوامل سازنده رقم زد.
۸. Point Break (2015) – نقطه فروپاشی
فیلم اصلی نقطه شکست یا نقطه فروپاشی نخستین بار به کارگردانی کاترین بیگلو در سال ۱۹۹۱ اکران شد که بازیگرانی مانند پاتریک سوویزی، کیانو ریوز، گری بیوسی، لوری پتی، جان کریستوفر مکگینلی، جیمز لوگرو، جان فیلبین در آن به ایفای نقش پرداخته اند.
کیانو ریوز در این فیلم نقش یک مأمور اف بی ای را دارد که باید درباره گروهی از سارقین بانک تحقیق کند. ایده این فیلم در ابتدا کمی قدیمی به نظر میرسید، اما زمانی که تمام المانهای لازم در کنار هم قرار گرفتند، نتیجه نهایی درخور تحسین هواداران بود.
به نظر میرسد ریمیک نقطه فروپاشی به جز چند صحنه اکشن که به زیبایی ادا شده بود، حرف خاص دیگری برای گفتن نداشت و در پروسه ساخت آن بینظمیهای زیاد به چشم میخورد.
۹. Bangkok Dangerous (2008) – بانکوک خطرناک
نیکولاس کیج بیشتر تجربه ایفای نقش در فیلمهایی را دارد که زیاد مورد پسند منتقدان قرار نگرفتند. «بانکوک خطرناک» را هم میتوان جزو این دسته از فیلمها به شمار آورد.
فیلم اصلی که در سال ۱۹۹۹ به کارگردانی برادران پنگ اکران شد، یک تریلر جنایی تایلندی درباره آدمکش کر و لالی به نام کونگ است که برای یافتن معنای واقعی در زندگی میجنگند و با پایان غمانگیزی رو به رو میشود. ورژن بازسازی شده فیلم با بازی نیکولاس گیج اتمسفر کاملا متفاوتی دارد.
علی رغم اینکه کارگردانهای هردو فیلم یکسان هستند، اما عنوان بازسازی شده بانکوک خطرناک نتوانست مانند فیلم اصلی خود موفق ظاهر شود. در این نسخه که بسیاری از جزئیات اساسی آن دستخوش تغییر شده، شخصیت جو (نیکولاس کیج) آدم کشی حرفهای است که برای انجام چهار قتل به بانکوک میرود.
اما او بر خلاف قواعد کارش، از طرفی یک جوان به نام کنگ (یامنارم) را زیر پر و بال خود میگیرد و از طرف دیگر به دختری کر و لال به نام فون (یانگ) علاقهمند میشود که در یک داروخانه کار میکند.
۱۰. Village of the Damned (1995) – دهکده نفرینشدگان
عنوان اصلی دهکده نفرینشدگان فیلمی بریتانیایی در سبک علمی ـ تخیلی و ترسناک به کارگردانی ولف ریلا است که بر اساس رمان The Midwich Cuckoos نوشته جان ویندهام در سال ۱۹۶۰ ساخته شد.
این فیلم داستان نسبتا عجیبی دارد. یک روز صبح تمام زنان جوان در یک شهر کوچک در آمریکا از خواب بیدار میشوند و کودکانی بیگانه را که بدن انسانها را تسخیر کردهاند به دنیا میآورند. این کودکان بینهایت باهوش هستند و تواناییهای خارقالعادهای دارند که قابل توصیف نیست. طبیعتا ساختن ریمیک چنین فیلمی ریسک بالایی دارد.
جان کارپنتر که تجربه کارگردانی آثار به نامی مانند هالووین را برعهده دارد، به عنوان کارگردان ریمیک دهکده نفرینشدگان عملکرد قابل قبولی نداشت و متأسفانه اثر نسبتا ضعیفی در اختیار مخاطبان قرار داد. این ساخته کارپنتر در بسیاری از زمینهها انسجام و پیوستگی کافی را نداشت و نسبت به عنوان اصلی که شامل تعلیقهای داستانی فراوان بود، چیز خاصی به بینندگان ارائه نداد.
۱۱. Ben-Hur (2016) – بن هور
«بن هور» عنوان نام آشنایی است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته لو والاس به کارگردانی ویلیام وایلر در سال ۱۹۵۹ اکران شد.
این فیلم حماسی و درام یکی از پرآوازهترین و با شکوهترین فیلمهای تاریخ سینما بهشمار میرود. بن هور نامزد دریافت ۱۲ جایزه اسکار بود و در نهایت موفق به کسب ۱۱ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم شد که این یک رکورد در دریافت جوایز اسکار تا سال ۱۹۹۷ برای این فیلم بود. این فیلم همچنین مشهورترین فیلم بن هور با بازی چارلتون هستون است که توانست رکورد پرافتخارترین فیلم تاریخ اسکار را به خود اختصاص دهد.
بن هور در حقیقت بازسازی عنوان کلاسیک و صامت Ben-Hur: A Tale of the Christ محسوب میشود که در سال ۱۹۲۵ اکران شده بود. فیلم صامت بن هور شامل صحنههای اکشن جذاب، نبردهای مهیج و لحظات رمانتیکی بود که تا چندین دهه در ذهن مخاطبان نقش بسته بود. بنابراین ساخت ریمیک چنین عناوینی از همان ابتدا دشوار به نظر میرسید، اما پارامونت پیکچرز دست از تلاش برنداشت.
تلاشی که میتوانست به یک فیلم ارزشمند همراه با فروش فوقالعاده در باکس آفیس تبدیل شود، چیزی جز چند صحنه اکشن و جلوههای ویژه آبکی و دیالوگهای نهچندان جذاب حسابی حوصله مخاطبان را سر برد. تیمور بکمامبتوف وظیفه کارگردانی این بازسازی را برعهده داشت که بازیگرانی مانند جک هیوستون، مورگان فریمن، توبی کبل و نازنین بنیادی در آن به ایفای نقش پرداخته بودند.
۱۲. The Invasion (2007) – تهاجم
عملکرد فیلم Invasion of the Body Snatchers در مقایسه با عناوین ترسناک امروز و همچنین امکاناتی که در زمینه به کار گیری جلوههای ویژه در سال ۱۹۵۶ وجود داشت، به اندازه کافی قانع کننده به نظر میرسد.
برای این فیلم به ترتیب دو ریمیک در سالهای ۱۹۷۸ با عنوان Body Snatchers (جسد دزدها) به کاگردانی فیلیپ کافمن و ۱۹۹۳ به کارگردانی آبل فرارا ساخته شد که نخستین آنها توانست نظر منتقدان را جلب کند و از لحاظ فروش در باکس آفیس نیز موفق بود. جدیدترین بازسازی این فیلم به سال ۲۰۰۷ برمیگردد که داستان و همچنین عنوان آن به طور کل دچار تغییر شد.
در این فیلم که بازیگرانی همچون نیکول کیدمن و دنیل کریگ در آن به ایفای نقش پرداختهاند، یک سفینه فضایی در راه بازگشت به زمین منفجر میشود و اجزا متلاشی شده آن حامل ویروسی ناشناختهاست که موجب تغییر ساختاری در DNA انسانها میشود. نویسندگان این فیلم سعی داشتند فضای فیلم را از حالت کلاسیک خارج کرده و تم امروزی و به نوعی سیاسی به آن بدهند.
این دلایل در کنار روایت نهچندان مناسب باعث شد عنوان «تهاجم» شدیدا مورد انتقاد قرار گیرد و نتواند موفقیت نسخه اصلی و حتی ریمیکهای قدیمی را تکرار کند.
۱۳. The Haunting (1999) – تسخیر شده
The Haunting(در چنگ ارواح) فیلمی اقتباسی به کارگردانی است که بر اساس رمان The Haunting of Hill House (تسخیر خانه هیل) اثر شرلی جکسون در سال ۱۹۶۳ ساخته شده.
این فیلم داستان گروهی را دنبال میکند که به خانه یک بازپرس مرموز میروند تا ببینند چه اتفاقاتی در این خانه تسخیر شده در جریان است. فضای تیره و تاریک فیلم این حس را به مخاطب القا میکند که انگار در گوشه به گوشه این خانه هیولاها پنهان شدهاند.
بیشتر بخوانید:
- ۶ فیلم علمی – تخیلی بازسازی شده که خوب از آب درآمدند
- ده کارتون برتر دهه هشتاد میلادی که شما را به کودکیتان بازمیگرداند
- چرا WALL-E هنوز هم یکی از بهترین انیمیشنها درباره عشق است؟
حال به سراغ فیلم بازسازی شده در سال ۱۹۹۹ برویم. داستان این بار هم در هیل هاوس اتفاق میافتد که توسط ارواح شیطانی تسخیر شده و بعد از سالها دکتر دیوید مارو (با بازی لیام نیسون) برای مطالعه بر روی این ارواح وارد ساختمان میشود. این فیلم در کل فضای پیچیدهای دارد، اما فیلمنامه معمولی آن باعث شد تا مهارت بازیگری هنرپیشگان و دیگر صحنههای هیجان انگیز آن زیاد به چشم نیاید.
۱۴. House of Wax (2005) – خانه مومی
«خانه مومی» درباره مجسمه سازی است که با کشتن افراد و پوشاندن اجسادشان با موم، آنها را در موزه خود نگهداری میکند.
این فیلم که در واقع بازسازی فیلم اصلی Mystery of the Wax Museum (معمای موزه موم) است که به کارگردانی مایکل کورتیز در سال ۱۹۹۳ اکران شد و با رضایت مخاطبان، عملکرد خوبی در گیشه داشت. دومین بازسازی با عنوان House of Wax (خانه مومی) در سال ۲۰۰۵ به کارگردانی ژاومه کویت-سرا، تهیهکننده و کارگردان اسپانیایی منتشر شد.
این فیلم آمریکایی ـ استرالیایی در سبک اسلشر و کمدی ترسناک ساخته شده که داستانش در مقایسه با فیلم اصلی تفاوتهای زیادی داشت. در این فیلم بازیگرانی همچون چاد مایکل موری، الیشا کاتبرت، برایان وان هالت، پاریس هیلتون و جرد پادالکی حضور دارند.
هیلتون انتخاب مناسبی برای این فیلم نبود و نتوانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند و به این ترتیب برنده جایزه جایزه تمشک طلایی بدترین بازیگر نقش مکمل زن شد.
۱۵. Day of the Dead (2008) – روز مردگان
عنوان Day of the Dead (روز مردگان) که در سال ۱۹۸۵ اکران شد و داستان گروهی از دانشمندان و سربازان را دنبال میکند که پس از حمله زامبیها در پناهگاه زندگی می کنند.
فضای فیلم روز مردگان در نگاه اول ممکن است کمی خشن به نظر بیاید، اما با انتقادی منطقی از جامعه به از بین رفتن ارتباطات انسانی در دوران مدرن میپردازد، کاری که فیلم بازسازی شده در انجامش موفق نبود و نتوانست این پیام را به درستی به مخاطب منتقل کند.
از طرف دیگر جلوههای ویژه چنگی به دل نمیزدند و زامبیها آنقدر باهوش و چابک هستند که بیشتر به انسانهای شیطاننما با قدرتهای فراطبیعی شباهت دارند.
۱۶. Mr. Deeds (2002) – آقای دیدز
آدام سندلر از آن دسته بازیگرانی است که اگر بخواهد میتواند عملکرد درخشانی از خود نشان داده و بهترین بازیاش را به نمایش بگذارد.
اگرچه سندلر اغلب به خاطر حضور در کمدیهای عجیب غریب شهرت دارد، بازی در فیلمهایی نظیر The Wedding Singer (خواننده عروسی) و Uncut Gems (جواهرات تراشخورده) ثابت میکند این آقای بازیگر قابلیتهای پنهان فراوانی دارد. فیلم آقای دیدز که بازسازی عنوان Mr. Deeds Goes To Town (آقای دیدز به شهر میرود) است را نمیتوان جزو بهترین آثار سندلر به حساب آورد.
آقای دیدز به شهر میرود فیلمی محصول سال ۱۹۳۶ به کارگردانی فرانک کاپرا است که داستان مرد سادهای به نام آقای دیدز را روایت میکند. آقای دیدز، میلیونها دلار ارث میبرد و تصمیم میگیرد پولش را به نیازمندان ببخشد. عنوان بازسازی شده، فیلمنامهای مشابه به فیلم اصلی دارد، اما شخصیتهای آن بازی نسبتا کسلکنندهای از خود ارائه داده بودند.
۱۷. Rollerball (2002) – رولربال
«رولربال» فیلمی به کارگردانی نورمن جویسون است که بازیگرانی نظیر جیمز کان، جان هاوسمن، مائود آدامز، جان بک، موزز گان در آن به ایفای نقش پرداختهاند. میتوان گفت این فیلم ژانر مخصوص به خود را دارد و میتوان آن را یک فیلم علمی ـ تخیلی و ورزشی به شمار آورد.
داستان آیندهگرای رولربال حول شخصیتی به نام جاناتان ای جریان دارد. پس از آنکه فوق ستاره و بازیکن کهنهکارِ رولربال، جاناتان ای (جیمز کان)، همراه تیمش در هیوستنِ تگزاس، به پیروزی دیگری دست مییابد، او را به ملاقات با یکی از روسا به نام بار تولومیو (هاوسمن) دعوت میکنند، و وی به او دستور میدهد که باز نشسته شود.
داستان جاناتان در واقع به موضوع خاصی اشاره دارد، اینکه گاهی اوقات انسانها تنها از طریق به کارگیری خشونت و زور باید به موفقیت دست پیدا کنند. در مقابل نسخه بازسازی شده این فیلم پیام کاملا متفاوتی دارد و در زمان حال اتفاق میافتد، جایی که صحنههای اکشن بخشهای زیادی از فیلم را تشکیل داده و فاقد اشارات سیاسیای است که در فیلم اصلی وجود داشت و آن را ارزشمند ساخته بود.
۱۸. Pulse (2006) – نبض
عنوان Pulse به نوعی ورژن آمریکایی فیلم ترسناک Kairo (نبض) محسوب میشود که نخستین بار در سال ۲۰۰۱ به کارگردانی کیوشی کوروساوا ساخته شد که اتفاقا از فیلمنامه همین عنوان برای نگارش رمانش الهام گرفته بود.
در این فیلم ارواح چگونگی ورود به جهان ما از طریق اینترنت را یاد میگیرند که به دنبال آن اتفاقات ناخوشایند و ترسناکی رخ میدهد. این فیلم شامل دو روایت موازی است که در آن شخصیتها با عواقب این تهاجم فراطبیعی دست و پنج نرم کنند.
در نسخه آمریکایی فیلم این نوع روایت کاملا نادیده گرفته شده است. اگرچه داستان کلی شباهت زیادی به فیلم اصلی دارد، اما فاقد المانهایی است که میتوانست مانند فیلم اول مورد تحسین مخاطبان قرار گیرد.
۱۹. Fame (2009) – شهرت
این فیلم موزیکال و درام نخستین بار در سال ۱۹۸۰ به کارگردانی آلن پارکر اکران شد و داستان گروهی از دانشآموزان دبیرستانی را روایت میکد که در رشته هنرهای نمایشی در یکی از دبیرستانهای معتبر شهر نیویوک پذیرفته شدهاند.
این افراد همزمان که روی رشته و کار خود مطالعه میکنند، با موانع زیادی روی صحنه نمایش و زندگی شخصیشان روبه رو هستند. ریمیک این فیلم اما فضایی مشابه به عنوان اصلی ندارد و نسبت به آن پر زرق و برقتر است و به نظر میرسد بیشتر از عناوینی مثل School Musical (دبیرستان موزیکال) و Glee الهام گرفته.
۲۰. The Wicker Man (2006) – مرد حصیری
مرد حصیری عنوان ترسناکی به کارگردانی رابین هاردی است که در سال ۱۹۷۳ اکران شد. این فیلم که «بزرگترین فیلم بریتانیا در تمام دوران» توصیف شده، جزیرهای در اسکاتلند (سامر آیل)، به تصویر میکشد که ساکنین آن به آیینی قبیلهای رو آورده و رفتار عجیب و غریبی دارند.
در آن جزیره درخت سیب فراوان است و زمانی که محصول نمیدهد ساکنین در پی قربانی میگردند تا با سوزاندن وی خدای خورشید را خشنود سازند و محصولشان به ثمر بنشیند. گفته میشود سناریوی فیلم مرد حصیری از کتاب آیین (Ritual) اثر دیوید پینر و نیز شاخه زرین (The Golden Bough) از جیمز جورج فریزر گرفته شده است.
اما ریمیک مرد حصیری که نیکولاس کیج به عنوان بازیگر نقش اصلی در آن به ایفای نقش پرداخته، نتوانست انتظارات مخاطبان را برآورده کند. صحنههایی که برای ایجاد ترس و دلهره در دل بینندگان ایجاد شده، آنقدر پوچ و بیمعناست که نشان میدهد این فیلم بدون هیچگونه برنامه ریزی خاصی ساخته شده است.
۲۱. One Missed Call (2008) – یک تماس از دست رفته
این فیلم ژاپنی به کارگردانی تاکاشی میکه در سال ۲۰۰۳ منتشر شد که بازیگرانی مثل کو شیباساکی، آنا ناگاتا و رنجی ایشیباشی در آن نقش آفرینی کردهاند.
داستان فیلم در مورد یک دانشجوی رشته روانشناسی به اسم یومی ناکامورا است که دوستش یوکو یک پیام صوتی عجیب با شماره خودش در گوشی موبایلش دریافت میکند. تاریخ پیام متعلق به دو روز آینده است که یوکو در آن صدای فریادهای خودش را میشنود.
این فیلم به لحاظ فضای ترسناک شباهت زیادی به عنوان The Ring (حلقه) دارد که نسخه بازسازی شده فیلمی ژاپنی با همین عنوان به حساب میآید. «یک تماس از دست رفته» توسط کمپانی برادران وارنر بازسازی شد، اما به دلایل مختلفی نتوانست مورد توجه منتقدان قرار گیرد.
جالب است که بدانید این ریمیک یکی از معدود عناوینی است که به خاطر عملکرد نهچندان خوبش، نمره ۰٪ را از راتن تومیتوز دریافت کرده و از این حیث یکی از بدترین بازسازیهای سینمایی تمام دوران به شمار میرود!
۲۲. Swept Away (2002) – شیفته
نسخه اصلی و ایتالیایی «شیفته» فیلمی در سبک ماجراجویی و کمدی ـ درام به نویسندگی و کارگردانی لینا ورتمولر است که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد. داستان درباره زنی ثروتمند و سرشناس به نام رافائلا است که با یکی از اعضای خدمه قایق تفریحی در جزیرهای گیر میافتد.
گاهی اوقات ساختن نسخه بازسازی شده فیلم در یک فضای تجاری متفاوت، تغییرات بسیار زیاد و بعضا منفی را در نتیجه فیلم خواهد داشت و این دقیقا همان اتفاقی است که برای نسخه آمریکایی عنوان Swept Away افتاد و زمینه شکست فیلم را فراهم نمود.
در این فیلم که به کارگردانی لینا ورتمولر ساخته شده، بازیگرانی نظیر مدونا، آدریانو جانینی، بروس گرینوود و الیزابت بنکس نقش آفرینی کردهاند.
۲۳. The Heartbreak Kid (2007) – کودک دلشکسته
کودک دلشکسته فیلمی در ژانر کمدی رمانتیک سیاه به کارگردانی الین می و نویسندگی نیل سایمون است که بر اساس داستان کوتاهی به نام تغییر نقشه نوشته بروس جِی فریدمن ساخته شده و در سال ۱۹۷۲ اکران گردید.
این فیلم با عملکرد بینظیر خود مورد تحسین بسیاری از اهالی سینما واقع شد و در فهرستی که توسط بنیاد فیلم آمریکا در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، در رتبه خندهدار ترین فیلمها قرار گرفت. اما نسخه بازسازی شده فیلم که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، آنچنان که انتظار میرفت به داستان اصلی خود وفادار نبود.
با وجود اینکه بازیگران نامآشنایی چون بن استیلر و میشل موناهن در این فیلم حضور داشتند، عملکرد شخصیتها در کل راضیکننده نبود و حتی در لحظاتی کفر بیننده را هم در میآورد. مالین اکرمان، جری استیلر، راب کوردری، کارلوس منچیا، اسکات ویلسون، دنی مکبراید دیگر بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
در اینجا به پایان این لیست طولانی میرسیم، به نظر شما جای چه آثاری در این لیست خالی است؟ نظراتتان را در بخش کامنتها با ما به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانید:
- دیزنی و لوکاسفیلم چگونه دنیای «جنگ ستارگان» را مثل مارول بازسازی میکنند؟
- با 23 بازسازی باکیفیت بالیوود از سینمای جهان آشنا شوید
- نقد فیلم Monster Hunter – پاپ کورن سرد
- معرفی بهترین فیلمهای علمی تخیلی سال ۲۰۲۰
https://vgto.ir/8xx
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰