محمد پروین گنابادی، در مقاله «عجایبها»ی خود که در فروردین سال ۱۳۴۴ در شانزدهمین شماره «وحید» درباره جمع بستن جمع مکسر نکاتی را مطرح کرده است: متقدمان در جمع بستن کلمهها شیوهای داشتند که در نظم و نثر معاصر متروک شده است و چه بسا که برخی از مردم بیاطلاع از تحولات زبان و قواعد آن، چنین شیوهای را به قیاس با زبان معاصر نادرست پندارند، چه امروز هیچکس جمعهای مکسر تازی را بار دیگر به «ها»ی علامت جمع فارسی نمیبندد و در مثل (کتبها) به کار نمیبرد و اگر چنین کلمههایی در نوشتههای معاصران دیده شود، بیتردید غلط و حاکی از بیاطلاعی نویسنده یا گوینده از قاعدههای زبان تازی و فارسی است؛ لیکن در نوشته نویسندگان و شاعران همچون بلعمی و منوچهری و همطبقههای آنان که به هر دو زبان تازی و فارسی احاطه کامل داشتند، هیچکس نمیتواند، کلمههایی چون عجایبها و منازلها و صدها کلمههای مشابه آنها را غلط پندارد. به همین سبب دوست دانشمند نگارنده آقای دکتر معین در رساله «مفرد و جمع» خویش صدها نمونه از اینگونه جمعها از شاعران و نویسندگان متقدم را گرد آورده و آنها را در زمره خوصیتهای نظم و نثر متقدمان شمردهاند. درباره علت به کار بردن چنین کلمههایی هنوز نمیتوان حکم قطعی صادر کرد چنانکه آقای دکتر معین هم در طرحها دستوری خویش بگردآوری قاعدههای پراکنده با آوردن شواهد اکتفا میکنند و به جز در قاعدههای مسلم حکم قطعی را به آینده موکول میسازند. چه تا هنگامیکه نوشته مستدل و مستندی از خود متقدمان به دست بیاید، باید به برخی از حدسها و قیاسها استناد جست و یا آنکه همه متنهای متقدمان بهطور استقرای کاملی بررسی شود، شاید بتوان نظر قطعیتری بیان کرد؛ وگرنه بیاستقرای جامع و همهجانبه حکم کردن همانند بحثی درباره همین جمع در یکی از کتب دستور معاصران خواهد بود که در ذیل قواعد جمع نوشته بودند:
اسم خاص جمع بسته نمیشود مگر هنگامی که بهمعنی مانند و نوع باشد؛ چنانکه گویند: ایران فردوسیها و سعدیها دارد؛ یعنی کسانی مانند فردوسی و سعدی. و سپس نوشته بودند ولی اینگونه استعمالات به تقلید از زبانهای بیگانه است. نگارنده که حکم اخیر را مشاهده کردم، با اینکه به مؤلفان کتاب ایمان کامل داشتم و آنها را از استادان مسلم زبان فارسی میدانستم، در ضمن مقالهای در یکی از مطبوعاات معاصر نوشتم: حکم قطعی درباره اینکه «این گونه استعمالات به تقلید از زبانهای بیگانه باشد» چندان پذیرفتنی نیست؛ زیرا متقدمان و به ویژه سخنورانی چون مولوی «موسیان» و «عیسیان» و «ابوجهان» و مانند اینها را به کار بردهاند و بنابراین توان گفت که این خصوصیت زبان فارسی است و تقلید از بیگانگان نیست. دیری نگذشت که در چاپهای بعدی آن حکم قطعی را حذف کردند و یکی از شواهد متقدمان را هم در پایان قاعده آوردند.
باری درباره اینگونهها جمعها هم حدسها زدهاند: از قبیل اینکه متقدمان میخواستهاند به کلمهها مزبور رنگ فارسی بخشند و جمعهای بیگانه را نپذیرند، از این رو آنها را بار دیگر به فارسی جمع بستهاند؛ یا اینکه معنی جمع بودن چنانکه سزاست، بهوضوح در فارسی از آنها مفهوم نبوده، بدین سبب آنها را به فارسی جمعبستهاند اما چنین حدسهایی بدین دلیل نقض میشود که چرا درباره همه جمههای مکسر تازی این شیوه ر ا بهکار نبردهاند. برخی هم بر آنند که متقدمان آنها را در فارسی نوعی اسم جمع مانند: گروه و طایفه و لشکر تلقی میکرده و بدین سبب آنها را جمع میبستهاند؛ چه اسم کلمهای است که بی داشتن علامت جمع (ها-ان) معنی جمع را برساند و جمع بستن آنها هم روا است.
نظر دیگر این است که جمع به (ها) در زبان فارسی گاهی معنی کثرت میدهد؛ چنانکه گویند: مدرسهها تأسیس کرده و کتابخانهها بنیان نهادهاند، یعنی مدرسهها و کتابخانههای بسیار و پیدا است که در خواندن آهنگ صدا را در کلمههای «مدرسهها» و «کتابخانهها» بلند تر میکنند تا معنی کثرت را شنوده دریابد و جای تأسف است که در کتابهای دستور زبان فارسی درباره این خصوصیت مهم، یعنی تأکید کردن در یکی از اجزای جمله یا کشیدن صدا هنگام تلفظ آن که در عالم معانی هم در بحث تقدم و تأخر اجزای جمله اهمیتی بسزا دارد، گفتوگو نکردهاند. باری بر حسب این نظر: منظور متقدمان از جمع بستن جمعهای مکسر تازی به (ها)ی فارسی نشان دادن کثرت بوده است و در مثل: عجایبها یا کتبها یا منازلها و صدها نمونه دیگر که در متنهای متقدمان آمده است، نوعی جمع کثرتاند؛ بهمعنی عجایب و کتب و منازل فراوان و بسیار و شاید بتوان این حدس که نگارنده اندیشیدهام تا حدی پذیرفت اما گفته برخی از کسان که این شیوه هم مانند هر قاعده یا استعمال یا نکته نامعلومی «تأکید» میشمرند، بهسهولت نمیتوان پذیرفت.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰