اگر این دور از مذاکرات وین به نتیجه نرسد، این احتمال وجود دارد که زمانی برای بازگشت دوباره به مذاکرات قابل تصور نباشد و اگر هم باشد، نتیجه چندان فرقی نخواهد کرد و مذاکره برای مذاکره در آینده با تنش های فزاینده تر روبرو خواهد شد.
فرانسه، انگلیس و آلمان بیش از سایر اعضای تیم مذاکره کنندگان باید نسبت به تاکتیک و راهبردهای مذاکراتی به چند دلیل هوشیارانه تر رفتا نمایند. اول اینکه این سه کشور در دورهای مختلف مذاکرات هسته ای نیز نقش کاسبکارانه و نه میانجی گرایانه داشته اند و هنوز شاید مصمم باشند حتی با ایجاد اختلاف و تفرقه منافع خود را در خاورمیانه و آفریقا حفظ نمایند و یا حداقل به رقیب قدرتمند دیگری در منطقه اجازه ورود ندهند.
از این رو مذاکرات، برای اتحادیه اروپا باید بیش از اعضای دیگر قابل درک باشد چرا که هرگونه کارشکنی در روند مذاکرات و پیامدهای ناخوشایند احتمالی آن بی شک اروپا را بیش از سایر کشورهای مذاکره کننده با تهدیدات جدی تر روبرو خواهد کرد.
مذاکرات وین از دوحال خارج نیست. یا ۱+۵ با ایران، حداقل به یک نتیجه موقت میرسد و بحران را در سطح کمتری به زمان دیگری موکول می کند، و یا اینکه مذاکرات بدون نتیجه به پایان می رسد. وضعیت اول شاید شیر اطمینانی برای رفع خطر انباشت فشارهای قابل انفجار طرفین باشد، اما شرایط را نه به لحاظ فنی برای غرب و نه به لحاظ اقتصادی برای ایران تغییر نخواهد داد. غنی سازی در ایران حتی تا این میزان اعلام شده باقی می ماند و بدون شک به میزانی که فشار حداکثری و تحریم ها ادامه یابد، تاثیر خود را بر میزان غنی سازی خواهد گذاشت. به عبارتی خوشبینانه طرفین در یک دورهی تسلسل از بی اعتمادی و تهدید متقابل، خود را آماده یک دور دیگر از مذاکرات احتمالی می کنند. این وضعیت به نوعی توقف زمان برای تنش های بیشتر است که به نفع هیچ کدام از طرفین مذاکره نیست.
بدبینانه این است که با کارشکنی های پاریس، لندن و برلین مذاکرات تا حد فروپاشی متوقف شود. یعنی طرفین به این نتیجه برسند که هر چه بیشتر مذاکره کرده اند، دست خالی تر شده اند و یا بیشتر تهدید شده اند. عبور از مذاکرات در بدیترین حالت به این معنی است که فرانسه و انگلیس به عنوان عضو برجام و عضویت در میان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، می توانند از ابزار مکانیسم ماشه استفاده کنند و قطعنامه ۲۲۳۱ را علیه جمهوری اسلامی ایران فعال نمایند. این وضعیت به معنی دشمنی مطلق فرانسه و انگلیس با ایران است. که به عنوان جنگ غیر مستقیم به لحاظ حقوق بین الملل قابل تعریف و بررسی است.
آمریکا نظاره گر تنش میان تروئیکای اروپایی است
از خبرهای حاشیه مذاکرات می توان چنین برداشت نمود که در حال حاضر آمریکا نظاره گر نتیجه تنش تروئیکای اروپا با هیات مذاکره کننده ایران در وین است و اراده جدی و آمادگی عملی برای اجرای تعهداتش طبق برجام را ندارد؛ و در مقابل اروپا هم تلاش می کند در بزنگاه وین منافع و ضمانت های امنیتی خود را در منطقه حفظ نماید که در تعارض با منافع و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه است.
در این دور از مذاکرات وین یک اتفاق دیگر روی داده که قبلا وجود نداشت و آن اصرار اروپا به حفظ منافع اقتصادی و امنیتی در مذاکرات است. در حالیکه همه کشورهای۱ + ۴و حتی برخی اعضای دولت جدید آمریکا اذعان داشتند که دولت قبلی ایالات متحده اقدام غیرقانونی در خروج از برجام انجام داده، آما در این دوره از مذاکرات وین، دغدغه اروپا تنها بازگشت به برجام نیست و بیشتر سه کشور اروپایی در جهت مهار و یا تغییر رفتار ایران کنار میز مذاکره نشسته اند.
راهبرد اروپا افزایش مشکلات بیشتر برای ایران با هدف رفع مشکلات از سوی ایران است. این یک نوع امتیاز گیری غیر مستقیم میدانی برای استهلاک ظرفیت های مادی و انسانی کشورمان؛ و بمنظور تخلیه قدرت داخلی و خارجی ایران است که در روند آن جمهوری اسلامی توان تمشیت و مدیریت امو را از دست بدهد.
می خواهند ایران را مانع پیشرفت مذاکرات جلوه دهند
درست در زمانی که علی باقری رئیس تیم ایران تاکید داشت که وارد مرحلهای شده ایم که اختلافات قابل برطرف شدن هستند و طی روزهای اخیر پیشرفت خوبی حاصل شده است؛ و متعاقب آن نیز آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل در نشست شورای امنیت خواستار لغو تحریم های ایران و معافیت های مربوط به تجارت نفت با ایران شد؛ ناگهان بیانیه تروئیکای اروپا علیه ایران بدون اشاره به مزاحمت های خودشان در بروز مشکلات، ایران را مانع پیشرفت در مذاکرات احیای مفاد توافق ذکر کرد. این همان تاسی اروپا به دیپلماسی اجبار است.
به نوعی پاریس ، لندن و واشگتن با بازیگری جدید خود در وین دراین مرحله به دنبال تحمیل دیپلماسی اجبار به ایران برای تغییر رفتار هستند. اروپا در تغییر رفتار ایران چند هدف ترکیبی را نبال می کند. اولین هدف جلوگیری از بازدارندگی هسته در منطقه خاورمیانه است. عربستان وقتی با چین برای موشک های بالستیک به توافق می رسد می تواند با ثروت خود سلاح هسته ای را نیز در اختیار بگیرد. بنابراین مهمترین هدف اروپا در ایجاد تنش بیشتر با ایران حفظ پیمان عدم اشاعه سلاح های هسته ای یا NPT است. حفظ پیمان عدم اشاعه باید کشورهای منطقه را از دسترسی به سلاح های هسته ای بازدارد. اگر عربستان ، مصر و بعد امارات هسته ای شوند، اروپا که تنها دو کشور آن یعنی انگلیس و فرانسه هسته ای هستند، خلع سلاح خواهد شد.
روسیه و اروپا و حتی چین هم در بحث تسلیح هسته ای کشورهای خاورمیانه منافع اولیه دارند. بنابراین برای علی باقری رئیس تیم مذاکره کننده جهموری اسلامی ایران شرایط بسیار سختی برای پرکردن پرانتزها و جاهای خالی پیش نویسهای۲۰ ژوئن که متضمن اختلافات زیادی در ارتباط با تعهدات هستهای ایران است، وجود دارد. به هر تقدیر نباید پرانتزها و جاهای خالی در متن پیش نویس ۲۰ ژوئن به دلیل تفاوت رویکرد بین طرفین منجر به توقف مذاکرات شود.
توقف مذاکرات خواست کیست؟
توقف مذاکرات بیشتر خواست فرانسه ، انگلیس و آلمان است. به همین دلیل میخائیل اولیانوف مذاکره کننده ارشد روسیه تلاش دارد که هرچند بسیاری از مسائل باقیمانده ، اما مذاکره کنندگان سطح اختلافات را کاهش دهند و خود را به تیجه نزدیک کنند. علی باقری در این مقطع اعتقاد داشت که برخی بازیگران به جای دیپلماسی واقعی به عادت خود در مقصرنمایی دیگران پافشاری میکنند، درحالیکه طرف ایرانی پیشنهادهای سازنده خود را برای کاهش اختلافات ارائه کرده و اگر ارادهای برای جبران خطای مقصر واقعی باشد، راه برای توافق خوب سریع هموار میشود.
البته طی دو سال مذاکرات نفس گیر هسته ای ایران با ۱+۵ که در سال ۲۰۱۵ منتهی به توافق نصف و نیمۀ شد، آلمان، فرانسه و انگلیس در آن زمان هم نقش پلیس خوب را ایفا نمی کردند و حتی در مقاطعی مذاکرات را تا آستانۀ شکست با نتایج مخاطره آمیز آن روبرو ساختند. اکنون نیز در حاشیه مذاکرات وین، دوباره گوشه و کنار شنیده می شود که این سه کشور حتی فعالتر از گذشته در مقابل تیم مذاکره کننده ایران قرار گرفته اند.
در چنین شرایطی دستگاه دیپلماسی کشور به عنوان وظیفه ذاتی خود باید نسبت به موضوعاتی تا این میزان دارای اهمیت راهبردی بیشتر ورود کند و در مورد دست اندازهای مذاکرات وین هم واکنش متقابل و هم پیشهاد سازنده داشته باشد.
اروپا مراقب شیطنت اسرائیل باشد
اروپایی ها باید مراقب باشند هرگونه شیطنت و شرارتی از ناحیه رژیم صهیونیستی که سطح لفاظی ها و تهدیدهای نظامی خود را مرتبا افزایش داده است، به هیچ وجه از ناحیه جمهوری اسلامی ایران بی پاسخ نخواهد ماند و این اروپایی ها هستند که باید تبعات آن را به جان بخرند.
جنگ داخلی سوریه که با ائتلاف غرب به این کشور تحمیل شد به عنوان یک بحران داخلی در سوریه زمینه ساز سیل مهاجرت به سوی کشورهای اروپایی گردید و تلاش غرب این بود که از تهدیدهای ناشی جنگ داخلی سوریه کمترین تهدید و نا امنی متوجه اروپا گردد. تفاوت جنگ سوریه با ناآرامی ها و یا جنگ های آتی در منطقه بعد از شکست مذاکرات وین این خواهد بود که مدیریت چنین جنگی با ائتلاف غرب و یا اروپا نخواهد بود و برخلاف جنگ های غرب و متحدین اروپایی اش در افغانستان، عراق و لیبی که مدیریت زمان و درجه شدت جنگ را در اختیار داشتند، اما در تحولات بعدی زمان پایان جنگ و میزان خسارت های وارده به کشورهای منطقه و منافع غرب قابل محاسبه نخواهد بود.
*کارشناس روابط بین الملل
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰