فیلم «Voyagers» یا مسافران، یک اثر علمی تخیلی جدید از نویسنده و کارگردان نیل برگر (سازنده فیلمهای «Divergent» و «Limitless») است که با یک پیچ و تاب جالب در یک پیش فرض امتحان شده و آشنا آغاز میشود. فیلم مسافران سعی دارد با الهام گیری آزاد از رمان «ارباب مگسها» نوشته ویلیام گلدینگ، یک بازی فضایی با نمادهای حاکمیت قانون در جوامع انسانی انجام دهد. اما، آیا فیلمساز میتواند با نمایش چنین ساختاری حرف تازهای برای دوستداران ژانر علمی تخیلی داشته باشد؟! برای یافتن پاسخ با نقد فیلم Voyagers همراه ویجیاتو باشید.
داستانهای علمی تخیلی همیشه یکی از جذاب ترینِ ژانرها برای کاوش بوده است. داستان علمی به عنوان یک ژانر این توانایی را دارد که چیزی غیرقابل تحمل و نشاط آور را در ترسیم وضعیت انسان برجسته کند. این سبک سینمایی، داستانهای متنوعی را در خود جای داده است که میتواند از سرگرمی بلاکباستری چون جنگ ستارگان یا ترمیناتور تا آثاری با مواد فکری پیچیده چون بلید رانر یا ۲۰۰۱: ادیسه فضایی را شامل شود. این ژانر همچنین میتواند مکانی عالی برای بررسی بسیاری از ایدههای در ظاهر خام برای داستان سراییهای جذاب باشد. حالا فیلم مسافران نیز حاوی یکی از همین ایدههای خاص است که میخواهد در زمین ژانر علمی تخیلی آن را بیان کند. این فیلم در آیندهای دور اتفاق میافتد و بشریت با یک بحران جهانی روبرو است که به زودی باعث غیرقابل سکونت شدن زمین خواهد شد.
ایده اولیه و داستان فیلم خبر از وضع نابسامان کره زمین میدهد؛ بیماری، تغییر اقلیم و موارد دیگر بشریت را محکوم به فنا کردهاند، البته این نابودی در شرایطی نیز متوقف خواهد شد. اگر انسان بتواند خانه جدیدی برای سکونتِ بشر پیدا کند، این فرایند به پایان خواهد رسید. بنابراین انسانها مکانی را بر بقا در فضا انتخاب میکنند؛ اما مشکل این است که سفر به آنجا 86 سال طول خواهد کشید. بدیهی است که 86 سال بیشتر از عمر معمولی خیلی از مردم است، بنابراین دانشمندان به یک راه حل کاملاً تکان دهنده میرسند.
آنها نسلی از کودکان را در آزمایشگاه پرورش میدهند، به آنها آموزش کاملی میدهند و هرگز اجازه نمیدهند این گروه انسانی دنیای خارج را ببینند تا هیچ وابستگی به آن نداشته باشند؛ سپس آن بچههای منزوی را که اکنون نوجوان هستند، به فضا میفرستند. آن نوجوانان سرانجام بزرگ میشوند، سپس صاحب فرزند میشوند، و در نتیجه آن فرزندان نیز بچهدار میشوند و سرانجام بچهها و نوههای گروه اصلی به سیاره جدید ما راه پیدا میکنند. با این حال، همه چیز به محض نوجوان شدن این بچهها به شدت تغییر میکند.
با بروز یک حادثه برای سرپرست آنها ریچارد (کالین فارل) که فعالیت گروه را کنترل میکند، خدمه جوان مجبور میشوند که خود فرماندهی را به عهده بگیرند، از طرفی دیگر، این نوجوانان بلافاصله پس از کشف اینکه برای سرکوب احساسات، به آنها دارو خاصی داده شده، دچار یک تغییر مور مور کننده میشوند. بنابراین، جناحهای مختلفی از این نوجوانان شروع به درگیری میکنند که عمدتاً توسط فردی معقولتر به نام کریستوفر (تای شریدان) و شخصیت زکِ بی رحم (فیون وایتهد) هدایت میشوند. با افزایش تنشها، گروه باید با ترس و اضطرابی که ممکن است آنها را از هم جدا کند مدتها قبل از رسیدن به مقصد مقابله کند. حالا این مکان جایی است که فیلم «Voyagers» این داستان را به طور عمده در صد دقیقه برای مخاطب تعریف میکند.
با تنظیم همه این موارد در روند داستان فیلم، بدیهی است ذهن شما با مشکلات بالقوه زیادی که این طرح دارد، مسابقه فکریاش را شروع میکند. بدون شک با بیان این ایده سوالات زیادی برای مخاطب شکل میگیرد. برای مثال این سوالات به وجود میآید که آیا واقعاً میتوانید بچهها را وادار به این کار کنید؟ یا اساساً این کار اخلاقی است؟ آیا آنها در طول چنین آزمایش سختی بی قرار نخواهند شد؟ اگر یکی از این بچهها زودتر از وقتش فهمید که تمام زندگی او از واقعیت خالی شده و هدف زندگی او فقط بچه دار شدن و مردن است، چه حسی خواهد داشت؟ در این شرایط چنین انسانی نجات بشریت را یک افتخار یا یک نفرین میداند؟ تمام این سوالات جذاب از روی پیش فرض فیلم مسافران به وجود میآید.
با این حال، به محض اینکه این رشتهها شروع به باز شدن میکنند، نیل برگر به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس کار، آنها را به وادی میبرد که اگرچه فیلم قابل مشاهده و جالب به نظر میرسد، اما در نهایت ناامید کننده است. ما این نوع سفر حماسی در اعماق فضا را برای نجات زمین یک میلیون بار دیدهایم؛ زیرا چنین آثاری همیشه یک چیز را دنبال میکنند، و آن مورد همیشگی این است که افراد در انزوای فضایی کنترل خود را از دست میدهند یا وقتی احتمال میرود که آنها در سفینه تنها نباشند، یک جنون به سراغ آنها میآید. متاسفانه پتانسیل ایده اولیه فیلم «Voyagers» با چنین رویکرد کلیشهای به کلی خراب میشود.
نیل برگر کارگردان مبتکری نیست، اما آثار او همیشه جذابیتهای نهفتهای را در خود جای دادهاند. بنابراین در بیشتر فضای حاکم بر این فیلم نیز ما شاهد یک طراحی زیبا در لوکیشن و اجرای حرکات منظم دوربین در یک فضای محبوس هستیم. با این اوصاف از نظر رویکرد فنی در فیلم سازی چیزهای زیادی در این کار وجود ندارد که فرد را به سمت آن سوق دهد، به ویژه گاهی اوقات این خودنمایی در دوربین و فضاسازی میتواند بسیار تکراری و راکد باشد. همچنین سمت و سوی لحن فیلم مسافران اساساً از جایی به بعد کاملاً به رمان ارباب مگسها در فضا تبدیل میشود و این مسیر خوب کار نمیکند.
از طرف دیگر، ما این نوع تقسیم که بچهها را به دو گروه بد و خوب تبدیل میکند، بارها و بارها مشاهده کردهایم و برداشت برگر دقیقاً همانی است که هر فردی میتواند آن را پیش بینی کند. برای مثال: بچههای «بد» شروع میکنند به دروغ پردازی و گفتن روایتهای نادرست، و ترس از دیگری را به نفع خود استفاده میکنند؛ که در این زمینه، ابن حرکات از دریچه تفسیر اجتماعی مدرن بسیار آشنا به نظر میرسد. این ایده تا جایی در اواسط فیلم برای پیشبرد داستان کار میکند، اما در نهایت فیلم از آن برای گفتن چیزهایی با شایستگی یا خلق تنش، استفاده نمیکند. حوادث داخل این فیلم فقط همان موارد قدیمی (یعنی بازی با مرزهای روابط جنسی) در چنین فرمولهایی را شامل میشود.
از طرفی وجود موضوعاتی در فیلم که در مورد خشونت ذاتی بشر وقتی به حال خود رها میشود، اظهار نظر میکنند، خیلی خوب از کار در نیامده است، در واقع داستان سرایی پیرامون آن بسیار صریح و شعاری است. اساساً ساز و کار درستی از جانب فیلمساز برای این جهان سازی جالب، تصور نشده است؛ بنابراین فیلم مسافران بیشتر تحت تأثیر گفتگوهای ساده و شخصیتهای پرداخت نشده قرار گرفته که هر کدام برای انجام اعمالشان انگیزههای ضعیفی دارند. شاید برخی از درگیریهای بین شخصیتها جذاب باشد، اما اکثر آنها فوق العاده پیشپا افتاده هستند.
همچنین چنین مسائلی با پیشرفت فیلم تشدید میشوند، که خود این موضوع منجر به یک فینال یکنواخت و تکراری میشود. با این اوصاف فیلم از منظر فنی یک اثر پیش پا افتاده است. بازیگران کار نیز، بار بسیار کمی در پیشبرد داستان دارند و تأثیر زیادی با بازیهای خود بر جای نمیگذارند. از میان خیل عظیمی از بازیگران جوان فقط تعداد معدودی از آنها هستند که لحظهای را برای سخنرانی بدست میآورند، چه رسد به اینکه بتوانند در تصویرگری خود تأثیر بگذارند. از این میان عملکرد لیلی-رز دپ (دختر جانی دپ) بهتر است، زیرا او علیرغم افزایش تنش احساسات خود را درست کنترل میکند. شرایدن نیز بد نیست اما شخصیتش بسیار ساده است. وایتهد نیز مظهر چیزی است که میتوانست یک آنتاگونیست کاریزماتیک باشد، اما عدم پرداخت و عمق مورد نیاز شخصیت او عمدتاً قابل توجه نیست.
در پایان باید گفت: فیلم «Voyagers» چیزی است که مخاطبان جوان اگر آنقدر فیلم یا داستانهای مشابه علمی تخیلی ندیده و نخوانده باشند، ممکن است برایشان جذاب باشد. چرا که مسافران برای کسی که تازه با سینمای علمی تخیلی روبرو شده است خوش ساخت، خوش فکر و مملو از امکانات مغز شکن است. با این حال، فیلم برای اکثر مردم فیلمباز عاشق سینما، بازپخشی از روایتها و مضامینی است که بارها دیدهایم یا در مورد آن شنیدهایم، بنابراین فیلم با وجود پتانسیل در هسته مرکزی داستانش، چیزی جز یک اثر هدر رفته دیگر در ژانر علمی تخیلی نیست.
با بهترین فیلمها از نگاه ویجیاتو آشنا شوید:
- برترین فیلمهای تاریخ سینما با مضمون کریسمس کدام است؟
- برترین فیلمهای زامبی محور که احتمالاً با آنها آشنا نیستید
- بهترین فیلمهای مهیج روانشناختی تمام دوران کدام است؟
- معرفی بهترین فیلمهای تاریخ سینما در مورد جستجو گنج
- بهترین فیلمهایی که درباره حضرت مسیح ساخته شدند
https://vgto.ir/9oc
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰