یک فرض یا ایده بزرگ میتواند هم نعمت باشد و هم نفرین. حالا فیلم «مردی که پوست خود را فروخت» را در نظر بگیرید، یک فیلم تونسی که اخیراً در مراسم اسکار پیش روی نامزد بهترین فیلم بین المللی شده است. این اثر در مورد یک پناهنده سوری است که موافقت میکند بدن خود را به یک هنرمند برجسته اروپایی اجاره دهد، تا او طرحهای خلاقانهای را در پشت این شخص خال کوبی کند، و او را در یک موزه به نمایش بگذارد. به طور حتم این یک مفهوم و ایده کاملاً اورجینال است که با پیچیدگیهای سیاسی، هنری و اخلاقی عجین شده است؛ اما آیا یک ایده ناب به تنهایی حکم خوب بودن یک فیلم را تضمین میکند؟! این ایده موجود در فیلم به تنهایی یک مفهوم بسیار خوبی است که فیلم خودش نمیتواند مطابق با آن عمل کند. بنابراین، بهترین قسمت از کل تجربه دیدن این اثر ممکن است خواندن خلاصه داستان باشد. در ادامه با نقد فیلم The Man Who Sold His Skin همراه ویجیاتو باشید.
فیلم مردی که پوست خود را فروخت یک فیلم درام مربوط به سال 2020 است که توسط کوثر بن هنیه کارگردان تونسی ساخته شده است. این اثر ابتدا در جشنواره ونیز نمایش داده شد و در همان فستیوال موفق به کسب جایزه شد. در واقع شخص یحیی محیانی بازیگر اصلی این فیلم توانست جایزه بهترین بازیگر سال این مراسم را مال خود کند. داستان این فیلم بدین شرح است که: سم علی یک مرد جوان سوری است که برای فرار از جنگ داخلی به لبنان پناهنده شده است. او با جفری گودفروی آشنا میشود. یک هنرمند خالکوبی معروف که پشت علی اثر هنری خود را به وجود میآورد.
به زودی بدن علی به عنوان یک اثر هنری معروف میشود یا به بیانی دیگر او یک اثر هنری زنده لقب میگیرد. چیزی که قیمت بسیار بالایی در مارکت هنری مییابد. کلکسیونرها علاقه نشان میدهند و مزایده به وجود میآید. فعالان حقوق بشری عصبانی میشوند و واکنش نشان میدهند. بنابراین، علی برای گذران زندگی باید طوری از این مخمصه بیرون بیاید چون به مردی معروف شده که پوست خود را فروخته است.
کارگردانی و نویسندگی کوثر بن هنیه (اولین زن مسلمان که در این شاخه اسکار نامزد شده است)، فیلم «مردی که پوست خود را فروخت» را به طور تحریک آمیزی به دو جهان به ظاهر متفاوت جوش میدهد. این دو جهان؛ دنیای تجارت سریع و گران قیمت هنر معاصر با دنیای در حال تغییر و نسبتاً فقیر پناهندگان سوری است. صحنه هنری و بحران مهاجرت جهانی به وضوح دو زمین بازی مختلف و متفاوت هستند.
با این حال، فیلم آنها را جاه طلبانه ورق میزند تا ببینند که آیا موجودات دنیای غرب چگونه ارزش هایشان را به انحراف میکشند. با این اوصاف مردی که پوست خود را فروخت نوعی فیلم است که شنیدن داستان آن، یا حتی توصیف آن، جالبتر از دیدن آن به نظر میرسد. اگر بخواهیم ایده هایی را که فیلم با آن بازی میکند را به شما بگوییم خودش چند بند توضیح نیاز دارد؛ با این وصف، کوثر بن هنیه سعی کرده تمام ابعاد فیلمش را در یک بحث واحد پیرامون انواع مختلف ستم، کالایی شدن بدن انسانها و بی احترامی اساسی بشر به هم نوعش جمع کند.
وقتی بخواهید چند فیلم را در یک اثر جمع کنید و البته وقت کافی نیز برای هیچکدام نگذارید، میشود وصف حال این اثر سینمایی بدون ژانر و عجیب و غریب. البته آکادمی اسکار بهترین مکان برای دیده شدن آثاری است که یک سوژه ساختگی را در پس زمینه فاجعههای انسانی میچرخانند. حالا فیلم «مردی که پوست خود را فروخت» مصداق بارز همین آثار است.
فیلمهایی که از طریق لنزهای خیالی به دولتها و سیاستهای جهان سومی یا نسل کشیها نگاه میکنند و در نهایت جلوهای از زشتیها را نمایش میدهند و زیباییها را نیز پنهان میکنند. بنابراین شاید فیلم «مردی که پوست خود را فروخت» به نکات مهم بسیاری اشاره کرده باشد، اما چندان در آنها تعمق نمیکند. یا بهتر است بگوییم قصدی برای تفکر بیشتر بر روی آنها ندارد. همچنین عنصر انسانی در این کار کاملاً پوچ است.
مردی که پوست خود را فروخت به ظاهر ترکیبی بلند پروازانه از هجو هنر مدرن و ترکیب آن با درامهای مهاجرتی است، اما فیلم در زیر بار چنین مفهومی کمر خم کرده است. بنابراین فیلم هرگز به نتیجه رضایت بخش احساسی که میخواهد نمیرسد. در اینجا به نظر میرسد که تمرکز کارگردان روی خلق خود ایده، باعث شده فیلمساز توسعه آن ایده را فراموش کند.
همچنین با نگاهی سطحی به این کار متوجه خواهید شد، کارگردان سعی کرده است تعداد زیادی لحن را در اثرش بگنجاند. برای مثال یک داستان عاشقانه بین سم و دوست دختر سابقش عبیر، در فیلم وجود دارد که کاملاً قابل پیش بینی و خارج از احساس است. همچنین برخی شخصیتهای متحرک فیلم نیز بسیار کارتونی هستند، و حتی صحنههای ابتدایی فیلم که لحنی سیاسی دارند نیز بسیار پوچ و خام هستند.
البته یکی از نکات خوب این فیلم بازی یحیی مُحِینی در نقش سم علی است. اما لحن متزلزل فیلم هرگز اجازه خودنمایی احساسی به این بازیگر نیز نمیدهد. بن هنیه با فیلم «مردی که پوست خود را فروخت» سعی کرده است به دنیای هنر مدرن وارد شود؛ اما باید قبول کرد که او در مقام کارگردانی صاحب سبک، هنوز با هوشمندی و تمرکز مداومی که در تعادل با گزندگی فیلم قرار میگیرد، فاصل بسیار معنا داری دارد. در واقع او نتوانسته پای خود را فراتر از یک ایده بگذارد. همچنین بحران انسانی در سوریه اتفاقی فاجعهآمیز بوده است؛ بنابراین عنوانکردن این بحران در پسزمینه فیلمی تخیلی پیرامون یک رابطه عاشقانه کمی سادهانگارانه است.
در نتیجه باید گفت دوست داشتن یا دوست نداشتن فیلمی چون «مردی که پوست خود را فروخت» بستگی به سلیقه سینمایی شما دارد. اگر فیلمی عجیب و عرب زبان میخواهید که به لطف یک ایده خاص به مضامین مختلف سرک میکشد، این اثر کاندید اسکار یک پیشنهاد جالب است. اما اگر سینمای خارجی زبان و یا سینمای به ظاهر معنا گرا را دوست ندارید، دیدن این اثر جز اتلاف وقت چیز دیگری برای شما نخواهد داشت.
نقد فیلمهای نامزد اسکار ۲۰۲۱ را در ویجیاتو بخوانید:
- نقد فیلم The Trial of the Chicago 7 – افتتاح آثار اسکار پسند با نمایش فیلم جدید نتفلیکس
- نقد فیلم Judas and the Black Messiah – ضِد پلیسترین درام سالیان اخیر
- نقد فیلم Sound of Metal – نوازندهای که باید از سکوت لذت ببرد
- نقد فیلم Promising Young Woman – انتقامی با طعم آب نبات
- نقد فیلم Better Days – یک ملودرام جنایی عالی از سینمای چین
- نقد فیلم News Of The World – در جاده سینمای وسترن
- نقد فیلم The Father – درامی دلخراش پیرامون زوال عقل
- نقد فیلم The White Tiger – او را زاغه نشین صدا نکنید
- نقد فیلم Nomadland – کشور زرق و برق دار آوارهها
- نقد فیلم Mank – دوران نچندان طلایی
- نقد فیلم Minari – بذرهای امید
https://vgto.ir/9lq
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰