برخی از تماشاگران فیلم Shadow in the Cloud آن را یک اثر احمقانه میخوانند که اکشن آبکی و نهچندان درست و درمانی دارد. در اینکه Shadow in the Cloud یک فیلم جنون آمیز است شکی نیست اما مفاهیم فمنیسمی پس پرده فیلم به تک تک لحظات آن معنا میبخشد و کارگردان (که نویسنده فیلمنامه هم است) توانسته شعارهای خود را در قالب یک اثر فانتزی-اکشن و به صورت خیلی زیرپوستی، روایت کند. با ویجیاتو همراه نقد فیلم سینمایی Shadow in the Cloud باشید، اثری که مانند بسیاری از فیلمها به خاطر شرایط ویروس کرونا، به طور آنلاین به نمایش در آمده است.
جنگ از هر زاویه و دیدگاهی، سیاه و تاریک است. سربازانی که بر سر قدرت و منافع دیگران میجنگند و در هر لحظه امکان مرگشان وجود دارد و حتی یک ثانیه پیش رویشان را نمیتوانند حدس بزنند. جنگ با هیچکس شوخی ندارد و همه اعضای یک جامعه را با خود درگیر میسازد، چه آنهایی که در وسط میدان جنگ، روی زمین یا هوا و یا حتی زیر آبها مشغول جنگیدن هستند چه آنهایی که به ظاهر در میدان جنگ حضور ندارند.
نقش زنان در جنگ جهانی دوم در ارتش آمریکا و دیگر کشورها بسیار پررنگتر نسبت به جنگ جهانی اول شد و آنها پایشان به میدان نبرد هم باز شد. زنان اما همیشه در میادین جنگ حضور داشتند، چه اسلحه دستشان بگیرند و چه پارچههای سفید را روی زخم سربازان ببندند و چه هیچکاری نکنند و در منزلشان نشسته باشند. زنان هم پا به پای تمام مردان با چالشهای جنگ درگیر بودند و خطراتی تهدیدشان میکرد که جنس و شکل آن متفاوت بود.
Shadow in the Cloud میخواهد به همین مفهوم بپردازد و برای اینکه این مشکلات را به نحوی روایت کند که شعارگونه نباشد و همچنین بتواند مخاطب عامتر را با خود همراه کند، تصمیم گرفته داستان را در زمینه یک فیلم تخیلی و اکشن و اسانس وحشت به تصویر بکشد.
کلویی مورتز نماد یک زن آمریکایی است، یک زن سفید پوست بلوند زیبارو با چشمانی رنگین که سن کم او نیز کاری کرده تا این نقش بیشتر برایش معنا داشته باشد. زنان هم سن و سال او در زمان جنگ جهانی با تمامی مشکلاتی که فیلم قصدبازگو کردن آنها را دارد دست و پنجه نرم میکردند. تقریبا بیشتر مدت زمان فیلم ما شاهد نقش آفرینی کلویی مورتز هستیم و او توانسته در این آزمون سخت، تقریبا سربلند بیرون بیاید. کلویی مورتز تاکنون بازی بینظیر و شاهکاری از خود در سینما برجای نگذاشته و این فیلم شاید قدمی جدی برای آینده کاری این بازیگر باشد.
داستان از جایی شروع میشود که کلویی مورتز در نقش یک خلبان جنگی زن، در آخرین دقایق پرواز یک هواپیمای جنگی، با دستور شخص سرگرد یگان، وارد هواپیما شده تا یک محموله فوق سری را حمل کند. سربازان این پرواز در وهله اول از پذیرش این زن مرموز سرباز میزنند اما در نهایت به خاطر دستوراتی که از بالا آمده مجبور میشوند تا او را بپذیرند. این زن به قسمت پایین هواپیما رفته و وارد یک اتاقک کوچک میشود و محمولهاش را نیز جای امنی در هواپیما میگذارد.
پرواز جنگنده آغاز میشود و در این مسیر، زن متوجه حضور گرملینها (شیاطین کوچک) در هواپیما میشود و کسی حرفهایش را جدی نمیگیرد. از آنسو راز محمولهاش کم کم لو میرود و خدمه جنگی به او شک میکنند…
قصههای فولکلوریک و محلی در همه برهههای تاریخی، از دیرباز تا همین امروز وجود داشته است. در زمان جنگ جهانی نیز قصههای زیادی که زاییده ذهن سربازان بود ساخته و پرداخته شد. در قشر صدها هزار سرباز جنگی که وارد میادین نبرد میشدند، همه جور آدم با هر نوع افکاری به چشم میخورد و هرکس قصههای خودش را داشت. قصههای ترسناک نیز در این میان خوراک سربازان و کودکان آنها در آن زمان بودند تا از پدرانشان بشنوند و یکی از همین قصههای محلی حضور جنها (شیاطین) در هواپیماهای جنگی بود.
اصطلاح گرملین در اوایل نیمه قرن بیستم در میان اعضای نیروی هوایی سلطنتی انگلیس به وجود آمد و هرگاه هواپیما به طرز مرموزی آسیب میدید، از این موجودات به عنوان توضیح استفاده میشد. در بیشتر موارد ، برای دور نگه داشتن سرزنش از خلبان یا یکی دیگر از اعضای خدمه این کار انجام میشد. بلافاصله پس از آن ، استفاده از گرملین در فولکلور فراتر از هوانوردی حرکت کرد و به داستانهای کودکان رسوخ کرد که معروفترین آن کتاب گرملینها اثر رولد دال است که خود جزو خدمه نیروی هوایی انگلیس بود.
روزان لیانگ (کارگردان و نویسنده فیلم) در ابتدای فیلم خود با نمایش انیمیشنی کوتاه این قصه ترسناک محلی را برایمان به تصویر میکشد. انیمشینی که تداعی کننده ساختههای کوتاه استودیوهای انیمیشن سازی از جمله والت دیزنی در زمان جنگ است. ساخت انیمیشنها در آن زمان جدا از وظیفه پروپاگاندایی که برای عامه مردم داشت، موجب سرگرم شدن سربازان میشد و آنها با دیدن این انیمیشنها، نکات ضروری را بیشتر درک میکردند.
فیلم در همان وهله اول و با نمایش همین انیمیشن کوتاه نشان میدهد که کاملا فضایی متعلق به زمان جنگ را خلق کرده و قصد دارد به آن وفادار بماند. قصه فیلم نیز از زمانی دیوانهوار میشود و از منطق خود خارج میشود که گرملینها به فیلم وارد میشوند. ماد گرت (سرباز زن و نقش اصلی فیلم) در ابتدای امر سعی میکند خودش به تنهایی با این هیولا بجنگد اما به تدریج مجبور میشود که دست به دامن سربازان دیگر پرواز شود و کسی حرفهایش را باور نمیکند.
ماد گرت نماد یک زن و مبارزاتش در زمان جنگ جهانی است. از همان دقایق اولیه که در هواپیما حضور پیدا میکند و مورد متلکهای جنسی سایر سربازان قرار میگیرد تا زمانی که وارد قفسه جداگانه و مجزایی از مردان شده و در تنهایی خود، بازهم صدای طمعهای جنسی علیه خودش را از زبان همرزمانش میشنود و امنیت روانیاش به خطر میافتد. او محکوم به این جدایی و تفکیک شدن از مردان است و با اینکه ادعا میکند از همه آنها بیشتر سابقه جنگی دارد، ولی بازهم از تحقیر شدن توسط آنها در امان نمیماند.
زنان جنگی جدا از این اتهامات، بارها و بارها به طور فیزیکی توسط سربازان مورد تجاوز قرار گرفتند و فرزندانی در آن زمان به دنیا آمدند که حاصل همین تجاوزها بودند. زنان در همه جنگها به عنوان بردگان جنسی سربازان دیده شدهاند و کارگردان این خطر را در حد همین متلکها به نمایش میگذارد. اوضاع جایی بدتر میشود که مشخص میشود یکی از خدمه، شوهر این زن است و بازهم نتوانسته در برابر این متلکها کاری کند، درست مانند تجاوز به زنان جلوی خانوادههایشان که در زمان جنگ، موضوع دور از ذهنی نیست.
ماد گرت پا به پای این مردان میجنگد و وظیفه مادریاش را نیز انجام میدهد. این مهمترنی پیام فیلم Shadow in the Cloud است که از یک سوم میانی آغاز شده و تا پایان فیلم همراه تماشاگر است. گرت مجبور است با همه چیز مبارزه کند و حتی مشکلات ماوراالطبیعه بر سرش آوار میشوند اما او باید در برابر آنها ایستادگی کند و مراقب بچهاش باشد. او در یک جنگ هوایی، کارهای دور از ذهنی انجام میدهد که هر ثانیه امکان مرگ خودش و نوزادش است اما در بین سفیر گلولهها، بازهم بچهاش را به چنگ و دندان میگیرد تا وظیفه مادریاش را در عین اینکه در مقابل دشمن باید ایستادگی کند، انجام دهد.
گرملینها قصد ربودن فرزند او را دارند و دلیل این مساله در هیچ جای فیلم گفته نمیشود. فر را باید بر این گذاشت که در افسانهها، گرملینها عاشق فرزندان انسان هستند و به همین دلیل است که قصد ربودن این طفل معصوم را دارند. نوزادی که بیخبر از جنگ، مادرش را صدا میزند و میخواهد در آغوش زنانه او آرام بگیرد. گرملینها نماد همه بلایای طبیعی و غیرطبیعی هستند که بر سر خانوادهها در زمان جنگ پیش میآمد. آنها میتوانند هر چیزی باشند، از سرباز جبهه دشمن که بی اجازه پا به خانه گذاشته تا گلولهای که از شیشه خانه وارد شده و از بیخ گوش اعضای آن گذشته است. آنها میتوانند حتی سیاستهای سردمداران جنگ باشند که فرزندان مادران را از آنها جدا کرده و با خود به میدان نبرد میبردند و مادران را داغدار میکردند. گرملینها در این فیلم، تمثیلی از هر بلای جنگی میتوانند باشند.
با پیشروی فیلم و رسیدن به لحظات پایانی، دوز فمنیسمی فیلم بیشتر و بیشتر میشود و مردان فیلم از باهوشی به سمت احمق بودن کشیده میشوند. گارت تنها سرباز عاقل و کاربلد میشود و در سکانس نمادین الهام گرفته شده از پوستر We Can Do It! آستین بالا زده و مبارزه تن به تنی با دشمنان انجام میدهد و بازهم خونین و مالین، در نهایت فرزندش را آرام میکند. واقعیت اینست که بدبختیهای زنان در دوران جنگ تمامی ندارد؛ فیلم هم قصد دارد این بار با نگاهی کاملا زنانه (و شاید بتوان گفت نگاه تند و تیز و افراطی) به این مساله نگاه کند.
اکشن آبکی و تخیلی فیلم تا حد زیادی وامدار کارگردان چینی-نیوزیلندی تبار آن است و تداعی کننده سینمای اکشن این کشورهاست؛ اکشنی که شاید بتوان بهترین تشبیه را برای آن «فیلم هندی» به کار برد. این جنس اکشن با فضای کلاسیک فیلم جور در میآید و با اینکه چندان خوش ساخت نیست، اما مدت زمان کوتاه و بازیگر قدرتمندی که در هسته آن قرار دارد، باعث هضم شدن آن میشود!
اگر به Shadow in the Cloud به عنوان یک فیلم اکشن جنگی دلهرهآور نگاه کنیم، فیلم مانند یک اثر B Movie با بودجهای اندک و مستقل رفتار میکند. فضای کلاسیک و قدیمی که فیلم خلق کرده از نوع نورپردازی تا موسیقیهای عجیب و غریبی که در طول فیلم شنیده میشود، همگی تداعی کننده فیلمهای درجه B دهه هشتاد میلادی در هالیوود هستند که روی VHS عرضه میشدند. Shadow in the Cloud با این فرمول پیش میرود و میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد اما توجه به مفاهیم فمنیسمی که روایت میکند، تماشای آن را دلچسبتر میسازد.
https://vgto.ir/85g
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰