جشنواره ریفکین (Rifkin’s Festival) جدیدترین ساخته وودی آلن، یکی دیگر از آن داستانهایی است که تداعی کننده جهان آلن در سالهای اخیر است. جهانی سرشار از کمدی رمانتیکهای وودی آلنی با درون مایه جهانگردی در جای جایِ این کُره خاکی و ادای احترامی خسته کننده و گاه به گاه به سینمای کلاسیک دهه 60 و آثاری چون «هشتونیم» فدریکو فلینی و «ژول و جیم» فرانسوا تروفو که با توجه به تمایل استادانه آلن به الهام گرفتن از این کارگردانان در گذشته، دیگر احساس تازگی را در بیننده ایجاد نمیکند. اگر شما یک علاقمند به سبک فیلمسازی وودی آلن نباشید، دیدن این اثر مصداق بارز یک اتلاف وقت است. در ادامه با نقد فیلم Rifkin’s Festival همراه ویجیاتو باشید.
داستان این اثر اینگونه است که: یک زوج متاهل آمریکایی به جشنواره سن سباستین میروند و درگیر جادوی این رویداد، زیبایی و جذابیت شهر و خیال پردازی پیرامون فیلمها میشوند. همچنین لازم به ذکر است که این فیلم در تابستان 2019 و در پس زمینه جشنواره سن سباستین در اسپانیا فیلمبرداری شده است. اما مراحل زندگی این پیرمرد عاشقپیشهی سینما پس از جریانات جنبش «MeToo» در زندگی و حرفه آلن به ضرر هنر او بود؛ البته نه لزوماً به این دلیل که او در ایالات متحده در لیست سیاه قرار گرفته است، نه، زیرا کاملاً واضح است که اگر این مرد بخواهد با پشتوانه اروپایی فیلم بسازد هنوز هم میتواند؛ اما مشکل اصلی این روزهای او در واقع فیلمنامه نویسی است.
تصمیم گرفتن آلن برای تولید آثار پیش پا افتاده این روزهایش چون جشنواره ریفکین، نشان دهنده افول نویسندهای است که فرسنگها از اوج کاری خود فاصله گرفته است. فیلمهای معمولی و قویتر آلن در بخش دوم حرفه فیلمسازیاش چون: امتیاز نهایی (Match Point)، یاسمن پژمرده (Blue Jasmine)، مرد بیمنطق (Irrational Man)، واندر ویل (Wonder Wheel) و نیمه شب در پاریس نیز در جهتی فراتر از فرمولهای رایج عاشقانه و کمدی بودند، این آثار او در کمترین حالت خود به معنای به تصویر کشیدن عمیق ترین قسمتهای روح انسان و آنچه باعث میشود ما همان چیزی که هستیم به نظر برسیم بودند. اما من هیچ یک از این موارد را در فیلمهای آلن پس از جریانات جُنبش MeToo ندیدهام.
اگر به اکثریت کارهای وودی آلن در یک دهه اخیر نگاهی داشته باشید، شما فقط میتوانید بسیاری از کمدیها را بیابید که با لحن عاشقانه تکراری بسته بندی شدهاند، در واقع آلن کم و بیش، از سال 2016 به ساخت این نوع فیلمها مشغول شده است. آثاری چون کافه سوسایتی، یک روز بارانی در نیویورک و حالا نیز جشنواره ریفکین. البته یک نکته مشترک در تمام این آثار وجود دارد و آن همکاری دوباره آلن با استاد فیلمبرداری ویتوریو استورارو است. همکاری مجدد آلن با استوراو باعث شده است که فیلمهای جدید او نیر همانند آثار برترش از منظر تصویر بسیار زیبا به نظر برسند. بنابراین، تقریباً هر قاب در این دست فیلمهای وودی آلن نورانی، شاداب، خوش ذوق و جذاب است.
اما فیلم جشنواره ریفکین اظهار عشقی است که وودی آلن تصمیم دارد در سادهترین شکل ممکن به جشنواره سن سباستین داشته باشد. میتوان گفت این فیلم او یک اعلامیه غیر اصولی عشق است که در آن فیلمساز تصمیم گرفته از فرمولی استفاده کند که برای دههها برای او کار کرده است، اما در این پروژه جدید، ظاهر فیلمنامه وودی آلن خستگی متنی و فرا متنی او را بیش از هر زمان دیگری نشان میدهد. در واقع او به سختی میتواند بیننده را با داستانی با این شمایل سرگرم کند. بنابراین آنچه من توصیه میکنم نزدیک شدن به این اثر با انتظارات متوسط است.
شاید در ظاهر جشنواره ریفکین هنوز هم یک کمدی رمانتیک دلپذیر برای طرفداران آلن باشد که سوالاتی راجع به زندگی، عشق یا هنر (مضامین معمول آثار آلن) ایجاد میکند، و باعث تأمل و تفکر میشود. اما چیزی که روشن است، عدم شادابی درونی فیلمساز است که به کار نیز تزریق شده؛ مسئله اصلی این است که «Rifkin’s Festival» امضای یک فیلمساز بزرگ را به خود اختصاص داده که پنج دهه است که به ما شادی زیادی داده، اما آخرین کار او در زمره ضعیف ترین عناوین زندگی حرفهای قرار میگیرد. هیچ چیز جدید و به ویژه درخشانی در کار وجود ندارد. در واقع، لذت بخشترین مورد کار ادای احترام سینهفیل گونه (به فرد طرفدار فیلم سینهفیل/فیلموفیل گویند) آلن در قامت یک کلید تقلید است.
وودی آلن دوباره منبع رویاها را میگیرد تا از واقع گرایی ساده یک کُنش واقعی بگذرد و با خیالی که جهان هنر هفتم ارائه میدهد بازی کند و به کارگردانان افسانهای که قبلاً در موارد دیگر به آنها ادای احترام کرده است، مراجعه کند: اشخاصی چون اینگمار برگمن، فدریکو فلینی، لوئیس بونوئل، اورسن ولز، فرانسوا تروفو یا ژان لوک گدار. این طرحها و این بازیگوشیها روال کارت پستال توریستی را که گاه جشنواره ریفکین در آن سقوط میکند، میشکند، اما بازهم مسیری خستهکننده را برای بیننده تداعی میکند.
جشنواره سن سباستین، که شصت و هشتمین دوره آن با اکران این فیلم آغاز شد، بهانهای برای آلن بوده است تا ما را به خود دیگر یا خود فانتزی جدیدش معرفی کند، یک نویسنده باسابقه که دچار یک بحران وجودی ناشی از سقوط ازدواج و انسداد اخلاق است. نیویورکیای که برای تسکین دردهایش به هر زیبایی که در مسیر خود مییابد (غرق در نور ویتوریو استورارو) پناه میبرد. شاید یک علاقه عاشقانه جدید انگیزه او را افزایش دهد تا در زندگی خود چرخشی دیگر پیدا کند. اما به هر حال فیلم جشنواره ریفکین، بدون شک یک کار جزئی در کارنامه کاری وودی آلن است. یک طرح دوستانه و چیزهای دیگر که بهانهای برای انجام یک کار گردشگری در شهر سن سباستین شده است. فیلمی که داستانش بیانگر کمبود ایده جدی است و وانمود میکند پیچیده، چابک، کمیک و تیز است، اما متأسفانه موفق به انجام چنین کاری نمیشود.
با این اوصاف نکته جالب پیرامون فیلم جدید وودی آلن این است که فقط 92 دقیقه طول میکشد. این یعنی فیلم حاوی یک طرح آسان است که هر بعد از ظهر یا شب خسته کنندهای را حل میکند. از طرفی آنچه موفق میشود توجه بیننده را تا حدودی به فیلم حفظ کند، هدایت خوب تیم بازیگری است که آلن آن را انجام میدهد. همه بازیگران تفسیر قابل قبولی از شخصیتهای خود اجرا میکنند، خواه وزن آنها در طرح بیشتر باشد یا کمتر.
در نتیجه میتوان گفت: در جشنواره ریفکین، وودی آلن با یک کمدی تکراری، ساده و پیش پا افتاده بهکشور اسپانیا و شهر سن سباستین سفر میکند که هم نامهای عاشقانه به سینمای کلاسیک اروپا و جهان است و هم یک گفتگوی بی امان در برابر وضعیت فعلی فیلمها. بنابراین اگر با مسیر فیلمسازی اخیر وودی آلن آشنا هستید، این اثر نیز دنبالهای برای همان جریان است نه یک قدم بیشتر و نه یک قدم کمتر، یک جهانگردی ساده در فضای عاشقانه و رمانتیک.
https://vgto.ir/9a6
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰