من به عنوان یک مخاطب عاشق سینما، همواره به دنبال دیدن سوژههای جدید و فکانداز چون کارهای پُر پیچ و تاب کریستوفر نولان هستم؛ از این رو آخرین فیلمی که با چنین شمایلی برای من ارزش وقت گذاشتن را داشت، فیلم جدید نولان «Tenet» بود. حالا با گذشت چند ماه از نمایش آن اثر، فیلم جدیدی با همان ساختار پیچیده آثار نولان به نمایش درآمده است که ارزش تفکر و ژرفنگری را دارد. فیلم «Flashback» اثری است که از ترکیب چند ژانر از جمله علمیتخیلی، هیجان انگیز و معمایی بهره میبرد. در این فیلم دیلن اوبراین به عنوان شخصیتی به نام فردریک فیتزل حضور دارد که در طول مدت زمان 97 دقیقه مجبور است کارهای دیوانهوار زیادی را پشت سر بگذارد. در ادامه با نقد فیلم Flashback همراه ویجیاتو باشید.
آنچه داستانهای علمیتخیلی را ژانری جذاب برای کاوش میکند، محدوده باورنکردنی است که این ژانر میتواند به بیننده انتقال دهد. لازم نیست که هر اثر جدیدی در این ژانر حکم بمبی از تنظیمات مربوط به عصر فضا یا فناوریهای پیشرفته باشد. چرا که برخی از بهترین مطالب علمیتخیلی اغلب از مقدماتی استفاده میکنند که به دنیای روزمره ما انسانها متصل است اما به اندازه کافی چرخش منحصر به فرد دارد که چشم انداز کار را افزایش میدهد. این چنین داستانهایی معمولاً یک محیط غنی را آشکار میکند که میتواند هم جهانی سازی مبتکرانه و هم محتوای موضوعی عمیق را بررسی کند. همه اینها همان چیزی است که فیلم «Flashback» میخواهد به آن دست یابد؛ در واقع این فیلم دارای برخی از مفاهیم جذاب در یک اجرای نابسامان است.
برای توصیف هرچه بهتر فیلم باید بگویم که اگر هیجانهای روانشناختی عجیب و غریب همانند «Inception» یا «Donnie Darko» و حتی «The Butterfly Effect» را دوست دارید، احتمال زیادی وجود دارد که از دیدن تریلر روانشناختی «فلشبک» نیز لذت ببرید. البته ممکن است برخی از افراد باشند که به هیچ وجه با دیدن چنین آثاری احساس شور و نشاط نکنند، که این موضوع کاملاً قابل درک است. اما، اگر شما مایلید که حوصله یک چیز چالش برانگیز و متفکرانه را داشته باشید، من معتقدم Flashback مطمئناً ارزش اندکی از وقت شما را دارد.
فیلم فلشبک در مورد چه چیزی است؟
فیلم از توضیحات طولانی پیرامون ایده اولیهاش سرپیچی میکند، اما من به عنوان یک مخاطب با پیشرفت فیلم و شکل گیری یک حادثه نامتعادل در عمق فرض پایه آن قرار میگیرم. به طور کلی شخصیت فرد، با بازی همیشه دلفریب دیلن اوبراین، زندگی را میگذراند که اکثر مردم فقط میتوانند رویای آن را ببینند. زندگی که در ان همه چیز از جمله همسر زیبا، کار عالی و خانه خوب وجود دارد. اما، روزی از این ایام عادی شخصیت فرد شروع به دیدن تصورات وحشتناکی در ذهن و روانش میکند؛ این تصورات حاوی تصویری از یک همکلاسی قدیمی او به نام سیندی (مایکا مونرو) است که در دبیرستان ناپدید شده و دیگر خبری از او نمیشود.
بنابراین، دیدن این تصاویر به او انگیزه میدهد تا دوباره با یکی از دوستانش ارتباط برقرار کند تا بفهمد چه اتفاقی برای سیندی افتاده است. این برخورد او را متوجه میکند که باید سفری ذهنی ناشی از اضطراب را آغاز کند. سفری که منجر به مکاشفهای می شود که ذهن او را با موارد جنون آمیز خارق العاده که زمان و مکان را با هم ادغام میکند، روبرو خواهد کرد. در واقع این سفر یک سلسله حوادث است که او را بیشتر درگیر کشف رمز و راز دههها مختلف زندگیاش میکند.
واقعا این فیلم به عنوان یک اثر شبه نولانی چقدر گیج کننده است؟
اولین اقدام یا اولین گام فیلم Flashback در راستای قصهگویی برای من بسیار ناامیدکننده بود زیرا این فیلم هیچ توضیحی در فرآیند طراحی ایده یا قصهاش ندارد. به صورت کلی فیلم نمیتواند در پیشبرد ایدههای جنون آمیزش به شما کمک شایانی کند؛ منظور من از این جمله آن است که اگر تنت نولان برای فهم ساختارش نیاز به چند بار دیدن داشت، این فیلم نیز همین رویه را دنبال کرده است. در ظاهر این فرمول چیز مثبتی نیست اما در روزگار ما این عادت نیز تبدیل به یک روش و فرم شده است. فلشبک ذهن شما را به بیراهه میکشاند، اما چون فیلم کورکورانه بیننده را وارد جریانات فیلم میکند، مخاطب به صورت کاملاً جدی از این رویکرد نامشخص متعجب خواهد شد. بنابراین، صادقانه بگویم در مواجه اول با فیلم، شما قادر به پاسخ دادن به سوالات موجود نخواهید بود.
نقد ساختار فنی فیلم فلشبک
حساسیت هنری کاملاً متمایزی در اکثر چنین آثاری وجود دارد؛ برای مثال اگر به فیلمهای نولان که با فلشبک شباهت دارند، نگاهی داشته باشیم، متوجه خواهیم شد اکثر آنها دارای ساختمان فنی استواری هستند. با این اوصاف ستایش از کار کارگردانِ فیلمِ فلشبک، یعنی Christopher MacBride عمل شایستهای است. مکبراید به عنوان هدایت کننده فیلم جو گاهاً ناخوشایند و دلهره آوری ایجاد کرده که لحنی موثر به فلشبک داده است. برای مثال یکی از اقدامات او در مدل تدوین به کار برده شده در فیلم خلاصه میشود.
در واقع تدوینِ در ظاهر بینظم و آشفته کار، به برجسته سازی داستان شکسته اثر کمک میکند. از طرف دیگر با وجود این که اکثریت قابها معمولی و نزدیک به استاندارد چنین ژانری به نظر میرسند، اما اغلب خلاقانه و چشمگیر هستند. با این تفاسیر استفاده خلاقانه از تصاویر توهمزا، تدوین مبتکرانه و به طور کلی ریسک پذیری در فیلمسازی، فلشبک را به اثری قابل قبول در ابعاد فنی بدل کرده است.
با این حال، فیلمنامه شخص MacBride جایی است که برجسته ترین موضوعات فیلم در آن نهفته است. بدون شک مفاهیم بسیار جذابی وجود دارد که فیلم به کاوش پیرامون آن میپردازد و استفاده از زمان به عنوان وسیلهای برای انتقال این شخصیتها از طریق لحظات مختلف زندگی آنها به طور همزمان جذاب است. در عین حال، این مفاهیم و سبک و لحن مربوط به آن موضوع، به وضوح از اولویت بالایی برای شخصیتهای واقعی برخوردار هستند. اکثر شخصیتها با انگیزههای کاملاً نازکی ترسیم میشوند که پرترهای کاملاً جذاب را برای بیننده فراهم نمیکند. بنابراین، ماهیت عمداً نامرتب این طرح به همان اندازه که فریبنده به نظر میرسد، ناامید کننده است.
اکثر خطهای داستانی با ایدههای جالب به اوج عاطفی خود میرسند اما با توجه به داستان سرایی گسسته کار، این خطهای داستانی به آنچه مورد نظر یک مخاطب عام است، نمیرسد. فیلمنامه این اثر تقریبا باعث میشود این آشفتگی مفاهیم دور هم جمع شود، و این مقصد را به چیز نچسبی بدل میکند.
دیلن اوبراین در نقش اصلی چگونه است؟
دیلن اوبراین که به تازگی با یکی از فیلمهای محبوب من در سال گذشته یعنی عشق و هیولا خودنمایی کرده بود، بار دیگر ثابت میکند که او بازیگری است که مایل است ریسک کند. اوبراین فارغ از کیفیت کار، توانایی طبیعی در هدایت هر پروژه را دارد و در واقع او میتواند فیلم را به خوبی به جلو سوق دهد. او بسیاری از حالتهای جنون را که شخصیتش با پیشرفت داستان با آن روبرو میشود، به شکل باورپذیری اجرا میکند و عملکردش یک لنگر محکم در میان هرج و مرج این فیلم است. کاراکتر فرد شبیه هیچ شخصیتی نیست که اوبراین قبلاً آن را بازی کرده باشد. بنابراین این اجرای او برای ما تازگی دارد؛ و این در حالی است که او هنوز کاریزما و جذابیت ذاتی خود را به این نقش تزریق میکند.
از طرفی باید بگویم که من معتقدم بزرگترین نقص Flashback عدم رشد شخصیت است. این مشکل بر روی بازیها نیز اثر منفی گذاشته است. اما این موضوع بیشتر به شخصیت قهرمان فیلم یعنی فرد ایراد وارد کرده است. اگر کارگردان حداقل ده دقیقه در ابتدا صرف ساختن این شخصیت و چرایی اعمال او کرده بود که بیننده بداند چرا باید به او اهمیت دهد، در پایان فیلم، نتیجه کار به طور کلی تأثیر عاطفی بسیار بیشتری بر بیننده میگذاشت. با این اوصاف بازی شخص اوبرایان به گونهای است که میتوان گفت، بدون شک این اثر فیلم اوبراین است.
حرف آخر…
فلشبک در واقع فیلمی است که بینندگان را تقسیم خواهد کرد. تصدیق میکنم که بسیاری از افرادی که هم اکنون این نقد را میخوانند، با اشتیاق آتشین از آن متنفر خواهند شد. علت موضوع چیزی نیست جز ساختار پیچیده این فیلم. فلشبک ایدههای سنگینی دارد که صبر شما را در هر مرحله آزمایش میکند. از طرفی داستان هرگز راهی برای جمع آوری رضایتمندانه تمام ایدههای خود پیدا نمیکند و در نهایت داستان شکسته، گنگ و ناامید کننده میشود.
با این اوصاف در حالی که فیلم در ظاهر یک معمای ناامیدکننده و طاقت فرسا است، اما همین آشفتگی ظاهری پازلی است که باعث میشود شما تا پایان فیلم را دنبال کنید، و حتی فراتر از آن، باعث میشود که بخواهید همه قطعات را جمع کنید و دوباره کنار هم قرار دهید. معمولاً طبیعت داستان علمیتخیلی است که سفر از مقصد با ارزشتر است. بنابراین به نظر میرسد این مورد در اینجا نیز وجود داشته باشد، حتی اگر بسیاری از آنچه در آن سفر دیده میشود شایسته تمرکز و تفکر باشد.
با بهترین فیلمها از نگاه ویجیاتو آشنا شوید:
- برترین فیلمهای تاریخ سینما با مضمون کریسمس کدام است؟
- برترین فیلمهای زامبی محور که احتمالاً با آنها آشنا نیستید
- بهترین فیلمهای مهیج روانشناختی تمام دوران کدام است؟
- معرفی بهترین فیلمهای تاریخ سینما در مورد جستجو گنج
- بهترین فیلمهایی که درباره حضرت مسیح ساخته شدند
- 10 فیلم کمدی – عاشقانهای که نباید از دست بدهید
https://vgto.ir/a83
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰