نقد فیلم منصور – نیروی هوایی ارتش در جنگ هشت ساله

تا پیش از ساخته شدن چند فیلم درباره زندگی شهدا و کسانی که در جنگ ایران و عراق، سالها درگیر بودند؛ کسی درباره زندگی و کارهای آنها نمی‌دانست. این افراد نهایتا اسامی خیابان‌ها و بزرگراه‌هایی بودند که در آنها با ترافیک سر و کله می‌زدیم. «موسسه اوج» که چند سالی است رو به ساخت فیلم‌های

کد خبر : 17379
تاریخ انتشار : شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۷
نقد فیلم منصور – نیروی هوایی ارتش در جنگ هشت ساله


کوین نیک

تا پیش از ساخته شدن چند فیلم درباره زندگی شهدا و کسانی که در جنگ ایران و عراق، سالها درگیر بودند؛ کسی درباره زندگی و کارهای آنها نمی‌دانست. این افراد نهایتا اسامی خیابان‌ها و بزرگراه‌هایی بودند که در آنها با ترافیک سر و کله می‌زدیم. «موسسه اوج» که چند سالی است رو به ساخت فیلم‌های سفارشی آورده، سعی کرده با منصور رسالت خود را در قبال قهرمان سازی از فرماندهان جنگی به جا بیاورد و داستان زندگی شهید منصور ستاری را به تصویر کشیده است.

فیلم منصور بازیگرانی دارد که در نقش هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای بازی می‌کنند، رویارویی بازیگر اصلی با این کاراکترهای سیاسی قدرتمند از جمله نکاتی است که بیننده ایرانی را به خود جلب می‌کند تا داستان تقریبا بی‌جان منصور و فراز و نشیب‌هایی که طی کرده را ببیند. در واقع حضور شخصیت‌های سیاسی یا صحبت از آنهاست که می‌تواند به ضعف‌های فیلم یک کلاه بزرگ سر کند و آنها را به روی تماشاگر نیاورد.

فیلم درباره تلاش‌های منصور ستاری طی سالهای جنگ برای مجهز کردن نیروی هوایی ارتش ایران است. او که فرماندهی این نیرو را بر عهده دارد، به قول خودش ارتش لشکری شده که سلاحی ندارد. ستاری به دنبال هواپیما و ادوات جنگی به درد بخور است تا بتواند نیروی هوایی را مجهز کند اما با تحریم‌هایی رو به رو است که باید خودش شخصا آنها را حل و فصل کند. در این میان دلالان هم هستند که چوب لای چرخ او می‌گذارند و از همه بدتر، خودی‌های داخل نظام هستند که چشم دیدن او را ندارند و دل خوشی از فرماندهی او نیز ندارند.

فیلم منصور یک فیلم دفاع مقدسی است اما در آن خبری از شلیک یک گلوله هم نیست. فیلم در واقع به عملیات پشت پرده یکی از بزرگترین و قدرتمندترین بخش‌های ارتش اشاره دارد. ما در کل مدت زمان تقریبا دو ساعته فیلم، شاهد درگیری‌های ستاری و گروهش برای مجهز کردن نیروی هوایی هستیم و پی می‌بریم که چه بدبختی‌هایی کشیده شده تا نیروی هوایی ایران بتواند در جنگ اینچنین مقتدر باشد.

نیروی هوایی ارتش ایران در زمان قبل از انقلاب یکی از مجهزترین نیروها بود و خلبانان حاذقی در آن حضور داشتند. همانطور که به درستی خود فیلم اشاره می‌کند، برخی از این خلبانان به خاطر سیاست‌های غلط عده‌ای از سران کشور، ایران را ترک گفتند. با این وجود باید اعتراف کرد که ستاری توانست تا حد زیادی نیروی هوایی را سر و سامان دهد و فیلم هم دقیقا نمایشگر همین تلاش است. این تلاش به کمک «سیاوش سرمدی» مستندساز انجام شده؛ مردی که پیش‌تر مستندهای سیاسی خوبی ساخته و گزینه مناسبی برای ساخت فیلم بیوگرافی ستاری به نظر می‌آید.

سرمدی تا حد زیادی در سینمای مستند گیر کرده و فیلم منصور را ساخته است. او داستان قدرتمندی در دستانش داشته که حرف‌های زیادی می‌توانسته در آن بزند. به واسطه حضور «موسسه اوج» در پشت پرده فیلم، تا جای ممکن هم دستانش باز بوده است. اوج هم به او لوکیشن‌های بزرگی داده و هواپیماها را در اختیارش قرار داده و همچنین اجازه داده تا بتواند هاشمی رفسنجانی و رهبری را در فیلم حضور به هم برساند. این درست که خبری از نخست وزیر زمان جنگ نیست ولی تا جای ممکن و آنقدری که فضای سیاسی کشور اجازه می‌دهد، فیلم فضا را برای سرمدی باز گذاشته به طوری که صدای سخنرانی آیت الله منتظری هم در فیلم گنجانده شده است.

حضور همین افراد سیاسی در فیلم برگ برنده منصور است. داستانی که سرمدی در دستش داشته و اجازه‌هایی که به او داده شده، آنقدری است که او می‌توانست این درام را تبدیل به یکی از آثار به یاد ماندنی سینما کند. اما کاری که او کرده بیشتر شبیه به یک مستند سازی داستانی است که از شبکه‌های History Channel پخش می‌شود؛ کاری ارزشمند اما به دور از ارزش‌های بالای سینمایی.

فیلم منصور در قهرمان سازی شخصیت اصلی خود خوب عمل می‌کند. محسن قصابیان که به عنوان بازیگر اصلی فیلم در نظر گرفته شده، تقریبا در همه دقایق و سکانس‌های فیلم حضور دارد و شاید نهایتا در پنج دقیقه از فیلم او را نبینیم. این حجم حضور قهرمان در پرده نقره‌ای، بالاخره جواب داده و کاری کرده که بتوانیم ستاری را بیشتر بشناسیم. فیلمساز به درستی این قهرمان را یک سوپرمن معرفی نمی‌کند و ضعف‌های او را نیز نشانمان می‌دهد.

ایرانی کارت
Dicardo

ما با یک فرمانده نیروی هوایی طرف هستیم که از زنش حرف حساب می‌برد و مرد خانه است. او در فیلم هم یک فرمانده با ابهت است که پلمپ دادستانی کشور را با یک میله می‌شکند و از آن به عنوان «یک مشکل ساده» یاد می‌کند و هم مردی میانسال است که در خانه مانند یک پسربچه پرشور و هیجان عاشق ماکت‌های هوایپمایش است و با آنها سرگرم می‌شود. نشان دادن انواع خصوصیات اخلاقی ستاری و شادی‌ها و غصه‌هایش و حتی کل‌کل‌هایش در گفتگو با مردم عادی، کاری کرده که این قهرمان قابل لمس باشد.

بازیگر نقش ستاری نیز توانسته تا جای ممکن این نقش را در بیاورد. قصابیان که از قدیمی‌های تئاتر و تلویزیون است با گریم نسبتا سنگینی که رویش انجام شده، نقش یک فرمانده ارتش را خوب بازی می‌کند و دل‌نگرانی‌ها و شادی‌های ستاری را به ما منتقل می‌کند. با این وجود در برخی صحنه‌ها بسیار کلیشه‌ای ظاهر می‌شود و مشکل دیگر اطرافیانش هستند که یکی از یکی بدتر بازی می‌کنند. حتی مهدی کوشکی که از عالم تئاتر سربرآورده یا لیندا کیانی که سابقه زیادی در سینما دارد و… بدترین بازی سینمایی خود و یا به زبانی بهتر، خنثی‌ترین بازی را از خود ارائه می‌کنند و کاری می‌کنند که فیلم یک حالت سرد و بی‌جان به خود بگیرد.

این سردی در کل فیلم وجود دارد و هیجانی که به مخاطب منتقل می‌شود به خاطر اینست که مشغول تماشای بخشی از تاریخ معاصر است. در واقع به جرات می‌توانم بگویم منصور برای یک فرد غیر ایرانی یا کسی که در ایران است و آنچنان به سیاست علاقه‌ای ندارد، کوچک‌ترین جذابیتی ندارد. در حالی که زندگی منصور و مشکلاتی که با آن گلاویز شده، بسیار دراماتیک و پر فراز و فرود است.

برای ساخت یک فیلم بیوگرافی، لازم است خطی از زندگی فرد را گرفته و با وصل کردن درست دیگر خطوط، این مسیر را پیمایش کنید. سرمدی به واسطه مستندسازی، به خوبی توانسته خط مسیر درستی را از زندگی ستاری در ایام جنگ بیرون بکشد ولی انتخاب روایت یک بخش موضوع است و لحن و نحوه خود روایت، بخش اعظم کار. خرده داستان‌های منصور از دور جذاب هستند و فیلمساز که به آنها نزدیک شده، نتوانسته گلیمش را آب بیرون بکشد. او یک نگاه کلان به بیوگرافی که مشغول ساختنش بوده داشته و با همین زاویه نگاه هم یکی از بدترین پایان بندی‌ها را در خطی که پیش‌تر روی آن حرکت می‌کرد، برگزیده است. فیلم نه در اوج تمام می‌شود و نه در فرود و کاملا ناگهانی تصمیم به پایان روایتش می‌گیرد.

منصور از لحاظ صداگذاری و موسیقی نیز ضعف‌های زیادی دارد؛ به ویژه در بخش موسیقی. این بخش به هیچ‌وجه با آن قهرمان ملی و داستان ملی که تعریف می‌کند همخوانی ندارد و ما هر جا منتظر شنیدن یک موسیقی حماسی هستیم، فیلم مانند همان رودخانه آب سردی که هست رفتار می‌کند و یک تکان ریز هم به خودش نمی‌دهد!

یک سری محدودیت‌های سیاسی مانع از پرداخت درست به چالش‌ها شده و یک سری موارد هم به ضعف‌های کارگردانی برمی‌گردد که به عنوان مثال در طراحی صحنه و فیلمبرداری و همچنین تدوین ضعف بزرگی از خود نشان داده است. طبعا با حضور اوج در پشت فیلم نمی‌توان به اختلاف‌های سپاه و ارتش در زمان جنگ اشاره کرد و در داستان هم خبری از این موارد نیست اما به جایش اختلاف بین دولت و ارتش به خوبی به نمایش گذاشته شده و پررنگ‌تر از همیشه هم شده است. به هر حال این نوع شعارزدگی‌ها و سفارشی سازی‌ها در فیلم‌های محصول اوج عادی است ولی در منصور در زیرپوستی‌ترین حالت خود دیده می‌شود.

Dicardo
GiftCard98
کپی شد

https://vgto.ir/8gi



لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک

برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.