با پخش سومین اپیزود از سریال فالکون و سرباز زمستان، عملاً این مجموعه اکشن و سرگرمکننده به نیمه راه خود رسیده است. اما در ادامه ماجراجویی و تلاش سم و باکی برای یافتن منبع سِرُم فوقِ سرباز، این دو شخصیت در اپیزود جدید به سرزمین بی قانون مادریپور میآیند و با چند چهره برجسته از جهان MCU روبرو میشوند. در ادامه با نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier همراه ویجیاتو باشید.
سریال WandaVision در زمان پخش خود به دلیل تغییر سریع لحن و فرم در هر قسمت، بسیار مورد ستایش منتقدان و طرفداران قرار میگرفت و همین رویه باعث شد خواسته بینندگان از ادامه جهان تلویزیونی مارول بالا برود. اما سریال فالکون و سرباز زمستان از همان اپیزود اول عملاٌ مسیری متفاوت را دنبال کرد. بنا به همین منظور بینندگانی که با انتظارات مشابهی در مورد تناوب همان مسیر به تماشای فالکون و سرباز زمستان نشستهاند، بدون تردید پس از گذشت سه اپیزود با ناامیدی از تماشای ادامه سریال دست خواهند کشید.
اما ذکر این نکته اهمیت بالایی دارد که پروژه فالکون و سرباز زمستان پس از گذشت سه قسمت از روایت داستان خود به یک ثبات رویه در فرم اجرایی خودش رسیده است. قسمت اول، پس از یک افتتاحیه بزرگ و اکشن، به اعماقِ روان دو شخصیت تیتراژ رفت. قسمت دوم، علیرغم برخی اقدامات، در تاریخ نژاد پرستانه MCU فرو رفت و در عین حال پیوند بین سم و باکی را توسعه داد، و قسمت سوم در حالت جاسوسی کامل قرار میگیرد (بله، یک مقدار اکشن و کمدی خوب در این اپیزود وجود دارد) در حالی که یک پرونده قوی برای شخصیت بارون زیمو که اساساً نسخه حقوقی یک شرور جیمز باندی است نیز میگشاید.
همچنین اپیزود سوم سریال تصویر کوتاه و تاریکی از شخصیت کاپیتان آمریکا جدید با بازی ویات راسل رونمایی میکند. یکی از موارد مهم پیرامون شخصیت جان واکر موضوع کنترل خشم توسط اوست. از طرفی از همان ابتدا معرفی شخصیت برخی تردیدها در مورد اینکه چرا او در این زمان ناامید به عنوان بزرگترین قهرمان آمریکا انتخاب شده است وجود داشت. به نظر میرسد حتی شریک زندگی شخصی واکر نیز احساس میکند که همسرش در مسیری که نمیتواند به عقب برگردد در حال سفر است، و این موضوع راهی عالی برای معرفی حس شک و ناآرامی در این شخصیت است. واکر نسبت به این واقعیت که کاپیتان آمریکا جدید است بسیار وسواس دارد، در واقع او دچار یک غرور کاذب شده و به وضوح در حال انجام کارهایی نامتعادل در زیر آن کلاه معروف است.
به طور کلی اپیزود سوم پیرامون شخصیت زیمو میچرخد. سم و باکی در راه رسیدن به منبع سِرُم فوق سرباز مجبور به همکاری با هلموت زیمو میشوند. هنوز هم مشهود است که نمیتوان به زیمو اعتماد کامل داشت، به خصوص با نحوه طعنه زدن او به هر دو قهرمان دیگر. در واقع با نمایش اپیزود سوم انگیزههای زیمو برای همکاری هنوز هم یک رمز و راز است. بهترین قسمت در مورد بازگشت زیمو این است که مشخص نیست که آیا او شرور بزرگ سریال است که در آخر سم و باکی با آن مبارزه میکنند یا خیر. زیمو مطمئناً یک عنصر اصلی برای تماشا خواهد بود، خصوصاً از آنجایی که طرفداران انتظار دارند که او خیلی زود به نوعی به ریشههای شرور خود برگردد. صرف نظر از زمان و چگونگی این اتفاق، بدون شک حضور دوباره دانیل برول در نقش Zemo یکی از نکات جالب توجه در این هفته بود.
طرح این قسمت یک کار جالب در گره زدن به گذشته MCU و در عین حال تحریک برخی چیزهای بزرگ در آینده بود. برجسته ترین نمونه این اتفاق حرکت زیمو در برخورد با باکی یا سرباز زمستان بود. البته ورود به مادریپور نیز از نکات قابل توجه داستان این اپیزود است. علاوه بر این دو مورد برجسته، شارون کارتر نیز وجود دارد که با صدای بلند وارد داستان میشود، شما را از پا در میآورد و سپس بیننده را به دنبال چیزهای بیشتری میگذارد. امیلی ونکمپ چنان کاریزماتیک است که گاهی اوقات آنتونی مکی و سباستین استن را تحت الشعاع اجرای خود قرار میدهد.
این اپیزود به اعضای «Flag Smashers» نیز اشاره میکند. اقدامات آنها به اندازه لازم هیاهوی تبلیغاتی برای شرور اصلی احتمالی سریال یعنی کارگزار قدرت (Power Broker) را فراهم میکند. در کمیکها، این عنوان هم یک سازمان است و هم یک شخص. اما در این سریال، من فکر میکنم آنها به دنبال شخصی میروند که ظاهراً پشت داستان سرم سربازان فوق بشری جدید است. با این حال، از آنجا که این سریال چیزهای زیادی در مورد آنها نشان نمیدهد، در نتیجه ما نیز ایده پردازی تخیلی نخواهیم کرد.
اما پایان این اپیزود با حضور یک واکاندایی تحت عنوان Ayo و رویاروییاش با سرباز زمستان به سرانجام رسید. استدلال ساده این خط داستانی این است که واکانداییها اقدامات زیمو را فراموش نکردهاند و به دنبال انتقام جویی و عدالت هستند. حال، آیا این واقعیت که باکی باعث آزاد شدن زیمو شده، قصد دارد رابطهاش با واکاندا را ترش کند یا نه مورد سوال همه است. همچنین شاید این برنامهای از قبل چیده شده باشد. اما چیزی که مشخص به نظر میرسد این است که با این خط داستانی عملاً زمین بازی برای ادامه داستان بزرگتر شد.
در مورد موارد فنی نیز باید گفت که مارول در این هفته با تمام کارهای پشت صحنه که در ساخت طولانی ترین اپیزود سریال انجام شد، کار بی نقصی انجام داد. با این حال، به طور خاص دو بخش برجسته این اپیزود، طراحی لباس و موسیقی متن هنری جکمن بود. در مجموع، استودیوی مارول کیفیت عالی را در هر جنبه از ساخت سریال برای پروژه فالکون و سرباز زمستان به ارمغان میآورد.
این قسمت جذاب بود و نشان داد که چرا این سریال خیلی خوب با فرم پیشین مارول کار میکند. از نویسندگی، بازیگری گرفته تا انگیزه همه شخصیتها. این یک وصله عالی از همه چیز است که گرد هم میآیند تا یک نمایش جالب به ما بدهند.
اما در نتیجه باید گفت: با گذشت نیمی از فصل، سریال Falcon and the Winter Soldier با بازگرداندن ارواح گذشته خود به گسترش دنیای جدید MCU ادامه میدهد. اکنون میتوان اینگونه از قسمت سوم سریال نتیجه گرفت که طرفداران آثار سینمایی پیشین مارول، بدون شک از نمایش این سریال لذت خواهند برد، و البته مخالفان آن مسیر نیز میتوانند کماکان به نشانههای تکراری این جهان سینمایی اشکال بگیرند. اما چیزی که عیان به نظر میرسد این است که مارول کماکان فنون سرگرمی سازی را به بهترین شکل به اجرا در میآورد.
https://vgto.ir/97b
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰