اگر روزهای زیارتی امام حسین (ع) را بررسی کنیم، میبینیم که روز عرفه هم از روزهای زیارتی آن حضرت است و زیارت در آن روز ثواب فراوانی دارد. میدانیم که روز عرفه روزی است که حج با آن شروع میشود، یعنی بعد از اتمام عمره حاجیها به عرفات میروند و حج با آن شروع میشود. حاجی لباس احرام میپوشد و آماده حج میشود، ولی اولین کاری که باید انجام دهد، حتی قبل از نماز، این است که از ظهر تا غروب در عرفات بماند. این اولین عمل و اولین منسک از مناسک حج است. در این روز، زیارت امام حسین (ع) استحباب دارد و تأکید ویژهای بر آن شده است. چه تناسبی بین ایندو وجود دارد؟
در ایام حج، یعنی در ماه ذیالحجه که مناسک حج شروع میشود، زیارت امام حسین (ع) مستحب است. در ایام مناسک عمره که از اول رجب شروع میشود و در نیمه رجب به اوج خود میرسد، باز زیارت امام حسین (ع) مستحب است. این مسئله سرّ و علتی دارد و باید آن را پیدا کنیم و بفهمیم.
علت آن ارتباط عمیقی است که بین امام حسین (ع) و حج وجود دارد. این ارتباط از چند لحاظ مورد توجه است:
اولاً، میدانید که امام حسین (ع) از ماه شعبان تا هفتم ذیالحجه و هشتم آن، که یوم الترویه است، در مکه بود و در یومالترویه که هشتم ذیالحجه است و همه حاجیها در مکه جمع میشوند، از مکه خارج شد. چرا؟ علت آن معلوم است. اولاً خود حضرت فرمود که یزید گروه مسلحی را به مکه فرستاده بود. اینها شمشیرهای خود را زیر لباس احرامشان مخفی کرده بودند و مأموریت قتل یا ترور حضرت را در حرم شریف بر عهده داشتند. ولی امام(ع) از ریخته شدن خونش در حرم شریف، هرچند مسبب آن یزید باشد، ابا داشت و نمیخواست حرمت کعبه با کشته شدنش در آنجا شکسته شود. او که میتوانست با خارج شدن از مکه از بروز این مشکل (ریخته شدن خون در کعبه) در میان مسلمانان جلوگیری کند و چنین کرد و از مسجدالحرام خارج شد تا هتک حرمت کعبه در آینده سنت نشود و روش حاکمان و ظالمان نگردد. وقتی پسر دختر پیامبر(ص) در کعبه کشته میشود، افراد عادی دیگر جای خود دارند.
البته، اشخاص دیگری بودنـد که در مسجدالحرام کشته شدند، مثل عبداللهبنزبیر، ولی بین مقام امام حسین (ع) و شخصیت عبداللهبنزبیر تفاوت بسیاری بود، بهویژه اینکه اهداف و روش اعتراض و شیوه مبارزه هریک با دیگری متفاوت بود. امام حسین (ع) اولاً، پسر دختر رسولخداص بود و ثانیاً، امام و راهنمای امت و نیز راوی احادیث رسولخدا بود. بنابراین، سعی کرد از هتک حرمت کعبه جلوگیری کند. کشته شدن عبداللهبنزبیر در مسجدالحرام هرچند بیحرمتی به آن بود، ولی تبدیل به روش و سنت نمیشد. هیچکس به سبب کشته شدن عبداللهبنزبیر، آدمکشی در مسجدالحرام را سنت نمیکرد. اما امام حسین (ع) برای حفظ مقام و احترام کعبه از آن خارج شد.
ثانیاً، همانطور که میدانیم، امام حسین (ع) با انقلاب و اعتراض و شهادت خود، اسلام را حفظ کرد. اسلامِ اموی که آنان میخواستند، اسلام نبود، بلکه وسیلهای بود برای حکومت بر مردم، والّا میان یزید که به اسم اسلام و پیامبر حکومت میکرد و دیگر حاکمان ظالم فرقی وجود نداشت. امویان اهل نماز که نبودند، بهطور دسته جمعی شرابخواری میکردند، خون بیگناهان را میریختند و به نوامیس مردم دستدرازی میکردند. آیا فرقی بین یزید و دیگر حاکمان کافر و غیرمسلمان میبینید؟
پس اسلامی که یزید به کمک آن به کرسی خلافت تکیه زد، اسلام صوری است؛ پوسته اسلام است؛ اسلامی است که یزید برای بهقدرت رسیدن، بر آن سوار شد و از آن سوءاستفاده کرد. این چه اسلامی است که از آن سوء استفاده میشود؟ مسلم است که این اسلامِ ظاهری است؛ اسلامی که مردم را از شهادت دروغ باز نمیدارد و از هتکِ نوامیس مردم و هتک حرمت خانه خدا و مباح کردن جان و مال و ناموس مردم مدینه به مدت سه روز و کشتار دهها و صدها تن از مردم به دست خلیفه جلوگیری نمیکند. این اسلام نیست. این تنها ظاهر اسلام است. اگر ما هم از اسلام دم بزنیم و عمل نکنیم، اسلام ما اسلام صوری است، فقط اسم اسلام است و اگر تعبیر درستی باشد، بتِ اسلام است.
اسلامی که یزید داشت، اسلام نبود و اگر حسینبنعلی(ع) در مقابل انحطاطی که بعد از پیامبر(ص) شروع شد و تا زمان یزید ادامه داشت، سکوت میکرد، این انحطاط رفتهرفته بیشتر میشد و دیگر اثری از آن باقی نمیماند. حتی اسم اسلام هم از بین میرفت.
امام حسین (ع)، همانطور که بارها و بارها گفتهایم، بـا شـهادت خود افکار عمومی مسلمانان را بیدار کرد و آنان را به حرکت درآورد و در قلبها و رگهایشان خونی تازه و سرشار از اخلاص و ایمان و عاطفه تزریق کرد. بدین ترتیب، بعد از شهادتش، انقلابها و قیامهایی شکل گرفت و مشکلاتی بر سر راه بنیامیه به وجود آمد تا بالاخره اساس حکومت آنان و اسلامشان بهکلی برچیده شد.
امام حسین (ع) با شهادت خود اسلام را زنده کـرد و بـه همـین سبب است که پیامبرص میفرماید: «حسینٌ مِنّی وَأنا مِن حُسَین.» چرا میفرماید من از حسینم؟ برای اینکه اسلام از حسین است و در نتیجه شهادت او اسلام دوباره متولد شد. به همین سبب به امام حسین (ع) میگوییم: «ثار الله»، یعنی خدا خودش خونبهای حسین است. شهادت امام(ع) اسلام را از خطر نابودی نجات داد و درخت رو به خشکی نهاده آن را آبیاری کرد.
در روایات آمده که کعبه قلب اسلام است: «لایـزالُ هـذا الـدّینُ قائِماً ماقامَتِ الکَعبـَه.» (تا کعبه باقی است، این دین هم باقی است.) کعبه قلب اسلام و نشانه اسلام است و اسلام تا وقتی باقی است که کعبه مورد احترام و محل طواف مسلمانان باشد. امام حسین (ع) با شهادت خود کعبه و اسلام را دوباره زنده کرد و این قلب را از ایستادن باز داشت و لبریز از خیرخواهی و خون و حرکت کرد.
پس بیـن امام حسین (ع) و حج رابطهای هست. امام حج یزید را ترک کرد تا در کربلا با خونش حج کند. کسانی که قصد ترور امام را داشتند، در زیر لباسهایشان اسلحه حمل میکردند و در حین حرکت میان صفا و مروه و طواف کعبه، به دنبال فرصتی بودند تا امام را به قتل برسانند. امام این حج صوری و یزیدی را رها کرد تا حج حسینی به جای آورد. کشته شد تا حج حقیقی حفظ شود. پس رابطهای بین کعبه و امام حسین (ع) وجود دارد. به همین سبب، هر زمانی که موسم حج و عمره است، ایام زیارتی امام حسین (ع) هم هست. برای اینکه او بود که این سنت و مناسک را حفظ کرد و حیات را دوباره به اسلام و کعبه بازگرداند.
این مناسبت، یعنی زیارت امام حسین (ع)، که در اول و پانزدهم رجب مستحب است، به این سبب است که تأکید میکند اسلام صوری اسلام یزیدی است و اسلام واقعی اسلامی است که حج آن موجب وحدت مسلمانان و نمازش مانع از فحشا و منکر و روزهاش سپر آتش است، همانطور که در خطبه حضرت زهرا(س) خواندهایم. اسلامی که حسین (ع) جلودار آن است، اسلام حقیقی است. یزید به دنبال اسلام واقعی نیست، بلکه اسلام ظاهری را میخواهد تا بر مردم حکومت کند. اسلام هرگز با ذلت و حقارت و تسلیم در برابر مشکلات و ناامیدی از پیروزی و احساس ضعف در مقابل دشمن، جمع نمیشود، هرچند این دشمن یزید و بزرگتر از یزید باشد.
اسلام واقعی اسلام حسین است و، به همین سبب، زیارت با معرفت امام حسین (ع) برای حسینیها بالاتر از هزاران حجی است که یزیدیها بهجا میآورند. این معنای آن است که میگویند زیارت امام حسین (ع) بالاتر از حج و عرفه است، والّا همه عزت و شرف او از اسلام است و امکان ندارد بالاتر از حج و اسلام باشد، زیرا همه عظمت او از اسلام و از حج است. بله، هزاران حج صوری با زیارت امام حسین (ع) برابری نمیکند، چون حج واقعی و اسلام حقیقی به دست او سیراب شد و رشد کرد و حیات خود را دوباره پیدا کرد.
/6262
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰