نابودی اقتصاد شرکت های بیت کوین – مجله بیت کوین: اخبار بیت کوین ، مقالات ، نمودارها و راهنماها
2008 به ما چیزی یاد نداد ما تجربه کرده ایم (و برخی از ما بزرگ شده ایم) در طول یک رخنه بسیار جالب در تاریخ ، با وقایعی که در سال 2008 رخ داد ، زمانی که ابزارهای “نوآوری” ما در تأمین مالی ، شمشیری بود که بر آنها سقوط کردیم. مانند رومیان قدیم ،
2008 به ما چیزی یاد نداد
ما تجربه کرده ایم (و برخی از ما بزرگ شده ایم) در طول یک رخنه بسیار جالب در تاریخ ، با وقایعی که در سال 2008 رخ داد ، زمانی که ابزارهای “نوآوری” ما در تأمین مالی ، شمشیری بود که بر آنها سقوط کردیم. مانند رومیان قدیم ، با مکانیسم حرص و آز و سرخوشی محض ، ما خانه خودمان را بر دوشمان فرود آوردیم. و تقریباً کل جهان با آن
از آن رویداد ، متأسفانه ، ما چیزی نیاموخته ایم.
کاری که هیئت حاکمه ایالات متحده با کمک فدرال رزرو در پاسخ به این فاجعه طراحی خود انجام داد این بود که از طریق قانون اضطراری تثبیت اقتصادی ، به نهادهایی که به شدت تحت تأثیر اوج بحران مالی جهانی قرار گرفته اند ، کمک مالی کند. EESA) این نجات یک بازی برای قربانی کردن ارزش آینده در ازای ارائه ارزش فوری از طریق بدهی و تحقیر قدرت خرید ارز بود. با پذیرش بدهی (یا قول بازپرداخت وام در آینده بعنوان مبادله ارزش پولی در حال حاضر) ، به این واحدهایی که مالی خود را نادرست مدیریت کرده اند اجازه داده شد تا سرپا بمانند. در حال حاضر ، بله ، انجام این کار به برخی از افراد اجازه داد تا معیشت خود را حفظ کرده و از عذاب وجدان خودداری کنند ، اما برای بسیاری دیگر چنین تسکینی وجود نداشت.
همچنین باید در نظر گرفته شود: آن بدهی بدهی بود که توسط عده کمی تصمیم گرفته شد ، اما بسیاری را تحت فشار قرار داد. منظور من از “بسیاری” ، کل جمعیت ایالات متحده آمریکا است. وقتی به بدهی ملی نگاه می کنیم ، نشان دهنده مجموع اجزا است. این بخش بندی نشده است تا “خوب ، این بدهی به عهده آن افراد است ، این مسئولیت من نیست”. در آن لحظه ، همه ما آن بدهی را بر دوش گرفتیم. از زمان تصمیم نجات دوم ، همه مشکل ما شد – از هر کودک گرفته تا هر شهروند سالمند
در همان زمان ، کمک مالی کار دیگری انجام داد. این امر به بانکها و شرکتها نشان داد که دولت ایالات متحده مایل است مسئولیت “ارائه دهندگان شغل” را از طریق بدهی ملی و لگد زدن قوطی به دوش نیروی کار (شهروندان) بکشد.
تصور کنید در حال کار در یک شغل هستید و آن شغل بسیار رقابتی است. شما از طریق آن زندگی شایسته ای به دست می آورید ، اما اینقدر رقابتی است که باید تلاش کنید تا مطمئن شوید که در صدر رقابت قرار دارید – برای درک بهتر صنعت خود ، یاد بگیرید که با زمان خود موثرتر و کارآمدتر باشید. شما در حال تلاش برای رسیدن به بهترین هدف هستید تا بتوانید به بازار ثابت کنید که نیروی کار شما بهای آن را دارد.
حال ، بیایید تصور کنیم که روزی فردی وارد دفتر یا مغازه شما می شود و به شما اطلاع می دهد که حقوق ماهانه شما هر ماه تضمین شده است ، و نیازی نیست نگران تأمین هزینه های خود و خانواده خود باشید. چه اتفاقی برای ذهن شما می افتد؟ شما آرامش داشته باشید. شما نیازی به تلاش زیاد ندارید زیرا دیگر نیازی نیست نگران بهترین باشید تا بتوانید درآمد خود را حفظ کنید. در حال حاضر هیچ فشاری برای بهترین بودن به منظور توجیه قیمت خدمات شما وجود ندارد – تضمین شده است! اخلاق کاری شما چه می شود؟ آیا به همان سختی تلاش می کنید؟ اکنون ، بدون در نظر گرفتن افراد معدودی در جامعه که بدون در نظر گرفتن غرامت (که بسیار بسیار اندک هستند) به بهترین افراد تبدیل می شوند ، تلاش چندانی نمی کنید. چرا؟
شما انگیزه دارید که برعکس عمل کنید. هنگامی که پاداش بدون در نظر گرفتن نتیجه تضمین می شود ، شما انگیزه می دهید تا آنجا که ممکن است کمترین کار را انجام دهید زیرا این کار کارآمد است. این بیشترین معنی را دارد! چرا بدون توجه به میزان تلاشی که می کنید ، جبران خسارت بیشتری می کنید؟
پس از آن سناریوی کوچک ، شرکتی را در نظر بگیرید که در همان موقعیت قرار دارد. حتی اجازه دهید بگوییم که این شرکت همچنان انگیزه دارد بدون توجه به ضمانت درآمد ، بهترین باشد. هنوز یک عامل وجود ندارد که افراد را به جلو سوق می دهد: ترس.
اگر شرکتی دیگر نگران نباشد که تصمیمات آنها ممکن است باعث شکست شرکت شده و منجر به از دست دادن معیشت نیروی کار آنها شود ، پس نتیجه احتمالی آن چیست؟ به نظر من بسیار فروتنانه: شرکت شروع به تصمیم گیری های احمقانه و بی پروا می کند. مدیریت ریسک از پنجره خارج می شود. دیگر هیچ خطری وجود ندارد!
در حالی که شرکت فعلی به دلیل تضمین پشتوانه آن توسط دولت از ترس برخوردار نیست ، اما هیچگونه نوآوری ندارد. و با این حال موقعیت محافظت شده آنها در بازار نمی تواند شرکت های تازه کار را از اختلال در وضع موجود باز دارد. در دنیایی که این شرکت های زامبی از حمایت مادام العمر برخوردار نبودند ، یک شرکت جدید می تواند با مشارکت در بازار محصولات خود را تولید کند که ارزان تر و کارآمدتر از آنهایی که در حال حاضر بر بازار تسلط دارند تولید می شود. این امر با روشهای فکری جدیدتری انجام می شود که استادان فعلی قادر به درک آن نبودند ، در غیر این صورت مقامات فعلی قبلاً این کار را انجام می دادند. این فرآیندی است که به عنوان تخریب خلاق شناخته می شود ، فرایندی که در طبیعت به نام داروینیسم ، انتخاب طبیعی یا چرخه زندگی شناخته می شود.
این همچنین فرآیندی است که طی آن آتش سوزی می تواند جنگل را بسوزاند و زیر درختچه را از بین ببرد و به گونه خاصی از گیاهان اجازه می دهد که به گرما نیاز دارند تا بذرهای آنها را از خواب بیدار کند تا ریشه دار شود. و بنابراین چند سال کوتاه پس از مرگ و نابودی آتش ، جنگل زیبا و پررونق دیگری وجود دارد. این یک فرایند طبیعی است.
اخلالگران اخلال می کنند
این چرخه تجدید ویرانگر شبیه دهقانی است که از ناودان برخاسته و پادشاه می شود. اما آن پادشاه جدید قرار است سرانجام توسط رژیم صعودی بعدی سرنگون شود. این تضمین کننده زندگی طبیعی است: اختلال و هرج و مرج. نظم منجر به هرج و مرج می شود و از این هرج و مرج نظم جدیدی بیرون می آید. این نظم جدید با هرج و مرج جدید مختل می شود و چرخه تکرار می شود.
اگر به AOL یا Myspace پول رایگان برای حفظ سطح تسلط خود در روزهای اولیه اینترنت داده می شد ، آیا فیس بوک یا توییتر امروز وجود داشت؟
این شرکت های زامبی تبدیل به یک تخلیه عظیم بر اقتصاد و جامعه ما شده اند. وقتی به تعداد زیادی اجازه وجود داده می شود ، خود زندگی راکد می شود. روزهایی را به خاطر می آورید که تلفن های هوشمند جدید بسیار شگفت انگیز بودند زیرا مدل بعدی در واقع کار جدیدی انجام داد؟ آخرین باری که محصولی وارد بازار شد که انقلابی بود و باعث هیجان و تقاضا شد کی بود؟ تبلت ها محاسبه نمی شوند ، آنها فقط یک تکرار تلفن صفحه لمسی هستند. و جرات نکنید با پیشنهاد جدیدترین تلفن هوشمند “bEcAuSe Of iTz CaMeRa” به من سر بزنید.
این عدم نوآوری علامتی است که شرکت های زامبی بازارهای ما را سرکوب و معلولیت می کنند ، سیگنالی که با شدت نگران کننده ای نادیده گرفته می شود. دانیل دی مارتینو بوت در بحث خود با مایکل ایپولیتو از Blockworks زاویه ای به این موضوع اضافه کرد که من قبلاً در نظر نگرفته بودم: با توجه به اینکه این شرکت ها در پشتیبانی زندگی خود هستند ، بازار کار ما نیز از اشخاصی که به ایجاد اشتغال کمک می کنند محروم است. این امر مربوط است زیرا ، همانطور که اشاره کردم ، اخلالگران وارد بازار می شوند و روش جدیدی برای انجام کارها ارائه می دهند.
این اخلالگران مشاغلی را ایجاد می کنند ، هرچند مشاغلی که می توان آنها را کمی خطرناک تلقی کرد ، اما منابع جدیدی برای اشتغال هستند که توسط محیط موجود ارائه نشده است. در حالی که اخلالگران در حال ایجاد اختلال هستند ، ساختار برق تثبیت شده همچنان به طور معمول عمل می کند. اگر اجازه داده شود مقامات فعلی به سمت بی اهمیتی حرکت کنند (با وجود آنچه که بسیاری از ترس آوران ضد تغییر و ضد نوآوری دوست دارند فشار بیاورند) ، آبشار سریع شغلی وجود نخواهد داشت. این مشاغل فقط در یک دود از بین نمی روند. انقلاب های تکنولوژیکی به زمان نیاز دارند. این یک دوره گذار سالم را برای حرکت اشتغال با تکامل پیشرفت فناوری فراهم می کند.
اگر ما به عنوان یک گونه مورد چالش قرار نگیریم ، اجازه نوآوری یا ایجاد راههای بهتر و جدیدتر را نداشته باشیم ، شروع به رکود و پوسیدگی می کنیم. اما فقط شرکتهای ما نیستند. این طاعون همه جنبه های جوامع ما را در سراسر جهان فرا گرفته است.
اینجاست که بیت کوین شبکه و بیت کوین دارایی برای ایجاد اختلال در این رابطه وارد عمل می شوند. در صورت مشارکت بیت کوین در تامین مالی سیاست عمومی در سال 2008 چه اتفاقی می افتاد؟ بانک هایی که وجوه مشتریان خود را سوء مدیریت کرده اند بدون توسل به آنها پس انداز نمی شوند. طبیعتاً مشتریانی که به این موسسات با ثروتی که به سختی به دست آورده اند اعتماد کرده اند ، وجوه خود را از دست خواهند داد یا خود بانک باید هزینه تسهیل در برداشتن همه وجوه مشتریان از محصولات خود را پرداخت کند و عملاً آنها را از بین ببرد. کسب و کار. با توجه به این که بیت کوین پول قابل اعتمادی است که تنها 21 میلیون آن وجود دارد ، هیچ گونه کمک مالی امکان پذیر نبود. اگر اعتماد مشتری خود را نقض می کنید تا جایی که به مشتری خود آسیب می رسانید ، باید هزینه آن را بپردازید. فقط عادلانه به نظر می رسد.
حال اگر آن بانکداران در واقع به دلیل سوء مدیریت وجوه مشتریان خود پاسخگو باشند ، چه می شود؟ اگر این اتفاق می افتاد ، این بهترین نتیجه بود. اما نشد. و اکنون ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن این فعالیت تشویق می شود ، زیرا سابقه ایجاد شده است: اگر با پول خود احمقانه عمل کنید ، مالیات دهندگان صورت حساب را پرداخت می کنند و شما نگران نباشید.
چرا این مهم است؟ خوب ، کدام مالیات دهندگان بیشترین هزینه را برای این قبض پرداخت می کنند؟ آنهایی که در حال حاضر مالیات می پردازند یا آنهایی که در آینده مالیات خواهند پرداخت؟ این فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما هستند که این هزینه را خواهند پرداخت. با جمع شدن بدهی ملی ، باید وسیله ای برای متعادل کردن این بدهی وجود داشته باشد. چه از طریق تجدید ساختار درآمدهای کشور و چه به صورت پیش فرض. ما نمی توانیم اینطور برای همیشه ادامه دهیم. و این جنبه مهم است: چه کسانی بیشترین قربانی را خواهند داشت؟ ما شاهد شکافی هستیم که از نسل هزاره شروع می شود. آنها تشکیل خانواده را به شکلی متوقف می کنند که آمریکا قبلاً ندیده است.
هزینه داشتن خانواده باعث می شود تا یک نسل کامل تا دیرتر یا حتی به طور نامحدود تولید مثل را متوقف کنند. هنگامی که این اتفاق می افتد ، ما نه تنها نسلی داریم که در برابر نظم طبیعی زندگی مقاومت می کند – بزرگ می شویم ، همسر خود را پیدا می کنیم ، تکثیر می کنیم و به تبلیغ گونه خود ادامه می دهیم – بلکه این یک ضرر بزرگ برای ملت و تمدن است. هنگامی که جمعیت شناسی منفی می شود ، تعداد فرزندان کمتری نسبت به نسل قبلی وجود دارد. این بدان معناست که نیروی کمتری برای نیروی کار و خریداران کمتری در اقتصاد وجود دارد.
حتی در مقیاس بزرگتر از این معیارها؟ هرچه بیشتر بچه هایی که هر روز با آزادی هایی که در اینجا به ما اعطا شده است متولد می شوند ، چشم انداز آینده ای نامحدود را افزایش می دهد و به گونه ها و جامعه اجازه می دهد به گونه ای پیشرفت کنند که هیچ کدام از ما نمی توانیم تصور کنیم. هر نفری که بتواند بر احساسات خود تکیه کند ، فرصتی برای رویکردی جدید در فناوری یا متدولوژی است که هیچکس در تاریخ قبلاً آن را تجربه نکرده است.
راه رو به جلو
به نظر می رسد Bitcoiners آخرین خوش بینان جهان هستند. این بهترین بخش از جامعه بیت کوین است – ما از استقرار در پوچ گرایی خودداری می کنیم و می پذیریم که جهان محکوم به فنا است. اگر نمی خواهید کار کنید تا جهان ما به مکانی بهتر برای آینده تبدیل شود ، خوب است. ما دنیا را به هر طریقی اصلاح خواهیم کرد ، اما واقعاً ترجیح می دهیم این بار را به تنهایی بر دوش نگیریم. اگر می خواهیم آینده ای بهتر را به طور م provideثر تأمین کنیم ، نه تنها باید مشکلات فعلی خود را برطرف کنیم ، بلکه باید دانش و تجربیات جوانان خود را ارتقا دهیم تا آنها بتوانند از موقعیتی بهتر از ما شروع کنند. از نقطه نظر بالاتر ، درک بهتری از چشم انداز حاصل می شود و نقشه دقیق تری می توان طراحی کرد. هر چه نقشه بهتر باشد ، مسیر پیش رو بهتر است.
این روند به این صورت است که ما به عنوان مردم پیشرفت می کنیم. ما فرزندانمان را وادار می کنیم تا رویاهایشان را دنبال کنند. ما باید پول را تعمیر کنیم تا بتوانیم مانع از سرقت آینده این بچه ها توسط این روانپزشکان مسئول شویم. وقتی پول را تعمیر کردیم ، می توانیم تعمیر مدارس خود را شروع کنیم. به همین دلیل است که در آینده به دنبال تحصیل خواهم بود.
این پست مهمان مایک هوبارت است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً منعکس کننده نظرات BTC، Inc. یا مجله بیت کوینبه
به
لینک منبع : هوشمند نیوز
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰