اینکه این توافق به سبب بدعهدی و کج رفتاری یکی از طرفینش و بی عملی اعضای اروپایی آن به مخاطره و نیمه جانی افتاد و اینک به عنوان ابزاری برای کاهش تنش های جهانی و نماد دیپلماسی چگونه و در چه بازهی زمانی به ماهیت خود بازگردانیده خواهد شد. اما در سپهر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رخداد مهم دیگری نیز به میان آمده بود که اهمیتش در آتیه توسعه و امنیت کشور و منطقه کم نظیر خواهد بود. مقصود قرارداد بیست و پنج سالهی میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین است که چهارچوب ها و دورنمای کلیاش عیان گشت، اما هنوز به جزئیات و مرحله ی اجرا نرسیده است.
فارغ از جزئیات، محتمل است که بخش مهمی از این “ربع قرن” توافق در حوزه صادرات پایدار انرژی از ایران به چین باشد. این که ایران بتواند بخش مهمی از نیازهای نفتی کشور صنعتی چین را تامین کند، می تواند یک پیوستگی چشمگیر در حوزهی امنیت و انرژی میان یک قدرت جهانی و یک قدرت منطقهای ایجاد کند. با توجه به سرمایهگذاری گسترده بر استحصال نفت از ماسه فشرده (شیل) برخی تحلیل گران نفتی معتقدند که قیمت و ارزش نفت و صادرکنندگان آن در سه دهه آینده دستخوش تغییرات گسترده خواهند شد. با وجود تحریم ها و فشارهای ناعادلانه بر صنعت و صادرات نفتی ایران، قراردادی که بتواند برای ربع قرن فروش بخش عمدهی نفت استحصالی ایران را تامین و تضمین کند، یک اتفاق یگانه و اطمینان ساز برای دسترسی طولانی مدت به منابع لازم جهت موتور توسعهی پایدار در کشور خواهد بود. ایجاد تاسیسات و خطوط انتقال هم می تواند سبب توسعهی بیشتر در مناطق جنوب شرقی و هم امنیت فزاینده در مناطق مجاور مرزهای ایران در پاکستان و افغانستان شود. طرف چینی برای اجرایی شدن قرارداد که با سرمایه گذاری هنگفتی همراه خواهد بود، احتمالا هم اتفاق نظر داخل ایران پیرامون قرارداد بیست و پنج ساله را با دقت رصد خواهد کرد و هم کنترل تنش میان تهران واشنگتن را تا حدی که در چهارچوب برنامه جامع اقدام مشترک خرید پایدار انرژی از ایران و انتقال وجوه و یا تکنولوژی و سرمایه در ازای آن با هزینه و دردسرسازی های دوران تحریم های ترامپ مواجه نشود. هر چند نزدیک شدن تهران به غرب چندان مطلوب پکن نخواهد بود، اما از آنجا که منطق ماهوی انقلاب اسلامی و ماهیت استکباری حاکم بر ذهن و فعل طرف غربی مانع از یک رابطه عادی و هضم جمهوری اسلامی ایران در نظم غربی جهان خواهد بود، لیکن کنترل تنش امریست ممکن و تجربه برنامه جامع اقدام مشترک و دیگر تجربه ها نشان داده که می توان به کنترل و محدود کردن اختلافات فکر کرد و این فعل برای روابط دیرپای اقتصادی با شرق هم مطلوب و لازم است، چرا که مخاطره سرمایه نکته ای است که کمتر قدرتی حاضر به پذیرش آن است.
اکنون با دقت و آن گونه که وزیر امور خارجه کشورمان در توییت خود تحریر کرد، با حدوث “تعهد اقدام و جلسه” می توان به برجام نفس داد و زمینه را برای کنترل تنش و احقاق حقوق ملت ایران پس از تحریمهای ظالمانه ایالات متحده فراهم کرد و بالاتر از این احیا، برجام می تواند موتور محرکه اقدام عملی در قرارداد بیست و پنج ساله ایران-چین خصوصا در حوزه انرژی باشد. ممکن است این فرصت بتواند با پایدار کردن صادرات انرژی و پیوستگی اقتصادی– امنیتی، یک میوهی شیرین از درخت برجام برای دراز مدت باشد و از یاد نبریم که تمام این ها و بیشتر از آن منوط به تصویت FATF و پیوستن به قافلهی این معاهده ی جهانیست تا بهانه ای برای تردید و تامل شرکای اقتصادی کشور در شرق و غرب عالم باقی نماند و پنجره های رابطه و بهبود که با صبر، مقاومت و دشواری گشوده می گردند بر سر منازعات سیاسی داخلی و مواجهه از نگاه منافع خرد جناحی بسته و بلا استفاده نگردند.
*کارشناس روابط بین الملل
310 310
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰