به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حسین انتظامی علیرغم اینکه در دانشگاه صنعتی شریف نفت خوانده اما سالهاست که نامش با مطبوعات گرهخورده، چه آن سالها که جوانترین مدیر وزارت ارشاد بود (بین سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶ مدیر مطبوعات داخلی) و چه آن زمانی که در مجموعهای حرفهای و با ترکیبی از روزنامهنگاران حرفهای مجموعه انتشاراتی جام جم را پایهگذاری و راهاندازی کرد و آن را به جایگاه پرتیراژترین روزنامه کشور در سالهای ۸۰ رساند. (حدود سالهای ۸۰ تا ۸۵ که مدیریت این روزنامه را بر عهده داشت).
تغییر جهت او از نفت به علوم انسانی چه در تحصیل (او دکترایش را در مدیریت استراتژیک اخذ کرده است) و چه در کار و تحقیق نشان میدهد که او ثروت را تنها در منابع زمینی و زیرزمینی نمیبیند بلکه نگاهی روشن به منابع انسانی دارد چرا که سرنوشت یک سرزمین با وجود این منبع رقم میخورد و باید برای آن برنامه استراتژیک نوشت.
کتاب مکث هم شاید از این منظر مهم باشد که حسین انتظامی به عنوان یک مدیر در سطح کلان روایت خود از کتابها را فراتر از ملاحظات و موقعیتها نوشته است، و از طرفی نشان داده است در تمام این سالها -با وجود مشاغل مختلف از سخنگوی شورای امنیت ملی تا معاونت سازمان سینمایی وزارت ارشاد- علایقش را در یک حوزه محدود نکرده است. نکتهای که ناشر کتاب سید مهدی شجاعی (مدیرمسئول انتشارات فرهنگ نیستان و ناشر کتاب) به آن تأکید کرده است، آنجا که ویژگیهای انتظامی را برمیشمرد و سومین آن را تلاش مستمر برای آموختن و یادگرفتن دانسته و که جز از طریق مطالعه دقیق و عمیق و مستمر کتاب حاصل نشده است.
شجاعی بهصراحت مینویسد: «اکثریت قریب بهاتفاق مدیران کشور، میانهای با کتاب و مطالعه ندارند؛ که اگر میداشتند، سرانه مطالعه کشور تا بدین حد تنزل نمییافت و فاصله مردم و ما با کتاب، روز به روز بیشتر نمیشد و کشور ما با شاخصهای فرهنگی جهان علیرغم ادعاهای دهانپرکن، به پایینترین مراتب جدول، تنزل پیدا نمیکرد و متوسط تیراژ کتاب در کشور هشتاد میلیونی، به پانصد نسخه نمیرسید.»
چرا باید مکث نوشته میشد را نویسنده در مقدمه پاسخ میدهد، اگرچه تأکید میکند که او فیشبرداری و روایتهایش را منظم کرده اما مقصودش ترویج کتابخوانی است و نکتهای را میافزاید که ضرورت انتشار کتاب را نشان میدهد: «هر جامعهای، هر چه بیشتر در کتاب، غرق باشد به صلاح و فلاح نزدیکتر میشود. از این رو کتابخوانی بر همه فرض است اما بر مدیران، فرضتر! چرا که سرنوشت ملت را در دست دارند و اگر در حوزهی کاری خود، آخرین یافتهها را ندانند و سواد عمومی بهویژه در تاریخ و فرهنگ نداشته باشند میتوانند ناخواسته ضربههای هولناکی به کشور ملت بزنند. بهعلاوه، این حق طبیعی یک ملت است که از مدیرانی با درجهای از فرهیختگی برخوردار باشد. مدیرانی را دیدهام که در یک نگارش عادی، اغلاط املایی وحشتناکی از آنها صادر میشود و طبیعی است که دایره واژگانی چنین افرادی بسیار محدود باشد و باز هم طبیعی است که چنین نقیصهای خیلی زود رخ مینماید و انتشار مقالات سفارشی و اینجا و آنجا با امضای این عزیزان، مشکل فضل را حل نمیکند!»
هر چند که در معرفی یک کتاب جای طرح این مسئله نیست که چگونه چنین افرادی که حسین انتظامی آنان را دیده است و نثر مشعشعشان را خوانده، اصلاً به ساختار حکمرانی رسیده و مدیر شدهاند اما برای رفع این نقیصه کتابخوانی حداقل پیشنهاد به مدیرانی از این جنس است؛ چرا که بسیاری از آدمها حتی با کتابخوانی هم به کمال نرسیدهاند و رشد آدمی به عواملی چندگانه نیازمند و محتاج است.
۸۰ کتابی که روایت شده است
کتابهای که در مکث معرفیشدهاند محدود به یک شیوه و سیاق و یکگونه ادبی نیست، کتابهای از جنس سیاست و بینالملل تا رمان و عرفان ایرانی مجموعهای است که حسین انتظامی در مکث و با درنگی تحلیلی روایت کرده است. از فرید زکریا و توماس فریدمن تا کورمک مک کارتی، از سید مهدی شجاعی و حجتالله ایوبی تا علامه جعفری و توماس هابز و… کتابی از آنها در این مجموعه مرور شده است.
در این مجموعه، نویسنده هم کتابی را روایت میکند که به مسئله روزنامهنگاری و رسانه پرداخته، (تاریخ اجتماعی رسانهها از گوتنبرگ تا اینترنت، نوشته ایسابریگز و پیتر برک، ترجمه حسن نمکدوست تهرانی) و هم سفرنامه حج حامد عسگری (خال سیاه عربی) را مرور کرده است. کتابهایی درباره روسیه و چین از منظر فرهنگ و ژئوپلیتیک هم بخشی از خواندههای نویسنده است همانطور که ترامپ و ساختار رهبری آمریکا.
در میان کتابهای معرفی شده در مکث، کتاب شیخ بی خانقاه نوشته عطاالله مهاجرانی هم روایت شده است، کتابی که انتظامی در روایتش آورده است: «متأسفانه پس از انقلاب، سیره آخوندی تقریباً از بین رفت و روحانیت که رسانه جمعی را در اختیار خود میدید، هدایت توده را جایگزین ارتباطات فردی ساخت و از برکات وقت گذاری نفربهنفر غافل ماند. یک روحانی مردمدار و خدمتگزار که عمدتاً در قالب امام جماعت مسجد در اکثر شئون زیست اهالی محله خود حاضر و حیات بخش بود: من احیا نفساً فکانما احیا الناس جمیعاً. خواندن چنین حکایاتی از روحانیت اصیل، عمیق، اخلاقی، مسئول، مهربان و دلسوز یادآور کسانی است که به قول قرآن، با روش غیر لسانی، دعوت گر به دین بودهاند و جلوههای مغفول و بلکه اساسی دین و دینداران را باز میشناسانند. ما عمدتاً یادمان میرود که دین در سه وجه معارف، اخلاق و احکام، تجلی مییابد و اصرار بلا وجه بر بعد سوم و اولویت دادن به آن، عاری ساختن دین از حقیقت خود است؛ درحالیکه روحانیونی از جنس حاجآخوندها با تواضع و همنشینی با عوامالناس، قلوب را متوجه دین میسازند.»
مکث، درنگی در هشتاد کتاب نوشته حسین انتظامی را انتشارات کتاب نیستان در ۳۴۵ صفحه راهی باز کتاب کرده است.
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰