موشک روسی تنها یک یادگاری از همسر فقید را بیوه می کند
او روز شنبه در حالی که در کنار بقایای خانه ای که یک روز قبل توسط موشک ویران شده بود ایستاده بود، گریه کرد: “من هر چیزی را که مرا به او مرتبط می کرد از دست داده ام.” تنها چیزی که از من باقی مانده، پرتره ای است که روی سنگ قبر او حک
او روز شنبه در حالی که در کنار بقایای خانه ای که یک روز قبل توسط موشک ویران شده بود ایستاده بود، گریه کرد: “من هر چیزی را که مرا به او مرتبط می کرد از دست داده ام.” تنها چیزی که از من باقی مانده، پرتره ای است که روی سنگ قبر او حک شده است.
بیوه کوچک 67 ساله خوش شانس است که زنده است.
او گفت که او و دو دوستش در حال نوشیدن چای در داخل خانه بودند که موشک به پشت بام اصابت کرد. “خیلی سریع بود. وحشتناک بود.»
روستاییان گفتند این موشک یکی از پنج موشکی بود که پی در پی به دهکده سرسبزی که در 26 کیلومتری شمال خارکف واقع شده است، نزدیک به جایی که نیروهای اوکراینی نیروهای روسی را که سعی داشتند در حمله 24 فوریه مسکو به دومین شهر بزرگ کشور حمله کنند، اصابت کرد.
روسها بزروکی را که تنها در 17 کیلومتری مرز قرار داشت، اشغال نکردند. روستاییان گفتند، اما آنها گهگاه خودروهایی را برای گشت زنی در مسیرهای باریک خاکی آن می فرستند، قبل از اینکه نیروهایشان توسط ضدحمله اوکراینی که تقریباً دو هفته می گذرد، عقب رانده شوند.
از زمان شروع جنگ، Bezruky آتشباری تقریباً دائمی را تحمل کرده است که بسیاری از خانه ها را ویران یا آسیب رسانده است. دهانههای موشک و بمب در خطوط آن و جاده سنگریزهشده منتهی به دهکده پراکنده است، سنگر و پناهگاهی گهگاهی در درختانی که لبههای آن را پوشاندهاند قابل مشاهده است.
در جریان دیدار رویترز، دشمنان در حال مبارزه با دوئل توپخانه بودند. بوم های بلند و گلوگاهی از اسلحه های اوکراینی در همان نزدیکی به گوش می رسید. ضربات خفه مواضع دور روسیه را نشان می داد که چندین گلوله به سمت جنوب را مستقیماً بالای سر خود سوت می زد.
دهکدههای بیشماری اوکراینی مانند بزروکی در اثر تهاجمی که روسیه مجهز به سلاح هستهای ادعا میکند برای از بین بردن تهدیدی که اوکراین برای امنیت این کشور ایجاد کرده مجبور به انجام آن شده است، متلاشی شدهاند.
اوکراین و حامیان خارجی آن می گویند هزاران نفر در جنگ تجاوزکارانه بی دلیل کرملین کشته شده اند که میلیون ها نفر دیگر را ریشه کن کرده و شهرها و شهرستان ها را ویران کرده است.
“من این مکان را دوست داشتم”
کوسولوپنکو، مادر پنج فرزند که اهل شهر شمال شرقی سومی است، در سال 2001 به همراه همسر مرحومش به روستایی نقل مکان کرد، جایی که او اقوام داشت. او دو سال پیش درگذشت.
از زمان شروع جنگ هیچ برق و یا گاز بسته بندی شده ای وجود نداشته است. او بیشتر با کمک های بشردوستانه و تخم مرغ هایی که چند مرغ تهیه کرده بودند زندگی می کرد و در حیاط خانه اش روی آتشی که در زیر اجاق موقتی از چندین آجر و ورقه های فلزی روشن شده بود، غذا می پخت.
کوسولوپنکو گفت این موشک در ساعت 9 صبح روز جمعه سقوط کرد. سقف او را زیر بارانی از خرده های شعله ور که یک انبار چوبی در حیاط باریک خلوت او را مشتعل کرد، به آتش کشید.
او به یاد آورد: «ما صدای انفجاری مهیب را شنیدیم که فرود آمد و تمام شیشهها شکست.
با اصابت موشک دوم به آن نزدیکی، او و دوستانش به داخل انباری آجری که در کنار خانه اش حفر شده بود فرار کردند.
دوست او، آلا بازارنایا، 40 ساله، اهل خارکف، کوسولوپنکو “چای خود را با خود برد، و من یک کیسه پلاستیکی با کتابی در آن برداشتم و به سمت سرداب دویدیم.”
بازارنایا گفت که او در ژانویه پس از اینکه این زوج در بیمارستانی در خارکف دوست شدند، جایی که او به دلیل سکته مغزی و میزبانش به دلیل فشار خون بالا تحت درمان بود، با کوسولوپنکو نقل مکان کرد.
او گفت: «مهمترین چیز این است که احساس کردم خدا از من در امان است و باید به سرداب فرار کنیم.
وقتی این جفت بیرون آمدند، سقف، طبقه دوم و انبار در حال شعله ور شدن بودند.
کوسولوپنکو گفت که در حالی که همسایگان با سطل های پر از آب و سایر ظروف به خانه او هجوم آورده بودند، با آتش نشانی نزدیک تماس گرفت. آنها نتوانستند شعله های آتش را خاموش کنند.
او گفت: “آتش نشان ها پاسخ دادند که گلوله باران وجود دارد و آنها نمی توانند به اینجا برسند.” «آنها تا شش ساعت بعد به اینجا نرسیدند. اگر زودتر ساخته بودند، می توانستند آتش طبقه دوم را خاموش کنند و طبقه همکف را نجات دهند.»
شعله های آتش خانه و انبار او را به پوسته های سیاه تبدیل کرد و حیاط خلوت را با آوار و خاکستر زغال شده فرش کرد. فقط دیوارهای سنگی و آجری پابرجا مانده بود.
کوسولوپنکو گفت که همه چیزش را از دست داده است، از جمله عکس های خانوادگی و کتاب مقدسی که به پدر شوهرش تعلق داشته است.
او گریه کرد: “این برای من خیلی دردناک است.” من نمی دانم چگونه این خانه را دوباره بسازم. من این مکان را دوست داشتم.»
(گزارش توسط جاناتان لندی؛ ویرایش توسط دیوید هلمز)
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰