مهدی پاشازاده: رئیس جمهور را راحت‌تر از منصوریان پیدا می‌کنید!

سپهر ستاری: مهدی  پاشازاده یکی از چهره های ماندگار فوتبال ایران است. او یکی از چهره های تیم دوست داشتنی 98 است که حتی در تیم منتخب جهان بازی کرد. با پاشازاده چند عکس مهم زندگی فوتبالی اش را مرور کردیم.

شکست مقابل سامسونگ

چه تصویر تلخی. این بازی نیمه نهایی جام باشگاههای آسیاست. متاسفانه در این مسابقه با سامسونگ باختیم. قبل از بازی باران سیل آسایی آمد. زمین را آب گرفته بود. قبل از بازی من به منصورخان گفتم چون زمین خراب است، به نظرم از بازیکنانی استفاده کنیم که قد بلند هستند و قدرت بدنی بالایی داشتند. گفتم از خط دفاع تا خط حمله از بازیکنان قد بلند استفاده کنیم چون کلا باید زیر توپ می زدیم. بازیکنان سامسونگ توپ را بلند می کردند و زیرش می زدند. ما هم باید زیرش می زدیم و بهتر بود فقط بازیکن قد بلند در زمین داشتیم. یادم هست علیرضا اکبرپور که انصافا خوش تکنیک بود مقابل سامسونگ نمی توانست دریبل بزند. خودش رد می شد ولی توپ در گل و لای گیر می کرد. اینجا هم من و داوود سیدعباسی مشغول رفتن به رختکن بودیم. دیگر باختیم و  همه ناراحت بودند.

شفاف سازی نشد

اینجا به تمرین استقلال رفته بودم تا سری به فکری و تیم بزنم. راستش اتفاقات زیادی افتاد. به نظرم در ماجرای محمود فکری و استقلال شفاف سازی نشد. خیلی ها خیلی کارها کردند. این هم دیگر جزو اتفاقات طبیعی فوتبال ما شده. مربیان هم ممکن است یک جا موفق باشند و یک جا ناکام. به شخصه همیشه از مربیان استقلال حمایت کردم چون اعتقاد دارم این باشگاه خانه من است. بنابراین باید از خانواده ام حمایت کنم. خیلی انتقاد بود که استقلال خوب بازی نمی کند. مگر در فصل جاری لیگ برتر لیورپول کلوپ خوب بازی کرد؟

استقلال پرحاشیه کخ

این استقلال خیلی حاشیه داشت. بیشتر هم روی سکوها بود. متاسفانه آقای کخ بلد  نبود که این حاشیه ها را جمع کند. نمی دانست اینجا چه اتفاقاتی می افتد. خیلی استقلال پرمهره‌ای داشتیم. می توانستیم خیلی حرف ها بزنیم ولی متاسفانه از روی سکوها خیلی استقلال را انگولک کردند. خیلی ها را هم  تحت تاثیر قرار دادند. طرفداران را هم همینطور. من در آن فصل پشت کخ بودم. کار حرفه ای را به عنوان کاپیتان تیم انجام دادم. پشت سرمربی بودم ولی نگذاشتند کخ کارش را کند.

ماجرای جالب منصوریان

الان با علی منصوریان خیلی ارتباطی ندارم. علی اگر کار داشته باشد تماس می گیرد اگر کار نداشته باشد، عمرا اگر بتوانی پیدایش کنی. البته من این حرف را به خود علی هم گفته ام. دیگر اینطوری است. مشکلی هم نیست. هر کسی عادتی دارد. شما رئیس جمهور را خیلی راحت تر از علی منصوریان پیدا می کنید. ایرادی هم نیست. در کل رابطه ما همیشه خوب بوده و هست. زمانی  که بازی می کردیم حتی رفت و آمد خانوادگی داشتیم. خیلی ها می گویند من علی را به استقلال بردم ولی خود من جزو یکی از کسانی بودم که او را به باشگاه معرفی کردم. همینطور خرمگاه را. گفتم اینها بازیکنانی هستند که واقعا به کار تیم می آیند.

داور بازی را در می‌آورد!

این بازی آلومینیوم و سپیدرود رشت بود. در این بازی داشتند سر تیم آلومینیوم را می بردند. با سپیدرود در رقابت تنگاتنگی بودیم. داور بازی داشت قشنگ بازی را برای شان در می آورد. من را هم از کنار زمین اخراج کردند. حاشیه هایی به وجود آمد که به هر حال آقای بهروان وساطت کردند و همه چیز آرام شد.

بوقچی ها با چاقو در رختکن

من اینجا سرمربی بوکان بودم. در بعضی از شهرستان ها واقعا امکان برگزاری مسابقه را نداریم. خیلی ها مشکل درست می کنند. اینجا هم متاسفانه درگیری پیش آمد. در نیمه اول که با یخ توو سر من زدند. در یک صحنه بوقچی شان در کنار زمین را باز کرد و داخل آمد تا من را کتک بزند. در پایان وقتی وارد رختکن شدم دیدم دو بوقچی با چاقو می خواهند گلر تیمم را بزند. متاسفانه اتفاقات بدی افتاد ولی خدا را شکر برای خاطیان هیچ مشکلی پیش نیامد  و با خیال راحت به خانه شان رفتند.

به من می گفتند کینگ

این اولین عکس را در اولین سال حضورم در اتریش گرفتند. رفتن به آن کشور برایم خیلی خوب بود. لقبی هم به من داده بودند که دوستش داشتم. به من می گفتند هوتلدورف کینگ. تیم راپید وین برای محله هوتلدورف بود و این لقب را خیلی زود به من دادند. یکی از رسانه ها هم بعدا کار خیلی جالبی کرد. یک تاج پادشاهی روی سر من گذاشتند و عکسی گرفتند که خیلی جالب بود.

252 252