در حالی که بر اساس اسناد بالادستی و برنامههای توسعه مقرر است همهساله تصدیگری و تولیت دولت بر بخشهای مختلف فرهنگی و هنری کاهش یابد و در پایان هر برنامه توسعه شاهد کاهش قابلتوجهی از تصدیگری بخش دولتی باشیم، دولت درزمینهٔ امور فرهنگی و هنری هر روز درازدامانتر از پیش، دستهای بلندش را بهسمت بخشی از حوزه فرهنگ و هنر میکشاند و سهم بیشتری از این سفره هر روز خالیتر میجوید.
برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای جداسازی کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و الحاق آن به نهاد کتابخانههای عمومی تازهترین دستاندازی دولت برای مصادره و افزودن سهم خود در این حوزه کلیدی است که متأسفانه با چراغ خاموش هم دنبال شده و تنها دفتر هیات دولت با انتشار یک خبر کاملاً مبهم و گنگ، نسبت به این تصمیم اطلاعرسانی نارسایی صورت داده است.
بهانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که وزیر محترم این وزارتخانه هم از جمله اعضای هیات امنای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و هم رئیس هیات امنای نهاد کتابخانههای عمومی، کمبود بودجه و اصلاح ساختاری این مجموعه اعلام شده است، امری که خود هم ناقض اهداف و برنامههای نهاد کتابخانههای عمومی و هم ناقض برنامههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
بر اساس قانون نحوه اداره کتابخانههای عمومی کشور که در سال ۱۳۸۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و نهاد کتابخانههای عمومی از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منفک و بهعنوان نهاد عمومی غیردولتی شناخته و به کار خود ادامه دارد، مجموعه فعالیتهای کتابخانههای عمومی در کشور از جمله کتابخانههای مساجد و شهرداریها هم در حوزه نظارتی نهاد کتابخانهها تعریف شدهاند.
البته این تعریف بهمعنای الحاق این کتابخانهها به مجموعه نهاد نبوده و نهاد نقش نظارتی و حاکمیتی درباره آنها دارد و درباره کتابخانههای کودکان و نوجوانان کانون پرورش فکری هم سخنی به میان نیامده است. چه آنکه در طول همه سالهای پس از تصویب قانون نهاد کتابخانههای عمومی کشور، در دولتهای نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم هم هیچ مقام مسئولی در نهاد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ادعای الحاق کتابخانههای مذکور را هم نداشته و دراین باره حتی سخنی هم بر زبان نیاوردهاند، چه رسد به عملی کردن این امر، آنهم درباره مجموعهای دیگر که زیر مجموعه دستگاه دیگری است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی البته در این زمینه نه ذیحق است و نه تولیت و وظیفهای در قبال کتابخانههای عمومی دارد که حالا بخواهد داعیه دفاع از این نهاد را داشته باشد و برای افزایش سهم نهاد کتابخانهها از مجموعه کتابخانههای کودک و نوجوان تلاشی صورت دهد و دولت را مجاب کند که دست به چنین کار ناصوابی بزند.
اگر هم تلاش و کوششی در این زمینه ضرورت داشته باشد، باید مصروف کتابخانههای مساجد شود که هم در زمره زیرمجموعههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و هم شانیت و مناسبتی با فعالیتهای نهاد کتابخانههای عمومی کشور داشته باشد، تا هم سهم درخوری به نهاد کتابخانههای عمومی رسیده باشد و هم از فعالیت موازی با نهاد کتابخانهها جلوگیری شده باشد.
مجموعه کتابخانههای کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که شامل دو بخش ثابت و سیار میشود، مجموعهای کاملاً تخصصی است و حاصل سالها تلاش و کوشش و آزمونوخطای مربیان و مدیرانی است که پس از ۵۵ سال، حالا دیگر اینقدر حرفهای و توانمند شدهاند که میتوانند بار کتابخوانی و کتابخوان شدن کودکان و نوجوانان این مرزوبوم را بهدوش بکشند و بهنظر میرسد که چنین توانی در مجموعه نهاد کتابخانههای عمومی، نهتنها موجود نیست که در کوتاهمدت و درازمدت بهعنوان مانع بزرگی در مسیر تحقق اهداف و برنامههای این نهاد تخصصی عمل خواهد کرد.
از سوی دیگر، مجموعه بودجه نهاد کتابخانههای عمومی هم در اندازهای نیست که هم بتواند به تأمین نیازهای بیش از ۳ هزار کتابخانه عمومی و حدود ۳ هزار کتابخانه ثابت و سیار کانون پرورش فکری بپردازد، امری که از قضا مورد استناد مقامات دولت سیزدهم هم قرار گرفته است و کمبود بودجه را یکی از دلایل این اقدام عنوان کردهاند.
بودجه نهاد کتابخانههای عمومی در همه سالهای پس از استقلال از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هیچگاه کفاف مخارج و هزینههای این نهاد را نداده و دبیران کل نهاد همواره از کمبود بودجه گلایه داشتهاند و حتی در برخی از موارد از کمکهای نهادهای فرهنگی و از جمله وزارت ارشاد و برخی از دیگر از نهادهای حاکمیتی برای پرداخت حقوق کارکنان و کتابداران استفاده کردهاند. از سوی دیگر کمبود بودجه نهاد، در همه نوزده سال گذشته باعث شده است تا هم کتابداران و فعالان حوزه کتابخوانی نهاد از دستمزد و حقوق و مزایای خود گلایه داشته باشند و هم در مجموعه نهاد، توان و یارایی برای افزایش تعداد کمی کتابخانههای عمومی، بر اساس سرانه جمعیتی وجود نداشته باشد.
تعداد کتابخانههای عمومی کشور در زمان استقلال نهاد از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیش از دو هزار باب کتابخانه بود که در طول بیش از یک دهه به عدد ۲۸۰۰ باب رسید و در حال حاضر به بالغ بر ۳ هزار و ۶۰۰ باب کتابخانه رسیده است. از این میزان تنها ۲۷۰۰ باب کتابخانه نهادی بوده و مابقی مشارکتی و یا مستقل به فعالیت ادامه میدهند.
این میزان با توجه به جمعیت کشور رقمی قابلتوجهی نیست، چرا که برای رسیدن به سرانه استاندارد باید این میزان حداقل ۵ برابر شود تا بتوانیم بگوییم امکانات سختافزاری ما مهیای کتابخوانی است تا نهضت نرمافزاری کتابخوانی شکل بگیرد.
براین اساس و با توجه به کاستیها و مشکلاتی که در عرصه فعالیتهای نهاد کتابخانههای عمومی کشور وجود دارد، مشخص نیست بر اساس کدامین استدلال و توجیه منطقی، برنامهریزی برای جداسازی کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز شده و به کمیسیونهای تخصصی دولت هم ارسال شده است تا به تصویب رسیده و عملیاتی شود.
از سوی دیگر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با گذشت بیش از ۵ دهه فعالیت تخصصی در این عرصه، حالا دیگر درخت تناوری شده است و از جمله نهادهای اثرگذار و برجسته در عرصههای داخلی و خارجی است. قدر مسلم کتابخانههای کانون یکی از مهمترین شهبالهای کانون هستند و کانون یکی از مهمترین برگهای موفقیتش مرهون و مدیون کتابخانههای خود است. حالا اگر شهپرهای کانون را بچینیم و آن را ابتر و الکن کنیم، مسلماً از این نهاد باقدمت چیزی نخواهد ماند که بخواهیم در عرصههای جهانی و داخلی به آن ببالیم. الا برنامه دیگری در دستور کار قرار داشته باشد که انحلال این نهاد مهم و اثرگذار حوزه کودک و نوجوان باشد که جداسازی کتابخانهها گام نخست این اقدام تلقی میشود و برنامه بعدی انحلال یکی از مهمترین برندهای ایرانی حوزه کودک و نوجوان در عرصههای جهانی خواهد بود.
به نظر میرسد که وزارت آموزشوپرورش بهعنوان نهاد حاکمیتی بالادستی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، لازم است به میدان بیاید و از بروز یک اتفاق دردناک در حوزه فرهنگ و هنر کودک و نوجوان جلوگیری کند، هر چند که از حالا همه دستاندرکاران حوزه فرهنگ و هنر دست بهکار شده و با راهاندازی کمپینها و انتشار نظرات مخالف خود، تلاش دارند تا به دولت نسبت به اتخاذ یک خطای راهبردی در این حوزه هشدار دهند.
بههر حال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چه مقامات ارشد دولتی درصدد اجرای نقشه بدبینانه انحلال باشند و یا صرفاً قصد جدا کردن پارهای از تن آن باشند، نهادی نیست که بتوان راحت آن را حذف و یا تکهپاره کرد و لازم است مدیران دولتی هم به این نکته توجه کافی و وافی داشته باشند و دست به کاری نزنند که پایانش برای آنها، قطعاً خوشایند نخواهد بود.
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰