بعضی از پدران و مادران که فرزندان خود را به کتابخانههای کانون میفرستند از وضعیت و حال روز آنجا ناراضی هستند. مادری به خبرنگار خبرآنلاین میگوید: بیشتر مردم با خاطره کتابخانههای کانون زندگی میکنند و یا آن روزهای اوج را به یاد میآورند درحالی که این روزها وضعیت کتابخانهها مناسب نیست و باید فکری برای امروز کرد.
یکی دیگر از والدین هم در پاسخ به ما میگوید: ما میخواهیم بچههایمان در یک فضای فرهنگی بزرگ شوند، کتاب بخوانند با کتاب آشنا شوند و در مقابل این حجم و فشار و جذابیتی که اینترنت و فضای مجازی برای بچهها دارد، مقاومت کنیم؛ ولی واقعا کتابخانههای کانون این فضا را ندارند، زمانی که این کتابخانهها مجبوب بودند این همه امکانات صوتی و تصویری نبود و ما در این فضا لذت میبردیم اما امروز کتابخانهها این جذابیت را ندارند و اگر نهادی میتواند در این کتابخانهها سرمایه گذاری کرده و آنها را بهبود ببخشد و آن را جذاب کند، بهتر است کتابخانهها را به دست بگیرد.
کانون نیاز به مدیریت هنری و بالا دستی دارد
محمد سرشار با بیان اینکه کانون سرپرست بهتری میخواهد، میگوید: واگذاری کانون به آموزش و پرورش از ابتدا تصمیم درستی نبوده است و کانون به خاطر ماهیت هنری خود نیاز به مدیریت بالا دستی دارد که اقتضائات هنر را بشناسد.
این نویسنده و مدیر سابق شبکه «کودک» در پی طرح واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانههای عمومی گفت: راجعبه این طرح نظر خاصی ندارم. اما سوالم از فعالان حوزه کودک و دولتمردان این است آیا واگذاری کانون پرورش فکری به وزارت آموزش و پرورش در چهل و چند سالی که از پیروزی انقلاب میگذرد، تصمیم درستی بوده یا نه؟ با به عبارت بهتر آیا وزارت آموزش و پرورش توانسته حامی، پشتیبان و نهاد بالادستی دلسوز برای سرمایه عظمی که در کانون پرورش داشته، باشد یا نه؟ اگر راجعبه این سوال صحبت کنیم، به نظر مسائل مهمتری مطرح خواهد شد.
سرشار سپس اظهار کرد: آیا آموزش و پروش توانسته این مجموعه عظیم را با تعداد زیادی از مربیان، هنرمندان، کودکان و نوجوانان عضو که بار بزرگ هنری و فرهنگی را به دوش میکشد، در اولویت خود قرار بدهد؟ آیا این وزارتخانه توانسته نیازهای مجموعه را در حوزه سختافزاری و بودجه و… تأمین بکند؟ چیزی که از کانون پرورش فکری به ویژه در دهههای اخیر میبینیم، این است که مدیرعاملهای ضعیفی برای این مجموعه انتخاب شده و سال به سال هم از جایگاهی که این نهاد در دهه ۶۰ سال داشته، دورتر شده است.
او افزود: در دورانی کانون پرورش فکری پرچمدار ادبیات کودک و نوجوان ایران، فیلم و حتی صنعت اسباببازی بود اما الان این پرچمداری را در کانون نمیبینیم. حتی مجموعههایی که برای کانون پروش فکری درآمدزا بودند مانند کانون زبان ایرا، ن ظاهرا زیانده است و نمیتواند درآمدها خودشان را هم تأمین کند، در حالی که آموزش زبان درآمدزا است.
سرشار با تأکید بر اینکه این سوالات از طرحی که مطرح شده، مهمتر است، خاطرنشان کرد: به نظر میآید، آموزش و پرورش باید تجدید نظر اساسیای در رابطه با کانون داشته باشد و اگر توانایی تأمین نیازهای کانون را ندارد، آن را به مجموعهای واگذار کند که به ذات هنری کانون، نزدیکتر است و میتواند کمک کنند تا کانون به دوران پرشکوه خود در دهه ۶۰ برگردد.
این نویسنده درباره اینکه ایدهآلترین حالت برای کانون پرورش فکری چیست، گفت: با توجه به ماهیت عملکرد کانون و اینکه افراد زیادی را با محصولات مختلف از کودکی تحت پوشش خود میگیرد و استعداد هنری آنها را تربیت کرده و تحویل جامعه هنری میدهد، و اینکه ذات این مجموعه یک ذات آموزشی و از جنس آموزش حساب و علوم و تاریخ نیست بلکه یک ذات هنری است، باید کانون به مجموعههایی که بتوانند کمک کنند جوهره هنری کانون پروش فکری تقویت شود، متصل شود. مجموعهای که عرصه هنری را بشناسد، نه اینکه مجموعههای دانشآموزی و مدرسهای را بشناسد.
محمد سرشار تأکید کرد: نه فقط کتابخانهها بلکه انتشارات، فروشگاهها و مراکز نمایشی کانون باید سرپرست بهتری داشته باشد. نیاز است تجدید نظر اساسیای در وزارتخانه بالا دستی انجام شود. چیزی که من از وضعیت فعلی کانون پروش فکری میبینم به نظر تصمیم واگذاری کانون به آموزش و پرورش از ابتدا تصمیم درستی نبوده است، زیرا نتایج این تصمیم را الان میبینم. آیا وجود کلمه کودکان و نوجوانان استدلال درستی است که کانون زیرمجموعه آموزش و پرورش باشد؟ اگر با این استدلال جلو برویم انجمن سینمای جوان هم به وزارت ورزش و جوانان منتقل شود. در حالی که اینگونه نیست. کانون پرورش فکری به خاطر ماهیت هنری خود به مدیریت بالا دستی نیاز دارد که اقتضائات هنری را بشناسد.
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰