علت جایگاه بلند قطر، صرفا پیشرفت اقتصادی نیست!
در ابتدای این نشست، امیرعلی امیری با بیان اینکه ایران با قطر قابل مقایسه نیست و قطر را باید با دوبی، هنگکنگ و سنگاپور مقایسه کرد، به بررسی مؤلفههای اقتصادی قطر پرداخت و گفت: ایران را باید با ترکیه و عربستان و اندونزی مقایسه کرد نه قطر؛ قطر از جمله اقتصادهای کوچکی است که منابع طبیعی رانتی خوبی دارد. GDP (تولید ناخالص داخلی) قطر حدود ۲۰۰ میلیارد دلار است؛ دوبی، ۱۲۷ میلیارد دلار (کل امارات: ۵۰۰ میلیارد دلار)، هنگکنگ، ۳۶۰ میلیارد دلار و سنگاپور ۴۰۰ میلیارد دلار است. پس در این شاخص، قطر خیلی خوب نیست. جمعیت قطر هم حدود سه میلیون نفر است که از این تعداد، چهارصد و پنجاه هزار نفر از آن قطری هستند و باقی مهاجرند؛ امارات هم ده میلیون نفر جمعیت دارد که فقط یک میلیون آن اماراتی هستند. در حالی که هنگکنگ ۹۰ درصد چینی دارد، سنگاپور، ۸۰ درصدش چینی و مالایایی هستند؛ این یکی از تفاوتهای مهم کشورهایی مثل قطر و امارات و کوبت با سنگاپور و هنگکنگ است.
امیری افزود: اگر اقتصاد منهای نفت را در نظر بگیریم، ۵۰ درصد GDP قطر مربوط به خدمات است؛ در حالی که این رقم در سنگاپور و امارات و هنگکنگ ۷۰ درصد است؛ قطر صنعت پتروشیمی، سیمان و فلزات دارد که در GDP سهم دارند؛ درآمد گازی قطر بیش از ۵۰ میلیارد دلار در سال نیست. ۱۴ میلیارد دلار درآمد قطر از خطوط هوایی است (معادل ۱۴ درصد از GDP خدمات) که این رقم در امارات، ۱۶ میلیارد دلار است، ولی در سنگاپور و هنگکنگ، این رقم خیلی کمتر است؛ چون قطر از حیث موقعیت جغرافیایی، میانۀ شرق و غرب است (البته اگر ایران ایر درست بود، قطر و امارات چنین جایگاهی نداشتند)؛ اما با وجود همۀ اینها اقتصاد قطر کماکان کوچک است و بین اقتصادهای بزرگ دنیا جایگاه بالایی ندارد. البته به نسبت جمعیت کمی که دارد، اقتصاد خوبی دارد؛ همچنین پیشبینی میشود ظرفیت اقتصاد انرژی قطر در شش سال آینده، ده درصد رشد کند.
این کارشناس اقتصاد و مطالعات خاورمیانه افزود: قطریها با پول گازشان شروع به سرمایهگذاری در اروپا کردند، ولی این سرمایهگذاریها چندان خوب نبود و بیشتر کمکی به اروپا بود تا اینکه بخواهد برای قطر نفوذ اقتصادی دستوپا کند؛ البته با این کار توانستند در آنجا نفوذ سیاسی به دست آوردند. سرمایهگذاریهای خارجی هم در قطر به نسبت دوبی و هنگکنگ زیاد نبوده است. بنابراین در پاسخ به این سوال که قطر چگونه قطر شد، باید گفت که عاملش اقتصاد نبوده است و پاسخ را باید در راهبرد سیاسی قطریها در منطقه جستوجو کرد.
قطر پس از رفع محاصرۀ کشورهای همسایهاش، از خود یک رشد سیاسی نشان داد
سپس حمید دهقانی سخنان خود را آغاز کرد و گفت: یکی از مهمترین اهداف دولت قطر از میزبانی جام جهانی و جام ملتهای آسیا این بود که نام قطر را بلندآوازه کند. قطر سرزمین کوچکی است که در قرن هجدهم در حاکمیت عثمانی بود و در قرن ۲۰ تحتالحمایۀ انگلیس قرار گرفت و در دهۀ ۷۰ میلادی به استقلال رسید. بخت با او یار بود که از نعمت نفت و گاز برخوردار بود؛ اما کشورهای دیگری هم بودند که نفت و گاز داشتند، ولی نتوانستند مثل قطر رشد کنند.
در سال ۱۹۷۲ شیخ خلیفه قدرت را در یک کودتای بدون خونریزی از پسرعمویش حمدبنعلی گرفت. در سال ۱۹۹۵ حمدبنخلیفه، تقریباً همان گونه که پدرش قدرت را تصاحب کرده بود، توانست قدرت را پدرش بگیرد. همزمانی قدرت گرفتن او و اقداماتی که انجام داد با بالا رفتن قیمت نفت و گاز، دورانی طلایی را برای قطر رقم زد. اقداماتی که در زمان وی صورت گرفته بود، عبارتند از: تدوین یک قانون اساسی دائمی با دستور و هدایت او، برگزاری انتخابات شوراها و اتاق بازرگانی، پیشرفت در ارتش و خرید سلاح، احداث پایگاه نظامی آمریکا در قطر (بزرگترین پایگاه آمریکاییها در منطقه)، ابطال تابعیت شش هزار نفر از قبیلۀ «مری» (چون آنها را قطری نمیدانستند)، اهتمام به مسائل ورزشی، افتتاح شبکۀ الجزیره در سال ۱۹۹۶ که اکنون ۵۰ میلیون مخاطب در جهان دارد.
دهقانی در ادامه اقدامات نوین قطر به این موارد اشاره کرد: احیای مجدد قطرایرویز در سال ۱۹۹۷، که در سال ۱۹۹۳ افتتاح شد، ولی فقط ۴ هواپیما داشت. خطوط هوایی قطر اکنون بیش از ۲۰۰ هواپیما دارد و به ۱۵۰ نقطۀ جهان مسافر میبرد، تأسیس صندوق سرمایهگذاری قطر در سال ۲۰۰۵ که اکنون یکی از ۱۰ صندوق سرمایهگذاری برتر در دنیاست، اخذ امتیاز میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ در سال ۲۰۱۰، تأسیس شهرک دانشگاهی که اکنون ۸ دانشگاه برتر دنیا از آمریکا و انگلیس و فرانسه در آنجا مستقر هستند و در مدرک دریافتی از این دانشگاهها نام قطر درج نمیشود، راهاندازی دوحه فروم از سال ۲۰۰۱ (مجمعی که هر ساله از سال ۲۰۰۱ در دوحه، پایتخت قطر برگزار میشود و هدف آن ترویج گفتوگو، گردهم آوردن سیاستمداران و اندیشمندان بینالمللی برای بحث در مورد چالشهای حیاتی پیش روی جهان، و ایجاد شبکههای نوآورانه و مبتنی بر عمل است)، و شروع یک روند رو به جلو در صنعت گاز.
چون قطر از راه زمین فقط با عربستان ارتباط دارد، به صنعت گاز مایع LNG (گاز طبیعیای که موقتاً برای ذخیرهسازی یا ترابری در حجم بسیار به حالت مایع تبدیل شدهاست. کاهش حجم گاز در شرایطی که خطوط لوله در دسترس نیست، باعث صرفهجویی اقتصادی در مسیرهای بلند میشود. در مواردی که انتقال گاز طبیعی از طریق خط لوله اقتصادی یا عملیاتی نیست، میتوان آن را از طریق کشتیهای دریایی حمل گاز مایع طبیعی، که مخصوص اینکار طراحی شدهاند یا تانکرهای جادهای، حمل نمود.) رو آورده است. قطر با کشورهای شرق آسیا قرارداد دارد و یکی از بزرگترین صادرگنندگان است؛ از حیث ناوگان حمل و نقل LNG نیز بزرگترین ناوگان را در اختیار دارد.
بجز این اقدامات در بعد سیاسی نیز قطر توانسته است یک لابی در آمریکا ایجاد کند و همچنین نقش یک میانجی را در سطح جهان ایفا نماید؛ مثل میانجیگری بین طالبان و آمریکا، یا میانجیگری بین ایران و آمریکا بر سر تبادل زندانیان. رهبران حماس نیز سالهاست که در دوحه مستقرند؛ قطر تأمین مالی غزه را نیز بر عهده دارد و توانسته این نقش را نیز در بین کشورهای منطقه برای خود جا بیندازد؛ در جنگ کنونی حماس با اسرائیل هم تبادل اسرا میان طرفین با واسطهگری قطر بود. قطر آرزو دارد روزی برای ایران و آمریکا هم میانجیگری کند؛ زیرا افزایش تنش میان آمریکا و ایران را به سود خود نمیداند.
در این اقداماتی که شیخ حمد از سال ۱۹۹۵ در قطر انجام داد، همسر دوم او شیخ موزا نقش بسزایی داشت؛ خصوصاً در تأسیس شهرک دانشگاهی نقش اول را ایفا کرد. میاسه، دختر خانم موزا، هم در قطر نقش برجسته دارد و رسماً مسئولیت موزههای قطر را بر عهده دارد. ضمناً در قطر هماکنون چند وزیر، زن هستند و قطریها در تلاشاند که نقش سیاسی زنان را افزایش دهند. همین حالا خانم لؤلؤه الخاطر معاون وزیر خارجۀ قطر است که در طول جنگ حماس و اسرائیل چندین بار به غزه رفته است.
دیپلمات ارشد کشورمان با اشاره به محاصرۀ قطر توسط پادشاهی سعودی و دیگر همسایگانش در سال ۲۰۱۷ گفت: همسایگان قطر با این کشور رفتار بدی کردند، شاید اگر کشور دیگری جای قطر بود، رفتار سختتری از خود نشان میداد؛ اما قطر پس از اینکه کشورهای اطرافش از ۱۳ خواستهای که داشتند، کوتاه آمدند و فقط خواستند قطر شکایتهای بینالمللیاش را پس بگیرد، قطر یک رشد سیاسی از خود نشان داد و بهجز بحرین روابط خود را با دیگر کشورها برقرار کرد. البته در این سالها ایران به قطر خیلی کمک کرد و اکنون از ایران در قطر به نیکی یاد میشود.
دکتر دهقانی در مورد رسانههای قطری گفت: شبکۀ الجزیره تعلق خاطر به اخوان المسلمین دارد؛ اگرچه دولت قطر نسبت به وهابیت، جریان دیگر اهل سنت، نیز نظر مساعد دارد و الان یکی از دو کشور وهابی در جهان، قطر است و حتی مسجدی به نام محمدبنعبدالوهاب یکی از مهمترین مساجد قطر است. شبکۀ مهم دیگر قطر BeIn Sport است که یکی از مهمترین سرمایهگذاریهای قطر محسوب میشود. این شبکه بین اسپورت حق پخش معتبرترین تورنمنتهای ورزشی از جمله سری آ، لالیگا، بوندسلیگا، لالیگا، پریمیرلیگ مسابقات لیگ قهرمانان اروپا و سایر مسابقات حساس اروپایی و بینالمللی را در اختیار دارد. کشورهای خاورمیانه برای پخش مسابقات فوتبال باید با این شبکه که حق انحصاری پخش را از فیفا خریده است، وارد معامله شوند. با توجه به اینکه قطریهای ساکن این کشور ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر هستند، طبیعی است که قطر برای تلویزیون داخلی خود خیلی سرمایهگذاری نکند از لحاظ فیلترینگ، معمولاً شبکهای در قطر فیلتر نیست و اگر هم باشد دلیل امنیتی و اقتصادی دارد نه سیاسی.
سیاست ایران در جریان محاصرۀ قطر، بر مبنای کسب سود اقتصادی نبود
سفیر پیشین ایران در قطر، در مورد روابط ایران و قطر گفت: ایران بر خلاف برخی دیگر از کشورهای خلیج فارس، هیچ گاه با قطر اختلاف دوجانبه مستقیم نداشته است؛ یعنی مثلاً بر سر مسائل مرزی یا حج یا فلسطین با قطر به مشکل برنخورده است؛ البته، قطر در زمان جنگ ایران و عراق کنار اعراب ایستاد نه در کنار ما. همچنین بین ما و قطر تداخل جمعیتی هم وجود دارد؛ حدود ۳۰ هزار ایرانی اکنون در قطر ساکن هستند؛ برخی از ایرانیان با اینکه حتی پدربزرگشان هم در قطر متولد شده است، تابعیت قطری ندارند؛ چون قطر خیلی سخت تابعیت میدهد؛ اما ایرانیانی هم بودند که توانستند تابعیت قطری بگیرند و بعد هم در مناصب حکومتی عهدهدار مسئولیت شوند.
به گفته دهقانی، اگرچه ایرانیان در قطر محدودیتهایی دارند، اما بهطور کلی مردم قطر نسبت به ایران نظر مثبت دارند؛ حتی یکی از شیوخ قطر میگفت در سالهای دور تمام نیازهای ما از ایران تأمین میشد؛ خصوصاً از سال ۲۰۱۷ که قطر محاصره شد و به کمک ایران بود که توانست مقاومت کند، ایرانیها احترام بیشتری در قطر پیدا کردند؛ در همین راستا ممکن است برخی بگویند ما از محاصرۀ قطر نتوانستیم به سود اقتصادی مناسبی برسیم؛ درست هم میگویند؛ اما باید در نظر داشت اساساً سیاست ما در این مسئله بر مبنای سودمندی نبود و ثانیاً تحریمها و فشار آمریکا هم سبب شد تا ایران نسبت ترکیه سود کمتری بدست بیاورد.
قطر در مواجهۀ سنت و مدرنیته نسبت به امارات محافظهکارتر است
رئیس سابق مرکز مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس به ابعاد مذهبی قطر و میزان آزادی شیعیان در آنجا نیز پرداخت و گفت: حدود ۳۰ هزار شیعه در قطر حضور دارند. به خاطر شیعه بودن، محدودیتی از طرف جامعه و حکومت ندارند؛ حتی برخی از شیعیان در ردههای بالای قدرت، نه لزوماً قدرت سیاسی، هستند؛ خصوصاً قدرت اقتصادی. خانوادۀ شیعه فردان یکی از بزرگترین سرمایهداران قطر هستند و اصالت بحرینی دارند. فردان هم بین مسئولین حکومت و هم بین شیعیان محبوب است. حسینیه هم دارند؛ حسینیۀ بحارنه؛ حسینیههای دیگری هم در قطر وجود دارد. میتوان در این حسینیهها مراسم مذهبی مثل عزاداری عاشورا برگزار کرد؛ اما باید توجه کرد که قطر یکی از دو کشور عمده وهابی است و نمیتوان توقع داشت که در آنجا بشود دستۀ عزاداری شیعیان راه انداخت.
دهقانی در مورد چالش سنت و مدرنیته در قطر هم گفت: روش قطر و روش امارات در حرکت به سمت توسعه از حیث حفظ سنتها و ارزشها تفاوت دارند و قطر محافظهکارانهتر برخورد میکند. قطر در این زمینه موفق هم بوده است و توانسته همراهی مسلمانان را در دنیای عرب و جهان اسلام با خود داشته باشد. قطریها در جام جهانی حاضر نشدند به هر قیمتی مردم جهان را بیاورند و از هر نوع آدمی در دنیا به قطر بیاید؛ نخواستند اعتبار آنها میان اسلامگرایان از بین برود؛ بلکه هدفشان بیشتر مطرح شدن در دنیا بود.
سند چشمانداز قطر ۲۰۳۰ را با سند چشمانداز ۱۴۰۴ ایران مقایسه کنید
سخنران دیگر این جلسه، حسامالدین آشنا بود. او در بخش نخست صحبتهایش در مورد قدرت نرم قطر گفت: وقتی از قدرت نرم صحبت میکنیم، باید ۵ مؤلفۀ اصلی (منابع قدرت نرم) را در نظر گرفت: فرهنگ، دیپلماسی، برندسازی، گردشگری و تجارت. کشوری که میتواند از این مؤلفه استفاده کند، قدرت نرم او قابل سنجش با دیگران میشود. در مورد قطر، توجه به این منابع برای همۀ ما مهم باشد. مثلاً در حوزۀ تجارت، ما شاهد شرکتهای فراملی، نیروی کار منعطف، زیرساخت پیشرفته، فناوری، ایمنی و امنیت، مقرراتزدایی و حذف منابع تجاری هستیم. در حوزۀ دیپلماسی هم در قطر شاهد توافقهای دوجانبه، توافقهای چندجانبه، ایدوئولوژیها، نهادها، سیاستها، رفاه انسانی و اجتماعی و موضوع تبادل استاد و دانشجو هستیم. در حوزۀ برندسازی، گردشگری و فرهنگ هم قطر توسعۀ بسیار جدی پیدا کرده است.
دکتر آشنا افزود: چند سال پیش به همراه آقای حسین دهباشی به قطر رفتیم تا در آنجا با مدیران الجزیره مصاحبه کنیم؛ آن زمان از یک سو قطر محل تجمع نیروهای آمریکایی برای حمله علیه عراق بود و از سوی دیگر شبکۀ الجزیره نقدهای تندی به نیروهای آمریکایی میکرد. ما متوجه شدیم یک توافق نانوشته بین دولت قطر و شبکۀ الجزیره وجود دارد که این شبکه میتواند در مورد همه جای دنیا صحبت کند الا در مورد خود کشور قطر و الجزیره کمترین توجه را به این کشور میکرد. شبکۀ ملی قطر در مقایسه با الجزیره یک شبکۀ پیش پا افتاده بود.
به گفته آشنا، بدین ترتیب قطر بدون درگیری با کشورهای دیگر توانست یک سیطرهای بر مردم کشورهای عرب پیدا کند و صدای جهان عرب باشد و بعد بهتدریج «الجزیرۀ قطر» تبدیل شد به «قطرِ الجزیره» و سیاست خارجی قطر را نمایندگی کرد. وزیر خارجۀ قطر هم در آن زمان، در سفرهایش از مسئولان کشورهای دیگر وقت میگرفت تا با الجزیره مصاحبه کنند. الجزیره در یک رویکرد پیشرو توانست عملاً جهان عرب را با پدیدهای به اسم آزادی رسانهای، رسانۀ انتقادی و آزادی بیان در سطح رسانۀ منطقهای آشنا کند. پشتوانۀ این آزادی دولت قطر بود، در حالی که الجزیره درون کشور قطر خیلی آزاد نبود. بنابراین تصویری از قطر در جهان عرب ساخته شد به عنوان امید جهان عرب. قطر در دیپلماسی هم سیاست وساطتگری را در پیش گرفته و هزینۀ سنگینی متحمل شده تا کشورهای دیگر به آن، به عنوان مرکز تبادل نگاه کنند.
آشنا در بخش دیگری از سخنانش گفت: پیشرفتهای قطر بر اثر حادثه نبوده است؛ بلکه مبتنی بر برنامهریزی بود. در سال ۲۰۰۷ قطر سندی تنظیم کرد برای سال ۲۰۳۰. چشمانداز تعریف کرد که قطر در این سال کشوری پیشرفته باشد که توانایی امتداد توسعه دارد و در نسلهای آتی هم بتواند رفاه و آسایش را برای مردم کشورش فراهم کند. این فقط آرزو نبود؛ بلکه آنها برای رسیدن به این هدف دیدند با پنج چالش مواجه هستند که باید برای این چالشها چارهاندیشی کنند: ۱- چگونه میتوان بین سنت و تجدد جمع کرد؟ ۲- چگونه میتوان بین نیازهای نسل آتی و نسل فعلی جمع کرد؟ ۳- چگونه میتوان پیشرفت برنامهریزیشده و توسعهطلبی پیشبینینشده را مدیریت کرد؟ ۴- اندازه و کیفیت نیروی انسانی قطر مهاجر در قطر چقدر باید باشد؟ ۵- چگونه میتوان با رشد اقتصادی و توسعۀ اجتماعی و حفظ محیط زیست توازن برقرار نمود؟
بنابراین جوری برنامهریزی شد که قطریها بتوانند بر این ۵ چالش غلبه کنند؛ سیاست داخلی و خارجی قطر بر مبنای این هدف شکل گرفت و مأموریت همه مشخص شد تا در رسیدن به این اهداف در سال ۲۰۳۰ مشکلی پیش نیاید. در مقام مقایسه میتوان این سند و حرکت حکومت قطر برای رسیدن به اهداف این سند را با سند چشمانداز بیستسالۀ سال ۱۴۰۴ کشور خودمان مقایسه کرد.
درک قطریها از مفهوم استقلال با درک ما از این مفهوم متفاوت است
آشنا در پاسخ به سوال یکی از حضار در مورد اینکه آیا قطر در حال اجرای سیاستهای آمریکا است یا خیر، گفت: مفهومی که در ایران از استقلال درک و ترویج میشود، با مفهوم استقلال در جاهای دیگر دنیا متفاوت است؛ آن مفهوم استقلال، یک استقلال کاملاً نسبی است و بیشتر در مقابل رقبا و رفقای منطقهای تعریف میشود نه در برابر قدرتهای بزرگ. وضعیت قطر و کشورهای جنوب خلیج فارس اینگونه نیست که بخواهند مقابل آمریکا بایستند و اصلاً چنین تصوری بین آنها وجود ندارد؛ آنها رقابت درونمنطقهای دارند و در این رقابت منطقهای هر کشوری میکوشد با قدرتهای بزرگ رابطۀ متوازنی برقرار کند؛ طوری که اصل حاکمیت آنها توسط قدرتهای بزرگ تهدید نشود.
درس قطر برای ما: نگاه سه بعدی برای حل مسائل
در پایان این نشست مجید تفرشی، موسس و مدیر هاوس گفتارها که سال گذشته حدود یک ماه برای تهیۀ مستندی در قطر حضور داشت، به چند نکته در مورد قطر اشاره کرد:
۱) در افکار عمومی دنیا آن چیزی که قطر را روی نقشۀ جهان نشان داد، کسب میزبانی جام جهانی بود. برای کسب این میزبانی تلاش جدی رسانهای و دیپلماتیک توسط قطریها انجام شد. رشوه دادند به رهبران فیفا. ضمناً فیفا نیاز مالی شدیدی به پول داشت و در نهایت این اتفاق تاریخی برای منطقۀ ما و کشور قطر رقم خورد. در دنیا خیلی مخالفت با این مسئله شد. من خودم در ابتدا موافق تحریم و تعلیق میزبانی قطر بودم؛ ولی قطری به جای ناسزاگویی و مقابله با این چالشها خیلی هوشمندانه برخورد کردند. من خودم با یک سایت در موضوع تحریم قطر همکاری میکردم، ولی میدیدم این سایت چند بار شروع به کار کرد و هر بار بعد از چند ماه محو میشد؛ معلوم شد قطریها با اینها تماس میگرفتند و آنها را متقاعد میکردند، تطمیع میکردند. گاهی هم سایتها را میخریدند. حتی تیمهای بزرگ اروپایی که بخاطر فصل برگزاری جام جهانی، مخالف میزبانی قطر بودند، به انحاء مختلف متقاعد شدند. البته معادلات و ملاحظات ما و دیگران درباره جام جانی قطر، پس از محاصره قطر توسط اتحاد سعودی و رویکرد مثبت قطر به ایران به کلی تغییر کرد. در نهایت هم جام جهانی با نظم خیلی خوبی برگزار شد؛ برای اولین و آخرین بار ۳۲ تیم در یک شهر کنار هم جمع شدند.
۲)در همین ایام جام جهانی هم خبرنگار و گردشگر اسرائیلی در قطر حضور داشت و هم نمایشگاهی در دفاع از مردم فلسطین برگزار شده بود. جهانیان در آنجا دیدند که اگرچه دولتهای عربی در حال صلح با اسرائیل هستند، اما ذهن و قلب مردم جهان عرب با فلسطینیهاست و جام جهانی قطر محل دفاع عمومی جهانیان از امر فلسطین شد.
۳)در باب مسائل اخلاقی و جنبههای شرعی هم سعی کردند تا حد ممکن با همه راه بیایند؛ هم دینداران سنتی و هم گردشگرانی که برای تفریح و عیاشی و فوتبال دیدن آمده بودند؛ مثلاً میگساری را در خیابان ممنوع کردند، ولی در جاهای خاص آزاد بود. به هر حال آنچه برای قطر مهم بود، جنبۀ مادی و اقتصادی نبود؛ بلکه جنبۀ راهبردی و فرهنگی و معنوی بود که کشور کوچک قطر در دنیا شناخته شود.
۴)تأسیس الجزیره یک آرزو برای کشورهای عربی بود، اما تحقق این آرزو پس از یک ناکامی برای دور نخست تلویزیون عربی BBC پیش آمد. ناکامی و شکست تجربۀ نخست راهاندازی تلویزیون BBC عربی همزمان شد با تأسیس الجزیره. الجزیره با هوشمندی توانست اکثر کارکنان BBC را یکجا و بدون هزینه آموزش و سازمان دهی جدی جذب کند.
۵) بنمایۀ شهرک دانشگاهی بر اساس این ایده است که دانشجو محدود است؛ توانایی آنها هم محدود است و باید از دیگران کمک بگیرند؛ دورشان را خط نکشند و منزوی نکنند. در آنجا بالاترین امکانات دانشگاهی از قبیل کتابخانه و آزمایشگاه وجود دارد، اما معضل فعلی این است که دانشجوی زیادی وجود ندارد و این تجهیزات دارد خاک میحورد. این تصور که ما نیازی به ارتباطگیری فنی و تخصصی و آکادمیک با دنیا نداریم و همه را خودمان داریم و دیگران باید از ما یاد بگیرند، در قطر وجود ندارد و نسل جدید قطر به این نتیجه (ارتباط علمی با جهان) رسیدهاند.
۶)یک نکتۀ دیگری که باید به آن تأکید کنم، نقش شیخه موزه مادر شیخ تمیم پادشاه کنونی قطر است. هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ پرستیژ. رفتار خانم موزه نشان میدهد که عامدانه و یا غیرعامدانه میخواهد نقش سابق خانم فرح پهلوی را بازی کند؛ چه در همسری پادشاه سابق و چه در پادشاه کردن پسرش و چه در مدرن کردن نسل جدید حاکمان قطر. بهخصوص در زمینۀ بنیاد قطر که بنمایۀ تحولات قطر از آن سرچشمه میگیرد.
۷)در محاصرۀ قطر، اگرچه ایران و ترکیه تنها کشورهایی بودند که قطر را از این مهلکه نجات دادند، ولی از لحاظ اتحاد و کشور شدن، حمایت از مردم از حکومت و حمایت حکومت از مردم درسهایی برای مردم قطر داشت که بینظیر بود. من در اوج محاصرهها که به قطر رفتم، دیدم یک وحدت ملی حول پادشاه جوان قطر شکل گرفته است که چنین وحدتی با این شدت را در هیچ جای دنیا و دست کم در کشورهای عربی ندیده بودم. به هر حال این محاصره باعث شد که این کشور دارای وحدت ملی شود و این تنازع بقا موجب شد حکومت قطر یک وجهۀ مردمی به عنوان یک دولت مدرن پیدا کند.
۷)در مورد مقایسۀ دوبی و دوحه باید گفت که در دوحه بعد فرهنگی و تاریخی و معنوی نوسازی و توسعه خیلی قویتر از دوبی است. چیزی که در دوبی کمتر با آن مواجه هستید، مسئلۀ مدنیت است. هویت مدنی، توجه به مدنیت و فرهنگ در دوحه اگرچه از دوبی کوچکتر و ضعیفتر است، قویتر است.
۸)نکتۀ دیگر در مورد قطر، توجه به جوانگرایی و همزمان، توجه به تجربۀ پیشینیان است که در کشورهای دیگر کمتر بدان توجه میشود. همچنین در قطر شاهد انتقال بدون خونریزی قدرت به نفر بعد بودیم. حمد بدون دردسر و بدون هزینه قدرت را به پسرش منتقل کرد و الان هم در پشت صحنه، هم خودش و هم همسرش به پادشاه جدید کمک میکنند. این نمونهای است که در کشورهای عربی کمتر اتفاق میافتد.
۹)قطر از لحاظ شناخت ظرفیتها یک تجربۀ موفق است؛ یعنی شناخت تواناییهای ملت و حکومت و شناخت ضعفها و محدودیتهای یک ملت و حکومت نسبتا کوچک و شناخت خلأهایی که در دنیا وجود دارد و قطر میتواند آن خلأها را پر کند. قطر در همۀ زمینهها نه علاقه دارد و نه میتواند کار کند؛ میرود دنبال خلأها و قابلیتها؛ خصوصاً در زمینۀ دیپلماسی عمومی یا مردممحور. چون میبیند جای این کار در دنیا خالی است و میتواند در این زمینه نفوذ کند. لذا در همۀ دنیا اندیشکده دارد و اندیشکدههای دنیا را دعوت میکند و در حدود منافع ملی خودش با دنیا تعامل دارد؛ ضمن اینکه میکوشد ارزشهای خودش را هم حفظ کند. نگاه قطر در این مسائل سه بعدی است: داخلی، منطقهای و جهانی و لذا علیرغم کوچکی و جوانیاش میتواند به ما کمک کند که چطور میتوان برای حل مسائل هم نگاه جهانی داشت و هم نگاه داخلی و منطقهای.
به تعبیر تفرشی نگاه قطر به مسایل عمدتا گلوکال Glocal است که ترکیب لغوی جدیدی از دو وجه Global و Local است که تلاشی برای ترکیب اجرایی و عملی ملاحظات بومی و شاخصههای جهانی است.
*تدوین و نگارش: محمدجواد محمدحسینی
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰