اما حقیقت این است که به دلایلی که خواهد آمد مسدودسازی تلگرام برخلاف نظر و قصد عاملانش، تبعات ضد اخلاقی، ضد مردمی و ضد امنیتی مهمی در پی داشته و پروژه فضای مجازی «ول» را ناخواسته به خوبی پیش برده است.
قاعدتا هر ایرانی مسلمان و/یا میهندوستی باید از ترویج پیامرسان داخلی استقبال کند. اما از همان ابتدا که برای دعوت مردم به آشیانه پیامرسانهای داخلی از روش کیش کردن مرغ به آغل – که با بستن دیگر راهها صورت میگیرد – استفاده شد آینده این اقدام نمایان بود.
اکنون پس از حدود سه سال فیلترینگ مداوم و علیرغم دردسرها و معطلیها برای اتصال به تلگرام از طریق فیلترشکن یا پروکسی، تلگرام بیش از چهل میلیون کاربر فعال دارد و کاربران پیامرسانهای داخلی علیرغم دسترسی راحت، در حد همان چند میلیون باقی ماندهاند که مجالی برای بیان دلایل این کماعتنایی ملی نیست.
«فیلتر کردن تلگرام» چندین پیامد مصیبت بار به ارمغان آورده است که نکته اول و تا حدی دوم کمتر مورد توجه قرار گرفته است:
1. ترویج فساد اخلاقی در میان «خانوادههای متدین»
تا قبل از فیلترینگ تلگرام مروجان فساد اخلاقی در تلگرام، محتواهای لجن خود را صرفا عرضه میکردند ولی نمیتوانستند کسی را به تماشای تصاویر فسادانگیز مجبور کنند و طبعا افراد خداترس، خود را با این مفاسد روبرو نمیدیدند. این فیلترکنندگان تلگرام بودند که تصاویر غیراخلاقی را که هیچ کمپانی صهیونیستی قادر به آلوده کردن افراد متدین به آنها نبود به اجبار به حلق بسیاری از خانوادههای متدین فرو کردند. اما چگونه؟
یک پیامرسان، بی جهت محبوبترین پیامرسان کشور نمیشود. مردم حتما برای رفع نیازهای خود به آن احتیاج دارند که چنین از آن استقبال میکنند. وقتی با قلدری و بیاعتنا به نیاز مردم، این پیامرسان از دسترس خارج شد مردم متدینی که به جهت کسب و کار و یا هر دلیل دیگری نیازمند استفاده از تلگرام بودند به ناچار یا سراغ «فیلترشکن» و «وی پی ان» رفتند و یا «پروکسی».
متأسفانه بسیاری از فیلترشکن ها و «وی پی ان»ها هنگام اتصال و نیز قطع اتصال، تصاویر نامناسب به روی صفحه نمایش پرتاب میکنند. در روش دیگر(اتصال از طریق پروکسی) فرد به اجبار عضو یک کانال میشود که در بالای همه کانالها قرار میگیرد که گاه این کانال فاسدترین و ضد دینترین محتواها را در بردارد.
به همین راحتی، از طریق فیلترشکن و پروکسی، قبیحترین هرزهنویسیها و هرزهنگاریها، ناخواسته در معرض دید خانوادههای متدین قرار گرفت که بخش قابل توجهی از کاربران تلگرام را تشکیل میدهند.
علاوه بر رسوخ اجباری فساد در میان متدینین، فیلترینگ تلگرام به طور ناخواسته از دو جهت دیگر نیز به گسترش مفاسد اخلاقی کمک کرد. اول اینکه این مسدودسازی، به صورت جهشی بر تعداد کاربران اینستاگرام افزود. به اعتراف خود غربیها خطرات اخلاقی در شبکه اینستاگرام از حیث وسعت و تنوع و سهولت دسترسی با تلگرام قابل مقایسه نیست که یکی از دلایل آن دسترسی ساده به آخرین هشتگها در کل اینستاگرام است.
جهت دوم کمک فیلترینگ به گسترش فساد اخلاق، این بود که با نصب فیلترشکنها، مفتضحترین سایتها و پلتفرمها بدون مانع در دسترس دهها میلیون نفری قرار گرفت که تا قبل از فیلترینگ تلگرام اساسا فیلترشکن را روی گوشی خود آزمایش نکرده بودند و هرگز در معرض فسادهایی که به درستی فیلتر شده بودند قرار نمیگرفتند.
2. اخراج مؤدبانه حزباللهیها از صحنه
پس از فیلترینگ تلگرام بسیاری از جوانان فعال در عرصه مجازی حضور در تلگرام را منافی انقلابیگری خود دانستند. گر چه بسیاری از کسانی که همچنان از تلگرام استفاده میکنند از علاقهمندان نظام هستند، اما انقلابیها که با تعصب و انگیزه خاصی از مواضع انقلاب دفاع میکردند به یک باره صحنه تلگرام را ترک گفتند و فضا برای انتقادهای یکطرفه و بی پاسخ در گروه های تلگرامی فراهم شد، از فامیلی و کاری گرفته تا همکلاسیها و بسیاری از گروههای دیگر.
معلوم نیست چه کسانی و چگونه در این فضای پر غوغا باید فرمان رهبر انقلاب بر «تبیین» کردن مسائل توسط انقلابیون را جامه عمل بپوشانند و احیاناً شبهات را رفع کنند. با نبود انقلابیون در تلگرام، جنگ مقلوبه شد. انقلابیون که عمدتا در ایتا و سروش فعال هستند کمتر نیاز به تبیین مورد نظر رهبر انقلاب دارند و کسانی که نیازمند این تبیین هستند بیشتر در تلگرامند.
3. آموزش همگانی قانونشکنی
قبل از مسدودسازی تلگرام، یک کودک ایرانی تا وقتی که میخواست میزان بیقانونی در کشور خود را درک کند عمرش از حدود پانزده سالگی گذشته بود. با فیلترینگ تلگرام از کودک هفت ساله تا پیرمرد نود ساله به سراغ فیلترشکن رفتند و در واقع قانون کشور به شکلی گسترده ملعبه همگان شد. کودک ایرانی فقط این بیقانونی را ندید که قانون کشور توییتر را فیلتر و ممنوع کند و مسئولان کشور در توییت زدن بر هم پیشی بگیرند، بلکه خودش وارد میدان شد و قانونشکنی را لمس کرد و راه و چاه را به پدر و مادر هم آموخت. به راستی جامعه آینده که کودکانش از هفت سالگی وارد عرصه قانونشکنی شدهاند چگونه جامعهای خواهد بود؟
4. تضعیف حاکمیت
وقتی در کشوری اکثریت مردم یک قانون را به طور روزانه و بارها به هیچ میگیرند متضرر اصلی نظام آن کشور است که نه تنها نزد مردم کشور خودش بلکه در میان سایر کشورها هم خفیف میشود، امری که التیام آن شاید سالها طول بکشد.
5. خطر امنیتی
برخلاف تصور طراحان فیلترینگ که تلگرام را عامل مهمی در ناآرامیها میدانستند، فیلترینگ کمکی به کاهش اعتراضات اجتماعی نکرد و بلکه نتیجه عکس داد. اعتراضات محدود و کمتلفات دی ماه 96 در زمانی صورت گرفت که تلگرام فیلتر نبود و حوادث بسیار شدیدتر آبان 98 در زمان فیلترینگ تلگرام اتفاق افتاد.
شبکههای اجتماعی نه تنها در ایران، بلکه در همه دنیا خشم جامعه را تا حد زیادی تخلیه میکنند چون افراد احساس میکنند صدایشان به جایی رسیده و همدرد دارند. معتقدم اگر شبکه های اجتماعی ولو به صورت نیمبند کنونی در دسترس نبود تا کنون اعتراضات به مراتب گستردهتری را در کشور شاهد بودیم. اساسا مسدود کردن محبوبترین پیامرسان در یک کشور، خودش یک اقدام ضد امنیتی است زیرا نوعی بازی کردن با اعصاب مردم است که انفجار آن، نیاز به جرقهای مثل بیتدبیری در قضیه افزایش قیمت بنزین دارد.
6. جاسوسی بیگانگان از مردم
بسیاری از فیلترشکنها ابزار جاسوسی بوده و اطلاعات را تخلیه میکنند. فیلترکنندگان تلگرام، نصب لااقل 200 میلیون فیلترشکن در تلفنهای همراه ایرانیان را که قطعا مراکز جاسوسی دنیا در تولید برخی از آنها نقش دارند به بیگانگان هدیه دادند و البته ابعاد مخرب نصب این فیلترشکنها بسیار فراتر از این است.
7. به لجاجت کشاندن مردم
اکثریت بسیار بالای مردم با فیلترینگ سایتهای مستهجن و یا ضد اسلامی هیچ مخالفتی ندارند ولی مسئولان خود بهتر میدانند که اکثریت قاطع همین مردم با مسدودسازی تلگرام به شدت مخالف بوده و در مسائل کسب و کار و فعالیتهای دیگر به آن نیازمندند. اصرار بر فیلترینگ تلگرام بدون دلیل قانعکننده، مانند تعطیلی برنامه نود، مردم مخصوصا جوانان را به لجاجت میکشاند، امری که در روند پیشرفت کشوراخلال جدی ایجاد میکند.
با فیلترینگ تلگرام، هفت هدف بالا به طور همزمان تحقق یافت و شگفت اینکه دقیقا «ول شدن بیشتر فضای مجازی»، که به درستی باید همه به آن حساس باشند، از پیامدهای آن بود. طرحی که به نصب بیش از دویست میلیون فیلترشکن بر روی گوشی ایرانیان بینجامد و به اجبار تصاویر فسادانگیز را از طریق فیلترشکن و پروکسیها تحمیل کند، خادم بیجیره و مواجب ولنگاری در فضای مجازی است.
این طرح شکستخورده ناشی از این تفکر معیوب است که مشکل اجتماعی را میتوان با قلدری و لج بازی با مردم حل کرد و اکثریت اگر همراه نباشند یا همراه نشوند باکی نیست. اقلیتی را باید داشت و تقویت کرد و مشکلی پدید نخواهد آمد.
سخنی از علامه طباطبایی(ره)
شاید بیان نکتهای از مرحوم علامه طباطبایی برای کسانی که فکر میکنند همراهی و رضایت اکثر مردم اساسا اهمیتی ندارد و نظام با همان انقلابیون (ولو در اقلیت قرار گیرند) حفظ خواهد شد به تبیین مطلب کمک کند.
ایشان در ضمن توضیحات نظریه عمیق خود درباره اصالت جامعه مینویسند:
«اراده و خواست جامعه اگر در کاری به طور قطعی تحقق پذیرد، مثلاً در غوغاها و شورشهای اجتماعی یا هر مورد دیگری که اراده ملت بر کاری تعلق گیرد، اراده های فردی و شخصی قدرت ضدیت و معارضه با آن را ندارد … اسلام به جامعه به حدی اهتمام میورزد که نظیر آن را در هیچ دین و قانون هیچ ملت متمدنی نتوانیم یافت (روابط اجتماعی در اسلام، ص60).
سخن علامه که در ادامه به نقش حکومت اسلامی اشاره میکنند در عین اینکه به درستی مجالی برای برداشتهای سکولارمآبانه باقی نمیگذارد، اما این هشدار را میدهد که فراموش کردن اکثریت در جامعه و تکیه محض بر اقلیت چه میزان میتواند خطرناک باشد.
هنر میخواهد که با حرکتی به نام فیلترینگ تلگرام، این همه دستاورد را یکجا ارمغان بیاوری:
فساد اخلاق برای متدینان، اخراج از صحنه «تبیین» برای حزب اللهیها، نهادینه کردن قانونشکنی برای کودکان، خفیف شدن برای حاکمیت، اطلاعات برای سازمانهای جاسوسی، ناامیدی برای نخبگان و خطر امنیتی برای کشور همزمان با به لجاجت کشاندن مردم. ظاهرا در باب فضای مجازی، مفهوم «مدیریت کردن» با «قلدری کردن» خلط شده است.
آینده هر طرح ناپختهای درباره پیامرسانهای اجتماعی از هم اکنون روشن است: حضور اینترنت ماهوارهای استارلینک (یا شبیه به آن) در خانه اکثر ایرانیان ظرف چند سال آینده، یعنی اینترنت «ولِ ول» که در کمتر کفرستانی پیدا میشود و در بحرانهای امنیتی هم قابل مسدود کردن نیست. پیامبر(ص) چه زیبا و عمیق فرمود: «پس از بت پرستیدن، آنچه به من نهی کردهاند در افتادن با مردم است».
* منتشر شده در کانال شخصی نویسنده
/6262
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰