فروهر نماد چیست | تاریخچه + مفهوم فروهر

فروهر نماد فر کیانی و پادشاهی ایران زمین است که در کیش زرتشتی، ذره‌ای از هستی پرودگار معرفی می‌شود و امروزه به نشان ملی ایرانیان تبدیل شده است. فروهر یا نماد فر کیانی، نشان ملی ایرانیان است که قدمت آن بیش از ۴,۵۰۰ سال تخمین زده می‌شود. نماد پیکر بالداری که پیش از زرتشت، در

کد خبر : 148962
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۹
فروهر نماد چیست | تاریخچه + مفهوم فروهر


فروهر نماد فر کیانی و پادشاهی ایران زمین است که در کیش زرتشتی، ذره‌ای از هستی پرودگار معرفی می‌شود و امروزه به نشان ملی ایرانیان تبدیل شده است.

فروهر یا نماد فر کیانی، نشان ملی ایرانیان است که قدمت آن بیش از ۴,۵۰۰ سال تخمین زده می‌شود. نماد پیکر بالداری که پیش از زرتشت، در ایران و خاورمیانه و تمدن‌های مصر و سومر و آشور وجود داشته و پس از ظهور سلسله هخامنشیان، اثر آن در فرهنگ آریایی بر جای ماند.

این نشان از دیرباز در سنگ‌نگاره‌های بیستون و تخت جمشید به چشم می‌خورد و اکنون به اشکال گوناگون در جواهرات، کاشی‌ها، سنگ‌ها و بشقاب‌های نقره‌ای و مواردی از این دست ساخته یا حک می‌شود؛ اما نماد فروهر از نخستین دهه‌های قرن بیستم میلادی به آتشکده‌ها، زیورآلات و نشان انتشاراتی زرتشتی وارد شد. پیش از این تاریخ، تنها به‌عنوان نماد ایران باستان از آن یاد می‌کردند و اکنون به‌عنوان نشانی ملی، ‌یادآور دوران شکوه و قدرت پارسیان است. تاجی که بر سر نماد وجود دارد نیز فر پادشاهی ایران زمین را یادآور می‌شود.

همچنین در اعتقادات آیین زرتشت «فره وهر» یا «فره‌ وشی» نه نماد اهورامزدا بلکه در مفهوم، بخشی از وجود پاک اهورامزدا معرفی می‌شود. گوهری که در وجود همه موجودات هستی از جمله انسان به ودیعه گذاشته شده است و پس از مرگ نیز، به سوی پرودگار باز می‌گردد. در این نوشتار با معنا و تاریخچه فروهر و مفهوم بخش‌های مختلف آن بیشتر آشنا خواهید شد.‌

هرآنچه باید درباره فروهر بدانید:

فروهر نماد چیست؟

منبع تصویر: پینترست

فَرَوَهر یا فره وهر (Farahvahar) نماد فر کیانی (شکوه خسروانی) و نشان ملی ایرانیان باستان معرفی می‌شود. این نماد بیش از ۴۵۰۰ سال قدمت دارد و پیام‌آور گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک برای آدمیان است. پیکر بالدار یا فروهر، از نگاه برخی از ایران‌شناسان و باستان‌شناسان به‌عنوان سمبل اهورامزدا شناخته شده است؛ اما اختلاف نظرهای فراوانی در مورد آن وجود دارد.

این اختلاف بیشتر از آنجا ناشی می‌شود که در آیین مزدیسنا، هیچ تصویری نمی‌توان برای اهورامزدا قائل شد و از سوی دیگر، اعتقاد ایرانیان به وجود فروهر به پیش از زایش زرتشت می‌رسد.

ازاین‌رو، پیش از هخامنشیان نیز این نگاره وجود داشته؛ اما ظاهرا اثر آن، از دوره هخامنشیان به‌جای مانده است. نگاره‌ای باستانی که بر فراز بنای تاریخی تخت جمشید و کاخ سه دروازه نقش بسته و در پاسارگاد و نقش رستم نیز دیده می‌شود.

فره وهر در اصل نامی آریایی است برای آنچه امروز به اختصار «روح» می‌گوییم. در حقیقت جوهر حیات است و آن را پرتویی اهورایی می‌دانند که در وجود بشر به امانت گذاشته شد

فره وهر در اصل نامی آریایی است برای آنچه امروز به اختصار «روح» می‌گوییم که کلمه‌ای عربی به حساب می‌آید. در اوستایی به آن «فَرَوَشی» و در پارسی باستان «فرورتی» می‌‌گویند که جوهر حیات بوده و جاودان و ازلی و فناناپذیر است. در حقیقت آن را پرتویی اهورایی می‌دانند که در وجود بشر به امانت گذاشته شد.

«هارولد والتر بیلی» خاورشناس و ایران‌شناس نامدار بریتانیایی، ریشه فروهر را از ریشه ایرانی var- (پوشش، محافظت) و fra- (پس راندن) می‌داند و معنای اصلی این واژه را «دلاوری حفاظت‌کننده» عنوان می‌کند. در جای دیگر آمده که «فروهر» مرکب از دو واژه «فره» به‌معنای پیش رو و «وهر» به‌معنای «بَرنده و کِشنده» است و در کل به‌معنای «پیش برنده جوهر تن و روان» ترجمه می‌شود. وهر یا به پهلوی «واور»، باور نیز معنا می‌دهد و ازاین‌رو،‌ فروهر را «باور نخست»، «من نخست» و «نیروی پویایی» نیز ترجمه می‌کنند.

در واقع، فروهر یعنی گوهر اصلی همه موجودات هستی و حرکت ذاتی که در همه‌چیز وجود دارد. این گوهر به هر ماده‌ای (جماد،‌ نبات و حیوان) هستی بخشیده و هیچ چیز در جهان وجود ندارد که فروهر نداشته باشد.

این نام از آنجا می‌آید که آریاییان باستان برخلاف سایر اقوام آن روزگار، انسان را ورای کالبد خاکی دارای روحی آسمانی می‌دانستند. روحی که پس از مرگ از بدن خاکی جدا شده و در جایی دیگر به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.

فروهر در آیین زرتشت

کردار نیک، گفتار نیک، پندار نیک در آیین زرتشت

منبع  تصویر: بیتوته

با وجودیکه فروهر به زمان پیش از زرتشت تعلق دارد و شخص زرتشت نیز اشاره‌ای به آن نداشته، فروهر یکی از مفاهیم اصیل و پرمایه کیش زرتشتی به حساب می‌آید. در باور زرتشتیان نیز «فروشی» به‌عنوان یکی از نیروهای مینوی (معنوی) به هنگام آفرینش و پیش از پدید آمدن سایر موجودات، وجود داشته و پس از مرگ آنان، در عالم بالا پایدار می‌ماند.

 بر اساس بندهش و بنا بر آیین زرتشتی، عمر هر دوره از جهان ۱۲ هزار سال (در چهار بخش ۳۰۰۰ ساله) تخمین زده می‌شود. در ۳۰۰۰ سال اول در جهان مینوی و عاری از قالب مادی،‌ تنها فروهر‌ها حضور داشتند. بنا به خواست اهورامزدا، فروهر‌ها در دوره دوم ( ۳۰۰۰ ساله دوم) اندام عادی یافته و قالب مادی می‌گیرند و بدین‌ترتیب، انسان و جهان مادی پدید می‌آید.

حال تعداد این فروهر‌ها به‌اندازه همه باشندگان (موجودات) است و آنان نگهبان تن مادی خود هستند. به عبارتی، فروشی‌ها در این جهان وظیفه آن جهانی را بر عهده دارند و چنانکه پیش از وجود جهان و در آغاز آن حضور داشتند،‌ در پایان نیز حاضر خواهند بود.

در اعتقاد زرتشتی، فروهر‌ها (روح نیاکان) هر ساله در شروع ماه فروردین به زمین می‌آیند و در روز ۱۳ فروردین به آسمان باز می‌گردند

پیروان زرتشت پیامبر به منزلگاه روح پس از مرگ «اختران» می‌گویند و بنا به اعتقاد آنان،‌ فروهر‌ها (روح نیاکان) هر ساله در ماه فروردین به زمین آمده و برکات آسمان را با خود همراه می‌آورند. از این جهت، در شب چهارشنبه آخر سال (چهارشنبه سوری) نیاکان این سرزمین به بالای تپه‌ها رفته و با مراسمی باشکوه همراه با روشن کردن آتش، به استقبال فروهرها می‌رفتند. روز ۱۳ فروردین، فروهرها بار دیگر به آسمان برمی‌گشتند و ازاین‌رو،‌ در این روز (سیزده‌به‌در) نیز مردم به دشت‌ها می‌رفتند و با برگزاری جشن طبیعت، آن‌ها را بدرقه می‌کردند.  

فروردین یشت (فـرَوَشی یشت) که سیزدهمین و کهن‌ترین یشت‌های اوستا است نیز در بزرگداشت و ستایش فروهر سروده شده و یکی از مهم‌ترین بخش های اوستا به شمار می‌آید. در بخشی از فروردین یشت آمده:

به یاری فروهرها است که خورشید و ماه و ستارگان راه می‌پیمایند (می‌چرخند).

در بخش‌های دیگر نیز، فروهر چنین ستایش می‌شود:

می‌ستاییم «فروهر»های نیرومند و پاک و توانای پیروان نظام هستی را؛ آنان که در دوستی پاک‌نهاد و نیک‌کردارند؛ آنان که از گفت‌و‌شنودهای بسیارشان بهره‌ها خواهد بود؛ آنان که مردمان را نمی‌آزارند.

می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاک و توانای پیروان نظام هستی را؛ آنان که از آن بالا با اراده‌ای نیرومند با دشمنان می‌ستیزند؛ آن بسیار توانایان که از آن بالا در هنگامه نبرد، بازوان زورمند دشمنان بدخواه را فرو می‌کوبند.

می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاک و توانای پیروان نظام هستی را؛ آنان که پیمان‌شناس، دلاور و نیرومندند؛ آنان که در برابر آزار دشمنان، ما را پناه می‌دهند؛ آن بخشایشگران مینوی درمان‌بخش، که از داروی نظام هستی بهره‌مندند؛ آنان که پهناورند همچو زمین، که درازناکند همچو رودها، که فرازمندند همچو خورشید.

می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاک و توانای پیروان نظام هستی را؛ آنان که به چالاکی و دلاوری و رزم‌آوری و بسا هراس‌انگیز، ستیزه دشمنان را – چه دیو و چه آدمی- در هم می‌شکنند و فرو می‌کوبند؛ آنان که به خواست خود یورش جنگاوران را بر می‌اندازند.

می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاک و توانای پیروان نظام هستی را؛ آنان که آب‌های مزدا آفریده را در جویبارهای زیبا روان ساختند؛ آن آب‌هایی که پیش از این و پس از پایان آفرینش، دیرگاهی در جای خود فرو ایستاده و روان نبودند.

می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاک و توانای پیروان نظام هستی را؛ آنان که گیاهان بارور را در پردیس‌های زیبا بنشاندند؛ آن گیاهانی که پیش از این و پس از پایان آفرینش، دیرگاهی در جای خود فرو ایستاده و رویان نبودند.

می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاک و توانای پیروان نظام هستی را؛ آنان که ستارگان و ماه و خورشید و فروغ بی‌پایان را در راه‌هایی پاک رهنمون شدند؛ آنان که پیش از این و از بیم ستیزه و یورش دیوان، بر جای‌های خود ایستاده و گردشی نداشتند.

می‌ستاییم نخستین پیروان آیین کهن را؛ آنان که در خانمان‌ها و روستاها و دهستان‌ها و کشورها، به ایجاد خانه کامروا شدند، به ایجاد روستا کامروا شدند، به ایجاد دهستان کامروا شدند، به ایجاد کشور کامروا شدند، به ایجاد نظام هستی کامروا شدند، به گفتار ایزدی کامروا شدند، به آزادی روان کامروا شدند، به داشتن همه شادی‌ها کامروا شدند.

می‌ستاییم این زمین را؛ می‌ستاییم آن آسمان را؛ می‌ستاییم همه خوبی‌هایی که در این میانه است؛ می‌ستاییم هرآنچه که برازنده ستایش و شایسته نیایش است و هرآنچه که در خور پرستش مردم پیرو نظام هستی است.

می‌ستاییم جان و وجدان و هوش و روان و فروهر مردان پیروز نظام هستی و زنان پیرو نظام هستی را، آنان‌ که آگاه به آیین هستند؛ پیروز بوده‌اند، پیروز هستند و پیروز خواهند بود؛ می‌ستاییم آنان را که برای نظام هستی، پیروزی به ارمغان آوردند.

بشود که فروهرهای توانا و بسیار نیرومند و پیروزگر پیروان نظام هستی، و فروهرهای نخستین پیروان آیین کهن و فروهرهای نیاکان، بخرامند به شادی در این خانه.

بشود که فروهرها در این خانه خشنود گردند؛ بشود که خواستار پاداش نیک و بخشایش سرشار شوند؛ بشود که آنان از این خانه به خوشنودی باز گردند؛ بشود که آنان سرودهای مینوی ما و آیین‌های نیایش ما را ببرند به نزد آفریدگار اهورامزدا؛ مباد که آنان ناخرسند از این خانه و از میان ما دور شوند.

 

منبع عکس‌ها: امرداد نیوز؛ نام عکاس ناشناس

از این جهت، توانایی فروهر‌ها بسیار گسترده و گاه بیش از بزرگ‌ترین ایزدان است و حتی از آن‌ها به‌عنوان یاری‌دهنده اهورامزدا یاد می‌شود. بنابراین نظام آفرینش، پایداری آسمان، استواری زمین، بارش باران‌های حاصلخیز، رویش گیاهان سرسبز، وزش بادهای ابرآور، گردش خورشید و ماه و ستارگان، پیروزی در میدان کارزار، درمان ناخوشی‌ها و همه سامان گیتی را از فر و شکوه و خواست آن‌ها می‌دانند.                                                         

تاریخچه فروهر

فروهر سمبل زرتشتیان

منبع تصویر: نمناک

فروهر پیش از آنکه به‌عنوان نمادی ملی برای ایرانیان ثبت شود، به‌عنوان «نماد پیکر بالدار» تاریخی طولانی را در فرهنگ خاورمیانه و در تمدن مصر، سومر و آشور یدک می‌کشید.  

پیش از سلسله هخامنشیان نیز پیکر بالدار در مناطق مذکور استفاده می‌شد و در واقع در هزاره دوم پیش از میلاد، از مصر باستان به شرق آمد. برخی حتی بر این اعتقادند که نام فروهر، از قرن ۱۹ میلادی به این نماد اطلاق شد و مدرکی دال بر وابستگی فروهر به زرتشتیان وجود ندارد.

فروهر در واقع اقتباسی از نماد پیکر یا خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و تمدن‌های مصر، سومر و آشور است و نشانی از قدرت و سلطنت و الهیات در نظر گرفته می‌شود

فروهر در واقع اقتباسی از نماد پیکر یا خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و تمدن‌های یاد شده است. این نماد در مصر، بین‌النهرین، آناتولی و ایران به‌عنوان نمادی مرتبط با الهیات، خاندان سلطنتی و نشانی از قدرت شناخته می‌شد. ازاین‌رو، از نماد فروهر به نماد پادشاهی در کشور ایران نیز یاد می‌کنند.

در منابع تاریخی چنین آمده که نیاکان ایران زمین بر اساس اساطیر اوستایی و پهلوی،‌ سرشت انسان زنده را متشکل از  پنج جزو اهو، دینا، بیوذه،‌ ارون و فروهر (تن، جان، روان، وجدان و روح) می‌دانستند و معتقد بودند که رشد و بالندگی و پویندگی انسان، از جوشش و کوشش این اجزا سرچشمه می‌گیرد.

«تن» اعضای بدن انسان بدون نیروی زیستن را گویند که پس از مرگ از بین می‌رود. «جان» به نیروی زندگانی بشر اطلاق می‌شود که باعث جنبش و کار تن شده و با مرگ انسان، جان نیز از میان خواهد رفت. «روان» سر منشا اندیشه‌ها، گفتارها و کردارهای آدمی است و در گزینش راه نیک یا شر،‌ اختیار کامل دارد. «وجدان» ندای درون و بازدارنده انسان از کارهای ناشایست را گویند که وجودش منجر به پشیمانی و ندامت از کردار ناپسند خواهد شد. «فروهر» چنانچه ذکر شد همان روح آدمی است که با مرگ از میان نمی‌رود.

همچنین در اوستا از این پنج نیروی باطنی سخن آمده و تعریف جامع‌تری از آن وجود دارد. در بینش زرتشت، بعد مادی و معنوی وجود آدمی متمایز از یکدیگر بوده و بعد معنوی و فناناپذیر وجود انسان، خود دارای پنج نیروی باطنی است:

۱. اهو یا جان (ahu): اهو که «جان» معنایش می‌کنند، ‌همان نیروی هستی و حرکت غریزی زندگی است. نیرویی که نگهداری بدن و تنظیم اعمال طبیعی آن را بر عهده دارد، همراه با جسم به وجود می‌آید و با رشد و نمو آن قدرتمند می‌شود و با مرگ جسم،‌ از میان می‌رود. بنابراین این «جان» در مفهوم عالی ربطی به روح و روان ندارد.

۲. دین یا دئنا (daena): این واژه از ریشه دَی به‌معنای دیدن و دریافتن می‌آید و در اوستا با دو معنا از آن یاد می‌شود. اولین معنا کیش و آیین و دیگری وجدان یا بینش درونی است. از این جهت دین را همان نیروی تشخیص و راهنمای انسان در زندگی می‌دانند که راه خوب یا بد را به وی نشان داده و عمل نیک را تشویق و در مقابل از عمل بد نهی می‌کند.

۳. بوی یا بئوذ (eaoza): بوی نیروی ادراک و فهم انسان را گویند که در متون زرتشتی،‌ گاه هوش و دانش و در کل نیروی‌های فکری را معطوف به آن می‌دانند. وظیفه این نیرو اداره خرد، هوش، حافظه و قدرت تشخیص است. نیرویی که با جسم به وجود می‌آید؛ اما پس از مرگ به روان می‌پیوندد و راهی جهان ابدی می‌شود.

۴. اورون یا روان (urvan): روان را مسئول اعمال انسان می‌دانند،‌ اعمالی که بر اساس انتخاب انسان انجام می‌گیرد و در جهان دیگر،‌ بر اساس شایستگی کردار آن را بررسی و مؤاخده می‌کنند.

۵. فره وشی یا فروهر (farvahr): از فروهر به «پیش برنده جوهر تن و روان» یا نیروی اهورایی تعبیر می‌کنند که وظیفه‌ دارد روان انسان را از گرایش به بدی باز داشته و به نیکی راهنمایی کند. این نیرو موجب کمال معنوی انسان و پیوند وی با اهورامزدا می‌شود؛ چراکه جنبه ایزدی و روح عالم مینوی است که در وجود انسان به امانت گذاشته شد تا به تکامل معنوی برسد. ازاین‌رو، فروهر که ذره‌ای از پرتو اهورایی (یزدان) است، گرد آلایش به خود نمی‌گیرد و و پس از مرگ جسم،‌ بار دیگر به جایی که از آن فرود آمده (عالم بالا) باز می‌گردد.  

از آنجایی که فروهر یکی از عمیق‌ترین مفاهیم فلسفی آیین زرتشت است، گفت‌ و‌گوهای بسیاری در باب آن وجود دارد. آنچه که امروزه به‌عنوان فروهر می‌شناسیم، ترکیبی از عقاید آریایی‌های باستان و آموزه‌های زرتشت پیامبر است.

نماد فروهر در کتیبه بیستون

نماد فروهر در کتیبه بیستون؛ منبع عکس: امرداد نیوز؛ نام عکاس: ناشناس

این نماد تا اوایل قرن بیستم میلادی،‌ تنها یک اثر باستانی در ایران به شمار می‌آمد. در فاصله سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ میلادی، دانشمندی زرتشتی‏ به نام «جی ام اونوالا»، از فروهر به‌عنوان نماد «فره‏ وشی» یعنی روح نگارنده تعالیم زرتشتی، در مقالات خود یاد کرد. پس از انتشار این مقاله‌ها، پارسیان (زرتشتیان هند) از میراث باستانی ایرانی خود مطلع شدند و استفاده از پیکر بالدار تخت جمشید با دو نگرش مذهبی و ملی و به‌عنوان نماد زرتشت، آغاز شد و اهمیت ویژه‌ای یافت.

در سال ۱۹۲۸ میلادی «ایراک تارا پور والا» دانشمند اوستاشناس هندی، با انتشار مقاله‌ای اذعان داشت که پیکر بالدار، اهورامزدا یا فره‌ وشی نبوده و «خورنه»  یا فرّ پادشاهی است.

 نگاره فروهر نیز از نخستین دهه‌های قرن بیستم میلادی به آتشکده‌ها، زیورآلات و نشان انتشاراتی زرتشتی ورود پیدا کرد. بدین ترتیب اعتقاد باستانی آریایی‌ها و پیروان زرتشت پیامبر، پس از قرن‌ها دارای نماد مشخص و استانداردی شد.

فروهر در مصر باستان

نشان فره وهر

منبع تصویر: تبیان

برخی معتقدند که قدمت نشان پیکر بالدار (خورشید بالدار) در ابتدا به فرهنگ خاورمیانه و تمدن‌های مصر، سوریه و آشور برمی‌گردد. بنابراین فروهر در واقع اقتباسی از آن نماد اولیه است که بعدها به‌عنوان نماد ملی ایرانیان از آن یاد شد. بنا به مستندات موجود؛ اما منشا قدیمی‌ترین پیکره‌های بالدار و حیوانات اسطوره‌ای بالدار را باید در بین‌النهرین و ایران جستجو کرد که با نماد مصری در آشور باستان در هم آمیخته بود. نمادی که هنر آشوری آن را مرتبط با حمایت الهی،‌ شاه و مردم می‌داند و ظاهرا در دو صورت «با پیکر انسانی» و «بدون پیکر انسانی» دیده می‌شود.

نمادی که بدون پیکر انسانی است را نماد خورشید معرفی می‌کنند و نماد با پیکر انسانی، را نماد آشور، ایزد آشوریان می‌دانند. نماد آشور در بسیاری از مهر‌ها و کنده‌کاری‌ها دیده می‌شود.

فروهر در ستون‌های تخت جمشید

منبع عکس: نمناک؛ نام عکاس: ناشناس

«جیمز هال» نویسنده آمریکایی کتاب «فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب» عقیده دارد:

خدایان بالدار و جن‌های مصری، احتمالا نخستین نمونه‌های نقوش بالدار انسانی و حیوانی بودند که بر اثر فتوحات نظامی و نیز تجارت انتقال یافتند و آن‌ها خود، باعث الهام ایجاد خدایان بالدار یونانی، رم و فرشتگان عبرانی و مسیحی شدند.

با این حال، آنچه به‌عنوان پیکر بالدار در آثار هنری مصر بر دیوارهای معابد و صندوق‌های تابوت مصریان دیده می‌شود،‌ بر اساس اساطیر مصر قابل تطبیق با مفهوم فعلی فرشته (واسطه الهی) نیست و نمی‌توان چون فروهر، عنوان نماد یا علامت ایزدی بر آن نهاد.

نقوشی چون پرنده بالدار، سر انسانی بر بال‌های جسد یا انسان بالدار که تحت‌تاثیر تفکر مصری دوره باستان شکل گرفته، یا تصویر «هوروس» خدای آسمان که به‌صورت انسانی با بال‌های گشاده بر دیوار معابد مصر به چشم می‌خورد، هیچ‌یک نمی‌تواند ترسیم موجود واسطه‌ای باشد. از این جهت برخی محققان بر این عقیده‌اند که بال در شمایل نگاری مصری بسیار کم تصویر شده و انسان‌های بالدار مصری، واسطه زمین و آسمان نیستند.

از سوی دیگر در سال‌های اخیر،‌ تعدادی تابوت با اجساد مومیایی شده در مصر کشف کردند که قدمتی ۲۶۰۰ ساله را برای آن‌ها تخمین زده‌اند. نمادی بر این مومیایی‌های مکشوفه مصر باستان نقش شده که شباهت عجیب و بسیاری به فروهر دارد. این اتفاق شبهات بسیاری را پدید آورده مبنی بر تسلط دین و حکومت ایران باستان تا مصر یا وجود دایره اشتراک فرهنگی دو حکومت،‌ که همچنان در دست بررسی است.

قدیمی‌ترین نمونه پیکره‌های بالدار در ایران و بین‌ النهرین وجود داشت و بعد‌ها این تفکر به دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌های باستانی منتقل شد

از آنجایی که قدیمی‌ترین نمونه پیکره‌های بالدار به ایران و بین‌النهرین اختصاص دارد، می‌توان چنین نتیجه گرفت که ظهور بال در نقوش کهن،‌ از خاور نزدیک نشات گرفته است. از طرفی چون خاور نزدیک،‌ پل ارتباطی مهمی بین شرق و غرب زمین بود، این اعتقاد تقویت می‌شود که تفکر موجودات بالدار از مغرب به مصر و یونان و دیگر مناطق و از مشرق به هند و چین و سایر کشور‌های آسیایی منتقل شد.

این نماد در دوران مصر باستان و نخستین سلسله فراعنه سامی عیلامی بسیار دیده شده و بر این اساس، برخی مدعی شده‌اند که نفوذ فرهنگ خاور نزدیک در این دوران بسیار سازنده بود.

«محسن میرجانی» باستان‌شناس یزدی نیز، بر این نکته که نماد مصریان فر کیانی نیست، صحه می‌گذارد:

دو ملت باستانی ایران و مصر با توجه به جهان‌بینی خاص خود در باور‌های مذهبی به‌شدت با یکدیگر تفاوت‌های بنیادی دارند. البته نماد فروهر قبل از فراگیری و رواج در باور‌های مذهبی دوره هخامنشی در سنت مذهبی و اداری دوره آشور در بین‌النهرین هم قابل ردیابی است و دست‌کم از قرن نهم قبل از میلاد در این حوزه تمدنی، سابقه حضور دارد.

با توجه به نگاه و باور مذهبی مصریان قدیمی به موضوع تناسخ و زندگی بعد از مرگ باید گفت که جهان غرب یا مرگ و کیفیت مومیایی کردن پادشاهان مصر موید این نکته است؛ در حالی که در سنت تدفین و مرگ اندیشی هخامنشی این باور وجود نداشته و هیچ‌گونه شواهدی از مومیایی در ایران تاکنون به دست نیامده است.

در هر حال، فروهر که از جمله نماد‌‌های هخامنشیان به شمار می‌آید، تشابه بسیاری به نماد‌های متعلق به آشوری‌ها و هیتیت‌ها (تمدنی باستانی در آناتولی) دارد. شواهدی نیز از حضور نقش فروهر در سنت مذهبی آشوری‌ها بر جای مانده که به قرون هشتم و نهم قبل از میلاد، یعنی در حدود ۳۰۰ سال پیش از هخامنشیان تعلق دارد.

بخش‌های مختلف نماد فروهر نشانه چیست؟

معنی بخش‌های مختلف فروهر

منبع تصویر: تمدن ما

 چنانکه همه می‌دانند، نماد فروهر در کیش زرتشتی حامل سه پیام مهم است؛ اندیشه (پندار) نیک، گفتار نیک و کردار نیک که پندهای ارزشمندی نه‌تنها برای پیروان این آیین، که برای همه جهانیان است.  علاوه بر این پند یا پیام،‌ بخش‌های مختلف این نگاره نیز هریک نشان یا توصیف عملی خاص را یادآوری می‌کند که با توجه به تصویر، درک آن ساده‌تر خواهد شد.

۱. چهره پیرمرد: بخش سر تا سینه این پیکر،‌ نقش مردی سال‌خورده را در اذهان زنده می‌کند و نشان از خرد و تجربه دارد. در واقع این تصویر،‌ دانایی، جهاندیدگی و تجربه پیران خردمند را به نمایش می‌گذارد. به عبارت دیگر، قرار دادن چهره یک پیرمرد در این نماد،‌ اشاره به شخص نیکوکار و یکپاپرستی است که ظاهر و رفتار مناسب و پسندیده‌اش،‌ الگوی دیگران شده و تجربیات وی برای سایر مردمان بسیار ارزشمند خواهد بود. معنای دیگری که برای آن متصور شده‌اند،‌ کمال آدمی و علاقه خداوند برای دیدن انسان در بلوغ و تعالی است.     

۲. دست راست افراشته: دست راست نگاره فروهر به‌سمت بالا (سوی آسمان) دراز شده و اشاره به ستایش و پرستش آفریدگار یکتا دارد. همچنین این امر را نشانه بزرگ‌منشی، بالا اندیشی و روشنفکری دانسته‌اند.

۳. حلقه‌ای در دست چپ: حلقه‌ای که در دست چپ پیرمرد دیده می‌شود را نشان از عهد و پیمان با پروردگار و نماد هم‌بستگی و وحدت می‌دانند. برخی مورخان نیز بر این عقیده‌اند که حلقه ازدواج برگرفته از همین حلقه فروهر و سنتی ایرانی است. سنتی که به جهان صادر شده و وجود آن، نشان از پیمان وفاداری زوجین دارد.

۴. بال‌های گشوده: بال‌های کشیده شده در طرفین نگاره را به چند شکل معنا می‌کنند. «برابری» اولین ترجمان این بخش از فروهر معرفی شده و پیشرفت و تعالی بشر به سوی اهورامزدا، استنباط دیگری از بال می‌تواند باشد.

سه ردیف پر روی بال‌ها به چشم می‌خورد که نشان کردار،‌ گفتار و پندار نیک است که پیروی از آن،‌ بشر را به کمال می‌رساند. در واقع پر پرواز به سوی تعالی و ترقی را همان کردار نیک،‌ گفتار نیک و پندار نیک باید دانست که بال‌های انسان تنها با وجود این پرها توانا شده و او را به سر منزل مقصود خواهد رساند. خط‌های روی بال را نیز به نشانه ۳۳ امشاسپند یا فرشته در نظر می‌گیرند.

۵. حلقه میان کمر: در میان نگاره، دایره‌ای بزرگ دیده می‌شود که به جهان هستی و دایره روزگار اشاره دارد. دایره‌ای که نشانه بی‌پایانی روزگار است و انسان در میان آن قرار گرفته و رفتار و کردار آدمی، به شخص وی بازمی‌گردد.  

۶. پاهای پرنده (دو رشته آویز): دو سر حلقه نماد فروهر به‌سمت پایین آویزان و به راست (خیر) و چپ (شر) کشیده شده است. این امر نشان از دو عنصر باستانی دارد؛ «سپنتا مینو» به‌معنای مقدس را همان نیروی خیر یا اهورامزدا می‌دانند که راهنمای خوبی‌ها،‌ اندیشه نیک و سازندگی خواهد بود. در مقابل، سمت چپ نماد «انگره مینو» به‌معنای اهریمن، نیروی شر و راهنمای بدی و مظهر فساد و پلیدی‌ها دیده می‌شود.

این دو رشته آویز، دو نیروی متضاد خیر و شر یا نیکی و بدی را نمایان می‌کنند که در نهاد انسان وجود دارد و در واقع آدمی در میان این دو نیرو قرار گرفته است. پس وجود آن، بر مبارزه درونی و همیشگی در جهت سازندگی دلالت می‌کند.

۷. دم پرنده (دامن سه قسمتی): در قسمت پایین پیکره یک دم یا دامن سه قسمتی به چشم می‌خورد که برخلاف سه اصل اولیه،‌ نشان از کردار بد،‌ گفتار بد و پندار بد دارد. در تفسیر این بخش آمده که بد اندیشی،‌ بد گفتاری و بد کرداری و به‌طور اعم بدی‌ها را همواره باید در پایین‌ترین مرتبه و زیر پا افکند و به عبارت بهتر نادیده گرفت.

در نهایت روی تصویر به‌سمت راست قرار گرفته که سمت شرق و طلوع روشنایی است و از این جهت، روشنی، راستی، پاکی و شادی را نوید می‌دهد. هرچند که بعضا در برخی نگاره‌های موجود، به‌اشتباه در سمت مقابل نیز دیده می‌شود.

فره و روان در آیین زرتشتی و اسطوره‌های ایرانی

نماد فروهر در تخت جمشید

نماد فروهر در تخت جمشید؛ منبع عکس: مجله هنری طاووس؛ نام عکاس: ناشناس

فروهر نیرویی اهورایی و روح عالم مینوی است که در همه موجودات عالم وجود دارد. ازاین‌رو،‌ تمام آفریده‌های اهورامزدا اعم از مادی یا مینوی و حتی خود اهورامزدا دارای فروهر هستند. در وندیداد آمده که اهورامزدا به زرتشت چنین می‌گوید:

فروهر من را که بسیار بلند پایه، نیکو، زیبا، ثابت قدم و در پارسائی کامل است، ستایش کن.

در اعتقاد زرتشتیان دو فره وجود دارد؛ «فره کیانی» که مخصوص شهریاران و بزرگان است و «فره ایرانی» که به تمام موجودات سرزمین ایران تعلق می‌گیرد

بنا به اعتقاد زرتشتیان، دو گونه «فره» وجود دارد، یکی «فره کیانی یا خسروی» که مخصوص شهریاران، پهلوانان و بزرگ‌زادگان است و دیگری «فره ایرانی» که به تمامی زنان، مردان، جانوران، گیاهان و سرزمین‌های ایرانی تعلق دارد.

مردمان ایران باستان نیز معتقد بودند «فره» در واقع فروغ و موهبتی ایزدی از سوی پرودگار به شمار می‌آید. هرآنکس که از این موهبت برخوردار شود،‌ سالاری و شهریاری برازنده او خواهد بود.

بر اساس اساطیر کهن ایران زمین، تمامی پادشاهان پیشدادی و کیانی و پهلوانان و بزرگان ایرانی، فره ایزدی داشتند. این فره در واقع عنصری روحانی مشابه نور یا نیرویی الهی بود که گاه به‌صورت کبوتر و شاهین در می‌آمد؛ فره از سوی خداوند در جسم مردان بزرگ ظاهر و باعث پیشرفت کار آن‌ها می‌شد.

شکست حتمی این مردان زمانی اتفاق می‌افتاد که فره ایزدی از آنان جدا شود. از این جهت و بر اساس اساطیر کهن اوستایی و پهلوی،‌ بسیاری از دشمنان ایران زمین چون «افراسیاب» و «اژی‌دهاک» همواره در تلاش بودند تا فره را به دست آورند؛ اما هیچگاه موفق نشدند.

در بُندَهِش (کتابی کهن و ارزشمند در دین و تاریخ زرتشت و به‌معنای آفرینش آغازین) نیز به فره ایزدی اشاره شده است. بر اساس این کتاب، پیش از آنکه فروهرها از صورت مینوی به حالت مادی تغییر کنند،‌ اهورامزدا با آنان مشورت کرد و این حق انتخاب را داد که در عالم مینوی جاودان بمانند یا به‌صورت جسمانی درآمده و با اهریمن به جنگ بپردازند. فروهرها پذیرفتند که به جهان مادی آمده و با اهریمن ستیز کنند چراکه ایمان داشتند دیو‌ها را شکست داده و جهان را از بدی پاک خواهند کرد.

از شما کاربر گرامی نیز دعوت می‌کنیم دانسته‌های خود پیرامون نشان فروهر، تاریخچه و معانی اخلاقی آن و مطالب مرتبط با این موضوع را با ما و سایر کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.

منبع تصویر کاور: پینترست

پرسش‌های متداول

فروهر نماد چیست؟

فَرَوَهر یا فره وهر نماد فر کیانی (شکوه خسروانی) و نشان ملی ایرانیان باستان معرفی می‌شود.

معنای فروهر چیست؟

فره وهر در اصل نامی آریایی است برای آنچه امروز به اختصار «روح» می‌گوییم. در حقیقت جوهر حیات است و آن را پرتویی اهورایی می‌دانند که در وجود بشر به امانت گذاشته شد

نماد فروهر ریشه در چه فرهنگ‌هایی دراد؟

فروهر در واقع اقتباسی از نماد پیکر یا خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و تمدن‌های مصر، سومر و آشور است و نشانی از قدرت و سلطنت و الهیات در نظر گرفته می‌شود

انواع فروهر کدامند؟

دو گونه «فره» وجود دارد؛ یکی «فره کیانی یا خسروی» که مخصوص شهریاران، پهلوانان و بزرگ‌زادگان است و دیگری «فره ایرانی» که به تمامی زنان، مردان، جانوران، گیاهان و سرزمین‌های ایرانی تعلق دارد.



لینک منبع : هوشمند نیوز

آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA
+ مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
ای کافی شاپ
مدیریت حرفه ای کافی شاپ
خبره
حقوقدان خبره
و حرفه ای
سرآشپز حرفه ای
آموزش مجازی تعمیرات موبایل
آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو
آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.