افسانههای سامورایی صدها سال است، نه فقط بین مردم کشورهای شرقی، بلکه در سراسر دنیا بازگو میشوند. جنگاوران چیرهدست ژاپنی که شهرتشان را وامدار قوانین منحصربهفرد و دشوار خود و ظهور صنعت سینما هستند.
تصویری که از ساموراییها در ذهن اغلب ما نقش بسته، جنگجویان زرهپوشی است که تا پای مرگ بر سنت خدمت وفادارانه میماندند. کسانی که پذیرش ننگ و فرار از مرگ را در مرام یک جنگجو نمیدانستند؛ اما این تصویر چقدر به واقعیت نزدیک است؟ آیا ساموراییها جوانمردان شمشیر به دستی بودند که برای رسیدن به آرمانهای خود، از جانشان میگذشتند؟ ما در این مقاله تلاش کردهایم تاریخچه و مسلک ساموراییها را بررسی کنیم و با نگاهی موشکافانهتر به آن بپردازیم.
آنچه درباره فرهنگ سامورایی میخوانید:
سامورایی کیست؟
منبع: domestika – عکاس: Franz von Stillfried-Ratenicz
ساموراییها، جنگاورانی چیرهدست بودند که بین سالهای ۱۸۶۸-۱۱۸۵ میلادی زندگی میکردند. این افراد که در ژاپن «بوشی» (Bushi) یا «بوکه» (Buke) نامیده میشدند، از سده دوازدهم بر این کشور تسلط یافتند و قدرت واقعی را در دست گرفتند. آنها شخصیت عجیبی داشتند؛ ویژگیهای جالبی که از تلفیق درندهخویی و فرهیختگی به وجود آمده بودند. ساموراییها به همان راحتی که سر از تن دشمن جدا میکردند، شعر نیز میسرودند!
ساموراییها باید در کنار رزم، به مطالعه و یادگیری نیز میپرداختند؛ به همین دلیل، قشر تحصیلکرده و نخبه جامعه را تشکیل میدادند. آنها فنون شمشیرزنی را از کودکی میآموختند و علاوه بر این، استفاده از سلاح دیگری مانند تیروکمان (یومی – Yumi)، نیزه (ناگیناتا – Naginata) یا گرز (کانابو – Kanabo) را یاد میگرفتند.
«کاتانا» (Katana) نام شمشیری است که در ذهن همگان با تصویر یک سامورایی گره خورده است. سلاحی با تیغه تیز و دسته بلند، که برای ضربه زدن از فاصله زیاد ساخته شده بود. این شمشیر تیغهای منحنی، باریک و تک لبه داشت و سبکی آن، فرصت انجام حرکات سریع را برای مبارز مهیا میکرد. اندازه کلی یک کاتانا، شناختهشدهترین جنگافزار سامورایی، بین ۸۰ تا ۱۲۰ سانتیمتر بود؛ یکچهارم این مقدار به دسته شمشیر اختصاص داشت و بقیه آن را یکی از برندهترین تیغههای جهان تشکیل میداد. دسته بلند، این امکان را برای ساموراییها فراهم میکرد که سلاح خود را با دو دست بگیرند.
ساموراییها از «تاماهاگانه» (Tamahagane) که نوعی آهن مرغوب است، برای ساخت کاتانا استفاده میکردند. آنها عقیده داشتند، هر شمشیر روح مبارز خود را در بر میگیرد و نشانی از شرافت او است؛ از همین رو، برای ساخت آن مراسم مذهبی و آیینی برگزار میشد.
با وجود اینکه ساموراییها فقط ۱۰ درصد از جمعیت ژاپن را تشکیل میدادند، تاثیر چشمگیری بر فرهنگ و هنرهای رزمی این کشور گذاشتهاند. این جنگجویان قوانین سفت و سختی داشتند که بهطور نظری، نباید از آنها سرپیچی میکردند.
مسلک سامورایی بر اساس ارزشهایی مانند عدالت، شرافت، وفاداری و دلاوری شکل گرفته بود؛ اما در حقیقت، همه آنها به این اصول عمل نمیکردند. در فرهنگ این جنگاوران ژاپنی، قانونی به نام «کیریسوته» (Kiri-sute) وجود داشت؛ بر اساس آن، یک سامورایی میتوانست هر کسی را که میخواست به قتل برساند، بدون اینکه بازخواست شود. از همین رو، تعداد افراد سنگدل و ستمگر کم نبود.
زمانی که بحث ساموراییها در میان است، معمولا تصویر یک مرد در ذهنها نقش میبندد؛ اما در حقیقت این آموزشها مختص مردان نبود. در طول تاریخ، زنانی هم بودهاند که فنون رزمی را آموختند و بهعنوان یک سامورایی دوش به دوش مردان مبارزه کردند.
انواع سلاحهای سامورایی
منبع: bronze-sculpture-art
کاتانا مشهورترین سلاح ساموراییها محسوب میشود که نام آن با فرهنگ سامورایی گره خورده است؛ اما ساموراییها سلاحهای سرد دیگری نیز داشتند که از جمله آنها، میتوان به «واکیزاشی» (Wakizashi) اشاره کرد. این شمشیر بسیار شبیه کاتانا و در مقایسه با آن کوتاهتر بود. واکیزاشی معمولا به طول ۵۰ سانتیمتر ساخته میشد.
منبع: bronze-sculpture-art
واکیزاشی و کاتانا در کنار یکدیگر، زوجی مرگبار به نام «دایشو» (Daisho) تشکیل میدادند؛ از همین رو، اغلب مبارزان هر دوی آنها را با هم حمل میکردند. از واکیزاشی نهتنها در مبارزات، بلکه برای «هاراکیری» (Harakiri) نیز استفاده میشد. هاراکیری بهمعنای شکافتن شکم است و روشی سنتی برای خودکشی یا «سپوکو» (Seppuku) به شمار میرفت.
منبع: swordculture
یکی دیگر از جنگافزارهای مورد استفاده در آن زمان، «نوداچی» (Nodachi) نام داشت. تیغه این سلاح بسیار بلندتر از کاتانا بود و معمولا در میدانهای جنگ و توسط سربازان پیاده استفاده میشد. ساموراییها این شمشیر را برای مبارزه با لشکر سوارهنظام دشمن به کار میبردند. نوداچی مناسب برخوردهای میدانی بود و در فاصله نزدیک کارایی چندانی نداشت.
منبع: chinesesword
ساموراییهای سوار بر اسب از شمشیر متفاوتی به نام «تاچی» (Tachi) استفاده میکردند تا بتوانند بیشترین آسیب ممکن را به سربازان دشمن بزنند. این سلاح در مقایسه با کاتانا انحنای بیشتری داشت و معمولا به طول ۷۵ سانتیمتر ساخته میشد.
منبع: icollector
آنها خنجری به نام «تانتو» (Tanto) نیز داشتند که میتوانست یک یا دو لبه باشد. طول آن بین ۱۵ تا ۳۰ سانتیمتر بود و علاوه بر ساموراییها، مورد استفاده مردم عادی نیز قرار میگرفت. تانتوها در طول تاریخ و به مرور زمان آراستهتر شدند و کاربرد تزیینی پیدا کردند.
تاریخچه فرهنگ سامورایی
منبع: buzzfeednews – عکاس: Felice Beato
فرهنگی که در دربار امپراتوری شکل گرفته بود، ژاپن سده دوازدهم را کشوری پیشرفته و هنرپرور نشان میداد؛ اما اوضاع در خارج از پایتخت، یعنی شهر «کیوتو» (Kyoto) تفاوت داشت. بسیاری از مناطق، تحت سلطه قبیلههای سامورایی بودند و طایفه «تایرا» (Taira) و «مینامتو» (Minamoto) بیشترین قدرت را در دست داشتند.
تایرا و مینامتو دو خاندان قدیمی عالیرتبه بودند که در قرن نهم میلادی، شهر کیوتو را ترک کردند. آنها از سمت امپراتور وقت دستور داشتند تا قدرت او را در سرزمینهای دوردست استحکام بخشند. این موضوع تا اوایل قرن ۱۲ میلادی ادامه داشت و بهتدریج زمینه خشونت و بیقاعدگی را فراهم ساخت.
جنگ «گنپی» در سال ۱۱۸۰ میلادی آغاز شد و پنج سال به طول انجامید
قبایل مینامتو و تایرا، مراکز حکومتی خود را بهسمت کیوتو ترک کردند و برای کسب قدرت بیشتر به مبارزه با هم پرداختند. این درگیریهای خونین که به جنگ «گنپی» (Genpei) معروف هستند، در بین سالهای ۱۱۸۰ تا ۱۱۸۵ میلادی به وقوع پیوستند.
جنگ گنپی، یکی از نبردهای سرنوشتساز و مهم تاریخ ژاپن بود که سرانجام با پیروزی قبیله مینامتو به پایان رسید. در نتیجه این نبرد، نخستین حکومت دیکتاتوری ژاپن توسط «مینامتو یوریتمو» (Minamoto Yoritomo) در شرق کیوتو پایهریزی شد. او شهر «کاماکورا» (Kamakura) را بهعنوان مرکز فرماندهیاش انتخاب کرد و بعدها لقب «شوگون» (Shogun)، بهمعنای دیکتاتور نظامی را به خود اختصاص داد. نظام شوگونسالاری یا «شوگونات» (Shogunate) تا میانههای قرن ۱۹ میلادی ادامه داشت.
با به روی کار آمدن یوریتمو، قدرت امپراتور روزبهروز کاهش یافت. او پس از مدت کوتاهی، نقش یک فرمانروای پوشالی را گرفت و اداره کشور به دست شوگونها افتاد. عصر انتقال قدرت از شهر کیوتو به کاماکورا را میتوان دوران شکوفایی ساموراییها دانست؛ طبقهای از اشراف نخبه و جنگجو که به خدمت حاکمان محلی، «دایمیو» (Daimyo)، درآمدند.
منبع: highexistence
دلاوری، جوانمردی و وفاداری ساموراییها، افسانهای بیش نیست. در واقع قدرتگیری و تسلط آنها بر ژاپن، بهشکل اجتنابناپذیری خشونت را در این کشور همهگیر کرد. این افراد که در بالاترین طبقه اجتماع قرار داشتند، تمام عمر خود را وقف جنگ کرده بودند.
یوریتمو که قدرت اصلی را در دست داشت، با تربیت ساموراییها به برتری بیشتری رسید. این دوره، «ادو» (Edo) نام گرفت و حدود ۲۴۰ سال به طول انجامید. در این مدت، هیچ خطر جدی از سمت کشورهای دیگر ژاپن را تهدید نمیکرد. تنها در سالهای ۱۲۷۴ و ۱۲۸۱ میلادی، امپراتور مغول چین تلاش کرد تا از طریق کره، این کشور را مورد حمله قرار دهد؛ اما ساموراییها با یکدیگر متحد شدند و توانستند در این نبردها پیروز شوند.
وجود دشمن مشترک تنها دلیل اتحاد ساموراییها با یکدیگر بود. طولی نکشید که با از بین رفتن آن، کشور ژاپن درگیر جنگهای داخلی شد. این جنگجویان تاریخی تا سال ۱۳۳۳ میلادی به مبارزه باهم پرداختند؛ تا اینکه امپراتور وقت، «گو دایگو» (Go Daigo)، شوگونها را به چالش کشید و نبرد بزرگی به راه انداخت.
نتیجه جنگ بین دایگو و ساموراییها چیزی بهجز شکست و تبعید او نبود. «آشیکاگا تاکائوجی» (Ashikaga Takauji) که بهعنوان یکی از بیرحمترین جنگاوران تاریخ شناخته میشد، فرد دیگری را بر تخت پادشاهی نشاند. فرمانروای جدید نیز او را بهعنوان نخستین شوگون آشیکاگا منصوب کرد.
دایگو نیز بیکار ننشست. او در محل تبعید خود یک ارتش تشکیل داد و مخالفان تاکائوجی را بر ضد او شوراند. این ماجرا ۶۰ سال به طول انجامید. سرانجام در سال ۱۳۹۲ میلادی، سومین شوگون آشیکاگا موجب برقراری صلح شد. این شوگون که «یوشیمیتسو» (Yushimitsu) نام داشت، یکی از رهبران قدرتمند و بلندپرواز تاریخ ژاپن بود. او دربار خود را به مهد نوآوری فرهنگی تبدیل کرد و هنر را در سراسر کشور گسترش داد. بهطور کلی، این برهه را میتوان بهعنوان عصر طلایی ژاپن در نظر گرفت.
منبع: japanwondertravel
در همین دوره باغهای ذن (Zen)، گلآرایی، نقاشی با جوهر و مراسم چای رواج یافتند. نمایشهایی که در سده یازدهم میلادی ابداع شده بودند، تغییر کردند، با اضافه شدن رقص و تکخوانی اپرایی به برنامههایی نمادین و قاعدهمند تبدیل شدند.
باغهای ذن که در ژاپن کارهسانسویی (Karesansui) نام داشتند، محوطههایی پوشیده از سنگ، شن و ماسه بودند که در معابد ساخته میشدند و راهبان ذن در آنها، به تمرین تمرکز میپرداختند. آنها با استفاده از شنکشهای چوبی بلندی، شیارهایی روی سطح ماسههای ایجاد میکردند و آن را نمادی از آب میدانستند. انتخاب نوع و نحوه چیدمان سنگها در ساخت باغ اهمیت بسیاری داشت. ژاپنیها معتقد بودند اگر باغی بدون دقت کافی بسازند، دچار بدبختی خواهند شد.
با وجود پیشرفتهای به دست آمده در عصر ادو، شرایط جامعه همچنان بیقاعده و بیثبات بود. دایمیوها (Daimio)، زمینداران بزرگ، وفاداری چندانی به شوگونات نداشتند. آنها بر نواحی ایالتی حکومت میکردند و پس از شگونها، قدرتمندترین قشر جامعه به شمار میرفتند. این جنگسالاران خشن را میتوان بهعنوان اربابان دوره ادو معرفی کرد. دایمیوها اغلب ساموراییها را به خدمت گرفته و ارتشهای اختصاصی خود را تشکیل داده بودند. آنها در سال ۱۴۶۷ میلادی وارد جنگ با یکدیگر شدند؛ بدینترتیب شدت جنگهای داخلی در ژاپن افزایش یافت.
ژاپن در سال ۱۶۳۵ میلادی، مرزهای خود را به روی غربیها بست تا از تاثیرات فرهنگی و مذهبی آنها بر کشور جلوگیری کند؛ فقط گروه کوچکی از بازرگانان هلندی توانستند پایگاه تجاری خود را در جنوب توکیو حفظ کنند. شهروندان نیز دیگر اجازه خروج از کشور را نداشتند و کسی که از این قانون سرپیچی میکرد، اعدام میشد.
قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی، سالهای سختی برای مردم ژاپن بود؛ چنان که قحطی شدید و تلاشهای ناموفق برای اصلاحات سیاسی سبب نارضایتیهای بسیار شدند. ملت ژاپن دریافتند نظام شوگونی انعطاف لازم برای رفع چالشهای جدید را ندارد.
در سال ۱۸۵۴ میلادی، انزوای ژاپن به پایان رسید؛ اولین پیمان تجاری بین شوگونسالاری «تکوگاوا» (Tokugawa) و آمریکا بسته شد. این اتفاق را میتوان آغازگر زوال قدرت ساموراییها دانست. پس از آمریکا، روسیه و انگلستان هم وارد تجارت با ژاپنیها شدند؛ بنابراین موجی از نارضایتی در حزب محافظهکار به راه افتاد. بسیاری از اعضای این تشکل، جنگاوران سامورایی بودند و درباره فاصله جامعه از ارزشها ابراز نگرانی میکردند.
ژاپن که دیگر مسیر غربی شدن را در پیش گرفته بود، تصمیم گرفت ارتشی منظم تشکیل دهد؛ همین موضوع نقش ساموراییها را به مرور کمرنگتر کرد. سرانجام در سال ۱۸۶۸ میلادی، آخرین شگون تکوگاوا قدرت خود را تسلیم امپراتور کرد. او نیز خود را «میجی» (Meiji)، یعنی پادشاه روشنضمیر، نامید. بدینترتیب، عصر ادو به پایان رسید و دوره جدیدی در تاریخ ژاپن آغاز شد.
سبک زندگی سامورایی
منبع: buzzfeednews – عکاس: André-Adolphe-Eugène Disdéri (راست) – Suzuki Shin’ichi I (چپ)
اغلب ساموراییها پیش از باز شدن مرزها و مراوده با اروپاییها، به آیین «شینتو» (Shinto) باور داشتند؛ تنها تعداد کمی از آنها بودائی بودند. در سال ۱۵۴۹ میلادی، مسیحیت برای اولین بار وارد ژاپن شد. به همین خاطر، موج جدیدی از تحکیم شینتوئیسم و مخالفت با تاثیرات خارجی به راه افتاد.
دین مسیحیت که توسط «سنت فرانسیس خاویر» (St. Francis Xavier) به این کشور راه یافته بود، تا سده هفدهم میلادی رونق داشت؛ اما پس از آن ممنوع شد و ساموراییها نوکیشان مسیحی را سرکوب کردند.
شینتوئیسم مذهب باستانی ژاپنیها بود و «کامیها» (Kami) یا روح طبیعت را تقدیس میکرد. این مذهب در سده ششم میلادی معرفی شد؛ اما حدود ۱۰۰ سال بعد در رقابت با بودائیسم عقب افتاد. البته شوگونها برای باری دیگر آن را رواج دادند.
یکی از مهمترین و ارزشمندترین مفاهیم در مسلک ساموراییها، شرافت بود. آنها تا جایی به این موضوع اهمیت میدادند که در مواجهه با شکست دست به خودکشی میزدند. در دیدگاه آنها مرگ آبرومندانه بهتر از زندگی با ذلت بود. همچنین زمانی که ارباب یک سامورایی به قتل میرسید، او نیز باید به نشانه احترام خودش را میکشت. این باور بهقدری با زندگی ساموراییها در هم آمیخته بود که حتی تا ۲۰۰ سال بعد از ممنوعیت هاراکیری، هنوز هم عدهای دست به این کار میزدند؛ بهطوری که سربازان جنگ جهانی دوم همواره یک خنجر با خود حمل میکردند تا در صورت شکست، زندگی خود را به پایان برسانند.
هرچند سالها از مرگ آخرین سامورایی میگذرد، ژاپن هنوز هم به آنها افتخار میکند. باورها و ارزشهای این جنگاوران باستانی در فرهنگ مردم رسوخ کرده و از اهمیت بسیاری برخودار است. ژاپن در قرن ۲۰ میلادی و با پیدایش سینما، تصویری افسانهای از آنها به جهان صادر کرد؛ راه و رسم حقیقی ساموراییها همواره مورد بحث بوده است و نمیتوان درباره آن نظر قطعی داد.
یاماموتو تسونهتومو، نویسنده کتاب «هاگاکوره» است که در آن به بررسی آیین بوشیدو میپردازد.
در عصر ادو کتابهای مختلفی به رشته تحریر درآمدند؛ از جمله آنها میتوان «هاگاکوره» (Hagakure) را نام برد. «یاماموتو تسونهتومو» (Yamamoto Tsunetomo) این کتاب را در باب طریقت سامورایی نوشته است. هاگاکوره بایدها و نبایدهای اخلاقی یک جنگجو را توضیح میدهد.
جنگجویان سرشناس و برجسته سامورایی مدرسههای ویژهای داشتند. کسانی که مکتب شمشیرزنی منحصربهفرد خود را ابداع میکردند و به آموزش آن میپرداختند. «میاموتو موساشی» (Miyamoto Musashi) نیز از همین افراد بود؛ او بهعنوان بزرگترین شمشیرزن ژاپن شناخته میشد.
موساشی علاوه بر مهارتی که در مبارزه داشت، فیلسوف و نویسنده کارآمدی هم بود. در آن برهه تاریخی که رقابت سختی بین مدرسههای مختلف وجود داشت، او و شاگردانش هیچگاه شکست نخوردند. این سامورایی در سالهای پایانی عمرش کتابی نوشت و راز شکستناپذیری خود را برملا کرد. موساشی، اسم «گو رین نو شو» (Go Rin no Sho)، به معنی پنج حلقه، را روی اثر خود گذاشت.
منبع: journeybacktothesource
ازدواج ساموراییها قوانین خاص خود را داشت. جنگجویان بلندمرتبه باید با زنی از طایفه خود وصلت میکردند؛ اما کسانی که در ردههای پایینتر بودند، میتوانستند یک دختر عادی را نیز به همسری بگیرند. برای ایجاد پیوند با یک خانواده معمولی، کافی بود آنها را از مالیات معاف کنند؛ البته طرح این درخواست با پرداخت یک مبلغ مناسب نیز امکانپذیر بود. ساموراییها باید نامهای نیز برای کسب رضایت والدین آن دختر میفرستادند.
پاسخ درخواست ازدواج در اغلب موارد مثبت بود. اگر همسر یک سامورایی پسری به دنیا میآورد، او نیز در آینده جنگجویی همانند پدر خود میشد؛ در غیر این صورت، میتوانستند سرپرستی یک پسربچه را بر عهده بگیرند. مسئولیت خانه و مراقبت از آن بر دوش زنان بود. آنها باید مهارتهای رزمی خود را تقویت میکردند تا در صورت لزوم، بتوانند مبارزه کنند؛ گاهی نیز در نبرد حاضر میشدند و دوشبهدوش مردان میجنگیدند.
قبلیههای سامورایی، تحتتاثیر شدید فلسفه «ذن» قرار داشتند که در قرن ۱۳ میلادی وارد ژاپن شده بود. آنها با استفاده از آموزههای ذن میتوانستند ذهن خود را از هر چیزی خالی کنند و روی نبرد متمرکز شوند. این اصول حدود چهار قرن رواج داشتند.
اصول اخلاقی سامورایی (بوشیدو)
منبع: birdinflight – عکاس: birdinflight
ساموراییها مرامنامهای سختگیرانه به نام «بوشیدو» (Bushido) داشتند و باید طبق این اصول زندگی میکردند. بوشیدو بر اساس سه دین بودیسم (Buddhism)، کنفوسیانیسم (Confucianism) و شینتوئیسم (Shintoism) تشکیل شده بود؛ اما نمیتوان آن را مذهب نامید؛ در همان دوران نیز بهعنوان سبکی از زندگی شناخته میشد.
بودیسم یا بوداگرایی یکی از ادیان و مذاهب مختلف موجود در هندوستان بود. این آیین حدود پنج قرن پیش از میلاد توسط سیدارتا گوتاما پایهریزی شد و با گذر زمان به سایر کشورها راه یافت. بودائیان باور داشتند که زندگی انسان سرشار از رنج است. آنها برای کاهش این عذاب، به مراقبه و انجام فعالیتهای ذهنی و جسمی روی میآوردند. هدف نهایی یک بودایی رسیدن به روشنایی یا نیروانا است.
کنفوسیانیسم یا کنفوسیوسگرایی ریشه در چین باستان داشت؛ آموزههای آن، اساس اخلاقیات اجتماعی در این کشور بود. امپراتورهای سلسله چینگ (Qing) توجه ویژهای به این مکتب داشتند و توانستند آن را به ژاپن و کره نیز صادر کنند. کنفوسیانیسم بر پایه اخلاقیات، سیاست و تا حدودی اصول مذهبی بنا شده بود.
بوشیدو هرکدام از قواعد خود را وامدار یکی از این ادیان بود؛ وفاداری در شینتوئیسم، مطیع بودن در کنفوسیانیسم و خویشتنداری در بودیسم. اصول این فلسفه تا قرنها مکتوب نشد و بهصورت شفاهی انتقال مییافت.
طبق قوانین بوشیدو، یک سامورایی نباید از مرگ میهراسید. او همچنین باید شرافت و وفاداری را سرلوحه زندگی خود قرار میداد. در دوره ادو، آبرومندی از چنان اهمیتی برخوردار بود که جنگجویان سامورایی برای زندگی بدون خفت، دست به هاراکیری میزدند.
بوشیدو تاکید زیادی بر از خود گذشتگی، مهارت در هنرهای رزمی و مطالعه نیز داشت. این باور، بهدنبال همراه کردن فضایل اخلاقی و برتریهای نظامی بود. ساموراییها باید در کنار تقویت مهارتهای مبارزه خود، به تحصیل نیز میپرداختند. از آنها انتظار میرفت که در زمینههای مختلفی همچون هنر، فلسفه، شعر، ریاضیات، خوشنویسی و موسیقی توانایی بالایی داشته باشند.
پوشش سامورایی
- «موگامی دو»؛ بدنه اصلی زره (محافظت از ارگانهای حیاتی بدن)
- «کوسازوری»؛ دامن پایین لباس (محافظت از کمر و بخشهایی از پا)
- «یودار کاکه»؛ پوشش سر تا سینه (محافظت از گردن)
- «کوته»؛ قسمت پایین آستینها (محافظت از دست)
- «سوده»؛ سرشانههای لباس (محافظت از شانه)
- «سونه آته»؛ ساقبندها (محافظت از ساق پا)
- «های داته»؛ پوشش رانها (محافظت از ران پا)
- «اودوشی»؛ تسمههای مخصوص برای کنار هم نگه داشتن قطعات زره
- «کابوتو»؛ قسمت اصلی کلاهخود (محافظت از جمجمه)
- «ممپو»؛ نقاب آهنین (محافظت از صورت و ترساندن دشمن)
- «اوبوشی»؛ اجزای فلزی روی کلاهخود (داشتن جنبه زینتی)
منبع: etsy – عکاس: Felice Beato
ساموراییها برای حضور در میدان نبرد، زرههای مخصوصی به تن میکردند. این زرهها از همان ابتدای ساخت چشمگیر و پررنگ و لعاب بودند؛ اما طراحی آنها در طول تاریخ دستخوش تغییراتی شد که تحولات جنگهای وقت را به تصویر میکشید.
زرههای اشرافزادگان، تفاوت عمدهای با لباسهای جنگی طبقه ضعیف جامعه داشت. شکوه و زیبایی یک لباس رزم نشاندهنده جایگاه بالای صاحب آن بود. این پوشش بر اساس نیازهای جنگاوران ساخته میشد. به همین جهت، زره سربازان پیادهنظام هیچ کاربردی برای سوارهنظامها نداشت و هر یک ملزم به استفاده از لباسهای مخصوص خود بودند.
پوشش ساموراییها بخشهای مختلفی داشت؛ از همین جهت، حرکت را آسانتر میکرد و به سرعت مبارزه میافزود. جنس این لباس آهن بود؛ اما در تزیینات آن، مواد مختلفی مانند چرم، لاک و ابریشم نیز به کار میرفت.
بدنه اصلی زره، «موگامی دو» (Mogami do) نام داشت و از فلسهای فلزی درشت ساخته شده بود. این قسمت از ارگانهای حیاتی بدن حفاظت میکرد. قطعه پایین لباس را دامنی از جنس آهن تشکیل میداد. این بخش با نام «کوسازوری» (Kusazuri) شناخته میشد و محافظ کمر و بخشهایی از پا بود. پوشش گردن یا «یودار کاکه» (Yodare kake)، نقش مصون نگهداشتن جنگجو را در برابر تیرهای دشمن داشت.
دست یک مبارز سامورایی را وسیلهای به اسم «کوته» (Kote) میپوشاند. کوتهها فلزی بودند و قسمت پایینی دستها را پنهان میکردند. محافظ شانه این تنپوش از آستینهایش جدا بود و با طنابهای مخصوصی به آن وصل میشد. این کار حرکت جنگجویان را تحتتاثیر قرار میداد و آن را تسهیل میبخشید. محافظهای شانه، «سوده» (Sode) نام داشتند.
ساموراییها ورقههای فلزی بزرگی را به کار میگرفتند تا از پاهای خود محافظت کنند. ساق پای آنها را ابزاری به نام «سونه آته» (Suneate) میپوشاند؛ محافظ رانها نیز «های داته» (Haidate) نام داشت. بخشهای مختلف این زره با استفاده از تسمههای مخصوصی به اسم «اودوشی» (Odoshi)، در کنار هم قرار میگرفتند؛ در این حالت به آن «یو روی» (Yoroi) گفته میشد.
کلاهخود این پوشش رزمی نیز از چند بخش تشکیل شده بود؛ قسمت اصلی آن که روی سر قرار میگرفت، «کابوتو» (Kabuto) نام داشت. جنگاوران سامورایی نقابهای عجیبی به چهره میزدند؛ هدف از این کار نهتنها محافظت، بلکه ترساندن دشمن بود. این صورتکها بهعنوان «ممپو» (Mempo) شناخته میشدند و جنسی از آهن داشتند. یک سامورایی ممپوی خود را به زیر کابوتو متصل میکرد.
روی هر کاباتو دو قطعه فلزی شاخمانند قرار میگرفت. این قطعات بهعنوان «اوبوشی» (Oboshi) شناخته میشدند؛ آنها جنبه زینتی و کارآیی محافظتی داشتند. ساموراییها کلاهخودهای خود را با نقش و نگارهای ظریفی تزیین میکردند و برای این کار از طبیعت و نشانهای خانوادگی خود بهره میگرفتند.
لباسهای نظامی ساموراییها همشکل نبودند. آنان میتوانستند بخشهای مختلف زره خود را به دلخواه تغییر دهند. این جنگجویان برای شناسایی یکدیگر از پرچم استفاده میکردند؛ گاهی نیز اوبوشی کلاهخودهای همه آنها یکسان بود.
منبع: kyoto-masters
مردان و زنان سامورایی در زندگی روزمره خود لباسی به نام «کیمونو» (Kimono) بر تن میکردند. این لباسها انواع مختلفی داشتند که بر اساس تغییر فصول و مناسب با آنها دوخته میشدند. پوششهای ابریشمی مخصوص فصلهای سرد بودند؛ در بهار و تابستان نیز لباسهای نخی مورد استفاده قرار میگرفتند.
از دلایل دیگر تنوع کیمونوها، طبقه اجتماعی افراد، سن و نوع مراسمی بود که در آن شرکت میکردند. دلیل محبوبیت این لباسها سبکی و راحتی بود؛ آنها آستینهای بلند و گشاد و شلواری بزرگ داشتند. برای بستن کیمونو از کمربندی به نام «اوبی» (Obi) استفاده میشد.
(راست) منبع: wellcomecollection؛ عکاس: Felice Beato | (چپ) منبع: pinterest؛ عکاس: Kawakami Gensai
در این مقاله نگاهی اجمالی به تاریخچه و فرهنگ سامورایی داشتیم؛ حقیقت و افسانههای موجود درباره آنها را بررسی کردیم و با عقایدشان آشنا شدیم. اگر شما هم اطلاعاتی درباره این جنگجویان تاریخی دارید، آن را با دیگر کاربران کجارو در میان بگذارید.
پرسشهای متداول
فرهنگ سامورایی متعلق به کدام کشور است؟
آیا ساموراییها صرفا جنگجو بودند؟
خیر. ساموراییها باید در کنار رزم، به مطالعه و یادگیری نیز میپرداختند؛ به همین دلیل، قشر تحصیلکرده و نخبه جامعه را تشکیل میدادند.
آیا مکتب سامورایی مختص به مردان بود؟
در طول تاریخ، زنانی هم بودهاند که فنون رزمی را آموختند و بهعنوان یک سامورایی دوش به دوش مردان مبارزه کردند.
قانون «کیریسوته» چیست؟
بر اساس آن، یک سامورایی میتوانست هر کسی را که میخواست به قتل برساند، بدون اینکه بازخواست شود.
منبع عکس کاور: freepik
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰