به نظر میرسد که او از آخرین نمونههای این نسل بود، به بخشی از این تمایزات اشاره خواهم داشت.
۱. جامعیت دانشی: البته حوزههای کهن اسلامی نمونههایی از اینگونه جامعیتها داشتند اما در مرور زمان بهویژه در دورههای اخیر از این جامعیت کاسته و کاسته شد. شاید استاد بزرگوار ایشان علامه شعرانی و علامه حسنزاده را باید از آخرین ستارهها دانست.
او را در استمرار سنت علمی خواجه نصیرها و علامه حلیها باید دید، در گستره وسیعی از علوم نه تنها کتاب خوانده بود که شاگردی بزرگان آن دانشها را کرده و متون اصلی آن علوم را از ابتدا تا انتها خوانده و بارها و بارها تدریسهای پیوسته داشته است. از منطق و فلسفه و عرفان و هیات و ریاضیات و نجوم و طب و فقه و حدیث و تفسیر و….
شاید این دامنه از جامعیت علمی تصورناپذیر باشد، اما او توانسته بود با عنایات الهی و اهتمام وجودی به آن دست یابد.
۲. گستره تألیف در کنار دوره طولانی تدریس: از علامه حسنزاده آملی قریب ۲۰۰ اثر نشر یافته که برخی چند مجلدند. معمولاً کثرت تألیف با تدریس پیوسته و منظم سازگاری ندارد. بهویژه این که ایشان در تألیفات خویش دستیار و معین هم نداشتند اما این تعداد انبوه تألیفات در کنار این پدید آمده است که ایشان دهههای متوالی بهصورت منظم به تدریس علوم گوناگون و کتب فراوان اهتمام داشتند و متون سنگین و دورههای تفصیلی متمادی و طولانی را چون تدریس شفا، اسفار و اشارات را بارها تدریس داشتند که آشنایان به این آثار میدانند که تدریس کامل این آثار چه مدت طولانی را نیاز دارد.
۳. ترکیب تألیف، تصحیح و شرح متون: علامه حسنزاده آملی هم مؤلف بود و هم شارح و هم مصحح متون. در این جهت نیز از استاد گرانمایهاش مرحوم علامه شعرانی آموخته و متأثر بود. ترکیب سه ویژگی و مهارت یعنی تألیف، تصحیح و شرح متون جامعیت و آزمودگی خاص میطلبد. چه این که ایشان در پرتو تسلط بر تصحیح متون توانسته بود که رمزگشایی از ابهامات فراوانی داشته باشند.
۴. جامعیت در تعقل و ذوق ادبی: علامه حسنزاده آملی از زمره کسانی بود که دانشوری را با شاعرانه دیدن جهان و روایت شاعرانه از هستی آمیخته بود. نثر ادیبانه، زبان فصیحانه در کنار نمونههای فراوان شعر او را در زمره استمرار شیخ بهاییها قرار داده بود.
۵. ملای کتابی: ایشان چند بار این خاطره را نقل کرده بودند که وقتی از علامه شعرانی درباره یکی از بزرگان پرسیده بودند که ایشان از نظر علمی چگونهاند؟ ایشان در پاسخ فرموده بودند که ملای کتابی نیستند!
به نظرم این تعبیر بسیار مهمی است و اشاره به یک سنت آموزشی دارد که متأسفانه هم در دانشگاهها و هم در حوزههای علمیه منسوخ شده و یا کمتر دنبال میشود.
ملای کتابی کسی است که متون اصلی علم را از آغاز تا انتها میخواند، برای فهم سطر به سطر بلکه واژه به واژه از جانمایه میگذارد، تحصیل آن متون را به همان شیوه پیش عالیترین دانایان آن متن دنبال میکند، حتی گاه یک متن مفصل چونان شفا و اسفار را از آغاز تا پایان پیش چند استاد میگذراند و پس از گذران تحصیل چونان استادان مبرز خوبش، او هم این متون. از آغاز تا پایان تدریس میکند و بارها و بارها آن را ارایه میکند.
استاد حسنزاده آملی خود نمایه آشکاری از این سنت بود، هم در تحصیل، هم در تدریس و هم در تألیف و تصحیح متون.
متأسفانه این سنت در اثر فستفودگی دانشپژوهی رو به انقراض است. دانشجویان و طلاب چند برگی از متن را میخوانند و در ترکیبسازی شتابزده، مدعی فهم مفاهیم مندرج در متون میشوند، غافل از آن که متون اصلی، شبکهای درونی از فهم معانی دارند که جز در افق آن نمیتوان به فهم معنا و دیدگاه مؤلف آثار نزدیک شد.
خداوند ایشان را با اولیای خویش بهویژه سالار شهیدان محشور فرماید که در آستانه اربعین سر بر آستان نهاد و در اربعین حسینی نقاب در خاک خواهد نهاد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰