عقب نشینی روسیه رد غیرنظامیان کشته شده در شهر نزدیک کیف را به جا می گذارد
بوی مواد منفجره هنوز در هوای سرد و تاریک آویزان بود و با بوی تعفن مرگ آمیخته بود. واسیلی شصت و شش ساله که هیچ نام خانوادگی نداشت، به بقایای پراکنده بیش از دوجین غیرنظامی که در امتداد جاده بیرون خانهاش نقطهگذاری شده بودند، نگاه کرد، چهرهاش از غم و اندوه مخدوش شده بود. ساکنان
بوی مواد منفجره هنوز در هوای سرد و تاریک آویزان بود و با بوی تعفن مرگ آمیخته بود.
واسیلی شصت و شش ساله که هیچ نام خانوادگی نداشت، به بقایای پراکنده بیش از دوجین غیرنظامی که در امتداد جاده بیرون خانهاش نقطهگذاری شده بودند، نگاه کرد، چهرهاش از غم و اندوه مخدوش شده بود.
ساکنان می گویند که توسط نیروهای روسی در طول یک ماه اشغال آنها کشته شده اند.
در سمت چپ واسیلی، مردی روی لبه چمنی کنار دوچرخه اش دراز کشیده بود، صورتش پژمرده و چشمانش فرو رفته بود. دیگری در وسط راه، چند متری جلوی در دراز کشیده بود. واسیلی گفت که این پدرخوانده پسرش بود، دوست مادام العمر.
مردههای بوچا که هنوز دفن نشده بودند، یونیفرم نداشتند. آنها غیرنظامیانی بودند که دوچرخه داشتند و دستان سفتشان هنوز کیسه های خرید را گرفته بود. برخی به وضوح برای چندین روز، اگر نه هفته ها، مرده بودند.
در بیشتر موارد، آنها کامل بودند و مشخص نبود که آیا آنها بر اثر اصابت ترکش، انفجار یا گلوله کشته شده بودند – اما بالای سر یکی از آنها گم شده بود.
“حرامزاده ها!” واسیلی در حالی که از خشم در کتی ضخیم و کلاه پشمی گریه می کرد گفت. “متاسفم. تانک پشت سرم تیراندازی می کرد. سگ ها!”
«دو هفته در سرداب نشسته بودیم. غذا بود اما نه نور، نه گرم کننده برای گرم کردن. ما آب را روی شمعها گذاشتیم تا گرم شود… با چکمههای نمدی میخوابیدیم.»
قبر باز
مقامات محلی به خبرنگاران رویترز اجازه دسترسی به منطقه را دادند و یک پلیس راه را از طریق خیابانهایی که اکنون توسط تانکهای اوکراینی گشتزنی میکردند، به سمت جادهای که اجساد در آن قرار داشتند هدایت کرد.
معلوم نبود چرا هنوز دفن نشده بودند.
شهردار آناتولی فدوروک گفت که بیش از 300 نفر از ساکنان شهر کشته شده اند و یک گور دسته جمعی در زمین یک کلیسا هنوز باز است و دست ها و پاها از گل سرخی که بالای آن انباشته شده بود فرو می روند.
چندین خیابان مملو از قطعات شکسته تانک ها و خودروهای زرهی روسی سوخته بود. راکت های منفجر نشده روی جاده افتاده بود و در یک نقطه، یک گلوله خمپاره منفجر نشده از آسفالت بیرون زد.
ستونی از تانک های اوکراینی در حال گشت زنی بودند که پرچم های آبی و زرد را برافراشته بودند. یکی از ساکنان که از این مصیبت جان سالم به در برده بود، یک سرباز را در آغوش گرفت و نبرد نظامی را فریاد زد: “شکوه به اوکراین، جلال بر قهرمانان!”
ماریا ژلزووا، 74 ساله، به عنوان نظافتچی در یک کارخانه هواپیماسازی کار می کرد که وضعیت بد او قبل از آمدن روس ها مانع از خروج او شد.
او که با دختر 50 ساله اش ایرینا راه می رفت، با گریه از مرگ یاد می کرد.
او گفت: بار اول از اتاق بیرون رفتم و گلوله شیشه، پنجره را شکست و در کمد گیر کرد. بار دوم، شیشه شکسته تقریباً وارد پایم شد.
بار سوم، من راه میرفتم و نمیدانستم او با تفنگ ایستاده است و گلولهها درست از جلوی من گذشت. وقتی به خانه رسیدم، نمی توانستم صحبت کنم.»
او یک بازوبند پارچهای سفید را برداشت که به گفته او به ساکنان دستور داده شده بود آن را ببندند.
او گفت: “ما نمی خواهیم آنها برگردند.” “امروز خواب دیدم – آنها رفتند و دیگر برنگشتند.”
کرملین و وزارت دفاع روسیه در مسکو بلافاصله به درخواست ها برای اظهار نظر پاسخ ندادند.
(نوشته سایمون گاردنر؛ ویرایش توسط کوین لیفی)
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
برچسب ها :به ، جا ، در ، را ، رد ، روسیه ، شده ، شهر ، عقب ، غیرنظامیان ، کشته ، کیف ، گذارد ، می ، نزدیک ، نشینی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰