بر اساس قانون «اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» که پس از توافق وین در مجلس به تصویب رسید، وزیر امور خارجه ایران باید روند اجرای توافقنامه را هر سه ماه یک بار به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گزارش دهد.
نکته مورد توجه در این گزارش، واگذاری مذاکرات و احیای توافق به دولت بعدی بود و ظریف با شرح جزییاتی از مذاکرات وین درباره احیای برجام ابراز امیدواری کرد «آنچه تاکنون امکان تحقق آن فراهم شده» در دولت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم رییسی «تکمیل شود».
ایران و اعضای کمیسیون مشترک برجام از سه ماه پیش تا کنون مذاکرات جدی خود را در وین آغاز کرده اند. با وجود رسیدن شمار نشست ها به ۶ دور و پیشرفت چشمگیر گفت وگوها اما هنوز برخی اختلافات به قوت خود باقی است.
یکی از مهمترین موضوعات اختلافی در مذاکرات وین، مساله لغو تحریم ها است که تا به امروز پیشرفت های چشمگیری در این زمینه حاصل شده است. در پیوند با اینکه تا به امروز تیم دیپلماتیک کشورمان موفق به لغو کدام تحریم ها در صورت احیای توافق شده اند، ظریف در این گزارش توضیح داده است: «بر اساس چهارچوبی که تاکنون در مذاکرات وین به دست آمده است، در صورت حصول توافق و بازگشت آمریکا به برجام، کلیه تحریمهایی که وفق برجام رفع شده بودند، مجددا رفع خواهند شد. علاوه بر این، کلیه تحریم های ترامپ که در صورت استمرار عضویت آمریکا در برجام، نمیتوانستند وضع شوند نیز رفع خواهند شد.»
موافقت با لغو تحریم علیه بیت رهبری و ابطال شناسایی سپاه به عنوان سازمان تروریستی بر پایه گزارش ظریف تا کنون محقق شده است. در بخش سیزدهم گزارش وزارت خارجه ایران از «لغو تمام تحریمهای موضوعی علیه اقتصاد ایران»، «لغو تحریم علیه دفتر رهبر ایران» و «ابطال شناسایی سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی» به عنوان توافق محتمل برای رفع تحریمهای آمریکا اشاره شده است.
ترامپ به دنبال خروج از برجام با گنجاندن نام ۱۶۰۰ فرد و نهاد مرتبط با ایران در فهرست تحریم های غیرهسته ای با موضوعات حقوق بشری، موشکی، تروریستی و غیره تلاش کرد تا سنگی بزرگ در مسیر مذاکرات هسته ای قرار دهد تا دولت بعدی آمریکا حتی در صورت تمایل، باز هم نتواند به احیای برجام اقدام کند. وزارت امورخارجه در گزارش خود نوشته است بر اساس چهارچوبی که در مذاکرات وین به دست آمده، بیش از هزار شخص حقیقی و حقوقی (فرد، نهاد، کشتی و هواپیما) از فهرست تحریمهای آمریکا خارج میشوند.
تاکنون ایران و غرب به توافق رسیده اند که در صورت احیای برجام و بازگشت آمریکا به توافق، کلیه تحریمهایی که بر اساس برجام رفع شده بودند، دوباره رفع خواهند شد. به این ترتیب در صورت توافق در وین، تمامی تحریمهای پیش از برجام (مالی و بانکی، بیمه، انرژی و پتروشیمی، کشتیرانی، کشتی سازی و بخش بنادر، طلا و فلزات گران بها، نرم افزار، صنعت خودرو، فروش هواپیما و خدمات مربوطه و واردات فرش و مواد غذایی) و تحریمهای بعد از برجام، زمان ترامپ (صنایع فلزات ایران، صنایع معدنی، عمران، صنایع نساجی و تولید) رفع خواهند شد.
طی سال های اخیر دعوای سیاسی و بازی جناحی با روپوش منافع ملی مانع از پرو بال گرفتن برجام در سال های اجرا شد. ظریف در این مورد نوشته است «اگر بهعوض مناقشه و مجادله بر سر اینکه برجام پیروزی قطعی بود و یا شکست کامل که حتماً هیچ یک نبود همگی کوشیده بودیم بیشترین منفعت را از برجام ببریم، چه بسا شرایط به گونهای دیگر رقم خورده بود. اگر از ابتدا در پی استفاده حداکثری از هر میزان دستاورد برجام حتی در بدترین نگرشها بودیم و مقدار بیشتری سرمایۀ خارجی جذب کرده و تعداد بیشتری از شرکتها از همه نقاط جهان را به کشور کشانده بودیم، تحریم ایران و اعمال فشار حداکثری بسیار دشوارتر میشد.»
از نگاه ناظران، مخالفت با تصویب لوایح اف ای تی اف یکی از دشواری های پیش روی مذاکرات هسته ای بوده است. به رغم تاکید دولت بر تصویب آنها و تشریح مزیت های الحاق ایران به این گروه ویژه اقدام مالی، هنوز دو لایحه از چهار لایحه آن به تصویب نرسیده است.
حجت الاسلام «حسن روحانی» رییس جمهوری روز چهارشنبه ۱۶ تیرماه در نشست هیات دولت در واکنش به انتقادها از عملکرد دولت و مشکلات گسترده اقتصادی ایران اظهار کرد: همه میگویند دولت خوب مدیریت نکرد و هیچ کسی توضیح نمیدهد که ریشه آن کجاست؟… مثلا افایتیاف دست خودمان است و میتوانیم همین فردا آن را حل کنیم و روابطمان با بانکها حلوفصل شود یا ما در جنگ اقتصادی پیروز شدیم و فقط تحریم باقی مانده که آن هم دست خودمان است و میتوانیم همین هفته تصمیم بگیریم که آن را تمام کنیم یا میتوانیم تصمیم بگیریم که ماهها ادامه پیدا کند.»
روح حاکم بر گزارش وزارت امور خارجه اما اهمیت پشتوانه اجماع ملی و همدلی و همراهی عمومی است که البته باید با نظارت و نقد مشفقانه همراه باشد. در این مدت هتک حرمت، توهین و تهدید مذاکره کنندگانی که با مشورت ارکان نظام و بر اساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی گفت وگوها را پیش می بردند، در تعارض با منافع ملی قرار داشت. در همین پیوند ظریف در بخشی از این گزارش نوشته است «باید پذیرفت که کارگزاران دیپلماسی و سیاست خارجی ــ از کارشناس، سفیر یا وزیر ــ تصمیم گیر نهایی نیستند و در همه جای دنیا مجری تصمیمات نهادهای بالادستی میباشند.»
به گزارش خبرآنلاین، مشروح نامه پایانی ظریف را در ادامه می خوانید:
و آخر دعوانا …
پس از دو سال مذاکرۀ فشرده و طاقتفرسا برای دستیابی به یک توافقِ قابل قبول، نیز شش سال کوشش نفس گیر برای حراست از حقوق ملّت شریف ایران و جلوگیری از متالشی شدن توافق همراه با هشت سال ناسزا شنیدن، خون خوردن و دم برنیاوردن بر سر اتهاماتی ناروا، اینک در آستانه واگذاری مسئولیت به برادران و خواهرانی تازهنفس و پُرنشاط الزم است چند تجربه و نکته به عنوان جمعبندی صادقانه و مشورت مشفقانه تقدیم شود.
برجام حاصل کوششی عاشقانه برای رهانیدن ایران از دام امنیتیسازی آمریکا و تحریمهای ظالمانه، در عین حفظ توان هستهای با رعایت حداکثری خطوط قرمز در شرایطی دشوار بود؛ ولی همچون هر توافقِ دیگری حاصل مذاکره و داد و ستد بین المللی است که در شرایطی خاص در سال 1392ش، و به دنبال رأی قاطع مردم به حل و فصل موضوع هستهای بر اساس تعامل سازنده و عزّتمند شکل گرفت.
هیچ توافقی برای هیچیک از طرفهای آن توافق بینقص نیست. هر یک از طرف ها از بخش هایی از توافق ناراضی و ناخوشنود است. این طبیعت هر توافقی است. لذا لازمه رسیدن به توافق درک این واقعیت است که بدون توجه به حداقل قابل قبولی از نگرانیها و مطالبات همه طرفها، امکان مصالحه وجود ندارد. گرایش حداکثری تنها به مذاکرات فرسایشی و بیپایان میانجامد؛ که تقریباً در تمامی شرایط ضرر و یا الاقل عدم النفع آن برای کشور و مردم از منافع فرضی رسیدن ــ ناممکن ــ به توافق ایدهآل کمتر نیست. تلاش هر یک از کنشگران برای پیروزی به هزینه شکست طرف مقابل ــ بازی با حاصل جمع صفر ــ به ناکامی هر دو طرف ــ بازی با حاصل جمع منفی ــ میانجامد؛ البته ممکن است ضرر همه طرفها یکسان نباشد. در دنیای بههم پیوستۀ کنونی تنها درنظر داشتن منافع همه طرفها ــ بازی با حاصل جمع مثبت ــ است که میتواند نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد.
به همین دلیل رسیدن به توافق نیازمند شهامت و ایثار و آمادگی برای هزینه از آبرو و رجحان بخشیدن منافع ملّی به مصالح شخصی است. تفاهم ــ که المحاله نیازمند نوعی مصالحه است ــ در هیچ فرهنگ و ج امعهای بدواً مطلوب و محبوب نیست و قهرمانان تاریخیِ بیشتر جوامع انسانی، جنگآوران و مبارزان میدان نبرد بودهاند و نه کنشگران عرصه دیپلماسی،تفاهم و مصالحه. اما واقعیت آن است که دستاورد هر جنگی در پشت میز مذاکره نقد میشود و ناکامیهای هر نبردی در مصاف دیپلماتیک تعدیل ــ ونه واژگون ــ میشوند. منافع ملی و مصالح عالی مردم و کشور اقتضا میکند که سیاست خارجی صحنۀ دعوای سیاسی و جناحی داخلی نباشد و کارگزاران این حوزه مستظهر به پشتوانه اجماع ملی و همدلی و همراهی عمومی ــ البته همراه با نظارت و نقد مشفقانه ــباشند.
نقد سازنده نیازمند ارائه پیشنهاد عملی و واقع بینانه است و نه صرفاً خردهگیری، حتی از نوع منصفانه. ارائه راهکارهای پیشنهادی از سوی منتقدین از یک طرف میتواند با تضاربآرا به انتخاب گزینههای برتر و کارآمدتر بی انجامد و از سوی دیگر امکان تبادل نظر واقعی همراه با پاسخگوسازی کارگزاران را فراهم کند. همزمان باید پذیرفت که کارگزاران
دیپلماسی و سیاست خارجی ــ از کارشناس، سفیر یا وزیر ــ تصمیمگیر نهایی نیستند و در همه جای دنیا مجری تصمیمات نهادهای باالدستی میباشند. مصالح عالی هر کشور در یک حوزه خلاصه نمیشود و تصمیمگیر نهایی باید همه جنبهها در یک وضعیت را بسنجد. یک دیپلمات یا یک مجری در میدان نمیتواند توقع داشته باشد که تصمیم نهایی را او بگیرد و یا حتی تصمیم نهایی مطابق سلیقه، نگرش و یا گزینه پیشنهادیاش باشد. البته باید در ارائۀ نظر کارشناسی صادقانه و شجاعانه نظراتش را بیان دارد؛ اما به هنگام عمل بهترین و بیشترین کوشش بر اجرای بهینه و تمام عیار تصمیمات ملی ــ هر چند مغایر پیشنهاد خود یا سازمانش باشد ــ را بهکار بسته و از همان سیاست جانانه دفاع کند.
هر سیاستی نقاط قوت و ضعف دارد. مخالفان یک سیاست ضمن اظهارنظر و نقد سازنده، نباید اجرای سیاست اتخاذ شده را مختل کنند. مانعتراشی مخالفان در اجرای سیاستهای متخذه نه تنها باعث اصلاح آن سیاست نمیشود، بلکه موافقان سیاست را به سرسختی میکشاند، مانع دستیابی به حداقل منافع ناشی از آن سیاست میشود و همواره بهانههایی بهدست طرفداران سیاست برای مخالفت با ارزیابی دقیق و بازنگری ضروری میدهد: که اگر سنگاندازیها نبود موفقیت حاصل میشد. بههرحال، هر سیاستی اگر درست اجرا شود منافعی دارد و اگر در زمان اجرا دچار دعوا در اصل سیاست گردد،یقیناً تمامی ضررهای مورد اشاره مخالفین واقع شده و هیچیک از منافع متصور حاصل نمیگردد.
اگر بهعوض مناقشه و مجادله بر سر اینکه برجام پیروزی قطعی بود و یا شکست کامل ــ که حتماً هیچیک نبود ــ همگی کوشیده بودیم بیشترین منفعت را از برجام ببریم، چهبسا شرایط به گونهای دیگر رقم خورده بود. اگر از ابتدا در پی استفاده حداکثری از هر میزان دستاورد برجام ــ حتی در بدترین نگرشها ــ بودیم و مقدار بیشتری سرمایۀ خارجی جذب کرده و تعداد بیشتری از شرکتها از همه نقاط جهان را به کشور کشانده بودیم، تحریم ایران و اعمال فشار حداکثری بسیار دشوارترمیشد. اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و از یکسو با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم و از سوی دیگر از همه امکانات برجام برای ایجاد منافع اساسی اقتصادی برای همه کنشگران – به شمول شعبات خارجی شرکتهای آمریکایی – بهره برده بودیم، هم دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع جدیِ سرمایهدارانِ جهانی – از جمله در داخل آمریکا – مواجه میشد. فقط نیاز بود همدل و همصدا از همه امکانات برای اجرای بهینۀ سیاست کشور در پذیرش برجام استفاده میکردیم.
اکنون بهترین زمان برای ایجاد این همدلی و همصدایی است. موفقیت در مذاکراتِ اخیر وین و شکست نهایی سیاست فشار حداکثری با بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی میتواند در فضای جدیدِ سرای سیاست کشور، زمینه را برای بهترین بهرهبرداری از تمامی ظرفیتهای برجام فراهم نموده، با اصالت دادن به روابط با همۀ شرکا و ایجاد توازن در روابط اقتصادی خارجی – و صد البته با تکیه بر اقتصاد مقاومتی مبتنی بر درونزایی و برونگرایی – رشد و شکوفایی بینظیری را برای
کشور و نسلهای بعدی به ارمغان آورد. برنامه 25ساله با چین، روابط راهبردی با روسیه، سیاست همسایگی و اولویت همسایگان، و استفادۀ حداکثری از تعهدات کشورهای غربی در برجام بستر مناسب برای چنین آیندهای است.
حسبنا الله و نعم الوکیل
310 310
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰