طمع عصر طلایی و بیت کوین طلایی
دکتر Riste Simnjanovski استاد مدیریت دولتی در دانشگاه باپتیست کالیفرنیا است. اخیراً، تحقیقات منتشر شده او به بررسی دارایی های دیجیتال در بخش های دولتی و خصوصی می پردازد. در سال 1873، مارک تواین و چارلز دادلی وارنر رمان “عصر طلایی: داستان امروز” را منتشر کردند. اگرچه این متن آنطور که باید به رسمیت شناخته
دکتر Riste Simnjanovski استاد مدیریت دولتی در دانشگاه باپتیست کالیفرنیا است. اخیراً، تحقیقات منتشر شده او به بررسی دارایی های دیجیتال در بخش های دولتی و خصوصی می پردازد.
در سال 1873، مارک تواین و چارلز دادلی وارنر رمان “عصر طلایی: داستان امروز” را منتشر کردند. اگرچه این متن آنطور که باید به رسمیت شناخته نمیشود، احتمالاً در نتیجه حمله مستقیم به سیاست آمریکا، یک قطعه ادبی درخشان است که ممکن است بیتکوینداران آن را سرگرمکننده بدانند. در هر صورت، من قویاً خوانندگان را تشویق می کنم که نگاهی به آن بیندازند. به نظر می رسد همبستگی با آنچه آمریکایی ها در سیاست قرن بیست و یکم با آن روبرو هستند، به طور عمده بازتاب تاریخ است. به نظر من، همبستگی با بیت کوین به راحتی قابل تشخیص است.
یکی از نقل قول های مورد علاقه من تواین می گوید: “فرض کنید شما یک احمق بودید، و فرض کنید شما عضو کنگره بودید، اما من خودم را تکرار می کنم…”
تواین و وارنر کمتر شناخته شده، در طنز مهارت داشتند، به نحوی که در آن زمان کمی توهینآمیز و مبتذل بود، اگر نه قانعکننده و درست، اما به یک خطا. اگر تواین یک حساب توییتر داشت، میلیونها فالوور داشت و شاید به همان اندازه مخالف صدا داشت.
فساد ریشه دار سیاست آمریکا در هر سطحی فراگیر و سیستماتیک است. همه دیدگاهها موافق هستند که فساد وجود دارد، مقامات دولتی برندگان و بازندهها را در تجارت انتخاب میکنند و کسبوکار با تامین مالی مقام «منتخب» بعدی، لطف خود را برمیگرداند. طنز این است که دوران واقعی، یعنی آمریکای پس از جنگ داخلی، اکنون به معنای واقعی کلمه به عنوان «عصر طلایی» تعریف می شود که مستقیماً از کتاب طنز تواین و وارنر گرفته شده است.
فرآیند تذهیب بسیار ساده است: شما چیزی کم ارزش یا بدون ارزش را می گیرید و برای ایجاد توهم ثروت به آن رنگ می زنید. ممکن است یک سکه حلبی را تصور کنید که با رنگ طلایی رنگ شده است تا شبیه یک سکه طلا باشد.
در آن زمان، آنچه در ظاهر به نظر میرسید دوران پررونق اقتصادی و صنعتی برای تمام آمریکا باشد، طلاکاری شده بود. در برخی محافل، اختلافات گسترده ای بین افراد ثروتمند و فقیر و همچنین تمرکز شدید بر مادی گرایی وجود داشت.
ثروتمندان، مانند سیاستمداران محلی و ملی، امپراتوری های خود را از پشت فقرا تأمین مالی کردند. شاید بتوان استدلال کرد که امروز چیز زیادی تغییر نکرده است. در آن روش تأمین مالی، شکافهای ثروت افزایش یافت و سبکهای زندگی تجملاتی که در برابر طبقه کارگر گرسنه کشیده بود، حباب شد. چیزی که در سطح طلایی به نظر می رسید زیر آن بی ارزش بود. چند بار شاهد بوده ایم که سیاستمداران قوانینی را تصویب کرده اند که در نهایت دلارهای مالیاتی را به پرداخت سود سهام برای پرتفوی شخصی خود تبدیل می کند؟
اجازه ندهید استادان کسبوکارتان موعظه کنند که این دوره رونق اقتصادی یک عمر در آمریکا بود – این لحظات حرص، بردگی و فساد را تعریف کردند. آمریکاییهای معمولی هیچ توسلی نداشتند. اگر بیت کوین در دوران طلایی وجود داشت، خود دولت ممکن بود یک شیت کوین در نظر گرفته شود. اخیراً فروپاشی لونا یادآور این فساد و طمع است. مثل همیشه، بیت کوین متفاوت است و اهمیت آن تنها زمانی آشکارتر می شود که پروژه های کلاهبرداری متمرکزتر در یک آبشار از قتل عام فرو بریزند. صرف نظر از اینکه در کدام سمت راهرو هستید، اگر طرف مقابل را هدف قرار دهید، توجهی به آن ندارید. طمع غیرسیاسی است
بین سالهای 1870 تا 1900، جهان متوجه شد که آمریکا در حال شکوفایی (برای برخی) است. در نتیجه مهاجرت گسترده ای به غرب صورت گرفت. بریتانیاییهای بومی، اسکاتلندیها و دیگران با شهامت در سفرهای دریایی و زمینی وحشتناک تلاش کردند تا فرصتی برای رفاه جدید به دست آورند. متأسفانه، بسیاری از این استعدادها به هدر رفت زیرا مهاجران عمدتاً برای شرکتهای عظیمی مانند استاندارد اویل جان دی راکفلر، راهآهن کورنلیوس واندربیلت و شرکت فولاد کارنگی اندرو کارنگی کار میکردند. (اگر نمی دانستید، شرکت فولاد کارنگی سرانجام به انحصار فولاد ایالات متحده جی پی مورگان تبدیل شد… و غول های نفتی نیز ریشه های عمیقی در بیگ فارما دارند. دلیلی وجود دارد که بسیاری از محصولات حوزه پزشکی پایگاه نفتی دارند. فقط می گوییم … اما بیایید برگردیم به بیت کوین.)
شاید تواین و وارنر در اعتراف به نابرابریها در این دوره از زمان به چیزی فکر میکردند. عصر طلایی، از بسیاری جهات، فساد سیاسی بود که به صورت آزادی و فرصت ظاهر می شد. آیا چیزی تغییر کرده است یا حجاب ها و تاکتیک ها به سادگی به روز شده اند؟
یک عبارت محبوب در جامعه بیت کوین وجود دارد که می گوید: «پول را درست کن، دنیا را درست کن». اگر بیت کوین در آن زمان وجود داشت و هر ارز اضافی به دست آمده توسط کارگران می توانست ذخیره می شد، در مقابل فساد سیاسی، مصادره، تورم یا حزب سیاسی مصون بود، چه؟ از نظر فنی، تمام آنچه در آن زمان وجود داشت طلا و نقره بود، با این حال بسیاری از فقیرترین مردم کشور حتی نمی توانستند کسری از سکه ها را بخرند. در بیت کوین، خرید کسری از سکه امکان پذیر است.
من پیشنهاد میکنم که فیات یک ارز طلایی است، پروتکلهای متمرکز پروژههای طلایی هستند و جامعه در زمان واقعی شاهد از بین رفتن رنگهای ضرب المثلی است. همانطور که رسانه ها ما را مجبور می کنند باور کنیم، ناراحتی جامعه با یکدیگر نیست. ناراحتی از درک این موضوع است که آنچه فروخته ایم و ارزی که برای خرید آن نیاز داریم، همه طلاکاری شده است. بسیاری از سیاستمداران خود طلاکاری شده اند. اگر شخصیتهای فیات یک چیز بودند، دنبالکنندگانی در توییتر داشتند که به رنگ طلایی آنها هوس میکردند.
بله، ارزهای فیات به عنوان یک وسیله مبادله مهم هستند، اما آنها یک ذخیره وحشتناک ارزش هستند (و برای همیشه خواهند ماند). جنبههای کاهش تورم بیتکوین، بهویژه، این واقعیت که تنها ۲۱ میلیون بیتکوین وجود خواهد داشت و هر چهار سال یکبار پاداش استخراج سکهها به نصف کاهش مییابد، فقط این دارایی را برای افرادی که مالک بیتکوین نیستند، بکرتر میکند. آنها به تاریخ فکر می کنند و در معرض بیت کوین قرار می گیرند. سقوط اقتصادی که در طول سال 2022 رخ داده است تنها تعداد بیشتری بیت کوین را به همراه خواهد داشت.
بیت کوین بدون نیاز به طلاکاری پول را تعمیر می کند. با این حال، آیا بیت کوین می تواند با فراهم کردن فرصتی برای بشریت برای جستجوی هدف واقعی خود، به یک روح ناتمام نیز رسیدگی کند؟ فرض اخیر من جامعه ای است که به یک واقعیت طلایی اعتماد ندارد، ممکن است وجود خود را نیز زیر سوال برده باشد.
در مقالههای قبلی و کتابی به یک روح ناتمام پرداختهام، اما چگونه تثبیت پول میتواند به روح کمک کند یا به این موضوع دنیای طلاکاری شده بپردازد؟ من پیشنهاد می کنم که این مفاهیم به هم وابسته نیستند، اما ممکن است به هم مرتبط باشند. بله، افراد فاسد با منابع بیشتر باعث گسترش فساد می شوند. اما افراد خوب چطور؟
اگر افراد خوب، با نیت خوب، ارزشهای قوی و قطبنمای اخلاقی مستحکم به همان منابعی دسترسی داشته باشند که بارونهای دزد در دوران طلاکاری داشتند، چه میشد؟
دنیا چه شکلی خواهد بود؟ در مورد سیاست چطور؟ کسب و کار؟ صنعت؟ خانواده شما؟
من پیشنهاد میکنم که جامعه آرام بیتکوین (QBCها آنهایی هستند که در توییتر ترند نیستند) در حالی که به پروژههای متمرکز پشت میکنند و بیتکوین را اتخاذ میکنند، مسیر جدیدی را برای نسل بعدی ایجاد میکنند.
این بیت کوینرهای تازه استخراج شده طلاکاری نشده اند، واقعی هستند، و واقعاً از پروژه های کلاهبرداری و حرص و آز متمرکز دلسرد شده اند. بسیاری از اعضای «جامعه رمزارز» با تماشای تراشه رنگ در حال تبدیل شدن به بیت کوینر هستند.
این یک پست مهمان توسط دکتر ریسته سیمجانوفسکی. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc. یا را منعکس نمی کند مجله بیت کوین.
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰